دومین قسمت از فصل سوم برنامه تلویزیونی سوره با نام «سوره، فصل محمد رسولالله»، امشب ساعت ۲۳ به صورت زنده از شبکه چهار سیما پخش میشود.
این قسمت از برنامه به بررسی سیرهٔ اقتصادی پیامبر اسلام اختصاص خواهد داشت.
در نخستین بخش برنامه کتاب «اقتصادنا» ی شهید سید محمدباقر صدر که مهمترین اثری است که تاکنون دربارهٔ دیدگاههای اقتصادی حضرت محمد (ص) نگاشته شده، معرفی میشود و دیدگاههای شهید سید محمدباقر صدر، مرجع تقلید و سیاستمدار شیعی دوران معاصر در این باره بازخوانی میشود.
mehrnews.com/xSSBM
کانون غرب شناسی و اندیشۀاسلامی
دومین قسمت از فصل سوم برنامه تلویزیونی سوره با نام «سوره، فصل محمد رسولالله»، امشب ساعت ۲۳ به صورت
📌شهید سید محمدباقر صدر، مرجع تقلید و سیاستمدار شیعی دوران معاصر از معدود فقیهانی است که با نگارش کتابی در باب اقتصاد اسلامی توجه بسیاری از متفکران زمان را به خود معطوف ساخت. شیخ محمد المبارک، عالم سنیمذهب، اقتصادنای شهید صدر را یگانه کتابی دانست که دربردارندهٔ نظریهٔ اسلام درباره اقتصاد است. مارک بلاگ، اقتصاددان انگلیسی، هم او را به واسطهٔ همین کتاب در زمرهٔ ۲۲۰ اقتصاددان بزرگ دنیا به شمار آورد. شهید محمدباقر صدر در اقتصادنا افزون بر تبیین مکتب اقتصادی اسلام، گفتارهایی بنیادی دربارهٔ مفاهیم پایهای دین و تشریع داشت.
📍مسعود دیانی در دومین شب «سوره، فصل محمد رسولالله (ص)» میزبان دکتر عادل پیغامی عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق و پژوهشگر اقتصاد اسلامی است.«سرمایهدار اخلاقمدار یا عدالتخواه انقلابی: بازخوانی سیرهٔ اقتصادی پیامبر اسلام» موضوع گفتوگوی آنها خواهد بود.
⏰«سوره، فصل محمد رسولالله (ص)»، امشب ساعت ۲۳| شبکه چهار سیما
🆔 @shahidsadr
🔆 آیا چیزی به نام #علم_اقتصاد داریم؟
✍ دکتر #علی_سعیدی
🔸بیش از شصت-هفتاد سال است (از زمان نگارش اقتصادنا توسط شهیدصدر) که جامعۀ روشنفکران غربزده گاه و بیگاه سؤالی تکراری را مطرح میکنند و با گلآلودکردن آب، ماهیگیری میکنند: آیا چیزی به نام «اقتصاد اسلامی» داریم؟ کاری به اغراض سیاسی یا منافع اقتصادی مطرحکنندگان این شبهه ندارم، اما به محض مطرحشدن این شبهه، تعداد زیادی از متفکران در سطوح مختلف سعی در پاسخگویی به این شبهه میکنند و هر کدام به نحوی از انحا تلاش میکند نشان دهد که بله، چیزی به نام اقتصاد اسلامی داریم؛ حالا این «چیز» ممکن است از جنس «علم» نباشد اما قطعاً از جنس مکتب است، همانطور که مکتب سرمایهداری و سوسیالیسم داریم.
❓اما هیچکس نمیپرسد که آیا اساساً چیزی به نام #علم_اقتصاد داریم؟ این چیز کجاست؟ کدام #علم؟
🔸در نگاه اول، کسانی که این سؤال برایشان عجیب است، در ذهن خود آنچه در دانشگاهها و کلاسهای درسی تحت عنوان اقتصاد خرد و اقتصاد کلان و اقتصاد سنجی تدریس میشود را «علم» اقتصاد میدانند و لذا جواب سؤال برایشان روشن است: بله، علم اقتصاد داریم و منظور از آن، #اقتصاد_اثباتی است!
