eitaa logo
کانون غرب‌ شناسی و اندیشۀاسلامی
1.5هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
10.3هزار ویدیو
609 فایل
✅ در این کانال مباحث مختلف و مهم پیرامون شناخت تمدن وعالَم #غرب، تفکر و فرهنگ، علوم‌انسانی، تمدن اسلامی، معارف مهدویت و تحلیل انقلاب اسلامی بر اساس فلسفۀ تاریخ و اندیشه ناب اسلامی ارائه می‌شود. @GhalbeSalimeSalman
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون غرب‌ شناسی و اندیشۀاسلامی
‍‍ 🔘 وقت چیست و چگونه تلف می‌شود؟ 🔻 ▪️وقت منحصر به زمان حرکت عقربه ساعت و با جابجا شدن خورشید در آسمان و در پی هم آمدن اعداد و نشانه ها نیست، بلکه وقت، وقت تعلق خاطر است: اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد باقی همه بی حاصلی و بلهوسی بود وقت امری نیست که بیرون از مردمان باشد، بلکه عین وجود آنهاست. یعنی تلف شدن وقت در حقیقت تلف شدن وجود آدمی است، ولی این وقت، وقت خصوصی و روانشناسی نیست، بلکه وقت عالم است. مردم چون در عالم به سر می برند وقت دارند و زندگیشان با آن وقت تنظیم می شود، اما در دوران اخیر حادثه عجیبی روی داده و مردمی از تاریخ گذشته خود بیرون افتاده و در تاریخ دیگر وارد نشده اند. اینها هنوز بی وقت و بی تاریخند و وقتی جز وقت ساعت و تقویم نمی شناسند و البته آن را هم تلف می‌کنند، زیرا با زمان بیگانه شده اند. مردم جهان معمولأ و غالبا میان دو زمان (زمانی که گذشته است و زمان تجدد که هنوز در وجود آنها قرار نیافته است) به سر می برند و ساحت زمانی وجودشان گسیخته است. گسیختگی و پریشانی فکر و رأي و تصميم مداومت نداشتن در کارها و به سر بردن در اکنون و زمان حال است. ولی اکنون و زمان حال زمان نیست، بلکه جداشدگی وجود آدمی از زمان است. ▪️در ظاهر زمان، امری بیرون از ما و در اختیار ماست و به هر نحو بخواهیم از آن استفاده می‌کنیم با آن را به بطالت می‌گذرانیم و اگر چنین نبود، نصیحت نمی کردند که وقت را غنیمت بشماریم. مردمی که وقت دارند به درجات آن را غنیمت می‌شمارند یا تباه می‌کنند و می توان و باید نصیحتشان کرد، اما به آنها که وقت ندارند چه باید گفت؟ آنها باید نقص مساحت زمانی وجود خود را به جان بیازمایند و بی وقتی را تجربه کنند. با این تجربه و تذكر وقت فرا می رسد و مردمان به نحوی تعادل می رسند. با این نظر که بدبینانه می نماید بسیاری از مردم جهان توسعه نیافته، وقت تلف نمی کنند، زیرا وقتی ندارند که تلف کنند و اگر حتی وقت شبانه روز خود را در کارهای بسیار مهم و مثلا با برگزاری سمینارهای علمی و پژوهشی صرف کنند، صرفا کاری انجام داده اند که در جای دیگر و وقت دیگر خوب بوده است. کارهای خوب وقت خاصی دارند و کار خوبی که بی وقت تکرار شود کار خوب نیست. مردم جهان توسعه نیافته که در راه (تجددمابی) قرار دارند باید بیش از آنچه به کارها توجه می کنند به وقت و زمان بیندیشند. کار، در وقت کار می‌شود و انسان چیزی جز کار و وقت نیست. 🔗 متن کامل را در PDF بخوانید: @KanooneQarbshenasiAndisheIslami
