#تجربه_های_شما
#نظر_آقا
#مدیریت_دخل_و_خرج (25)
با عرض سلام خدمت همه دوستان عزیز
پیشاپیش میلاد یگانه منجی عالم بشریت حضرت بقیةالله ارواحنا فدا مبارک
حدود ۹ سال از زندگی مشترک ما میگذره
اول ماه که حقوق میگیرم اول قسطامونو پرداخت میکنیم
بعدش یه مقدار کمک به ایتام و یه حساب هم داریم که هر ماه یه مقدار ناچیز انتقال میدم به اون حساب برای خرج در راه امام حسین علیه السلام
یه مقداری که حدودا 600 تا 800 میمونه رو انتقال میدم به حساب خانم
حدود 100 تا 150 میمونه تو حساب خودم برا بنزین ماشین
خانم من با اون پولی که من بهش میدم اولش میاد هر چی تو خونه نیاز داریم (مثل روغن و برنج و رب و شوینده ها و...) میگیره به اندازه یک ماه
هر هفته هم جمعه ها به اندازه حدود 20 هزار تومن تره بار برا یک هفته میگیره
خداروشکر زندگیمون خوبه
البته اینم بگم که همه اینکارا رو قبلا هم انجام میدادیم ولی به آخر ماه نمیرسیدیم
ولی از اول سال 95 که کمک به ایتام و پس انداز برای خرج در راه امام حسین علیه السلام حتی اگه نداشته باشیم هم فراموش نمیکنیم دیگه خداروشکر آخر ماه لنگ نیستیم
و در آخر باید بگم که نماز اول وقت و قناعت و سال خمسی و در کل اطاعت از خداوند متعال هم خیلی خیلی تو زندگیمون تاثیر داشته
عذر خواهی بابت اینکه طولانی شد🌹🌹🌹🌹
❣❣❣❣❣❣❣❣
#تجربه_های_شما
#نظر_آقا
#مدیریت_دخل_و_خرج (26)
سلام.
در مورد دخل و خرج تغریبا تمام افرادی که تجربیاتشان را گفتن حقوق بگیر هستند. من خودم ده سال حقوق بگیری رو تجربه کردم. خوبه چون سر برج تا سر برج میدونی یه مبلغ مشخص میاد به حسابت و قابل برنامه ریزی و پس انداز هست تازه ممکنه این وسط پاداش هم داشته باشی همچنین میدونی سال به سال یه افزایش حقوقم داری که میتونی برایش برنامه ریزی کنی.
ولی وقتی که دیگه حقوق بگیر نیستی و مثلاً روز مزدی کار میکنی دیگه هیچی قابل پیشبینی نیست حتی دیگه پس اندازم نمیتونی داشته باشی. دیگه هیچ برنامه ریزی جواب نمیدهد چون خبر از فردا نداری و در اینجا فقط توکل باید داشته باشی. البته خدا روزی رسونه و بندهاشو هیچ وقت رها نمیکنه.
تجربه های ناب
#تجربه_های_شما
#نظر_خانم
#مدیریت_دخل_و_خرج (33)
سلام
ممنونم بخاطر مطالب جالبتون
ما هفت سال هس که ازدواج کردیم و صاحب دونا فرزند هستیم
مازندگی رو با سختی شروع کردیم و از خیلی تجملات گذشتیم،منظورم از تجملات حتی عادی ترین ضروریات یک عروسی که آرایشگاه و فیلمبردار برای عروسی هس،گذشتیم
اما خداراشکر با قناعت و مدیریت بجای همسرم تونستیم خونه و ماشین بخریم و الان بعداز هفت سال صاحب یه خونه سه خواب شیک هستیم و ماشین خوب هستیم
همسر من کارمند هستن و حلال بودن پولشون براشون خیلی مهمه و حتی باوجود اینکه برای اضافه کار رفتن محدودیتی ندارن ،میگن ساعتهایی که کار خاصی ندارن ،اضافه کار نمیمونن و میگن نمیخوان در ازای کاری که نکردن حقوق بگیرن
ماهم مثل بقیه دوستان گروه،ماهیانه خرجهای اصلی رو پرداخت میکنیم و مابقی پول رو صرف خریدماهیانه منزل میکنیم
اما چیزی که به نظرم به زندگی ما برکت داده:
نماز اول وقت،دائم الوضو بودن
صدقه،قرض دادن به بقیه فامیل و مرام و معرفت همسرم در کمک به دیگران هس،کار همسرم فنی هس و همیشه تحت هر شرایطی اگر برای کسی مشکلی پیش بیاد پیش قدم هستن حنی اگر شب از نیمه گذشته باشه از خواب و استراحتشون میگذرن و کار مردم رو را میندازن
تلاوت روزانه قران
سوره واقعه و نماز شب ،به نظرم تاثیر خیلی زیادی در افزایش رزق و روزی داره که خداراشکر،خدا به سر ما منت گذاشته و رزق مادی و مهنوی مارو بهبود می بخشن
