eitaa logo
مؤسسه مداحی کریمه
5.9هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
92 فایل
آموزش اصول وفنون مداحی،روضه خوانی و سینه زنی ومولودی خوانی و...باتمرکزبرمهارت افزایی 📌به صورت حضوری،مجازی وخصوصی 📌اعطای گواهینامه معتبر 📌اساتید مجرب حوزه و دانشگاه پشتیبانی:@karimeadmin 🏢قم،عطاران
مشاهده در ایتا
دانلود
❃﷽❃ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ چهـــارشنبه هـوای سـرم خراسانیست نگــاه ملتمـسم پر خروش و بارانیست ســلام می دهـــم از دور بر امیــن الله که زیر سایهٔ امنش جهان چراغانیست پر از تلاطم موج است اشک چشمانم دلم به وسعت دریا دوباره توفانیست به پای پنــجره فولاد می رسم با اشک برای شستن قلبی که تار و ظلمانیست برای عــرض نیـــازم دخیـل می بنـدم به آن دریچه که در آن امید پنهانیست مگر به روی سیــاهم نظر کند سلطان که زائـرش به هوای گنـاه ، زندانیست دلم شکــسته ، امام الرئوف ! دریــابم کرم نمـا به دلی که پر از پریشانیست ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
یا آنکه بخوانید به بالین پسرم را یا بر سر زانو بگذارید سرم را  شب تا به سحرچشم به راهم که نسیمی از من ببرد سوی مدینه خبرم را  کی باور من بود که از آن حرم پاک یک روز جدا گردم و بندم نظرم را  مجبور به تودیع حرم بودم و ناچار در سایه اندوه نشاندم پسرم را  هنگام خدا حافظی از شهر،عزیزان شستند به خوناب جگر رهگذرم را  گفتم همه در بدرقه ام اشک ببارند شاید که نبینند از آن پس اثرم را  دامانم از این منظره پر اشک شد اما گفتم که نبیند پسرم چشم ترم را  باکس نتوان گفت ولیعهدی مأمون خون کرده دلم را و شکسته کمرم را  من سر به ولیعهدی دونان نسپارم بگذارم اگر بر سر این کار سرم را  تهمت زچه بندید به انگور، که خون کرد هم صحبتی دشمن دیرین جگرم را  آفاق همه زیر پر رأفت من بود افسوس بدین جرم شکستند پرم را  آن قوم که در سایه ام آرام گرفتند دادند به تاراج خزان برگ وبرم را  بشتاب بدیدار من ای گل که به بویت تسکین دهم آلام دل در به درم را  روزم سپری شد به غم،اما گذراندم با یاد تو ای خوب،شبم را سحرم را
. 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود امشب دلت رو با من همراه کن بریم مدینه... بریم خونه ی امیرالمومنین... 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود 🔸مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود ای وای...ای وای 🔸از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد 🔸جان علی به پشت در آستانه بود روضه امشب خیلی سنگینه... شیعه تا قیام قیامت، با این مصیبت میسوزه... یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا... (مدینه.. عجب روزایی رو دیدی) یه نامردی اومد جلو... صدازد... علی بیرون بیا... زهرای مرضیه حامی ولایته... اومد پشت درب خونه... شاید اینا ببینند دختر پیغمبره... حیا کنند برگردند... فرمود... أَما تَتَّقِی اللَّهَ؟ تَدْخُلُ عَلی بَیْتی از خدا نمیترسی نانجیب... برا چی اومدید... مگه نمیدونید... ما عزاداریم... نانجیب صدا زد: دختر پیغمبر... در رو باز کن... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه... میدونی چه کردم... هر چی صدا زدم زهرای مرضیه در رو باز نکرد... تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا... أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ اول با تازیانه... دختر پیغمبر رو زدم... گفتم حالا هیزم ها رو بیارید... دیدم زهرای مرضیه بازم استقامت میکنه... فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَائا سادات منو ببخشید... میگه دوباره با تازیانه به دستان مبارک زدم... صدای ناله دختر پیغمبر بلند شد... نزدیک بود دلم بسوزه... اما... یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم و... هر چقدر توان داشتم جمع کردم... با لگد... محکم به در زدم... همینجا بود زهرای مرضیه یه جوری ناله زد... انگار تمام مدینه زیر رو شد... 