🔹ما تجدد را به عنوان یک تاریخ که با تفکر پدید آمده است نمی‌شناسیم و گاهی ضرورت های درون آن را ضرورت وجودش می‌دانیم با تحولی که در تفکر و وجود بشر در پایان روی داد به وجود آمد و چون محقق شد اقتضاها و ضرورت هایی داشت که ما هم کم و بیش گرفتار آن ضرورت ها هستیم. تجدد اندیشه‌ی پیشرفت و تکامل تاریخی را پیش آورد و دیگران که با این اندیشه آشنا شدند ندانستند که تجدد را گرچه با اصول و قواعدی که آورده است باید شناخت، اما آن را با این اصول تعلیل نمی توان کرد. اصل یکی از اصول قوام بخش تجدد است نه اینکه تجدد به حکم اصل پیشرفت غالب بر همه‌ی تاریخها و کل تاریخ بشر به وجود آمده باشد و اگر چنین بود تقسیم جهان به توسعه‌نیافته و توسعه‌یافته و جهی نداشت و همه‌ی جهان به نحو یکنواخت در مسیر پیشرفت سیر می‌کرد. اصل پیشرفت با بشر جدید و امر وجود او پدید آمد و چون وجود بشر جديد مئال بشر تلقی شد اصل پیشرفت هم صورت مسلم پیدا کرد. 🔸صفت خاص جهان در حال پیشرفت پیوستگی همه شئون آنست، اما تلقی جهان از جهان متجدد مجموعه ای از اشیا و عادات و سیاست ها و زشتی‌ها و زیبایی‌های پراکنده و اتفاقی و محصول نیات اشخاص است. مردم جهان توسعه نیافته این اشیای پراکنده را می‌خواهند، اما چون به آداب و عادات می‌رسند بعضی را تحسین و بعضی دیگر را تقبیح می‌کنند. ولی تجدد یک نظم فکری و عملی است که از ابتدا به قدرت و آزادی نظر داشته و در سودای ساختن و پرداختن بهشت زمینی بوده است. بر وفق اصل پیشرفت، زمان در خط مستقیم به سوی غایات تجدد می‌رود. در این زمان خطی شب و روز دیگر معنی ندارد و زمان نمی‌تواند گردشی و دوری باشد. در تجدد همه ی کارها و چیزها زمان دارند و زمانی اند، اما جهان توسعه نیافته چنانکه باید با تجدد و با زمان آن آشنا نیست، نشانه ی این ناآشنایی و ناتوانی را در محاسبه‌ی وقت کارها و تدوین و اجرای برنامه ها می‌توان دید. شاید این نکته را ساده بینگارند اگر می‌بینیم که کمتر مجلسی در وقت مقرر آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد و حتی سخن گویان مجالس علمی به سختی می‌توانند اندازه‌ی زمانی را رعایت کنند، از آنست که کارشان را با زمان متناسب با آن تطبيق نداده اند. در تاریخ شصت ساله‌ی برنامه ریزی ما هم ظاهرا هیچ برنامه ای با درک زمان و امکانات آن تدوین نشده و به این جهت در موعد مقرر اجرا نشده است. معمولا این بیگانگی با زمان مکانیکی و وقت‌نشناسی را به ناتوانی در مدیریت نسبت می‌دهند. ولی وقتی در کاری همه‌ی متصدیان آن ناتوان بوده‌اند، باید تأمل کرد که شاید این ناتوانی از جای دیگر باشد و به مدیریت ربطی نداشته باشد. شاید این نقص ظاهر ساده و کوچک از آنجا باشد که جهان توسعه نیافته با وقت کار و عمل و سازندگی انس پیدا نکرده است. این جهان با زمان تجدد بیگانه است. با این نه تجدد را می‌توان شناخت و نه امکان های تاریخی کشور و طریق سیاست و اداره امور را می‌توان دریافتد. نگاهی که جهان توسعه نیافته به امور و اشیا دارد نگاه متعلق به گذشته است، اما این امور و اشیا به جهان جدید و متجدد تعلق دارند، این نگاه ظاهر بین، امور و اشیای موجود را می ‌خواهد و می‌طلبد، بی آنکه بداند و بیندیشد که چه تناسب و مناسبتی میان آنها هست و چگونه باید به آنها برسد. ‍ 🔻 @KanooneQarbshenasiAndisheIslami