یکی لز چیزایی که فکر میکنم برکت زندگی مارو زیاد کرده،قلب پاک و بدون حسادت و بخل همسرم هس
تا حالا ندیده م که نسبت به داشته کسی حسرت بخورن و همیشه برای زندگی دیگران دعا میکنن
ما هیچ وقت نگران درامد ماه بعد نیستیم ،چون معتقدیم روزی دست خداس و خداراشکر تاحالا هم همین بوده و هیچ وقت دستمون جلوی کسی دراز نشده
ما اول زندگی خیلی سختی کشیدیم ولی با توکل به خدا و توسل به اهل بیت«ع»
الان در شرایط نرمالی هستیم و خداراشکر میتونیم به بقیه اشنایان و دوستانمون کمک کنیم
ما معتقدیم اگر ما بندگی کنیم ،خدا ،خوب خدایی میکنن و بنده نوازی
@zojclub
❣❣❣❣❣❣❣
#تجربه_های_شما
#نظر_خانم
#مدیریت_دخل_و_خرج (34)
سلام کانالتون خیلی خوبه...من یه خانم بیست و هشت ساله هستم که شش ساله ازدواج کردم و دوتا بچه دارم.شوهرم معتقده چون مسیولییت زندگی رو دوششه باید از هر لحاظ ما رو تأمین کنه اوایل ازدواج من حسابهامون رو یادداشت میکردم تا خرج دستمون باشه ولی همسرم مخالفت کرد و گفت شما هر موقع پول خواستی بگومن بهت میدم. اون دوجا کار میکنه و حساب کارها و خرجهارو خودش داره ولی یادداشت نمیکنه.خدا خودش روزی رسونه. خودش حقوقش رو مدیریت میکنه تا به همه چی برسه.خرید لوازم .قسط وامها.و...میگه شما باید به تربیت بچه ها برسی و دغدغه این چیزهارو نداشته باشی..اوایل بهم برمیخورد میگفتم مگه من شریک زندگیت نیستم ولی الان که اخلاقش دستم اومده میدونم خیلی به فکر مونه...منم سعی میکنم ازاین طرف خونه رو خوب مدیریت کنم و خرج اضافی نتراشم نه خودم نه بچه ها...اسراف نکنم تو هیچ موردی تا دیگه یه بار اضافه ای رو دوشش نگذارم...
انشاءالله خدا به همه سلامتی بده خصوصا آقای ما😍
طولانی شد ببخشید
#تجربه_های_شما
#نظر_خانم
#مدیریت_دخل_و_خرج (43)
سلام.ممنون بابت مطالب مفید کانالتون.
بحثی که در کانال در مورد دخل و خرج هست بسیار وسیع هست و هر فردی در زندگی خودشو با توجه به شرایطی که داره خودش باید تصمیم به مدیریت دخل و خرج داشته باشه. البته و صدالبته رضای خدا قناعت، همدلی، صدقه و خیرات جایگاه خودشون را در برکت در زندگی داره ولی خوب بعد از اینا تجربیات من میگه
1- اقا باید خودش را مسئول زندگی ببینه هرچند خانومش هم درامدی داشته باشه.
2- اقا باید برای خانومش در مدیریت اقتصادی منزل اهمیت بسیار زیادی قایل باشه.
3- اقا باید بپذیره و بدونه خانوم خونه خودش خرج داره. لباس و پول توجیبی و خرت و پرت زنانه و.... همه را در نظر بگیره.
4- اقا باید دست و دلباز باشه و ازش سخاوت بریزه و البته خانم هم باید به صورت مکمل بسیار جمع کن و مدیر و مدبر باشه.
5- اقا باید بلند نظر باشه و بدونه و بپذیره که خدا به اندازه نیاز بنده هاش پایین میاد. این به نظر من تاثیر ماورایی در پیشرفت مادی خانواده میتونه داشته باشه.
6- اگر اقا در شرایطی هست که احتمالا فعلا بودجه برای خریدی را نداره به خانومش بگه که من میدونم این نیاز ... را داری ولی فعلا در شرایطی نیستم که بخرم که خانومش بدونه شوهرش حواسش بهش هست. این کاملا باعث ایجاد محبت بیشتر میشه. و میدونه شوهرش بیخیال و بی تفاوت نیست.
7- خانوما هم حاسشون به جیب شوهر باشه و واقعا واقعا مدیریت کنن. نه اینکه چیزی نخوان و این را به حساب قدرشناسی از شوهر بذارن! از شوهرتون با محبت درخواست زیاد داشته باشید تا نیروی محرکه خوبی برای پیشرفت اقتصادی منزل باشید. دید بزرگ و والا و با محبت داشته باشید و اگر شوهرتون دستش خالی بود بگید باشه اگر نداری موردی نداره باشه برای یه بار دیگه. اینطوری هم آقا بدعادت نمیشه و هم شما درنظرش بسیار منعطف و خوب جلوه میکنید.
شرمنده طولانی شد.
موفق باشید.