🔸کاش روز حادثه، در پشت زهرا نبود 🔸شاهد پهلوشکستن، زینب کبری نبود یا صاحب الزمان 🔸کاش وقت در شکستن، پای دشمن میشکست 🔸تا که میخ در، نشان پهلوی زهرا نبود اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم... تا زهرا در مقابلم قرار گرفت... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض آی غیرتی ها... طاقت دارید بگم یا نه... میگه از روي مقنعه... آنچنان سيلي زدم... گوشواره شكست و روی زمين افتاد.. (منبع: بحارالانوار، ج‏30، ص 492) 🔸بابا ببین که مادر 🔸خورده زمین پشت در بابا بیا ببین... مادرم رو کشتند... 🔸پاشیده روی دیوار 🔸خون از پهلوی مادر روضه من تمام... فقط همینو بگم... اگه اینجا خونه امیرالمومنین رو آتیش نمیزدند... کربلا کسی جرات نداشت خیمه ابی عبدالله رو آتیش بزنه... راوى ميگه ديدم... روز عاشورا... يه بى بى مجلله... ميان يه خيمه نيمه سوخته... هی وارد میشه... بيرون مياد... عرضه داشتم بى بى جان... دارید چکار میکنید... خيام حرم آتیش گرفته... فرمود... من داخل اين خيمه يه بيمار دارم... امام سجاد... از شدت بیماری، با صورت به زمین افتاده... میترسم بیمارم در آتش بسوزه... 🔸از آن ترسم که آتش برفروزد 🔸میان خیمه بیمارم بسوزد 🔸از آن ترسم که آتش شعله گیرد 🔸میان خیمه بیمارم بمیرد 🔸درون خیمه زین العابدین است 🔸همه دار و ندار من همین است
|⇦•آشیانی را که با هم ساختیم ... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه به نفسِ حجت الاسلام شیخ هادی الیاسی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَازَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ، یا اُم الحَسِن و یا اُم الحُسَین اللّهمّ صلّ على محمّد وأهل بيته، وصلّ على البتول الطاهرة، الصدّيقة المعصومة، التقيّة النقيّة، الرّضيّة المرضيّة، الزكيّة الرشيدة، المظلومة المقهورة، المغصوبة حقّها، الممنوعة إرثها، الْمَکْسُورَةِ ضِلْعُهَا، المظلوم بعلها، المَقتُولَةِ وَلَدُهَا، المَخفِیَّةِ قَبْرِهَا الْمَجْهُولَةِ قَدَّرَهَا .. با مولا بریم کنار بستر همسرش ، مولا برامون درد دل کنه با فاطمه .. تو هم یه گوشه‌ی خانه بنشین مثل امام حسن ، مثل ابی عبدالله به این درد دل مادر و پدر گریه کن باغبانی همچو من شرمنده از گل ها نشد غنچه‌ی نشکفته ام گلبرگ هایش وا نشد آشیانی را که با هم ساختیم آتش زدند هرچه پیغمبر سفارش کرده بود اجرا نشد پای نامحرم نباید باز میشد در حرم خواستم با قدرتم مانع شوم اما نشد .. خدا نکنه جلو مرد با غیرت به ناموسش بی احترامی کنن .. اگه یه کسی به چادر ناموس ما نگاه چپ کنه غیرتمون اجازه نمیده .. شنید دارن به خیمه هاش حمله میکنن با کمک شمشیر سر از خاک بر داشت صدا زد «وَيْحَكُمْ يا شيعَةَ آلِ أَبي سُفْيانَ! إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ، وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا أَحْراراً في دُنْياكُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلى أَحْسابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَبَاً كَما تَزْعُمُونَ» شمر اومد جلو گفت پسر فاطمه چی میگی ؟! گفت من با شما میجنگم شما با من می‌جنگید «أَنَا الَّذي أُقاتِلُكُمْ، وَ تُقاتِلُوني، وَ النِّساءُ لَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتَكُمْ وَ طُغاتَكُمْ وَ جُهّالَكُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمي ما دُمْتُ حَيّاً» این زن و بچه گناهی ندارن .. اول با من بجنگید .. خدا لعنت شمرُ اینجا مردونگی کرد گفت باشه اول کار تو رو تمام میکنیم .. ضربه ای با پا به در زد سخت پهلویم شکست بعد از آن زهرا برایِ من دگر زهرا نشد من فقط یه اشاره ای کنم ، آخه این شبا باید بفهمیم چرا هر شب میومد صورت رو قبر فاطمه میزاشت .. شرمنده ام که خانه‌ی امنی نداشتم دو تا لگد زد جلو مولا .. اول درُ با لگد باز کرده .. «وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ» اول بی بی رو با لگد بین در و دیوار زدن .. بعد که وارد شد دید بی بی رو زمین افتاده فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ .. رَفَس ضربه ای رو میگن که به سینه میزنن .. یه جوری زد صدای ناله‌ی فاطمه .. اینجا صدای فاطمه رو امیرالمومنین شنید از اتاق که بیرون دویید عبارت مقتل اینه چشمای مولا سرخ شده بود آنقدر گریه کرده .. امد سر فاطمه رو از رو خاک برداشت، عبا کشید رو بدن فاطمه .. صدا زد فضه کمک کن فاطمه رو داخل اتاق ببریم .. مولا جان عبا آوردی، فاطمه رو با فضه بردی داخل .. بریم کربلا .. یه امام با عبا بدن جوانشُ رو پوشاند خودم زیر بغل های تو را آرام میگیرم .. اما کربلا اومد کنار بدن جوانش : هر کجا می‌نگرم جسم تو را می بینم چشم من تار شده یا تو مکرر شده‌ای .. ای حسین ...
شیخ هائی الیاسی.mp3
20.96M
|⇦•آشیانی را که با هم ساختیم ... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه به نفسِ حجت الاسلام شیخ هادی الیاسی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
2_5449693842217384560.mp3
10.86M
➖➖➖➖➖➖➖ هق هقِ هرشب من تا به ثریا رفته حیف... دیگر خوشی از زندگی ما رفته از دوصد ضربه‌ی شمشیر مرا بدتر کشت آن لگد که به روی چادر زهرا رفته هردم و بازدم فاطمه زحمت دارد چه کنم من؟! نفسش باز خدایا رفته! چشم در چشم علی دست به پهلو نگرفت تا که من فکر کنم دنده او جا رفته به روی آن در چوبی که نبی می‌بوسید غاصب حق من و فاطمه با پا رفته در و همسایه ز من حال تورا می‌پرسند که بگو فاطمه زنده‌ست علی یا رفته...؟! 🔸شاعر: =========================
بُرد در شب تا نبیند بی‌نقاب ماه نورانی تر از خود، آفتاب بُرد در شب پیکری همرنگ شب بعد از آن شب، نام شب شد ننگ شب شسته دست از جان، تن جانانه شست شمع شد، خاکستر پروانه شست روشنانش را فلک خاموش کرد ابرها را پنبه‌های گوش کرد تا نبیند چشم گردون، پیکرش نشنود تا ضجّه‌های همسرش هم مدینه سینه‌ای بی‌غم نداشت هم دلی بی‌اشک و خون، عالم نداشت نیست در کس طاقت بشنیدنش با علی یا رب چه شد؟ با دیدنش درد آن جان جهان، از تن شنید راز غسل از زیر پیراهن شنید جان هستی گشته بود از تن جدای نیستی می‌خواست، هستی از خدای دست دست حق چو بر بازو رسید آنچنان خم شد که تا زانو رسید دست و بازو گفتگوها داشتند بهر هم، باز آرزوها داشتند دست، از بازوی بشکسته خجل بازو از دستی که شد بسته خجل با زبان زخم، بازو، راز گفت دست حق، شد گوش و آن نجوا شنفت سینه و بازو و پهلو از درون هر سه بر هم گریه می‌کردند خون گفت بازو، من که رفتم خونفشان تو، یدالله، فوق ایدیهم، بمان راز هستی در کفن پیچیده شد لاله‌ای با یاسمن پوشیده شد
6_144238335554528154.mp3
5.27M
