eitaa logo
کانون سیمای شهادت دانشگاه اصفهان
286 دنبال‌کننده
1هزار عکس
164 ویدیو
27 فایل
⚘°•کانون فرهنگی سیمای شهادت•°⚘ 📍دانشگاه اصفهان بنام خداوند شور آفرین خداوند والفجر و فتح المبین بنام شهیدان والفجر هشت دلاور نشانان دریا و دشت ،..... راه ارتباطی: @Kanoon_shahadat لینک دعوت:https://eitaa.com/Kanoon_Shohada1402
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت سرباز مرزبانی کردستان حین پایش نوارمرزی فرمانده مرزبانی استان کردستان: 🔹سرباز وظیفه «فرشید میریان» از نیروهای مرزبانی گروهان مرزی بسطام سقز بود که امروز در حین پایش و کنترل نوار مرزی به درجه رفیع شهادت نائل شد. 🔹پیکر این شهید والامقام پس از مراسم تشییع در سنندج، جهت خاکسپاری به زادگاهش در نورآباد لرستان منتقل شد. + شهادت شهید میریان و سایر شهدا امنیت و مرزبانی کشور را به خانواده والامقام این شهید بزرگوار تبریک و تسلیت می گوییم . . . . 💚🕊❤️‍🩹 کانون سیمای شهادت دانشگاه اصفهان @Kanoon_Shohada1402
شهید ایرج خسروی: دوست دارم پزشک شوم و به افراد ضعیف کمک کنم دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران بود، به پدرش می‌گفت: می‌خواهم علی‌وار زندگی کنم و دوست دارم پزشک شوم و به روستایی‌ها و افراد ضعیف کمک کنم. شهید ایرج خسروی، ۲۱ آذرماه ۱۳۳۸ در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود. در سال ۵۴ با اخذ دیپلم و شرکت در کنکور سراسری در رشته ادبیات زبان انگلیسی دانشگاه مشهد و نیز رشته پزشکی دانشگاه تهران (بورسیه) ارتش امتیاز لازم را برای ورود به دانشگاه به دست آورد که پس از انجام مصاحبه در رشته پزشکی به دانشگاه تهران راه یافت. در دوران انقلاب از درس دانشگاه غافل نبود و دانشجویان و اساتید او را به‌عنوان فردی مؤمن و آگاه و مبارز می‌شناختند. با شکل‌گیری انقلاب، دانشگاه‌ها تعطیل شد و شهید خسروی تلاش لازم را برای خدمت به محرومان و مستضعفان می‌کرد. در دوران قبل از انقلاب سیر مطالعاتی او بیشتر روی قرآن و احادیث و کتاب‌های شهید مطهری بود. بعد از شکل‌گیری انقلاب و تشکیل سپاه پاسداران درخواست کرد او را به سپاه پاسداران منتقل نمایند تا در زمره پاسداران انقلاب به حراست از دستاوردهای این انقلاب که به خون هزاران شاهد گمنام آغشته است . کانون سیمای شهادت دانشگاه اصفهان @Kanoon_Shohada1402
پدر شهید ایرج خسروی در مورد سجایای اخلاقی این شهید بیان کرد: در مدرسه ششم بهمن برای جلسه اولیا و مربیان ما را دعوت کردند. جلو آمد و مقابل درب اتاق ایستاد. من از او خواستم که بیاید و بنشیند. شیرینی آوردند و توزیع کردند به او گفتم بخور. گفت دوست ندارم. بعدها از او سؤال کردم چرا شیرینی نخوردی. گفت آخر معلوم نبود اموال چه کسی است. اغلب وقتی می‌آمد پول جیبی می‌خواست. اگر پنج ریال می‌دادم قانع بود. ول خرج نبود؛ شکمو نبود؛ گاهی از او می‌پرسیدم مثلاً می‌گفتم می‌خواهی برایت بستنی بگیرم؛ می‌گفت بگیرید. مثلاً آن زمان لباس کت‌وشلوار و کراوات رسم بود. لباس می‌گرفتم کراوات داشت بدش می‌آمد و می‌گفت: از ابزار تمدن کراواتی غرب بیزارم. من در سال ۵۸ رفتم به مکه. از مکه کیف سامسونت و یک ساعت برایش خریدم وقتی‌که کت را به او دادم گفت این فرانسوی است و من آن را نمی‌پوشم و این نو است اگر بپوشم حب دنیا مرا در بر می‌گیرد و ازخدا بی‌خبر می‌شوم. می‌خواهم علی‌وار زندگی کنم؛ از گرفتن کیف امتناع کرد. به او گفتم حالا وقتی‌که دکتر شدی چه‌کار خواهی کرد؟ گفت: می‌روم به دهات و به افراد ضعیف کمک می‌کنم؛ اگر مطب باز کردم می‌گویم که فقط ۵ ریال بابت نسخه (آن‌هم کاغذ نسخه) می‌دهید. به کرمانشاه رفتم از او گلایه کردم که چرا به ما سر نمی‌زنی می‌گفت: پدر! من هر روز یک تریلی جسد برای خانواده‌ها جمع می‌کنم و می‌فرستم؛ پس باید همه دست‌به‌دست هم بدهند. کانون سیمای شهادت دانشگاه اصفهان @Kanoon_Shohada1402
من نمی‌گویم برادرم نماز شب می‌خواند یا مستحبات را کامل انجام می‌داد اما اهل انصاف بود. به پدر و مادرش هم احترام می‌گذاشت و این رفتارهایش در تمامی مراحل زندگی کاملاً برای ما اطرافیان مشهود بود. ضمناً خیلی کارمند منظم و منصفی بود. زمان کار برایش خیلی مهم بود. می‌گفت مردم از شهرهای مختلف مرخصی می‌گیرند و دنبال پرونده‌هایشان می‌آیند و به موقع باید حاضر شوم. به من می‌گفت ما حقوق خوبی می‌گیریم و من راضی‌ام. در حالیکه همکارانش از موقعیت اقتصادی‌شان گلایه می‌کردند. نگاه برادرم در این موضوع نشانه شکرگزار بودن و قانع بودنش بود. همیشه می‌گفت من چون راضی و شکرگزارم، پولم برکت دارد. برکت مالش را ما خوب دیدیم و درک کردیم. کانون سیمای شهادت دانشگاه اصفهان @Kanoon_Shohada1402
یااَبَالحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ موُسَی الرِضا یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یاوَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه کیمیایی ست عجب گرد و غبار حرمش مور در صحن رضا گشت و سلیمان برگشت... کانون سیمای شهادت دانشگاه اصفهان @Kanoon_Shohada1402
از خداوند می‌خواهم زمانی که امام زمان ظهور کرد دوباره ما را زنده کند و از خاک بلند کند تا در رکاب امام زمان (عج) دوباره بجنگیم و به شهادت برسیم. 🌱 -کانون سیمای شهادت دانشگاه اصفهان @Kanoon_Shohada1402
00273-ketab-salam-bar-ebrahim.pdf
3.54M
📚 نام کتاب: ✍🏻نویسنده: نشرِ شهید ابراهیم هادی کتابِ (سلام بر ابراهیم)خاطرات زندگی پهلوان شهید ابراهیم هادی میباشد🌸 (خوشا به حالِ تو که وزنه ای برای خودت) (خدا کند که شفاعت شویم،ابراهیم) 📖 اواخر سال۱۳۶۰بود. ابراهيم در مرخصي به سر ميبرد. آخر شــب بود كه آمد خانه، كمي صحبت كرديم. بعد ديدم توي جيبش يك دسته بزرگ اسكناس قرار دارد!💴 گفتم: راستي داداش، اينهمه پول از كجا مي آری؟👀من چند بار تا حالا ديدم كه به مردم كمك ميكني، براي هيئت خرج ميكني، الان هم كه اين همه پول تو جيب شماست!🤔 بعد به شوخي گفتم: راستش رو بگو، گنج پيدا كردي!؟😅 ابراهيــم خنديد وگفت: نه بابا، رفقا اينها را به من ميدهند، خودشــان هم ميگويند در چه راهي خرج كنم.🙂 فرداي آنــروز با ابراهيم رفتيم بازار... کانون سیمای شهادت دانشگاه اصفهان @Kanoon_Shohada1402
سلام دوستان برای دسترسی راحت تر به پیشنهاد کتاب ها میتونید از هشتگ های زیر استفاده کنید👇