eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
353 دنبال‌کننده
317 عکس
54 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بیداری ملت
"کُلُّ یَومٍ عاشُورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا" همیشه در حال تکرار است .!! شِمر و یزید و حرمَله ها هم ادامه دارند؛ گاهی در غزه و سوریه و گاه در #!!! 🔺تصویر دلخراش است🔞 @bidari
بقیع و امامان غریب سلام ما بــه مــدینـــه به قبلــۀ جــانش ســـلام مــا بــه رســول لله و گلستــانش سلام ما به حریمی که مهبط وحی است کـه جبـرئیل امین خـادم است و دربانش سـلام مــا به گلستـان سبـــز اهل البیت سـلام مـا بـه بقیـع و قبـور ویــرانش سلام ما به جگــر گوشــۀ رسـول الله به فاطمـه به شکوه و به قبـر پنهانش سلام ما به علی و بــه غُـربت و قَـدرش به جان و قلب صبور و به اشک چشمانش سلام ما به امـامی که تیـر باران شد سلام مـا به مــزار بــه خاک یکسانش سلام ما بــه دل داغـدیـدۀ سجّــاد به سجده های طویل و به چشم گریانش سلام ما به امــامی که بـاقرالعلم است درود مـا بـه گهـُـرهــای نـاب و غلطـانش سلام ما به گل صـادقی که گلشن دیـن هماره سبز شد از چشمه های عرفانش سلام ما به مــزار غـَـریب اُمّ بنیـن به مادری که شرر داشت جان سوزانش اگر ضــریح نــدارد قبـور این پاکـان قلـوب شیعـه بــود بقعـۀ فـروزانش برای خانۀ خورشیـد شمـع لازم نیست که روشـن است همیشـه ز نور یزدانش مدینـه همره عشـاق خـویش جا دارد تمـام عمــر بگـرینـد بر غـریبـانش چه میـزبـانی گرمی کنـد رسـول الله از آن کسی که شـود در مدینه مهمانش به یاد فـاطمه و غــربت علی همه عمر گلاب اشک «وفایی» چکـد به دامانش
☑️ هشتم شوال سالروز تخریب قبور بقیع بس كه پنهان گشته گل در زیر دامان بقیع بوى گل می آید از چاك گریبان بقیع مرغ شب در سوگ گلهایی كه بر این خاك ریخت از سر شب تا سحر، باشد غزلخوان بقیع ناله هاى حضرت زهرا هنوز آید به گوش از فضاى حسرت آلودِ غم افشان بقیع گوش ده تا گریهی زار على را بشنوى نیمه شبها از دل خونین و حیران بقیع این حریم عشق دارد عقده ها پنهان به دل شعله ها سر می كشد از جان سوزان بقیع از دل هر ذرّه بینى جلوه گر صد آفتاب گر شكافى ذرّه ذرّه خاكِ رخشان بقیع هر گل اینجا دارد از خون جگر نقش و نگار وه چه خوش رنگ است گلهاى گلستان بقیع بسته ام پیمان الفت با مزار عاشقان خورده عمق جان من پیوند با جان بقیع اى ولىّ حق، تسلاّ بخشِ دلهاى حزین خیز و سامان ده به گلزار پریشان بقیع سینه این خاكِ گلگون، هست مالامالِ درد كوش اى غمخوار رنجوران به درمان بقیع اى جهان آباد كن، برخیز و مهر و داد كن باز كن آباد از نو، كوى ویران بقیع چون ببیند هر غروبش مات و خاموش و غریب سیلِ خون ریزد «شفق» از دل به دامان بقیع 🔸شاعر:
💠 اشعار هشتم شوال سالروز تخریب بقیع ✍ قاسم نعمتی گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام من زائر قبور خراب مدینه ام آنجا که گریه ها همه خاموش و بی صداست هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست آنجا که بغض سینه گلو گیر می شود حتی جوان ز غربت آن پیر می شود خاکش همیشه سرخ و هوایش غباری است از گریه های فاطمه آیینه کاری است اهل مدینه باب عداوت گشوده اند بر اهل بیت ظلم فراوان نموده اند هرکس دم از علی زده تخریب میشود صدیقه مطهره تکذیب می شود دنبال بی کس اند که تنها ترش کنند صیاد بلبل اند که خونین پرش کنند ازنسل هیزمند و به آتش علاقه مند تفریحشان تمسخر هر ناله بلند در خواب هم نشان حیارا ندیده اند نیروی