🔸 برای اینکه بحث روشنتر شود، باید به چند سؤال پاسخ دهیم: اولاً منظور ما از علم چیست؟
🔸 اگر علم یعنی معرفتی که از هستها و واقعیتهای مشاهدهشده (facts) سخن میگوید، باید بهعنوان مدرس دانشگاه که سالهاست اقتصاد خوانده و تدریس کردهام بپرسم که در اقتصاد خرد و اقتصاد کلان از کدام «واقعیت» و از کدام «هست» سخن میگوییم؟ آیا واقعیتهای مشاهدهشده و بهاصطلاح هستهای اقتصادی بهصورت لخت و عریان در صحنۀ عینیت حضور دارند و ما کافیست چشممان را باز کنیم تا آنها را ببینیم یا اینکه این واقعیتها آن چیزهایی هستند که «ما میبینیم» نه آنچه در خارج هست. همواره «ما» به همراه تمام تعلقات و باورها و ذهنیتهایمان بهعنوان حد واسط آنچه درواقع وجود دارد و آنچه بهعنوان گزارهای علمی یا اثباتی (positive) از آن یاد میشود، قرار داریم. به بیان سادهتر، هیچ گزارۀ اثباتی در اقتصاد فارغ از باورها و تعلقات و ذهنیتهای اقتصاددان نیست. البته منشأ این باورها و تعلقات هر چیزی میتواند باشد: جامعه، تاریخ، طبقۀ اجتماعی، فرهنگ و البته دین الهی.
🔸 کسی که اندک مطالعهای در ساحت فلسفۀ اقتصاد یا فلسفۀ علم یا معرفتشناسی داشته باشد میداند که واقع بما هو واقع قابل شناخت و تبیین بدون هرگونه جهتگیری اخلاقی و هنجاری نیست، یا لااقل در آن تردیدها و مناقشات و مناظرات فراوان و بنیادینی وجود دارد.
🔸 ثانیاً موضوع مطالعات اقتصادی چیست؟ نباید این واقعیت را انکار کرد که گزارهها و آموزههای اقتصادی، بهتبع گزارهها و آموزههای انسانی و اجتماعی، محصول مشاهدات و گزارشها و روایتهای تاریخی و جامعهشناختی است و گمان میکنم برای خوانندگان محترم اینقدر بدیهی باشد که این گزارشها و روایتها چقدر میتواند جهتدار و بعضاً متعارض یا متناقض باشد که دیگر نیازی به توضیح در این باره نباشد.
🔸 ثالثاً من بهجای اینکه بهدنبال اثبات وجود چیزی به نام اقتصاد اسلامی باشم، میخواهم سؤال بنیادینتری بپرسم و آن اینکه مگر ما چیزی به نام علم اقتصاد داریم؟ یعنی آیا گزارههای بنیادین مکتب لیبرالیسم «علمی» اند؟ مثلاً اینکه «بازار آزاد یا رقابت کامل میتواند بیشترین کارایی را برای اقتصاد فراهم کند» گزارهای حاکی از واقع و عاری از هرگونه قضاوت هنجاری است؟ یا مثلاً نظریۀ مقداری پول که حجم پول در گردش را با سطح عمومی قیمتها مرتبط میکند، گزارهای اثباتی و فارغ از هرگونه دعاوی هنجاری و ایدئولوژیک است؟ یا نظریۀ عمومی کینز یا تعادل عمومی والراس یا نظریۀ مطلوبیت نهایی یا نظریۀ رفتار مصرفکننده یا نظریۀ رفتار تولیدکننده یا نظریات رفاه؛ کدامشان از کدام «واقعیت عینی» سخن میگویند؟
🔸 آیا جز این است که تمامی این نظریاتی که در کلاسهای اقتصاد میخوانیم و درس میدهیم هر کدام به نحوی بهدنبال تنظیم امور اقتصادی هستند؟ و آیا جز این است که هر کدام از اینها از نوع #حکم و #فتوا هستند و امری را #حلال و عمل بر خلاف آن را #حرام میکنند؟ مگر نه این است که از نگاه طرفداران اقتصاد رایج، رسیدن به نقطۀ کارای پارتویی #واجب است؟ مگر نه این است که در مواقع تزاحم میان برابری و کارایی، از قواعد رفع تزاحم استفاده میشود؟ و مگر غیر از این است که تمام اقتصاد خرد، فقه استدلالی برای اثبات کارایی بازار کاملاً رقابتی در توزیع «بهینۀ» کالاهای خصوصی است و نهایتاً فتوای آقای آلفرد مارشال را در وجوب رساندن اقتصاد به نقطۀ تعادل عرضه و تقاضا مستدل و مستند میکند؟ به بیان صریح و ساده، تمام آنچه بهعنوان «علم اقتصاد» تبلیغ و ترویج میشود، چیزی نیست جز فتواهای فقهی علمای لیبرال دربارۀ تعاملات اقتصادی جامعۀ خودشان!