❣❣❣❣❣❣
#تجربه_های_شما
#نظر_خانم
#مدیریت_دخل_و_خرج (44)
سلام خدمت همه دوستان ما 20 سال از زندگیمون میگزره 19 ساله بودم که شدم خانم خونه حقوق همسرم همیشه کم بوده ولی من خیلی رعایت میکنم کل حقوق اقا دست منه سر ماه پول قسط و بدهی را میزارم کنار اگه عروسی در پیش باشه چن ماه قبل فکرشو میکنم شوهر من مریض هستن ماهی 600 تومن خرج خودش وبه سختی میگزره ولی خدا بزرگه هم خونه دارم هم ماشین یه مقدارم برا پسرم گذاشتیم بانک همش برکت اهل بیت هست والا حقوق ما اندازه خوراکمون هم نمیشه ما اعتقاد به برکت داریم گاهی پول قرض میدم همین باعث شده چندین برابرش برگرده ممنون از همه نماز اول وقت معجزه میکنه.
#تجربه_های_شما
#نظر_خانم
#مدیریت_دخل_و_خرج (29)
سلام
ماچهار ساله که ازدواج کردیم.
شغل همسرم آزاده و یه فرزند داریم که بخاطر بیماریش کلی هزینه کردیم.
وقتی میشینیم حساب و کتاب میکنیم مامیبینیم خیلی بیشتر درآمدمون خرج کردیم و خدا روزی بندگانش رو بی حساب میرسونه.
هروقت پولمون کم باشه تو خریدهامون اولیت بندی میکنم.
صدقه دادن مخصوصا به اقوام و نماز جماعت و زود بچه دارشدن و قناعت رو رمز برکت زندگیمون میدونم.
موفق باشید✋
❣
❣❣❣❣❣❣❣❣
#تجربه_های_شما
#نظر_آقا
#مدیریت_دخل_و_خرج (30)
سلام
میخواستم بابت این مطلب مدیریت دخل و خرج تشکر کنم.
خیلی خوب بود.
ما یکساله ازدواج کردیم، یه ازدواج دانشجویی ساده و یه زندگی ساده همراه با قناعت داریم، خداروشکر راضی ایم اما همیشه پست های سفر رفتن و خرید و داشته های دوستان و اطرافیانم توی اینستاگرام آزارم میداد و خیلی احساس تنهایی میکردم، میگفتم احتمالا فقط ماییم که اینقدر دستمون خالیه!
ولی این کامنت ها رو که خوندم انرژی گرفتم...
من عامل برکت زندگیمون رو دعوت کردن مهمون با صرف هزینه ی پایین (حتی یه کوکو سبزی ساده) میدونم، چون اعتقادمون اینه که مهمون با خودش برکت میاره و گناه اهل خونه رو میبره.
ممنون از همه کسایی که تجربه هاشون رو با ما جوون هایی که تازه اول راهیم به اشتراک میذارن و بهمون امید میدن🌺
#تجربه_های_شما
#نظر_خانم
#مدیریت_دخل_و_خرج(56)
سلام 😊
من 18 ساله هستم و همسرم 25 سالشونه والان در دوران نامزدی به سر میبریم که تا دوماه آینده انشاءالله عروسی میکنیم.
تجربه خیلی زیادی ندارم که بگم ولی میخواستم بگم که همسر من با هیچی برای ازدواج پیش قدم شدن اوایل عقدمون فکرشم نمیکردیم که بتونیم از پس این همه هزینه های سنگین ازدواج بر بیایم ولی با لطف خدا و اهل بیت وشکر خدا کمک به نیازمندان و هم چنین مسئولیت پذیر بودن همسرم تقریبا راحت از پسش بر اومدیم😍
ودر عین ناباوری ما همه وسایلمونو راحت و جنس خوب خریداری کردیمو پول کافی هم برای اجاره ی خونه کنار گذاشتیم.
ولازم به ذکره که جز هزینه شب عروسی همسرم از خانوادشون هیچ کمک مالی دیگه ای نگرفتن .وبه نظرم خاصیت عشق اینه که ایثار میاره پس اگر عشق باشه گذشتن از مسائل مالی به خاطر همسر مسئله مهمی واسه آدم نخواهد بود.
در کل اینکه مطمئن باشید اگر خداوند گفته شما ازدواج کنید و تقوا داشته باشید خودم روزیتونو میرسونم ذره ای تردید نداشته باشید در کلام خدا...😊
#تجربه_های_شما
#نظر_خانم
#مدیریت_دخل_و_خرج (57)
باسلام خدمت همه دوستان بنده ۱۵ ساله ازدواج کردم بی مبالغه بگم از صفر شروع کردیم والان در وضع مالی بسیار خوبی هستیم توی یک اتاق با خانواده شوهرم زندگی کردیم با توکل به خدا وصرفه جویی وبرنامه ریزی وحذف خیلی از خریدها وولخرجیهای غیر ضروری واین همه نکته هایی که دوستان اشاره کردن ولی نکته خیلی مهم اساسی رضایت والدین ودعای انها برای ما خدا رو شکر.
#تجربه_های_شما
#نظر_خانم
#مدیریت_دخل_و_خرج (58)
سلام به اعضای کانال.و تبریک اعیاد گذشته.ما حدود ۵ ماهه عقد کردیم .من و همسرم هر دو دانشجوهستیم و سنمون هم کمه.چندان پس اندازی هم نداریم.شغل سربازی خونه ماشین کار همسرم هنوز معلوم نیست .توکلمون به خداست و فعلا پشتمون به خونواده هامون گرمه که مارو ساپورت میکنن.من فقط به خاطر دین و ایمانی که داشتن قبول کردم و تا الان خیلی ناراحت بودم که هنوز کارشون درست نیس فک میکردم همه کسایی که عقد میکنن کاراشون روبراهه.و مستقیم میرن سر خونه زندگیشون تا اینکه اینجا این پستارو خوندم و فهمیدم ملت تا چندین سال بعد ازدواجشون درگیرن چ برسه به ما که اول راهیم.
خداراشکر خود خدا داره برای ماهم درست میکنه و به وعدش عمل میکنه که شما به خاطر مشکل مالی و مادی ازدواج رو به تاخیر نندازین ازدواج کنید من روزیتونو به گردن میگیرم و کاهاتونو درست میکنم ازدواجی که برای رضای خدا باشه.
جوون ها ازدواج و به تاخیر نندازین و سخت گیری نکنین خود خدا کارهارو درست میکنه و پشتمونه.
یاعلی
#تجربه_های_شما
#نظر_آقا
#مدیریت_دخل_و_خرج (61)
سلام من یک مرد هستم 29 ساله، یک ساله با خانمم که 23 سالشه عروسی کردیم، تا دو سال قبلشم عقد بودیم.
دانشگاهمو تموم کردمو به فکر ازدواج افتادم!
ای بسوزه پدر عشق😄 چه می كنه با آدمی!
هیچی هیچی نداشتم و بابام هم آنچنان نمیتونست حامی من باشه باور کنید 500 ت برام جور کرد که برم دنبال کار، از این شهرستان به اون شهرستان، حالا عقد بودم یک سال هم می گذشت آخرشم یکی بهم زنگ زد تهران، گفت پاشو بیا ما به یه شیمیست احتیاج داریم، رفتم تهران سرکار، خوشحال شدم و شکر خدا گفتم و فهمیدم خدا برکتشو رسوند به زندگیمون، ده روز خونه نداشتم، از بعد کار میرفتم دنبال خونه ارزون تو تهرون میگشتم ، شبا هم که جا و مکان نداشتم میرفتم روی چمنای نزدیک حرم حضرت شاه عبدالعظیم حسنی(ع) یا چمنای حرم امام خمینی یا روی پل عابر پیاده، یه کارتون می انداختم میخوابیدم دور از جون مثل اين معتادای تو خیابون، یه روز خاصشم یادمه که روی یه پل عابر پیاده بودم با رادیوی گوشیم بازی ايران و لبنان رو گوش می کردم همون بازی که چند سال پیش ايران برد و رفت جام جهانی، بعد از ده روز یه خونه پیدا کردم، با 5 ت پول پیشی که از یکی از دوستان قرض کردم گرفتمش! یک سال که کار کردم و اوضاعم روبراه شد قرض دوستمو که پس دادم هیچ، پول دادم به داداشم که اونم واسه خودش کار و کاسبی راه بندازه، همزمان خونه بهتر و بزرگتری هم گرفتم و دو سال بعد از عقدمون عروسی کردیم و دست خانوممو گرفتم و آوردمش تهران، به خاطر ارادتی هم که به ساحت مقدس حضرت زهرا داشتم تو روز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها عروسی کردیم یه عروسی پر میهمان اما ساده و بی آلایش...
چند ماه بعدشم به اتفاق حاج خانم اربعین رفتیم پابوس امام حسین علیه السلام...
یه چند تا سفارش دارم به خدمت خواهرای بزرگوار کانال:👇👇
یکی اينکه ضمن تشویق همسرتون به تلاش و کوشش امیدتون به خدا رو از دست ندید
دوم اين که تو سختی ها و نداری ها هم یار و یاور مرد خونتون باشید و هیچ وقت مردتون رو که داره تلاش می كنه حتی اگه هنوز به نتیجه ای نرسیده خدای نکرده با طعنه دلسرد نکنین و بدونید روزهای سخت که بگذره روزهای آسان هم میرسه، دیر یا زود داره اما سوخت و سوز نداره!
سوم اينکه سعی کنید وسایل ریزه میره ی غیر ضروری مثلا آبمیوه گیری و سبزی خردکن و امثالهم رو به مرور زمان(حتی طی چند سال) تهیه کنید و به حرف در و همسایه اهمیت ندید که فلانی تو خونش فلان چیزو نداره، در دروازه رو میشه بست اما دهن مردمو نمیشه بست!
چهارم به شدت از چشم و هم چشمی که بلای خانمان سوزه فاصله بگیرید...