خویش را به رخ زن کشیده اند بغض علی زبانه کشد از وجودشان رنگ ریا گرفته همه تاروپودشان روزی که راه حضرت صدیقه بسته شد باضربه ای حریم ولایت شکسته شد ظلمی اگر که هست از آن لحظه حاکی است تصویر چادریست که در کوچه خاکی است امواج یک صدا دلم آزار میدهد گویا صدای صورت و دیوار میدهد گویا به گوش میرسد ازقصه فدک آوای نیمه جان و ضعیف «علی کمک» تصویر هرچه درد از آن صحنه شد بدیع یک گوشه ای زغربت آن لحظه شد بقی اوراق خاطرات غیورانه نیلی است هرچه که هست صحنه یک ضرب سیلی است بی درد مردمان زمان جان مرتضی مارا رها کنید بمیریم زین عزا روزی رسد زسینه غم آزاد می کنیم همراه منتقم حرم آباد می کنیم گلدسته میزنیم چونان صحن کربلا گنبدبنا کنیم چونان مشهد الرضا ماداغ دار سیلی ناحق مادریم چشم انتظار منتقم آل حیدریم
هدایت شده از  تبلیغات متین
ایتابی2.apk
11.05M
ایتابی 2 ✅ ایتابی 2 نسخه جدید برای کسانی میخواهند بیشتر از یک حساب کاربری روی گوشی خود فعال داشته باشد. 🔵 ایتا به رنگ آبی و فونت جدید منتظر تغییرات بیشتر باشید 👇👇👇 🆔 @eitaa_abi
هدایت شده از سیره حجت الاسلام
✍ یکم تیرماه!! سالروز فرمان امام خمینی(ره)مبنی بر تاسیس سازمان تبلیغات اسلامی است.این روز را روز تبلیغ واطلاع رسانی دینی نامیده اند. تبلیغ اولین واصلی ترین رسالت روحانیت است همان تکلیفی که از اولین روزهای تاسیس دین مبین اسلام برعهده پیامبر اسلام آمد و تا به امروز اصلی ترین وظیفه ی کسانی است که ملبس به لباس روحانیتند.ردایی که ریشه در فرهنگ نبوی دارد.روحانیت با گذشت قرنها از تاریخ اسلام بر خلاف تغییراتی که در پوشش مردمان رخ داده اما به تاسی از رسول خدا عبا وعمامه آن بزرگوار را به تن دارند واین فرهنگ اصیل را همچنان زنده نگه داشته اند این امر خود گواه مسئولیت سترگی است که بر عهده روحانیت ومبلغین است. یعنی باید اصلی ترین دغدغه شان چشاندن حلاوت و شیرینی معارف دین به انسانها باشد. گستره تبلیغ واطلاع رسانی دین به بزرگی تاریخ است.از سنتی ترین ابزار تا جدیدترین روشهای ابلاغ دین عرصه این تکلیف الهی است یعنی اطلاع رسانی دینی. این روز وایام را بر تمام طلایه داران سنگر تبلیغ دین مبین اسلام تبریک وتهنیت میگوییم. @Roohaniat
جلوهٔ جنت به چشم خاکیان دارد بقیع یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع... گر چه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است الفتی با مهر و ماه آسمان دارد بقیع گرچه محصولش به‌ظاهر یک نیستان ناله است یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع گرچه می‌تابد بر او خورشید سوزان حجاز از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع می‌توان گفت از گلاب گریهٔ اهل نظر بی‌نهایت چشمهٔ اشک روان دارد بقیع بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع تا سر و کارش بود با عترت پاک رسول کی عنایت با کم و کیف جهان دارد بقیع این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست در دل هر ذره خورشیدی نهان دارد بقیع اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع چون شد ابراهیم، قربان حسین فاطمه پاس حفظ این امانت را به‌جان دارد بقیع فاطمه بنت اسد، عباس عم، ام البنین این همه همسایهٔ عرش‌آستان دارد بقیع در پناه مجتبی، در ظل زین العابدین ارتباط معنوی با قدسیان دارد بقیع باقر علم نبی و صادق آل رسول خفته‌اند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع قرن‌ها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز داغ هجده‌ساله زهرای جوان دارد بقیع کس نمی‌داند چرا یا قرة عین الرسول منظر فصل غم انگیر خزان دارد بقیع آخر اینجا قصه‌گوی رنج بی‌پایان توست غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع خفته بین منبر و محرابی اما باز هم از تو ای انسیة حورا، نشان دارد بقیع راز مخفی بودن قبر تو را با ما نگفت تا به کی مهر خموشی بر دهان دارد بقیع؟ شب که تنها می‌شود با خلوت روحانی‌اش ای مدینه انتظار میهمان دارد بقیع شب که تاریک است و در بر روی مردم بسته‌اند زائری چون مهدی صاحب زمان دارد بقیع کاش باشد قبضهٔ خاکم در آن وادی «شفق» چون ز فیض فاطمه خط امان دارد بقیع
هدایت شده از N.b
1_14880041.mp3
1.5M
🍁🍂*روضه و توسلِ جانسوز _15 شوال شهادتِ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام _ استاد حاج منصور ارضی*🍁🍂
🍁🍂*روضه و توسلِ جانسوز _15 شوال شهادتِ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام _ استاد حاج منصور ارضی*🍁🍂 •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• ای مسیحا دم رسول الله چون علی مرهم رسول الله سپر محکم رسول الله عزّت پرچم رسول الله حمزه، ای افتخار اسلامی مظهر اقتدار اسلامی در عبادت قیامتی داری با مناجات اُلفتی داری بین میدان شجاعتی داری به علی چه ارادتی داری آسمان زیر گام های شماست آخر عشق ابتدای شماست قد احمد ز غصّه ات تا شد تا که یک نیزه بر تنت جا شد آه بالا سرت چه غوغا شد بر سَرِ غارت تو دعوا شد لشگری دور پیکرت آمد جِگرت را زنی به دندان زد *بدنِ حضرتُ پاره پاره کردن ... غیر از این اون نانجیبه ، هندِ جگر خوار اومد جلو ، پهلویِ آقا رو شکافت ...جگرشُ درآورد ... صورتِشُ مُثله کرد ...* گرچه خیلی بلا سرت آمد گرچه قاتل برابرت آمد تا کنارِ تو خواهرت آمد یک عبا رویِ پیکرت آمد *خبر دادن یا رسول الله زنانِ قریش همراهِ عمه هایِ گرامِت و دخترِ کوچکِت دارن میان به سمتِ اُحد ... همه پیاده می دویدن ... پایِ برهنه ... چون منافقین اعلام کردن تو مکه که خودِ پیغمبرم به شهادت رسیده ... پیغمبر دستور داد عباشُ آوردن ، انداخت رو بدنِ حضرت ، از بس که قدِّش رشید بود ، پاهایِ مبارک بیرون افتاد دستور داد خارهایِ بیابون رو جمع کنن ،آروم رو بدن بزارن ...* یک عبا رویِ پیکرت آمد تا نبیند صَفیه حالت را وای از روضه های کرب و بلا کربلا دِشنه دارها بودند یک نفر نه ، هزارها بودند وسطِ نیزه زارها بودند روی سینه ، سوارها بودند *یا رسول الله ، اجازه بده بدنِ داداشمُ ببینم ...فرمود جانِ من روپوش رو از رو صورت برندار ... چون میدونِست اگر این صورتِ پاره پاره رو صفیه خانم خواهرش ببینه ، جان میده ... ، قسمش داد ... قربونِت برم بی بی جان .... وقتی اومد دید گلو هنوز رگ ها حرکتی داره ... سر بریده و برده شده ... یه نگاهی به بدنِ پاره پاره کرد ...* وسطِ نیزه زارها بودند روی سینه ، سوارها بودند آبرویِ قبیله غارت شد پیش زینب به تن جسارت شد حرم الله در خطر افتاد ردّ شلاّق بر کمر افتاد خواهری بین صد نفر افتاد بین بازار و هر گذر افتاد همه دیدند ضعف تن ها را مَردها می زدند زن ها را ┄┅═══••✾❀✾••
دارم به سر هوای تو یا ایهاالغریب دارم به لب نوای تو یا ایهاالغریب حسرت به دل نشسته ام و زار می زنم در داغِ کربلای تو یا ایهاالغریب عمری است بین هیئت تو خو گرفته ام با بیرق عزای تو یا ایهاالغریب ایل و تبار من همگی نوکر تواند من هم شدم گدای تو یا ایهاالغریب شکر خدا که بینِ سلاطینِ این جهان افتاده ام به پای تو یا ایهاالغریب با اسم اعظمت گره ها باز می شود بینِ حرم سرای تو، یا ایهاالغریب سایه فکنده روی سرم، ای قتیلِ اشک دست گره گشای تو یا ایهاالغریب آشفته ام به گیسوی آشفته ات حسین می میرم از بلای تو یا ایهاالغریب لعنت به آن کسی که سرت را بریده است در پیش بچه های تو یا ایهاالغریب تنها شدی و پیروهنت پاره پاره شد ای جان من فدای تو، یا ایهاالغریب
