eitaa logo
کانون همسران طلاب مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد
41 دنبال‌کننده
9هزار عکس
2هزار ویدیو
414 فایل
{{ بِـسْـــمِ الله الـرَّحْـمَٰـنِ الـرَّحِـیــم }} کانون وابسته به واحد فرهنگی-تبلیغی مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد بوده و زیر نظر آن فعالیت می کند. {{ اَللَّهُمَّ‌ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ }} آیدی ادمین کانال)): 🆔 @Z535774
مشاهده در ایتا
دانلود
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از غم انگیزترین مصاحبه‌های شبکه ۳ ؛ مصاحبه با خواهر ... این مصاحبه رو از دست ندید ... 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ☑️کانون همسران طلاب مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد 🆔 @Kanoon99HT 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💔 بعضے وقت ها نمیدانم در گـرد و غبار این دنیـا چہ ڪنم مرا جدا ڪن از دستم را بگیر میخواهم در تو آرام بگیرم ... 💞 @aah3noghte💞
📖مقید بود هر روز را بخواند ، حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت رو می خواند . دائما می گفت ، اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست ، همه مشکلاتشان حل می شود و امام با دیده لطف به آنان نگاه می کند.... 📚 سلام بر ابراهیم 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ☑️کانون همسران طلاب مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد 🆔 @Kanoon99HT 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💔 🍃 مقيد بود هر روز زيارت عاشورا را بخواند. حتي اگر كار داشت و سرش شلوغ بود، حتما سلام آخر زيارت عاشورا را ميخواند. دائما ميگفت: "اگر دست جوانان را در دست امام حسين سلام الله علیع بگذاريم، همه مشكلاتشان حل ميشود و امام با ديده لطف به آنها نگاه ميكند. سلام الله علیه ... 💞 @aah3noghte💞
۳۰...🍎 تاریخ دارد تکرار می شود تماشاچی و بی طرف وجود ندارد تو اگر شبیه شهدا نشوی چه کسی علَم جهاد را برمےدارد؟؟ 💖 شھدا در ادامه دادن راه سیدالشهدا بسیار به هم شبیه هستند... سمت چپ: (مدافع حرم) سمت راست: (دفاع مقدس)
⁉️ مےگفت: "عظمت در چشمان ڪسےست ڪه نڪَاهش را ڪنترل مےڪند"... همان شهیدے ڪہ سوزن به چشمانش زد وقتے ڪه ناخودآڪَاه، نگاهش به نامحرم افتاد
شهید ابراهیم هادی همسایه ها اذیت نشوند! حضور ابراهیم شور عجیبی در عزاداری ها ایجاد میکرد با اینحال در مداحی ها داد .نمیزد صدای بلندگو را هم اجازه نمیداد زیاد کنند. بلندگوها را به سمت داخل محل هیئت سر میچرخاند تا همسایهها بخاطر مجلس عزای اهل بیت اذیت نشوند اجازه نمیداد رفقای جوان که، شور و حال بیشتری دارند، تا دیر وقت در هیئت عمومی عزاداری را ادامه دهند
ابراهیم، مداح بود؛ هر جایی که بود آنجا را کربلا می کرد! گریه ها و ناله های ابراهیم، شور عجیبی ایجاد می کرد. نمونه آن در اربعین سال 1361 در هیئت عاشقان حسین (علیه السلام) بود. بچه های هیئتی هرگز آن روز را فراموش نمی کنند. ابراهیم ذکر حضرت زینب (علیها السلام) را می گفت. او شور عجیبی به مجلس داده بود! آن روز حالتی در بچه ها پیدا شد که دیگر ندیدیم. مطمئن هستم به خاطر سوز درونی و نفس گرم ابراهیم، مجلس، اینگونه متحول شده بود. ابراهیم در مورد مداحی حرف های جالبی می زد. می گفت: مداح باید آبروی اهل بیت را در خواندنش حفظ کند، هر حرفی نزند. اگر در مجلسی شرایط مهیا نبود روضه نخواند و ... ابراهیم هیچ وقت خودش را مداح حساب نمی کرد ولی هرجا که میخواند شور و حال عجیبی را ایجاد می کرد. ذکر شهدا را هیچ وقت فراموش نمی کرد. چند بیت شعر آماده کرده بود که اسم شهدا علی الخصوص اصغر وصالی و علی قربانی را می آورد و در بیشتر مجالس می خواند. 📚سلام بر ابراهیم
صحبت به اينجا رسيد كه آرزوی خودمان را بگویيم. هر كسی چيز گفت. بيشتر بچه ها آرزويشان شهادت بود. نوبت ابراهيم شد. همه منتظر آرزوی ابراهيم بودند. ابراهيم مكثی كرد و گفت: آرزوی من شهادت هست ولی حالا نه! من دوست دارم در نبرد با اسرائيل شهيد شوم!💪🏻 یار جاویدالاثر
اسیری که شهید شد با رضا گودینی و جوادافراسیابی نزدیک ارتفاعات بودیم و بقیه به سرعت می دویدم. یکدفعه یک جیپ عراقی از پشت تپه خارج شد و به سمت ما آمد، به سمت جیپ شلیک کردیم. لحظاتی بعد بالای سر جنازه های عراقی رفتیم. دو افسر عراقی کشته شده بودند. یکی از آنها هم تیر خورده بود اما هنوز زنده بود. خواستم با شلیک گلوله ای او را بزنم اما ابراهیم مانع شد. با تعجب گفت: چه می کنی؟ او الان اسیر است ماحق کشتن او را نداریم. بعد هم سرباز عراقی را روی دوش خود قرار داد و از کوهستان عبور کردیم. در راه زخم های او را بست. اسیر عراقی موقع نماز صبح با ما نماز جماعت خواند. بعد به ماگفت: من ابوجعفر بی سیم چی قرارگاه لشگر چهارم عراق، شیعه و ساکن کربلا هستم و... چند روزی ابوجعفر پیش ما بود. ابراهیم مانند یک دوست با او برخورد می کرد.با ما هم غذا بود و ... بعد هم او را بردند. فراموش نمی کنم. ابوجعفر گریه می کرد که خواهش می کنم مرا نبرید! می خواهم بمانم و کنار شما با بعثی ها بجنگم! مدتی بعد از فرماندهی سپاه آمدند و از ابراهیم تشکر کردند. اطلاعاتی که این اسیر عراقی به آنها داده بود بسیار با ارزشمند و مهم بود. سال بعد خبر رسید که بچه ها ابوجعفر را در تیپ بدر دیده اند. بعد از عملیات به سمت مقر تیپ بدر رفتیم. گفتم: اگر شد ابوجعفر را به گروه خودمان بیاوریم. قبل از ورود به مقر عکس شهدا را به روی دیوار نگاه می کردیم. در میان تصاویر شهدای آخرین عملیات ، ابوجعفر را دیدم. سالروز شهادت
روزمونو متبرک کنیم با صلواتی به نیابت از شهیدی که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در خواب به او فرمودند: « ما تو رو دوست داریم..» 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 از وقتی فهمیدم حضرت زهرا(س) به شهید ابراهیم هادی اومده بودن و به شهید گفته بودن: « ما تو رو دوست داریم..» با خودم میگم ای کاش همه ما یک شهید ابراهیم هادی بودیم.. تا می‌رفتیم تو لیستِ مورد علاقه های حضرت زهرا (س)
امام‌خامنه‌ای: شخصیتِ « شهید هادی » به قدری جاذبه دارد که آدم را مثلِ مغناطیس به خودش جذب می‌کند. هادی اگر تویی ، که کسی گم نمےشود...