به امید سربلندی همه هموطنانم
از کانال خوب همسرداری نوردیده کمال تشکر دارم 🌹
❣❣❣❣❣❣
#تجربه_های_شما
#نظر_خانم
#مدیریت_دخل_و_خرج (62)
سلام ممنون ازکانال خوبتون من میخواستم تجربه زندگیمو بگم
من 4 سال ازدواج کردم یه دختر 2ساله دارم ما اول ازدواج هیچی نداشتیم هیچ کمکی هم نداشتیم براعقد من خیلی هوا شوهرمو داشتم بااینکه همه فامیل منتظر بودن من بهترین جشنا روبگیرم ولی من حتی حلقه ازدواجمونو دست دوم گرفتم یه آب طلا دادیم روش نو شدلباس گرونم نگرفتم
برا اینکه زودتر بریم سر زندگیمو من حتی سرویس طلا نگرفتم یه بلد گرفتم حتی به خونواده ام نگفتم هنوز برا عروسی هم به همه گفتیم میریم مشهد ولی چون پول نداشتیم رفتیم قم وبرگشتیم وتوخونه لباس عروس پوشیدمو وفقط بیست سی نفر دعوت کردیم الانم زندگی خوبی داریم زیر بار قسطای تالار وخرجای آنچنانی نرفتیم وحالام داریم پولامونو پس انداز میکنیم خواستم بگم میشه از خیلی چیزا چشم پوشی کرد وزندگی آرومی داشت فقط باید توکل کرد.
#تجربه_های_شما
#نظر_خانم
#مدیریت_دخل_و_خرج (35)
سلام
مرسی از کانال خوبتون
من خانمی 24 ساله هستم و سه ساله که ازدواج کردم همسرم8 سال ازم بزرگتره و این باعث شده بود همسرم در دوران مجردی بتونه انواع کارهای حلال رو انجام بده برای آیندش از کار تو استخر بگین تا پیک موتوریو و... پس آقایونی که مجردن بدونن کار عار نیست و تا از دانشگاه میای بیرون نباید پشینید پشت میز
من تو زمان مجردیم جوری زندگی میکردم که فقط روزم بگذره ینی از اول پدرم اینجور زندگی کرده بود منوهم عادت کرده بودم که خدارو شکر از اردواجم به بعد تازه معنی زندگی رو حس کردم که باید هدف داشت الان همسرم کارمند یه شرکت دولتی و خداروشکر حقوق خوبی داره ولی...
این حقوق باعث نشده ما ولخرجی بکنیم
ما تفریح میکنیم مسافرت میریم رستوران میریم خریدهم میکنیم
که خود خرید کردن مهارت میخواد اینکه بدونی کجا چه چیز خوبو ارزونی داره مثلا توی میوه تره بازهای اطرافمون میبینیم که کدوم جنس بهترو ارزونتری داره از اون خرید میکنیم یا یک سری اجناس رو مثل برنج و قندوچای سالیانه خرید میکنیم
اینجوری خداروشکر خیلی زندگی راحتی داریم پس انداز داریم و اگر خدا قبول کنه قرض الحسنه هم میدیم تا انشالا خداهم کمک کنه تا خونه دار بشیم
مرسی که هستین❤️
❣❣❣❣❣❣
#تجربه_های_شما
#نظر_خانم
#مدیریت_دخل_و_خرج (36)
سلام ایه 114 سوره ی مائده بعداز هر نماز اگه خونده بشه باعث میشه روزیتون زیاده بشه .چند سال پیش وقتی من شروع کردم به خوندن این ایه بعد ازهرنماز یقین داشتم روزیمون زیاد میشه .همسرم یه کار ازادی رو شروع کردن وباانصاف وسود کم ومراعات حال مشتری وکارشون هرروز بهتر شد وچون همیشه به مشتریاشون سخت نمیگیرن خدا هم زندگی روبرای ما خیلی اسون گرفته.ومن مطمئن ام اگه چیزی را بایقین وباور قلبی از خدا بخواهی اگه به صلاحت باشه حتما بهت میده .ان شالله همه پرروزی وراضی باشن.
#تجربه_های_شما
#برخورد_با_عصبانیت_همسر
باسلام وخسته نباشیدازکانال خوبتون درموردموضوع جدیدبایدبگم چهارده ساله ازدواج کردم اوایل ازدواج همسرم عصبانی میشدچه حق چه ناحق منم شروع میکردم به دفاع ازخودم بابلندشدن صداش منم برادفاع همین کاررومیکردم باخودم فکرمیکردم اگه دفاع نکنم حقم ضایع میشه وهمسرم حق روبه خودش میده ولی به مرورتنش زیادمیشدبینمون وطبیعتاقهرکردن وبرااشتی پیش قدم نمیشدم تاهمسرم بیادولی دیدم ازهم فاصله میگیریم کم کم باخودم کارکردم موقع عصبانیتش سکوت کنم تاتخلیه بشه واروم بشه وموفق هم بودم چندسالی هست وقتی عصبانی میشه حتی حق بامن باشه ساکت میمونم نه اینکه حرصش رودربیارم بعدکه اروم شدحالانوبت منه نازکنم وهمسرجان نازکشی ومعذرت 😉وهمیشه هم میگه ممنون موقع عصبانیت کوتاه میای وشرمنده میشه البته این روش باروحیه زنانگیمون هم سازگاره وخواستنی ترمیشیم ببخشیدطولانی شد 😄
❣❣❣❣❣❣❣
#تجربه_های_شما
#برخورد_با_عصبانیت_همسر (2)
سلام بزرگواران همگی خسته نباشید.من۱۵ ساله ازدواج کردم وخداروشکرجمعا زندگی خوب وآرومی داشتم به نظرمن درمقابل هرعصبانیت بایدیه جوررفتارکرد مثلا اگرهمسرعزیزم ازکاری که من کردم عصبانیه باقبول کردن اشتباهم آرومش میکنم .اگرازسرکاراومده وعصبانیه براش یه چایی یابستنی یا بالاخره یه چیز خوشمزه میارم وسعی میکنم درموردعصبانیتش چیزی نپرسم تاخودش آروم بشه وصحبت کنه .ویه نکته که به نظرم خیییییلی کلیدی ومهمه اینه که همسرمون رودرکنارخودمون ببینیم ونه درمقابلمون.ممنون.