👇ادامه در پست بعدی
👆ادامه از پست قبلی
🔸 بحث در این زمینه مجال موسعتری را میطلبد. در اینجا فقط به این نکته قناعت میکنم که بهجای اینکه با الفاظ بازی کنیم و از اصطلاحات پرابهام علم و عقلانیت سوءاستفاده کنیم تا اغراضی کوتاهمدت و البته بیفایده را تحصیل کنیم، وقت و انرژی خود را صرف مسائل جدیتر و بنیادینتر کنیم. پیشنهاد میکنم بهجای پرداختن به مباحث انتزاعی و دورشدن از واقعیتهای زندگی اجتماعی خودمان، به فکر چارهاندیشی برای حل مشکلات اقتصادی این روزهای مردم با توجه به تجربههای تاریخی و اجتماعی خودمان باشیم.
🔸 بزککردن تئوریهای لیبرالی یا نئولیبرالی و خوراندن آن به اسم «علم اقتصاد» و «عقلانیت اقتصادی» بیش از صد سال است که مشکلی از اقتصاد بیمار ما را حل نکرده است؛ این واقعیتی است که منکران حقایق تاریخی و تجارب اجتماعی، نمیخواهند بپذیرند و از این نظر، اتهامی که به خودشان وارد است به سمت دیگران منحرف میکنند!
🆔 @QasdWay
@kanooneQarbshenasiAndisheIslami
کانون غرب شناسی و اندیشۀاسلامی
👆ادامه از پست قبلی 🔸 بحث در این زمینه مجال موسعتری را میطلبد. در اینجا فقط به این نکته قناعت میک
در پاسخ به سخنان اخیر، آقای علوی بروجردی👆
♦️این بازگشت ِ پرمعنا♦️
(دو نکته درباره بازگشت شجریان به مشهد)
ظاهراً فردا، پیکر شجریان را به مشهد، زادگاهش بازمیگردانند. ذهنم درگیر این "بازگشتن" است. چه بازگشت عجیبی!
اول: هجرت؛ این راز ِ شدن
شریعتی جملهی بسیار زیبایی در وصیتنامهاش دارد: «هجرت کلمه بزرگی در تاریخ " شدن" انسانها و تمدنها است.» و چه درست میگوید! و خود او چقدر که مصداق این جمله است. «هجرت»ی از مشهد به تهران و از تهران به فرانسه و دوباره از فرانسه به ایران. کافی است فکر کنیم که شجریان هم در مشهد میماند. با سختی هجرت روبرو نمیشد. نمیرفت. عافیت پیشه میکرد. به تعبیر خودش، با چنین برخوردهایی در تهران مواجه نمیشد که: «رفتم پیش مرحوم پیرنیا. یک دوستی داشتم به نام آقای حسین محبی. ایشان از اپراتورهای قدیم رادیو بود. تابستان 45 [13] بود. من را به رادیو برد. به یکی از دوستانم گفت بیا با شجریان ساز بزن. بعضیها نمیآمدند. میگفتند اینها که از شهرستان میآیند، خارج میخوانند.» اما او کَند. رفت. هجرت کرد. و هجرتهای دیگر. سفرهای دیگر. سفرهای بیرونی. سفرهای درونی. بر خلاف آنچه تصور میشود، مدافع سختگیر ِ و پاسدار ِ مناسکی ِ سنتهای معمول در فرهنگ و هنر نماند. عبور کرد. یک پایش را در سنت نگه داشت اما از سنت، برگزید. بازسازی کرد. و اینها جز با سفرهای درونی، جز با خطر کردن میسر نبود. او حتی میتوانست برود و پشت سرش را هم نگاه نکند. اما این مهاجر، دلبسته بود. به خاکش، به مردمش. به موطنش. به ریشههایش. رفت؛ اما بازگشت.