باز هم در حرمت میل گدایی دارم شب جمعه هوس کرببلایی دارم به امیدی که خبر از تو بگیرم هر صبح چشم دل بر گذر باد صبایی دارم محشری از اثر ذکر تو در جان بر پاست که چنان صور به دل آه رسایی دارم کعبه یک سنگ نشان است برای دگران من به سوی حرمت قبله نمایی دارم منزلم روضه ی تو مقصد من روضه توست بین صحرای غمت سعی و صفایی دارم بس که در روضه تو اشک نمک گیرم کرد پرم از شور و در این پرده نوایی دارم دل و جان و تن و روحم به فدای تو حسین به هوا خواهی خونت شهدایی دارم جانم ارزانی این داغ گران روضه بخوان پای سودای غمت پیش بهایی دارم پیر هرگز نشوم بر سر خان تو حسین من که در کاسه چشم آب بقایی دارم گرمسلمانم و گر کافر و گر ترسایم قبله ام روی حسین است خدایی دارم جای تلقین به لحد روضه بخوا نند ای کاش چون رسد نام تو گوش شنوایی دارم گفتی و هلهله کردند به تو خندیدند که من ای قوم بگو که چه خطایی دارم تا که طفلم ندهد جان ز عطش در این دشت منت آب زهر بی سر پایی دارم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم قطره در محضرِ دریاست که دریا شده است خـادمِ خـانه یِ آقاست که آقا شده است آنقَـدَر پشتِ درِ خانه یِ خوبان بوده که درِ خانه یِ خوبان به رویش وا شده است آنـقَدَر نانِ کـریمان حـرم را خـورده نانْ رِسانِ همـه یِ مردم دنیا شده است او کریم ابنِ کریم است و منم درمانده دردِ من در حرم یار مُـداوا شده است از تبارِ حسن و گـریه کُـنِ بی کـفن است صحـنِ او کـرب و بلای وطن ما شده است عطر سیبِ حرمِ عبـدالعظیمِ حسـنی شد گُواهم که پناهم گل زهرا شده است شکرُ لِـلَّـه که خود شاه پناهم داده کربلایی شدنِ سینه زن امضاء شده است نوکـر خانه یِ او قـنبرِ شاه شهـداست ندبه خوان حرمـَش امِّ أبیها شده است
کانون مداحان وشاعران آیینی تیران وکرون https://eitaa.com/madahantiranokarvan
سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله های غریبش سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش سلام من به بقیع وچهار قبر غریبش نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا تو ای مسافر شهر مدینه در دل شبها نبود هر چه که گشتم نشان ز مرقد زهرا یازهرا سلام من به تو ای بانویی که مرد نبردی ز غیر هر چه که دیدی به یار شکوه نکردی سلام من به بازو کبودی رویت به سرخ فامی اشک تو وسپیدی مویت مدینه منزل قرآن مدینه محفل قرآن درون دل خبر داری تو از درد دل قرآن مدینه شهر پیغمبرمدینه شهر پیغمبر درآغوشش گل حیدر خدا بر تو نظر داردکه هستی شهر پیغمبر مدینه شهر گلهایی چه گلهایی همه پرپر مدینه شهر پیغمبرمدینه شهر پیغمبر  
حضرت فاطمه عزا به پا می‌کند گریه در ماتم سه مقتدا می‌کند ریزد از دیده ی، شیعه اشک عزا یا نَبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا   درمدینه عیان نشانه ی محشر است                 آسمان تیره درماتم پیغمبر است بسته شد دیده ی، خاتم الانبیا یا نَبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا  شیعه دست الم به سینه و سر بزن              تیرباران شده پیکر پاک حسن گریه کن گریه کن، در غم مجتبی یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا فاطمه ناله از غم پسر می‌کند قاسم بن الحسن پدر پدر می‌کند گشته از گریه‌اش،خون دل مصطفی یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا وامصیبت که در آخر ماه صفر کُشته گردد رضا زاده ی خیرالبَشر قلب او می‌شود، خون ز زهر جفا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا در خراسان به پا محشر کبری شده تازه داغ دل حضرت زهرا شده کشته شد کشته شد،نجل خیرالنّساء یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا یانبی یا حسن،یارضا یا رضا
شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام سجایای کریم بر در خانه ی آقا به تمنای کریم صف کشیدند شب وروز گداهای کریم من به جز خیر ندیدم زکرمخانه ی او بنده ام بنده ی شرمنده ی مولای کریم ماهمه سائل دستان کریم حسنیم چشم داریم به احسان و به اهدای کریم آفتاب کرم دوست به او می تابد غرق انوار الهی شده دنیای کریم جز حسن نیست کریمی که زبانزد باشد ما ندیدیم دراین دایره همتای کریم این قبیله به خدا عادت احسان دارند نیست غیر از کرم وجود سجایای کریم نفر چارم اصحاب کسا اوست ولی لقب اوشده بین همه آقای کریم نکشد منت حاتم که کند فخر براو هرکه دارد به کف اش گوهر دریای کریم اف بر آن زن که پس از دیدن آثار کرم زهر غم ریخت به جان ودل دانای کریم گفت برهمسر خود زود برو، قاتل او مات و مبهوت شد از صبر وشکیبای کریم شکرلله که «وفایی» به کرمخانه ی دوست متبرک شده شعر تو به امضای کریم
🖤🖤🖤 اشعار جانسوز رحلت پیامبر زهرا به خانه و ملک الموت پشت در از بهر قبض روح شریف پیامبر از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش محو نگاه آخر خود بود بر پدر اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی روی حسین بر روی قلب پیامبر دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه بیست و هشتم ماه صفر شب رحلت پیامبر اکرم (ص) بر عموم مسلمین جهان تسلیت باد
امام زمان مى شود فرصت دیدار مهیّا حتماً  بد به دل راه مده مى رسد آقا حتماً  اى که دنبال دواى غم هجران هستى  مى شود درد نهان تو مداوا حتماً  اگر امروز نشد بوسه به دستش بزنیم  وعده ى ما همه افتاده به فردا حتماً  ثمر گریه ى ما خنده ى روز فرج است  آن زمان مى شکفد خنده به لب ها حتماً  دورى غیبت طولانى و تأخیر ظهور  امتحانى است براى همه ى ما حتماً  کار ما منتظران چیست؟ امید و تقوا  غم نخور مى شود آخر گره ها وا حتماً  هرکه در زمره ى ما منتظران مى باشد  مى کند تا به ابد پشت به دنیا حتماً  انبیاء منتظر آمدنش مى باشند  مى رسد پشت سرش حضرت عیسى حتماً  کاش باشیم و ببینیم که روز رجعت  مى سپارد عَلَم خویش به سقّا حتماً  زره شیر خدا بر تن و شمشیر به دست  مى رسد منتقم حضرت زهرا حتماً  انتقام دَرِ آتش زده را مى گیرد  و به آتش بکشد آن دو نفر را حتماً 
اشعار شهادت حضرت امام رضا(ع)   بین حجره ست و کسی نیست به دادش برسد کاش تا جان نسپرده است جوادش برسد   خیره مانده ست به در چشم ترش میسوزد کرده سم کار خودس را ، جگرش میسوزد   کیست بر حال دل مضطر او گریه کند خواهرش نیست که بالا سر او گریه کند   رفته از حال بسی خورده زمین در کوچه زیر لب خوانده فقط روضه ی مادر… کوچه   پسرش آمده زیبا پسر مه رویش میگذارد سر خود را به سر زانویش   سخت باشد پدری پیش پسر جان بدهد سخت تر این که پسر پیش پدر جان بدهد   سخت تر این که جوان باشد و پر پر بزند پدرش هم نگران باشد و پرپر بزند   سخت تر از همه با هلهله ها خنده کنند دور تا دور علی حرمله ها خنده کنند   سخت تر از همه این که تن او پاشیده تن او در وسط جوشن او پاشیده   بر سر نعش جوانش پدری پیر شده مثل او از نفس افتاده زمین گیر شده   موج خون در دل ارباب تلاطم کرده پسرش را وسط این همه خون گم کرده   بردنش کار حسین نیست عبا لازم بود فقط این کار جوانان بنی هاشم بود
ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم / تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت بر ندارم منم خاک درت غلام و نوکرت / مران از در مرا به جان مادرت علی موسی الرضا4 غیر تو یاری ندارم با کسی کاری ندارم / گر مرا از در برانی جای دیگر من ندارم تو خوبی من بدم به این در آمدم / به جان فاطمه مکن مولا ردم علی موسی الرضا4 به دلم کن یک نگاهی تا نماند یک گناهی / به یقین با یک نگاهت می شوم دور از تباهی نگاهم سوی تو بهشتم کوی تو / دلم خورده گره به تار موی تو علی موسی الرضا4 تو رئوف و مهربانی قبله ی درماندگانی / از تو ممنونم دلم را در حریمت می کشانی الا ای یار من تویی دلدار من / نظر کن بر دل سیاه و زار من علی موسی الرضا4 دل به امید تو بستم بر سر راهت نشستم / می رسد جامت به دستم از می عشق تو مستم امیر کاروان امان ای الامان / مرو پیشم بمان امام مهربان علی موسی الرضا4 جان به قربان نگاهت دل فدای روح ماهت / سینه بگشا تا بیایم ای رضا جان در پناهت منم دیوانه ات مقیم خانه ات / تویی باغ و گل و منم پروانه ات علی موسی الرضا. ای همه بود و نبودم خاک تو مهر سجودم / از ازل مهرت سرشته در تمام تار و پودم نظر کن بر دلم اگرچه غافلم / دعا کن کربلا کند حق شاملم علی موسی الرضا4 ای امام هشتمینم نور رب العالمینم / نظری کن تا که روزی روی ماهت را ببینم دلم سرمست توست فقط پابست توست / کلید مشکلم فقط در دست توست علی موسی الرضا4
امام رضا خراسان می ‎دهد بوی مدینه خراسان کوه غم دارد به سینه خراسان را سراسر غم گرفته در و دیوار آن ماتم گرفته خراسان! کو امام مهربانت؟ چه کردی با گرامی میهمانت؟ خراسان راز دل‎ ها با رضا داشت چه شب ‎هایی که ذکر یا رضا داشت خراسان کربلای دیگر ماست مزار زاده‎ ی پیغمبر ماست خراسان! می دهد خاکت گواهی ز مظلومی، شهیدی، بی گناهی به دل داغ امامت را نهادند امامت را به غربت زهر دادند دریغا! میهمان در خانه کشتند چه تنها و چه مظلومانه کشتند امامِ اِنس و جان را زهر دادند به تهدید و به ظلم و قهر دادند ز نارِ زهرِ دشمن، نور می ‎سوخت سرا پا همچو نخل طور می ‎سوخت ز جا برخاست با رنگ پریده غریبانه، عبا بر سر کشیده گهی بی‎ تاب و گه در تاب می‎ شد همه چون شمع روشن آب می ‎شد میان حجره در بسته می سوخت نمی زد دم ولی پیوسته می سوخت ز هفده خواهر والا تبارش دریغا کس نبودی در کنارش به خود پیچید و تنها دست و پا زد جوادش را، جوادش را صدا زد دلش دریای خون، چشمش به در بود امیدش دیدن روی پسر بود پدر می‎گشت قلبش پاره پاره پسر می‎کرد بر حالش نظاره پدر چون شمع سوزان آب می شد پسر هم مثل او بی ‎تاب می شد پدر آهسته چشم خویش می ‎بست پسر می‎ دید و جان می داد از دست پسر از پرده ‎ی دل ناله سر داد پدر هم جان در آغوش پسر داد حاج غلامرضا سازگار
تار می دید زانویِ خسته اش تکان می خورد پیکرش را کشان کشان می بُرد چند باری میانِ راه، افتاد گفت یا فاطمه به راه افتاد هردو دستش به پهلویش دارد عرقِ سرد بر رویش دارد تا که لرزه به پیکرش افتاد وای، عمامه از سرش افتاد تار می دید دیدگان ترش گوئیا ریخته بهم جگرش با لبِ آستین چنان زهرا پاک می کرد خونِ لب ها را بر زمین می کشید پایش را جمع می کرد هِی عبایش را یک نگاهی به دور وبر انداخت اشکی از دیدگانِ تر انداخت تا که بر آستانِ حجره رسید جگرش پاره بود ناله کشید کاسه صبرِ عالمین شکست همه درهایِ حجره را تا بست زیر لب گفت: آه «أین جواد» سرِ پا بود یک دفه افتاد فرش ها را یکی یکی تا زد تا گلویش لباس بالا زد سینه اش را به خاکِ سرد گذاشت یک مزاحم به رویِ سینه نداشت گرد و خاکی بپاست در حجره صحنه کربلاست در حجره دست و پا می زد و کنار تنش نیزه جا وانکرد در دهنش کربلا جَدِ او چه بد جان داد وسط نیزه دارها افتاد یک نفر زد لگد به پهلویش یک نفر پا گذاشت بر رویش یک نفر آستین خود تا زد گوشه هایِ رداش بالا زد رویِ کُرسیِ عرش زانو زد پنجه اول میانِ گیسو زد خنجرش را گذاشت زیرِ گلو وحده لااله الاهو این گلو جایِ بوسه نبی است حرز آن اشک هایِ زینبی است هر چه خنجرکشید و باز کشید جایِ لب هایِ خواهرش نبُرید روضه را تا کنار عرش کشاند وای، جسمِ حسین برگرداند گیسویِ مادری بهم می ریخت حالتِ حنجری بهم می ریخت کار بالا گرفت ای مردم وای از ضربه دوازدهم شکل رگ ها که نامرتب شد این سخن دلخوریِ زینب شد کاش در بین تان مسلمان بود ذبح از پشتِ سر حلال نبود قاسم نعمتی
زمزمه ای با امام رضا(ع) به سبک یا مولا دلم تنگ اومده پایان صفر دلم شود تنگ حرم مرغی شوم وبسوی مشهد بپرم در سوگ رضا(ع) به سینه وسر بزنم مانند رضا(ع) زغم بسوزد جگرم یامولا غریب الغربا مارا بطلب در حرم معین الضعفا۲ ___________________________ در سوگ رضا دل همه خون بشود هرعاشق او زغصه مجنون بشود کفتر رضا سر به گریبان ببرد آهوی صحرا غمین ومحزون بشود یا مولا غریب الغربا ما را بطلب درحرم معین الضعفا۲ ____________________________ پایان صفر مولاشده مسموم کین در خانه خود تنها فتاده برزمین از درد جگر مولا بود در پیچ وتاب اوج غربت وشرار زهری آتشین یا مولا غریب الغربا، مارا..... __________________________ در غربت خود جوادش آمد یاد او روسوی مدینه می رود فریاد او می زندز طوس جواد خود را اوصدا تا که آید و رسد پسر بر داد او یا مولا غریب الغربا..... شعر:اسماعیل تقوایی
امام زمان تمام راه ظهور تو با گنه بستم دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم كسی به فكر شما نیست راست می گویم دعا برای تو بازیست راست می گویم اگرچه شهر برای شما چراغان است برای كشتن تو نیزه هم فراوان است من از سرودن شعر ظهور می ترسم دوباره بیعت و بعدش عبور می ترسم من از سیاهی شب های تار می گویم من از خزان شدن این بهار می گویم درون سینه ما عشق یخ زده آقا تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا كسی كه با تو بماند به جانت آقا نیست برای آمدن این جمعه هم مهیّا نیست سیدامیرحسین میرحسینی
بر سر کشیده است عبا حضرت رضا بر لب گرفته ذکر و دعا حضرت رضا آه از جگر بلند شد و مرثیه گرفت تا سر کشید جام بلا حضرت رضا دلشوره های خواهر خود را زیاد کرد وقتی به زهر داد رضا حضرت رضا راهی نبود تا دم خانه که بارها افتاد بین کوچه ز پا حضرت رضا افتاد ، گفت: یاعلی و وقت پا شدن آورده اسم فاطمه را حضرت رضا گونه گذاشته ست در این لحظه های سخت بر روی خاک حجره چرا حضرت رضا ؟ دارد شبیه می کند اینگونه خویش را با روضه های کرب و بلا حضرت رضا تشنه کسی ست که دود ببیند در آسمان تشنه حسین بوده و یا ... حضرت رضا؟ شاعر:
 وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّه رَؤُفٌ بِالْعِبادِ. (بقره/٢٠٧) قصيده اى علوى درباره ليلة المبيت (شب اول ربيع الاول) تا در اوصاف امیرالمؤمنین آید به کار نه قلم را اقتدار و نه زبان را اختیار مظهر حق شیر حق مرآت حق میزان حق کشور حق را مدیر و لشكر حق را مدار گو که بنویسند جّن و انس وصفش را مدام نیست ممکن وصف مولا را یکی از صد هزار قصّهء جانبازی آن جان شیرین رسول جان شیرین می دهد بر تن برادر گوش دار کافران دادند با هم دست از هر طایفه بهر قتل خواجۀ لولاک در یک شام تار گفت پیغمبر به شیر حق امیرالمؤمنین کای نبی را جان شیرین ای ولیّ کردگار کافران بر قتل من با یکدگر بستند عهد باید امشب جای من در بسترم گیری قرار گفت حیدر: ای دو صد جان علی قربان تو این تو، این جان علی، این تیغ خصم نابکار جان پاک تو سلامت جان من بادا فدات گو ببارد تیغ و تیرم از یمین و از یسار خفت آن شب مرتضی در بستر ختم رسل گشت پیغمبر دل شب در بیابان رهسپار ناگهان بوبکر آمد بر سر راه نبی در درون آن شب تاریک، دور از انتظار چشم پیغمبر چو بر وی در سر راه اوفتاد برد همره تا نگردد راز پنهان آشکار نفس خود را جای خود در بستر خود جای داد خصم خود را ناگزیر آورد سوی کوهسار آنکه جای مصطفی خوابید، باشد جانشین وآنکه یار غار او شد، به که بنشیند به غار با نبی در غار بودن کی کرامت می شود جان به راه یار دادن عزّت است و افتخار این تعصّب نیست انصاف است لختی گوش کن فرق بسیار است بین یار غار و یار یار او به "لا تحزن" ز فعل خویشتن گردید منع این به "مرضات اللّه"ش گوید ثنا پروردگار او ز بیم جان فراری بود از میدان جنگ این به دور مصطفی گردید روز کارزار او "اقیلونی" سرود این بر "سلونی" لب گشود او سراپا عجز بود این پای تا سر اقتدار او ز خیبر شد فراری این در از خیبر گرفت فرق دارد فرق، مرد جنگ با مرد فرار هر نفس در بستر ختم رسل بهر علی بود بیش از طاعت کونین اجرش در شمار ذات حق آن شب به جبراییل و میکاییل گفت کی کند جان از شما در راه یکدیگر نثار؟ هر دو ماندند از جواب و سر به زیر انداختند هر دو ساکت هر دو گردیدند از حقّ شرمسار پس خطاب آمد که بگشایید چشمی بر زمین بذل جان شیر حق بینید در این شام تار خفته بهر بذل جان در بستر ختم رسل گشته محو این همه ایثار چشم روزگار ای وجودت شمع جمع آفرینش یا علی وی خزان زندگی را نام دلجویت بهار با سر انگشت تو مهر و مه کند در چرخ سیر بر تماشای تو می گردند این لیل و نهار گو برد حقّ تو را صد تن به جای آن سه تن آنچه زآن تو است، آن تو است ای جان را قرار چه شوی مسند نشین و چه شوی خانه نشین تو امامیّ و امامت از تو دارد اعتبار بانگ جبریل از اُحد آید به گوش جان که گفت لافتی الاّ علی لا سیف الاّ ذوالفقار لب نمی بندد ز اوصاف تو «میثم» یا علی گر فتد در زیر تیغ و گر رود بر اوج دار
ما همانیم که از عشق تو غفلت کردیم با همه آدمیان غیر تو خلوت کردیم جای خالی تو را هیچکس احساس نکرد به گمانم که به دوری تو عادت کردیم جمکران هم که رسیدیم ،به جای ندبه فقط از حاجت خود پیش تو صحبت کردیم سال ها می گذرد...منتظری برگردیم !! پس مشخص شده ماییم که غیبت کردیم نمک سفره ی تان را همه خوردیم ولی با گناهان، به همین سفره خیانت کردیم □□□ دلمان از همه ی مردم عالم که گرفت گریه کردیم و سپس سجده به تربت کردیم هر کجا ذکر حسین است همانجا حرم است... قبل هیئت همگی قصد زیارت کردیم اربعین با همه دنیا به دل جاده زدیم... لذت عشق تو را با همه قسمت کردیم .
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥ رسم ايرانيھا اينه ڪه : وقتے مے خوان ڪسے رو از عزا در بيارن، براش لباس مے برن... خدايا بعد از 2ماه ... بر قامت امام عصر، لباس فرج و بر ما ، لباس صبرو تقوا بپوشان "حلول مبارک" 🍃أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🍃