#تجربه_های_کاربردی_زندگی
#تجربه_های_شما
#برخورد_با_عصبانیت_همسر (8)
به نظرم سکوت در برابر عصبانیت مرد گاهی اوضاع رو بدتر میکنه انگار که داره بهش بی توجهی میشه.
اگه مرد بهخاطر چیز خارج از خونه عصبانی شده و با بهانه گیری داره خودش رو تخلیه میکنهباید با شوخی و خنده و مثلا گفتن جمله هایی شبیه" چقدر عصبانی میشی جذاب میشی" یا "دعواهاتم میخوام" یه کم میشه فضا رو تلطیف کرد. اگر از داخل خونه مسآله ای باعث عصبیت شده باید به حرفاش گوش داد تایید کرد و عور خواهی و ... که خودتون بهتر میدونید
اگه از فامیل و دوست و آشنا عصبانی باشه باید سکوت کرد، خوب که حرفها زده شد و تخلیه شد میشه راهکار داد و هم فکری کرد...
❣❣❣❣❣❣❣
#تجربه_های_شما
#برخورد_با_عصبانیت_همسر (9)
من نمیدونم چرا همه خانمهایی ک تجربه گذاشتن گفتن زن باید کوتاه بیاد و سکوت کنه تا طرف مقابلش آروم بشه! مگه طرف مقابل ن از فضا اومده؟ چرا زن بیچاره همیشه باید مسئول آروم کردن مردی بشه ک حداقل چند سالی از زن بزرگ تره و مثلا عاقل هس؟؟ چرا اون نباید بفهمه ک باید خودش رو کنترل کنه؟ چرا مردای ما باید اینقدر حق ب خودشون بدن و طرف مقابل رو ندید بگیرن و محبت زن در حق زندگی رو ( سکوت در دعوا)وظیفه زن بدونن!!!!
چرا مثلا نداریم ک زن عصبانی بشه و مرد کوتاه بیاد تا زن آروم بشه؟؟؟؟؟
#تجربه_های_کاربردی_زندگی
#تجربه_های_شما
#مدیریت_روابط_بعدازبچه
سلام. من و همسرم یه پسر 5 ساله داریم و یه نی نی هم تو راه داریم. از همون اول که پسرم به دنیا اومد طبق قرارم با همسرهفته ای دو هفته ای یک بار میذارمش خونه ی مادر تا عاشقانه های دوتاییمون حذف نشه. از طرفی همیشه یادم هست که این بچه ی دوست داشتنی روزی از خونه ی من میره و آرامشش خونه ی دیگری میشه و اگه از الان من تلاش نکنم که وابستگیم به همسرم باشه اون زمان پشتم خالی میشه. من و همسرم مقابل پسرمون همیشه هوای همو داریم چون می دونیم اگه نقش زن و شوهریمون معیوب بشه حتما در نگاه پسرمون هم رنگ می بازیم. هیچ وقت هیچ کدوممون دیگری رو فدای فرزند نمیکنه چون بنیان خونه من و همسر هستیم و اگه یکیمون بشکنیم حتا پسرمون هم زیر آوار نابود میشه.محبت هامون به پسرمون هم در راستای محبت به همه نه جدا از هم. مثلا من میگم مامان قربون پسر و بابای مهربونش. یا میگم فدای اخلاقت بشم که مثل باباته. این کارامون باعث شده پسرم هم ما رو یکی ببینه و ذهنیت خوبی از هر دوتامون داشته باشه و به یه طرف وابسته نباشه و دوتامونو با هم بخواد. در کل به نظرم توجه بیش از اندازه ی پدر و مادر و محبت تک نفرشون باعث سردی روابط میشه وگرنه اگه بعد بچه هم دلسوزی بیجا نداشته باشید و گاهی دونفره باشید هم بچه ی مستقل و مسئولیت پذیرتری دارید هم زندگی عاشقانه تری
#همسرانه
#تجربه_های_شما
#اقتدار_آقایون
#چطور_مرد_مقتدر_داشته_باشم
#تجربه_شخصی
سلام علیکم.
خانومم میگه اولش بنویس با تشکر از کانال خوبتون😂
آقا همین اولش بگم ک من بخاطر شلوغی کارم نمیتونم تو فضای مجازی باشم.واسه همین خانومم(که خداییش خانوووووومه ها)یک گروه ساخته اسمشو گذاشته "ثمر".
