✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت561
گذر از طوفان✨
جواب آزمایش ها رو گرفتم به طرف صندلی های گوشه سالن رفتم روبروی بابا وایسادم
_بابا جواب آزمایش رو گرفتم الان بریم کجا؟
_بشین یه زنگ به عموت بزنم
کنار بابا نشستم شماره عمو رو گرفت
_سلام
چند ثانیه ای سکوت کرد
_سلمان اومدی بیمارستان؟جلیل کجاست
سرش رو به نشونه تایید تکون داد
_باشه بیایید
خداحافظی کرد گوشی رو قطع کرد سریع پرسیدم
_عمو جلیل رفته عمو سلمان اومده؟
_نه بابا جان جلیل رفته جواب ام آر آی رو بگیره گوشیش دست سلمان بود دکتر داخلی هم امروز نمیاد
ای وای عمو سلمان هم اومده اینطوری اصلا نمیشه برم شرکت، فروغی هم بیاد دردسر نشه خوبه
_ترانه بابا خوبی؟
به صورت بابا زل زدم
_آره بابا خوبم
_پس چرا حس کردم نگرانی
لبخندی زدم
_نه خواستم اگر کارها تموم شد از همین جا برم شرکت ولی با وجود عمو اینا نمیشه
_چرا نمیشه؟
_نمیخوام با عمو سلمان برم
نفس عمیقی کشید
_هنوز از بدقولی هاش ناراحتی؟
_نه یعنی نمیدونم
_درست حرف بزن ببینم چی شده
آب دهنم رو پایین فرستادم با خجالت و صدای ضعیفی گفتم
_آقای فروغی گفتن میاد دنبالم
بابا که متوجه خجالتم شد نگاه از چشم هام برداشت
_هر وقت رسید بهم بگو
خدا بگم چکارت کنه فروغی که امروز باعث شرمندگی من شدی انگار توی سرش چیزی به اسم منطق نیست
#پارتآینده
تولد نورا😍
https://eitaa.com/joinchat/1275986393C57f6f531da
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