دوم: مشهدها
مشهد، جای غریبی است. فردا، شجریان، یکی از بزرگترین اسطورههای «موسیقی» سنتی ایران در قرن اخیر را به جایی میبرند که برگزاری کنسرت موسیقی در آن را ممنوع کردهاند. به جایی که هنر، زیر ضرب است. مشهد اما جای غریبی است. شهری است که انگار دو یا چند توده هوای غلیظ و چگال به یکدیگر برخورد کردهاند: مشهد، از یکسو شهری مذهبی است. فضایی مذهبی دارد. مشهدی که حول حرم امام هشتم شیعیان تعریف میشود. این مشهد را با آستان قدس و روحانیت حکومتیاش میتوان فهمید. اما تمام مشهد این نیست: مشهد، فضای روشنفکری ریشهداری دارد. مشهد جریان حوزوی غیرحکومتی و سنتی و تفکیکی پررنگی دارد. مشهد فضای هنری غیرمذهبی جدی دارد. مشهد جمعهای فرهنگی و گعدههای قدیمی و نهادهای ادبی ریشهداری دارد. تمام شهرها، اینقدر فضاهای متفاوت و جهانهای موازی ندارند. مشهد اما، جای عجیبی است.
گرچه امروز شاید آن جریان اول، تمامی این جریانات را در های و هویش، به حاشیه بردهباشد (که این حاشیهنشین کردن و یکدست کردن مصنوعی، چه عمرها را هدر داده و چه استعدادهای شجریانگونه را از این شهر و از ایران گرفته و ناامید کرده). اما این جریانات، این فضاها، در سکوت، در زیرزمینها، در خانهها، در حوزههای ساده و بیتکلف غیرحکومتی، زنده است. مشهد، فقط مشهدِ این جریان ِ قدرقدرت ِ امروز نیست. مشهدهای دیگری هم هستند: مشهد طوس و فردوسی، مشهد ِ غزالی، مشهد ِ اخوان. مشهد سیدان و مروارید. مشهد شریعتیها. و حالا مشهد شجریان! امروز، آن مشهد ِ اول، سایر این مشهدها را به حاشیه راندهاست. اما تاریخ، فرداهای زیادی دارد.
شجریان، فرزند ایران و خراسان، این مهاجر ِ جسور ِ خستگیناپذیر، حالا دارد به وطنش بازمیگردد و در کولهبارش، چیز بزرگی را به آن شهر اضافه میکند. دیدار نمادینی است: بازگشت شجریان به مشهد.
پانوشت: در کتاب در دست چاپمان با عنوان «پرنده و آتش» درباره نهادهای فرهنگی مستقل پساانقلابی و «انتشارات امام مشهد» که به زودی توسط نشر آرما منتشر میشود، تلاش کردهایم تا پنجرهای به آن «مشهدهای شجریان آفرین و شریعتیساز ِ دیگر» باز کنیم.
ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه
#محمدرضا_شجریان
#هنر
#جامعه
بسم الله الرحمن الرحیم
مطلبی از یک نویسنده درباره فربه شدن فقه و مهارت اندک حوزویان در رشته های دیگر منتشر شده و شبهه هایی را به وجود آورده و دوستانی درخواست جواب دادند و لذا نکاتی در این خصوص عرض میکنم.
۱. حوزه علمیه در دهه های اخیر با حوزه علمیه قبل از انقلاب اسلامی بسیار متفاوت است و ظاهراً جناب مستشکل از وضعیت کنونی حوزه علمیه اطلاع ندارد.
حوزه علمیه امروز در علوم انسانی و علوم عقلی و عرفانی رشد جدی پیدا کرده است. بیش از پانصد مدرس در سطوح مختلف علوم عقلی و انسانی و اجتماعی مشغول تدریس و صدها محقق در علوم عقلی و علوم انسانی و اجتماعی مشغول تحقیق هستند.
مرکز علوم اسلامی ولی امر و دانشگاه باقرالعلوم و پژوهشگاه های حوزه و دانشگاه و فرهنگ و اندیشه اسلامی و علوم و فرهنگ اسلامی و موسسه های امام خمینی و امام صادق نمونه هایی از مجموعه های تخصصی در علوم انسانی و علوم عقلی هستند که مستشکل از آنها بی اطلاع است.