بعد مطالب خوب دو تا از کانالاتونو میذاره تو اون و هر شب میده من بخونم.قسمت قشنگش اونجاست که بعد از خوندن ازم امتحان شفاهی میگیره😃😂😂میخواد ببینه چقد حواسم جمع بوده.
الانم گوشیشو داده دستمو گفته بنویسم که بفرسته. میگه نوبت شرکت شما آقایونه.بنویس😄
اول از همه خدا رو شکر میکنم که اگر نگم بهترین،اطمینان دارم یکی از بهترینها رو به من داد.من زمان کمی برای حضور توی خونه دارم اما همه میگن بچه هام بهتر از بچه هایی ان که پدر بالا سرشونه و اینا همش بخاطر داشتن یک همسر خوب و همراهه ک خداییش جور نبودنهای منو خیییییلی زیاد میکشه و
همینجا بگم که دستشو میبوسم و خاک پاشم🙈
اما اقتدار مردانه...
اقتدار مرد رو از نظر من یک زن میسازه.
همونطور که حضرت آقا میفرمایند یک مادر یک نسل رو تربیت میکنه.
حفظ اقتدارم توسط خانوم رو تو چنتا مثال میگم:
خانوم من هروقت من میخوام کلیدو بچرخونم صداشو میشنوم ک سه تا بچه رو صدا میزنه که بدویین بابا اومد.آقا دنیا مال منه وقتی درو باز میکنمو میبینم ۴ تا صورت خندان منتظرمن.اول خانوم و بعد دو تا دخترا و نهایتا پسر گلمو میبوسم.بعد کارایی ک مامانشون بهشون یاد داده رو انجام میدن.یکی کیفمو میگیره.یکی پلاستیکی چیزی اگه دستمه و یکی مسئول کتمه.و در تمام این زمان خانومم فقط خیره نگام میکنه(خانوما یاد بگیرین...بخدا قند تو دل ما مردا آب میشه از این نگاهای خیره)
بچه ها رو تا ساعت ۳ ظهر نگه میداره تا با هم غذا بخوریم.میگه برکت سفره ب حضور باباتونه(در حالی ک همه میدونن برکت سفره هر خونه ب حضور مادره).قانون خونه ما اینه که هر روز یه نفر غذا رو میکشه،و بنده خدا خانومم مدیریت میکنه که غذا در نوبت هرکس با توجه به توانمندیش در کشیدن غذا،طبخ بشه.اما همیشه به بچه ها گفته اولین غذا مال بابا جونه.این دیگه یه قانونه.البته اینم بگم ک منم همیشه با خانومم تو یه ظرف میخورم (که کسی نفهمه من چقد زیاد میخورم😁)
بعدشم جالبه که یکی از بچه ها برام خورشت میریزه و یکی دیگه تدیگ میزاره و... در حالی که مامانشون با لبخند و تایید نگاشون میکنه و...
آقا مخلص کلام:بیش از ۹۵ درصد اقتدار یک مرد تو خونه رو خانوم خونه اس که درست میکنه.اون ۵ درصد باقیمونده رو هم خانومه که به آقا یاد میده.با کتابا و کانالا و....
همینجا هم بگم که خانوم من یه مجموعه کتابو میخوند که از همین کانال دیده بود. خیلی خوب بود.اسمش "من دیگر ما" بود.همه اون کتابا رو خلاصه کرده بود و میگفت شما خلاصه ها رو بخون.این مجموعه واقعا خوبه.حالتونو برای بودن با بچه ها خوب میکنه.باور کنید اون ۵ درصد باقیمونده رو هم با همین خلاصه ها به من یاد داد.
حرف آخر: اقتدار یک مرد همش در گرو عشق به خونوادشه و بس.
عذرمیخوام که طولانی شد.
عاشق هم باشین و به عشقتون پایبند.
بچه ام کمتر از ۳ تا به درد نمیخوره😃
خداوند پناه همگی تان.
#تجربه_های_ناب_زندگی👇
#شگردهای_خانومانه
#تجربه_های_شما (۵)
#خیانت
می خواستم راجع به موضوع خیانت تجربه ای بگذارم
من و همسرم پنج سال است که با هم ازدواج کردیم و صاحب یک فرزند سه ساله هستیم. ابتدای ازدواجمان هم شناخت لازم وکافی از هم بدست اوردیم و در همه زمینه ها تقریبا هم کفو بودیم. تنها چیزی که همسرم دوست داشت این بود دلش می خواست من هیکلم پر تر باشد. اشتباهی که من در آن دوران کردم این بود وارد جزییات این قضیه شدم و نیتم این بود که بگذارم همه چیز را بداند و با شناخت کامل ازدواج کنیم و اگر نمی خواهد قبولم نکند. من به همسرم گفتم من ژنتیکی قسمت ران پاهام پر نمیشه و بیشتر اندامم حالت ساعت شنی است. همین اشتباه من باعث شد که این موضوع رو نوعی کمبود در من حس کنه و حساس بشه و ناخود اگاه چشمش به ساپورت و شلوار های تنگ و مانتوهای باز زنهای خیابان بیافته و حس تنوع طللی یا مقایسه در او شکل بگیره.
