eitaa logo
کانون غرب‌ شناسی و اندیشۀاسلامی
1.5هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
9.7هزار ویدیو
591 فایل
✅ در این کانال مباحث مختلف و مهم پیرامون شناخت تمدن وعالَم #غرب، تفکر و فرهنگ، علوم‌انسانی، تمدن اسلامی، معارف مهدویت و تحلیل انقلاب اسلامی بر اساس فلسفۀ تاریخ و اندیشه ناب اسلامی ارائه می‌شود. @GhalbeSalimeSalman
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5848144898934442461.pdf
450.6K
‍‍ 🔘عالمی دیگر، آدمی دیگر 🔻 🔹برای اینکه جهان کنونی و شیوه‌ی زندگیش دگرگون شود، باید به فکر عالمی دیگر و آدمی دیگر بود؛ یعنی باید جهانی دیگر با انسانی دیگر در افق درک اهل نظر ظاهر شود. با توجه و تعرض به آن افق است که شاید شیوه‌ی زندگی مردمان بتدریج بی تکلف و بدون زحمت تغییر کند. خلاصه کنیم، در جهانی که اکنون دائر است، شرایط پارسایی فراهم نیست و کسانی که همه‌ی آن شرایط در وجودشان جمع باشد، اگر باشند، تعدادشان بسیار اندک است. پس به جای اینکه نگران طرز خور و خواب مردمان باشیم، نگران فکر و فرهنگ در این جهان باشیم و بدانیم که شیوه‌ی کنونی زندگی در همه جا شيوه‌ی زندگی غربی است اگر بتوانیم به باطن تاريخ غربی رسوخ کنیم شرط مهم و عمده آزادی برایمان فراهم می شود، در این صورت می توان فارغ از سودای من و ما، شیوه‌ی تازهای پیش گرفت که در آن صفا بر کدورت، و راستی بر دروغ، و اعتماد بر سوء ظن، و مهر و معرفت بر کین توزی، و رعایت انصاف بر تعدی و اجحاف، و همدلی و همزبانی بر تحکم، و ادای وظیفه بر رفع تكلیف، و .... مقدم باشد، اکنون عصر دگرگونی آغاز شده است. این دگرگونی باید از جایی که داعی دگرگونی در آن به سر می برد و از وجود او آغاز شود. 🔗 متن کامل را اینجا بخوانید: https://eitaa.com/kanooneQarbshenasiAndisheIslami
کانون غرب‌ شناسی و اندیشۀاسلامی
‍‍ 🔘 وقت چیست و چگونه تلف می‌شود؟ 🔻 ▪️وقت منحصر به زمان حرکت عقربه ساعت و با جابجا شدن خورشید در آسمان و در پی هم آمدن اعداد و نشانه ها نیست، بلکه وقت، وقت تعلق خاطر است: اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد باقی همه بی حاصلی و بلهوسی بود وقت امری نیست که بیرون از مردمان باشد، بلکه عین وجود آنهاست. یعنی تلف شدن وقت در حقیقت تلف شدن وجود آدمی است، ولی این وقت، وقت خصوصی و روانشناسی نیست، بلکه وقت عالم است. مردم چون در عالم به سر می برند وقت دارند و زندگیشان با آن وقت تنظیم می شود، اما در دوران اخیر حادثه عجیبی روی داده و مردمی از تاریخ گذشته خود بیرون افتاده و در تاریخ دیگر وارد نشده اند. اینها هنوز بی وقت و بی تاریخند و وقتی جز وقت ساعت و تقویم نمی شناسند و البته آن را هم تلف می‌کنند، زیرا با زمان بیگانه شده اند. مردم جهان معمولأ و غالبا میان دو زمان (زمانی که گذشته است و زمان تجدد که هنوز در وجود آنها قرار نیافته است) به سر می برند و ساحت زمانی وجودشان گسیخته است. گسیختگی و پریشانی فکر و رأي و تصميم مداومت نداشتن در کارها و به سر بردن در اکنون و زمان حال است. ولی اکنون و زمان حال زمان نیست، بلکه جداشدگی وجود آدمی از زمان است. ▪️در ظاهر زمان، امری بیرون از ما و در اختیار ماست و به هر نحو بخواهیم از آن استفاده می‌کنیم با آن را به بطالت می‌گذرانیم و اگر چنین نبود، نصیحت نمی کردند که وقت را غنیمت بشماریم. مردمی که وقت دارند به درجات آن را غنیمت می‌شمارند یا تباه می‌کنند و می توان و باید نصیحتشان کرد، اما به آنها که وقت ندارند چه باید گفت؟ آنها باید نقص مساحت زمانی وجود خود را به جان بیازمایند و بی وقتی را تجربه کنند. با این تجربه و تذكر وقت فرا می رسد و مردمان به نحوی تعادل می رسند. با این نظر که بدبینانه می نماید بسیاری از مردم جهان توسعه نیافته، وقت تلف نمی کنند، زیرا وقتی ندارند که تلف کنند و اگر حتی وقت شبانه روز خود را در کارهای بسیار مهم و مثلا با برگزاری سمینارهای علمی و پژوهشی صرف کنند، صرفا کاری انجام داده اند که در جای دیگر و وقت دیگر خوب بوده است. کارهای خوب وقت خاصی دارند و کار خوبی که بی وقت تکرار شود کار خوب نیست. مردم جهان توسعه نیافته که در راه (تجددمابی) قرار دارند باید بیش از آنچه به کارها توجه می کنند به وقت و زمان بیندیشند. کار، در وقت کار می‌شود و انسان چیزی جز کار و وقت نیست. 🔗 متن کامل را در PDF بخوانید: @KanooneQarbshenasiAndisheIslami