🏴 🎤•| |• با یه پرچم سیاه ساده سر در خونه ام با یه مجلس در حد وسعم اگه نتونم میشینم واسه خونوادم خودم حدیث کسا میخونم که تو غمت شریک بشم غم تو ماتم منه فاطمیه هم تو خونه مون چراغ روضه روشنه تو هم میای تو مجلس روضه مون ولو شده دقیقه آخرش مگه اصن میشه نباشه پسر تو مجلس مصیبت مادرش روضه فاطمیه درس وفای عهده هر کسی فاطمی شد اهل دعای عهده العجل یا حجت بن الحسن العسکری با یه سفره نذری ساده توی اداره دم حجره ش یه سینی خرما کسی بذاره اگه تو نیتش رو داری روضه گرفتن کاری نداره بیا تو این فاطمیه به یک حدیث عمل کنیم بیا به نیت فرج کار یکی رو حل کنیم فاطمیه باید که احیا بشه ما همه سینه رو سپر میکنیم برای تسلیت به صاحب الزمان تموم شهرو با خبر میکنیم روضه فاطمیه درس وفای عهده هر کسی فاطمی شد اهل دعای عهده العجل یا حجت بن الحسن العسکری
🌷 امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) : 🖌 عِلم ما به شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. 📚 تهذیب الاحکام ، ج۱ ، ص۳۸ https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌿🌺🌿🌼 صلوات خاصه امام رضا علیه السلام 💚 صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارشنبه‌های‌ زیارتی 🌺🌺🌺🌺 اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم هزار بار بمیرم نبینم آن دم را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماهنگ جان جانانم.mp3
4.36M
دوباره باز دل تنگم هوای مشهدالرضا کرد هوای اون صحن و سرا که همیشه دردمو دوا کرد.. علیه‌السلام https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚سلام صبح من از دل به بارگاه شما 🤍خوشم همیشه به يك جرعۂ نگاه شما 💚به غربتم نظری كن كه دورم از حرمت 🤍تو و عطا و عنایت من و پناه شما 💚صلی الله علیک یا ابا عبدالله 🤍صبحتون حسینی
عشق جانم❤️‌سلام امام زمانم🤚 ‌ای تمنا ز همه، لطف و کرامت ازتو خواهش از ما و نشان دادنِ قامت از تو ‌دلِ بیمار و تمنای عیادت از ما لبِ خندان و طبابت بسلامت از تو ‌اِلتجا در طلبِ آن رخِ محشر از ما پرده برداشتن از وجهِ قیامت از تو اللّهم عجل لولیک الفرج مهدوی🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند بلبل به خسته جانی من گریه می‌کند از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست مهمان به میزبانی من گریه می‌کند از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست بازو به ناتوانی من گریه می‌کند گل‌های من هنوز شکوفا نگشته‌اند شبنم به باغبانی من گریه می‌کند در هر قدم نشینم و خیزم میان راه پیری، بر این جوانی من گریه می‌کند گردون، که خود کمان شده، با چشم ابرها بر قامت کمانی من گریه می‌کند این آبشار نیست که ریزد، که چشم کوه بر چهره‌ی خزانی من گریه می‌کند فردا مدینه نشنود آوای گریه‌ام بر مرگ ناگهانی من گریه می‌کند https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
65435من-خاک-روی-دیوارم.mp3
11M
🏴 🏴 🎤مداحذ:کربلایی حنیف طاهری سال ۱۴۰۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ من خاک روی دیوارم از کوچه ی تنگ بیزارم من مدتیه رو سینم زخمی عمیق دارم من انتهای دردو دیدم تنهایی یه مردو دیدم اون لحظه که علی رو بردن زخمی ترین نبردو دیدم تو این کوچه هیزم آوردن از این کوچه حیدرو بردن همینجا زد فاطمه ناله مسیر این کوچه به گوداله کوچه برای علی ته دنیاست ای داد از این مردم نمک نشناس ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ من خاک روی دیوارم از ضرب سیلی بیزارم از شدت ضربه روی سینم ترک دارم من کینه ی حسودو دیدم من گونه ی کبودو دیدم من آه طفل معصومی که در باورم نبودو دیدم همینجا بود فاطمه افتاد همینجا زد کودکی فریاد که این تازه اوله کاره مسیر این کوچه به بازاره زهرا زمینگیره و علی تنهاست ای داد از این مردم نمک نشناس