چند روز بعد از اینکه من این موضوع را گفتم بهم گفت من نیازهایی دارم و سعی کن با ورزش یا تغذیه اون قسمت از بدنت هم پر بشه. من گفتم باشه سعی میکنم. چون واقعا ما هیچ مشکل دیگری نداشتیم و تمام معیارهای مان با هم مطابقت داشت. نباید به خاطر این موضوع ازدواجمان را منتفی می کردم. این را هم بگویم که همسرم بسیار نجیب و چشم پاک است.
خلاصه عقد کردیم در دوران عقد هم من به باشگاه رفتم و چند کیلو کمبود وزنی که داشتم جبران کردم و به وزن ایده آل رسیدم. ولی همان طور که گفتم به صورت ژنتیکی جاهای دیگر بدنم پر میشد و کمتر سمت رانها.
همسرم دیگر بعد از ان چیزی نگفت ولی چند باری که باهم بیرون می رفتیم و زنها با پوشش های نامناسب از جلو ما می گذشتند احساس می کردم که نا خواسته به انها نیم نگاهی می کند و اهی از نهاد دلش بلند می شود. این موضوع بسیار منو غمگین می کرد. یک بار هم بهش در دوران عقد گفتم من همین جوری هستم اگر نمی تونی قبولم کنی بهتره زودتر تکلیفم را روشن کنی. او هم خیلی از هیکل من تعریف کرد . جریان تمام شد.
ازدواج کردیم. یک سال بعد هم تصمیم به بچه دار شدن گرفتیم. این را هم بگم تا قبل از ازدواجمان همسرم محیط کارش رسمی و مردانه بود ولی بعد ازدواجمان شغلش تغییر کرد و در یک شرکت خصوصی با تعدادی خانم ، علاوه بر اقایون کار می کرد. بارها از محیط های کارش و اینکه چقدر انجا زنها و مردا با هم راحتند و شوخی های ناجور می کنند و رعایت خیلی مسایل را نمی کنند برایم حرف می زد و ناراحت بود . یک بار یک عکس از همکاران نشان داد که تیپ هایشان هم بسیار زننده و نامناسب بود. ولی چاره ای نبود و کو کار و شغل دیگر!
چند ماه از تولد فرزندم نگذشته بود که متوجه شدم همسرم در گوشی به یکی از همکاران خانمش پیام های عاشقانه می فرستد . خیلی حالم خراب شد . به طبع حال خراب من روی فرزندم هم اثر داشت و نااروم تر میشد. در آن زمان من خیلی درگیر فرزندم شده بودم زیرا بسیار نااروم و کولیکی بود. پیش هیچ کس هم نمی توانستم بگذارمش چون فقط بغل خودم اروم می شد. تقریبا ۲۴ ساعت وقتم را گرفته بود نه خوابی داشتم نه خوراکی. با این که کلافه بودم ولی به همسرم بی محبتی و بی احترامی هم نمی کردم.
همسرم متوجه حال بد من شد و از من خواست که بهش بگم که چرا اینقدر ناراحتم و مدام شبها دور از چشمش گریه می کنم . منم هم بهش گفتم که اصلا ازش توقع چنین کاری نداشتم. او هم گفت من ران پر دوست دارم! و بعدش هم ازم معذرت خواهی کردم و دیگر رابطه اش را هم با اون خانم قطع کرد.
دلیل کار همسرم را فقط یک چیز می دانم و ان هم این است که او هم ادم است و پیغمبر نیست. او با همه شرایط من کنار امده بود و از همه چیز من راضی بود موضوع اندام را هم می خواست فراموش کند ولی جامعه که در ان حجاب نباشد متاسفانه مدام زمینه را برای گناه او فراهم می کرد و نمی گذاشت این موضوع را فراموش کند و مدام با دیدن نا خواسته زنها دیگر و تنوع طلبی ذاتی همه انسان ها دچار مقایسه می شد و درجه محبت و توجه اش به من کمتر میشد. وقتی اسلام عزیز بر عدم اختلاط زن و مرد ، و حجاب و پوشش شرعی و رفتار های عفیفانه توصیه می کند. میداند که اگر این موارد رعایت نشود عاقبتش از هم گسیختگی خانواده می شود.
بله من به خاطر فرزندم در ان دوران به خودم هم کم توجه می کردم چه برسه به همسرم. ولی واقعا چاره ای نداشتم. بعضی ها می گویند بهتر بود بچه ات را به کسی می دادی تا ساعتی با همسرت تنها باشی. ولی واقعا نمیشد چون فرزندم خیلی کوچیک بود و فقط به من احتیاج داشت . همسرم من هم در ان دوران تحت فشار بود. ولی جالب بود که به من نگفت من نیاز جنسی دارم چون خودش میدید چقدر درگیر بچه هستم.
خداروشکر بعد از ان جریان از یک فرد مطمئن خواستم اگر می تواند برای همسرم شغلی معرفی کند. الان همسرم در یک شرکت دیگر مشغول کار است. همه همکارنش هم خداروشکر اقا هستند.
به نظر من اگر بخواهیم زندگی خوبی داشته باشیم اول از همه?