هدایت شده از شعر هیأت
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#مثنوی
🔹چه بگویم از تو؟🔹
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم دادهست
رسم مردانگیات راه نشانم دادهست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم میسوزد
جبرئیلم همۀ بال و پرم میسوزد
من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد
عشق عالم به تو از شوق مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت:
بیتو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1792
✅ @ShereHeyat
31.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فلق در سینه اش آتشفشان صبحگاهی داشت
که خون آلوده پیغام از کبوتر های چاهی داشت
شعر خوانی #سیدحمیدرضا_برقعی
در رثای امام کاظم علیه السلام
©️ کانون قرآن و عترت
دانشگاه علامه طباطبایی
📡 @kanoonquran_atu