938_26509509088435.pdf
9.64M
#معرفی_کتاب📚
نام کتاب:#دا
✍🏻نویسنده:#سیده_اعظم_حسینی
انتشاراتِ سوره مهر
واژه دا، در زبان لری، لک و کردی به معنی مادر است و خانمِ حسینی که خود یکی از کردهای پهله زرین آباد استان ایلام است، با انتخاب این عنوان سعی کرده به موضوع مقاومت مادران ایرانی در طول جنگ ایران و عراق بپردازد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، این کتاب مهمترین و تأثیرگذارترین کتاب در زمینهٔ خاطرات جنگ هشت سالهٔ ایران و عراق محسوب میشود.
#بریده_کتاب📖
اگر اشتباه نکنم روز شانزدهم یا هفدهم ساعت حدودِ ۱ بعدازظهر مشغول تعمیر و گلوله گذاری بودم که صدا زدند:مجروح آوردند🥺سریع برانکارد برداشتیم و بیرون رفتیم.مجروحی را کفِ وانت خوابانده بودند که زانوش ترکش خورده بود و دردِ زیادی داشت؛
آقای نجار را صدا زدیم،آمد توی وانت و جراحتش را بررسی کرد و گفت:به احتمال زیاد شکستگی داره ،پیاده اش نکنید.
وسایل آقای نجار را آوردم😊مثلِ همیشه اول بالایِ جراحتش را بستیم و...
#دا
#پیشنهاد_خواندن
کانون سیمای شهادت دانشگاه اصفهان
@Kanoon_Shohada1402
392_26506514527383.pdf
4.87M
#معرفی_کتاب📚
نام کتاب:#علمدار
✍🏻نویسنده:#گروه_فرهنگی_شهیدابراهیم_هادی
انتشاراتِ امینان
کتابِ (علمدار) زندگینامه و خاطراتی از شهید سید مجتبی علمدار میباشد🌸
نه تو را یک اشارهای، نه مرا راه چاره ای
چه دریغ از نظاره ای،به چنین حال زارمن
آقا، تو چراغ دل منی، گل باغ دل منی
تو همة حاصل منی، نشوی از چه یار من
این ابیاتی است که سید مجتبی بارها در مجالس مختلف خوانده بود🙂🌷
#بریده_کتاب📖
سال 1374 بود. هنوز بحث راهیان نور مثل حالا آنقدر گسترده نشده بود.
به همت و مديريت آقا سيد، كاروان ميثاق براي بازديد از مناطق جنوب آماده
حرکت شد.🚌
ما هم با او همراه شديم. بعدازظهر، به هفت تپه رسيديم🗻 قرار شد كه شب را آنجا بمانيم و صبح عازم مناطق ديگر شويم. 🌜
مقرِگردان مسلم در دوران دفاع مقدس در هفت تپه بود، اما فاصلة زيادي تا
محل استراحت ما داشت براي همين صلاح ندانستيم كه كاروان را براي بازديد به آنجا ببریم
رفتم پیشِ آقا سيد وگفتم:...
#پیشنهاد_خواندن
#علمدار
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
کانون سیمای شهادت دانشگاه اصفهان
@Kanoon_Shohada1402
00273-ketab-salam-bar-ebrahim.pdf
3.54M
#معرفی_کتاب📚
نام کتاب:#سلام_بر_ابراهیم
✍🏻نویسنده:#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
نشرِ شهید ابراهیم هادی
کتابِ (سلام بر ابراهیم)خاطرات زندگی پهلوان شهید ابراهیم هادی میباشد🌸
(خوشا به حالِ تو که وزنه ای برای خودت) (خدا کند که شفاعت شویم،ابراهیم)
#بریده_کتاب📖
اواخر سال۱۳۶۰بود. ابراهيم در مرخصي به سر ميبرد.
آخر شــب بود كه آمد خانه، كمي صحبت كرديم. بعد ديدم توي جيبش
يك دسته بزرگ اسكناس قرار دارد!💴
گفتم: راستي داداش، اينهمه پول از كجا مي آری؟👀من چند بار تا حالا ديدم
كه به مردم كمك ميكني، براي هيئت خرج ميكني، الان هم كه اين همه
پول تو جيب شماست!🤔
بعد به شوخي گفتم: راستش رو بگو، گنج پيدا كردي!؟😅
ابراهيــم خنديد وگفت: نه بابا، رفقا اينها را به من ميدهند، خودشــان هم
ميگويند در چه راهي خرج كنم.🙂
فرداي آنــروز با ابراهيم رفتيم بازار...
#پیشنهاد_خواندن
#سلام_بر_ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی
کانون سیمای شهادت دانشگاه اصفهان
@Kanoon_Shohada1402
((مجیدبربری))
حامد!من میخوام برم سوریه.
_برا چی سوریه؟
میخوام مدافع حرم بشم😢
_مدافع حرم دیگه چیه؟
..........
_مجید آخه تورو میبرن؟
اره،رفتم گردان ثبت نام کردم،چندتایی از بچه های بالا رو هم دیدم.فقط یه مشکلی دارم.
_چه مشکلی مجیدجون؟
این خال کوبی برام دردسر شده.نمیدونم باهاش چیکار کنم؟
_مجید قلیون رو چی کارش کردی؟و....
#معرفی_کتاب
#شهید_مجید_قربان_خانی
کانون سیمای شهادت دانشگاه اصفهان
@Kanoon_Shohada1402