۲. شبهه دیگر اینکه فقه نیمه جان شده و آینده نه چندان دور خواهد مرد چون موضوعات فقهی با تکنولوژی و تغییر زندگی منقضی شده و فقها تبحری در مسایل جدید ندارند و برخی احکام فقهی، قبیح اجتماعی شدند و مردم به بی دینی فقهی گرایش یافتند و تنوع فتوا هم زیاد شده است.
این ادعاهای بی دلیل هم ناشی از کم اطلاعی نسبت به حوزه علمیه نوین است. امروزه طلاب علوم فقهی در موضوعات انسان معاصر به صورت تخصصی درس می خوانند و ده ها فقه تخصصی در مراکز فقهی در حوزه علمیه در مقطع سطح سه و چهار، آموزش می بینند.
طلاب فقه سیاسی و فقه اقتصاد و فقه فرهنگ و فقه تربیت و فقه مدیریت و فقه قضا و فقه ارتباطات و فقه پزشکی و فقه هنر و ده ها فقه تخصصی در حد ارشد دانشگاهی مباحث علوم انسانی و اجتماعی را فرا می گیرند.
استادان دانشگاهی در مراکز حوزوی، توانمندی طلاب در علوم انسانی و اجتماعی را شهادت میدهند. استادان فرهیخته متخصص و نظریه پرداز در علوم انسانی و اجتماعی در حوزه علمیه قم و مشهد و اصفهان و خوزستان یک اتفاق مبارکی است که جناب مستشکل نمی بیند یا نمی خواهد ببیند و همه اینها نشانه به روز شدن فقه در حوزه علمیه است.
۳. اینکه عده ای از مردم به بی دینی فقهی گرایش یافتند سخن درستی است که این هم زاییده سبک زندگی سکولار و روشنفکری غرب زده است که انسان را حتی به الحاد سوق می دهد و گرفتار شبهات می کند، هر چند این واقعه هیچ ملازمه ای با مرگ فقه ندارد چون متدینان مقید به احکام فقهی و منتقدان به سبک زندگی سکولار و مقید به مناسک اسلامی و فقهی همچون اربعین حسینی و ظهور فقهای نوین هم رو به رشد هستند. دینداری قرن بیست و یکم وضعیت گرایش به شریعت را بسیار تغییر داده و مردم دنیا را به مناسک دینی و معنوی علاقمند کرده و این اتفاق در جهان نمایان است.
تعدد فتوا هم زاییده باز بودن اجتهاد در فقه شیعه است که نه تنها نقص و عیب نیست که امتیاز تفقه شیعی است و به تعبیر اقبال لاهوری موتور حرکت شیعه است و به تعبیر نگارنده مانع از مرگ فقه است.
عجیب است که جناب مستشکل از طرفی از مرگ فقه هشدار می دهد و از طرف دیگر از تنوع فتوا نگران است و این مطلب، یک پارادوکس پنهانی است که مستشکل متوجه آن نشده است.
فکر می کنم مستشکل در اثر ارتباط با فقهای سنتی از یک جهت و علاقه به روشنفکران سکولار از ناحیه دیگر و مرتبط نبودن با فقیهان نوین از حیث دیگری، دچار این شبهات شده است که ان شاءلله با مطالعه و تحصیل و تحقیق و بررسی بیشتر شبهاتش حل خواهد شد.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
عبدالحسین خسروپناه
حوزه علمیه قم
اربعین حسینی ۱۳۹۹
🆔 @khosropanah_ir
12.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #رویکردهای_مطالعه_تاریخ
🎙 استاد #احمد_رهدار
🚩 هیئت شهید بهشتی
🏴 #محرم ۱۳۹۵
🔢 قسمت یازدهم
🔘 ویژگیهای تاریخ اسلام
🔺 یکی از ویژگیهای تاریخ اسلام، ایناست که ضبط حداکثری شده...
🔺 چیزهایی در تاریخ است که صرفاً دین میتواند آنها را پُر کند!
#موسی_بن_عمران، #تاریخ_غربی، #ویل_دورانت، #ویژگی_تاریخ_اسلام، #تاریخ_اسلام، #ملاک_فهم_تاریخ، #روش_تاریخ، #متدلوژی_خاص_قرآن
📍 کانال مؤسسه مطالعات و تحقیقات اسلامی فتوح اندیشه
🆔 @Fotooh