کانون غرب‌ شناسی و اندیشۀاسلامی
مقاله تعلیم و تربیت از استاد متفکر: دکتر رضا داوری اردکانی
‍‍ 🔘فرهنگ و تعلیم و تربیت 🔻 🔹اگر بیرون آمدن از شرایط رکود آموزش و علم و پژوهش با آموختن یک یا چند درس حاصل می‌شد، اقوام عالم بیش از صد سال گرفتار رکود و در جا زدن یا به گرد خویش گردیدن نمی‌شدند. آشنایی با روش آموزش برای همه معلمان لازم است، اما کاربرد روش و عملکرد و تأثبر آن موقوف و موکول به فراهم شدن شرایط دیگر است. روش اگر نباشد آموزش و پژوهش به درستی انجام نمی شود، اما کار علم و پژوهش و آموزش تنها با توسل به روش سامان نمی‌یابد با درست بگوییم به کار بردن روش در صورتی میسر و ممکن می‌شود که علم و آموزش از جمله عناصر اصلی و اساسی در نظام زندگی مردم باشد. اگر در جامعه‌ای، به علم تعلق نداشته باشند و وجود علم برای تأمین هماهنگی و همنوایی در شئون و جوانب زندگی عمومی و گردش منظم کارها ضرورت نداشته باشد و نعی به روش علمی گذاشته نمی‌شود و اگر هم بشود به حکم شهرت و تقلید و تفنن است و سود نمی‌دهد. مختصر آن که علم و پژوهش، فرهنگ و سنت دارد و پژوهش‌های علمی در سایه قواعد مثالی معینی صورت می گیرد. 🔸جهان علم، جهان متناسب و هماهنگی است و این هماهنگی در سنت تحقیق و پژوهش ظاهر می‌شود. وقتی این تنها ضعیف باشند، رغبت به دانش کم می شود و تناسب میان پژوهش و تحقیق در شته های مختلف و حتی میان کارهایی که دانشمندان یک رشته انجام می‌دهند، از میان می‌رود، گویی هیچ راهنما و مثال ره آموزی وجود ندارد که دانش و پژوهش را گرد آورد. این سنت‌ها همواره و همیشه یکسان پیدا و ظاهر نیستند. در گذشته سنتها را بیشتر به نام بنیانگذاران می‌نامیدند و گفتارها با انتساب به آنان اعتبار پیدا میکرد چنان که گفتارهای افلاطونی و ارسطو و ابن سینا و بیرونی علم و پژوهش علمی را راه می برد، اما در دوران جدید دانش به نام دانشمندان منسوب نیست (در مورد فلسفه و شعر و رمان قضيه صورت دیگری دارد)، بلکه اعتبارشان به پیروی از روش و هماهنگی و تناسب با بعضی قواعد کلی ره آموز عمل بسته است. 🔹جهان تصنعی ممکن است همه چیز جهان حقیقی را داشته باشد، اما از حقیقت آن بی بهره بماند و این بدان معنی است که در عالم چیزها جایگاه خاص خود دارند. نه این که به صرف کنار هم قرار گرفتن با قرار دادن چیزهایی که در یک عالم وجود دارد، بتوان عين آن عالم را ساخت. ضعف و ناتوانی کشورهای توسعه نیافته در وصول به آرزوی توسعه در حقیقت سستی رابطه و پیوند میان امور و نبودن چیزها و کارها در جای خود است. عالم یک موجود طبیعی نیست، بلکه تاریخ دارد اما چون به وجود، آید نظمی شبیه نظم طبیعی پیدا می‌کند و گردش امور آن بر روالی قرار می گیرد. این نظم و روال و مسیری که کارها برطبق آن و در آن صورت می‌گیرد، فرهنگ است. حتی برسبیل مسامحه می توان گفت که فرهنگ در جامعه مثل جان در موجود زنده است. اگر چشم موجود زنده به مدد جان می‌بیند و دست و پای او به نیروی جان حرکت می‌کند در جامعه هم هرچه از کار و معاملات و علم و معاش و سیاست وجود دارد از نیروی فرهنگ مدد می‌گیرد. پس فرهنگ امری جدا از زندگی و کار و علم و قانون و سیاست نیست، بلکه با همه آنهاست. اگر می‌خواهند اسم آن را سنت هم بگذارند نام چندان نامناسبی نخواهد بود. آنچه محرز است این که هیچ کار مهمی بدون سنت و فرهنگ انجام نمی‌شود. 📎متن کامل را بالا بخوانید: @KanooneQarbshenasiAndisheIslami