eitaa logo
کانون فرهنگی دینی" گوهرشاد "
576 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
764 ویدیو
9 فایل
- بسم‌ رب الرضا🌿! امام رضایی می کنیم عاقبت این شهر را...🍃😍 دورهمی دخترونمون هر هفته: ⏰چهارشنبه ها 📍محدوده هفت تیر ارتباط با ما: @Sahar_goli8
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بغض قلم
با احتیاط لاله ما را پیاده کن عباس جان، سه ساله ما را پیاده کن با احتیاط بار حرم را زمین گذار زانو بزن وقار حرم را زمین گذار با احتیاط تا که نیفتد ستاره‌ای می‌ترسم آنکه گیر کند گوشواره‌ای 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صــدای پای کاروان کربــــــلا می آیـــد..! و تو چه میدانی کــه قبــل از محــرم صدای دل زینـــب چگونه بــود؟!🥀 @kanoongoharshad
گزارش هیئت دخترانه گوهرشاد✨🖤 _شب دوم محرم ۱۴۴۶
گر خلق مرا ز خود برانند همه آن کس که پناهم بدهد بـــــاز حسیــــــــــن اســــــت✨🖤 . @kanoongoharshad
شکر خدا که در پناه حسینیم؛ عالم از این خوب تر پناه ندارد..! ✨🖤 @kanoongoharshad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جان؛ دگر محرم تو رسیده از راه با یک نگاه، اسم مرا هم زهیر کن من حر رو سیاه توام یابن فاطمه دستم بگیر و عاقبتم را به خیر کن.. 🌱🖤 @kanoongoharshad
این اولین باریه که میخوام برم هیئت اولین باری که تصمیم گرفتم فضای هیئت رو امتحان کنم،اصلا هم به خاطر مادرم نیست 😅.. از پله ها که بالا میرفتم تو ذهنم خودم رو اماده میکردم که با فضایی قراره روبه رو بشم پر از مادربزرگ! 😢 مملو از سیاهی و بی رنگی! بدون خنده! حرف زدن ممنوع! باید با وقار و سنگین رفتار کنم، نگاهی به لباسِ مشکیم انداختم، خوب شد که مامانم گفت باید مشکی بپوشم..! صدای مداحیشون، بوی اسپندشون تا اینجا میرسید،گفته بودم من عاشق بوی اسپندم؟.. 🖤 به جلوی در که رسیدم تمام تصوراتم از جهانی مملو از سیاهی بر باد رفت! از همین جلوی در روی لب های همه لبخند بود! همه خیلی جوونتر از تصورم بودند، و اکثرا همسن من! برام عجیب بود مگه همسن های من اینجور جاها میان؟ 😶‍🌫 دختری با لبخند گرمی با من سلام کرد و از من اسمم رو پرسید.. 🌸 از خجالت، اسمم رو هم یادم رفته بود،، شالم رو یکم جلوتر کشیدم و اسمم رو گفتم؛ میخواستم وارد هیئت بشم که باز هم یک نفر دیگه با لبخندی زیبا به استقبالم اومد؛ دستش رو سمتم دراز کرد و هدیه ای رو روی دستم گذاشت از خوشحالی نتونستم برق چشمام رو کنترل کنم✨ اصلا انتظار این یکی رو نداشتم! وارد هیئت که شدم،چیزی رو دیدم که اصلا فکرش رو نمیکردم... @kanoongoharshad
دختر‌حرمله‌در‌اوج‌حسادت‌میگفت: خوشبحال‌رقیه‌چه‌عمویی‌دارد..!(: @kanoongoharshad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزارش هیئت دخترانه گوهرشاد✨🖤 _شب سوم محرم ۱۴۴۶
‌‌دخترها بابایی نیستند ؛ باباها دختری‌اند! این را وقتی حسین (علیه‌السلام) با سر به دیدن رقیه آمد ؛ فهمیدم ! 🥀 ‌‌ @kanoongoharshad
کف پایم چه می سوزد کجایی ای عمو جانم..؟ کجایی تا مرا قدری بگیری باز بر دوشت؟🥀✨ @kanoongoharshad
هرکسی‌ دیوانه‌ی‌ عشقت‌ نشد عاقل‌ نشد غیرِ نوکرهایت‌ آقا کُلُّهُم‌لا‌یَعقِلون @kanoongoharshad
گر دخترکی پیش پدر ناز کند گره‌ی کرببلای همه را باز کند✨ @kanoongoharshad
Notes_240709_143900.pdf
48.44M
فایل نشریه هیئت دخترانه گوهرشاد ✨🖤 [شب سوم، نشریه خاص خانوم سه ساله ✨🥀] @kanoongoharshad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از بغض قلم
گیرم که رد کنی دل ما را ، خدا که هست باشد!! محل نده، قسم مرتضی که هست وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست چادر نماز حضرت خیرالنسا که هست یک گوشه می‌نشینم و حرفی نمی‌زنم بیرون مکن مرا تو از این خانه، جا که هست! از درد گریه تکیه مده سر به نیزه ات زینب نمرده،شانه‌ی دارالشفا که هست قربانیان خواهر خود را قبول کن گیرم که نیست اکبر تو، طفل ما که هست گفتی که زن جهاد ندارد ، برو برو لفظ برو چه داشت برادر؟ بیا که هست خون را بیا به دو دست قربانی‌ام بکش تو خون مکش به دست، عزیزم حنا که هست گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم از سر مرا تو باز مکن، کربلا که هست گفتی که بی تو سر نکنم، خوب نمی‌کنم بعد از تو راه کوفه و شام بلا که هست! ✍محمد سهرابی 🆔 @bibliophil