eitaa logo
مؤسسه مداحی کریمه
24.3هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
108 فایل
آموزش اصول وفنون مداحی،روضه خوانی و سینه زنی ومولودی خوانی و...باتمرکزبرمهارت افزایی 📌به صورت حضوری،مجازی وخصوصی 📌اعطای گواهینامه معتبر 📌اساتید مجرب حوزه و دانشگاه پشتیبانی:@karimeadmin 🏢قم،عطاران
مشاهده در ایتا
دانلود
فاطمیه 🏴🏴🏴 ‍ روضه تشیع حضرت زهرا(س) گریزحضرت رقیه گریز امام حسین(ع) مناجات_امام_زمان_علیه_السلام مداح استاد احمدبهزادی بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... السلام علی المهدی و علی آبائه.... ▪️شده زخم دل هر شیعه تازه ▪️بیا مهدی به تشییع جنازه ▪️بیا حیدر تک وتنهاست امشب ▪️امیر عشق بی زهراست امشب ▪️شب است ودختری مادر ندارد ▪️غریبی در جهان یاور ندارد ▪️امیرالمؤمنین محتاج یاری است ▪️زچشمانش فرات اشک جاری است ▪️گهی شوید رخ وگه پهلو ودست ▪️خدایا غسل بازویش چه سخت است ▪️شب قتل علی باشد همین شب ▪️که می گرید به پیش چشم زینب ⬅️نیمه های شب آقا امیرالمومنین(ع) حسن و حسین رو فرستاد در خونه سلمان ... گفتند سلمان بخدا مادرمون از دنیا رفت... جگر سلمان آتش گرفت ...آخه سلمان همون کسیه که شب عروسی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) افسار ناقه حضرت زهرا(س) رو به دستور پیغمبر گرفته بود و به خانه علی برد...امانت پیغمبر رو به علی داد؛ ... راه افتادند به سمت خانه علی ... روایت شده هفت مرد در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) شرکت داشتند؛ سلمان، مقداد، ابوذر، عمار ، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) چند تا از زنان و کنیزان هم بودند... زینب(س) سه ساله هم بود...آرام آرام ... بی سر و صدا در دل شب جنازه حضرت فاطمه دختر پیغمبر را تشییع می کنند... اما همچین که به قبرستان نزدیک شدند صدای شیون زینب بلند شد. آقا امیرالمومنین سلمان رو فرستاد برو زینب رو آرام کن... سلمان رفت هر کاری کرد نتونست زینب رو آرام کنه، داد و شیون زینب بلندتر شد... حسن رو فرستاد اما حسن هم نتونست خواهرش رو آرام کنه... آقا امیرالمومنین، حسین رو فرستاد حسینم تو برو خواهرت رو آرام کن... حسین رفت لحظاتی بعد زینب رو آرام کرد... این خواهر و برادر خوب حرف دل هم رو می فهمند...😭 {آه اینجا یه صحنه بود حسین زینب رو آرام کرد یه صحنه دیگه هم تو کربلا عصر عاشورا ... حسین می خواد به میدان بره ... خواهرش زینب خیلی بی تابی میکنه... حسین با دست یداللهی خودش یه اشاره ای به قلب زینب کرد زینب رو آرام کرد...} {اما خرابه شام زینب هر کاری کرد نتونست رقیه سه ساله رو آرام کنه ... همش بهونه بابا رو می گیره... یه وقت دیدند یه غلامی وارد شد یه طبقی آورد گذاشت جلوی رقیه..😭. پارچه رو که کنار زد دید سر بریده باباش حسین... آی سر رو در بغل گرفت شروع کرد به درد و دل کردن... آن دم که من از ناقه/ افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی/ از ما تو جدا بودی حسین چی میگه؛ آن دم که تو از ناقه/ افتادی و غش کردی من بر سر نی بودم / کی از تو جدا بودم😭 لحظاتی گذشت صدای ناله این کودک نیامد... یه وقت دیدند سر یه طرف روی زمین افتاده ... کودک سه ساله جان داده... ناله زینب بلند شد ... حسین...}😭 اهل مدینه همه در خوابند ... علی غریب و تنها نیمه شب، با دستای خودش پیکر زهرا رو به خاک می سپاره ... همچین که جنازه رو داخل قبر می خواست بذاره، دستهایی شبیه دستان پیغمبر مجسم شد ... صدا زد؛ علی جان امانتی رو که بهت دادم به من برگردان... اما یه زبان حال اینه؛ علی امانتی که من به تو دادم پهلوش شکسته نبود ... بازویش کبود نبود... سینه اش زخمی نبود.😭😭 یاد شهدا امام شهدا درگذشتگان جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند امابرداران وخواهران عزادار ایام فاطمیه عزاداری دخت گرامی رسول الله است درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای میدونم گرفتاری مریض داری حاجت داری جوان داری هرگونه مشکلی دارید از بی بی دوعا لم درخواست نماییدانشالا حا جت روا بشید اما عزداران بدن فاطمه زهرا(س) راشب تشیع کردند اما آی حسینیا...😭😭 میخوای دلتو ببرم کربلا نالشو بزنی.. آی کربلائیا بمیرم برا اون بدنی که... رو خاک گرم کربلا تشییع کردند.. اما تشییع جنازه اش ویژه بود.😭.. ده نفر نعل تازه زدن به اسب ها.. رو بدن نازنین ابی عبدالله تاختند الهی نبینی داغ برادرتو،.😭.. الهی سایه داداشت بالا سرت باشه... مگه میشه خواهر بدن برادرشو نشناسه...😭😭.. یه خواهر دل سوختهای اومد گودی قتلگاه..😭. این شمشیر شکسته ها روکنار زد... نیزه شکسته هارو کنار زد... هی میگفت...😭😭 ▪️ گلی گم کرده ام میجویم او را😭 ▪️ به هر گل میرسم میبویم اورا ▪️گل من یک نشانی در بدن داشت ▪️یکی پیراهن کهنه به تن داشت 😭 هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله ع صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن یا حسین..😭😭😭 لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات تایپ مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی✍ التماس دعا صلوات شادی روح پدرومادرم 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
4_5816829905832251698.mp3
8.36M
|⇦•تار و پودِ چادرِ تو.... حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس کربلایی ●━━━━━━─────── تار و پودِ چادرِ تو تار و پودِ زندگیمه فاطمیه شب و روزش خاطراتِ بچگیمه روزایی که زندگی سخت می گیره بهم توسل می کنم به رشته های چادرت خدا سایه اتو از روی سرم کم نکنه فدای چادرت مادر...مادر...! برای عاشقای پسرت یه کم دعا کن مادر...مادر...! نماز شب که خوندی اسم ما رو هم صدا کن مادر...مادر...دعامون کن مادر... ــــــــــــــــــ .
5. نوحه.mp3
10.68M
. •شده وقت جدایی.... سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج عباس حیدر زاده شده وقت جدایی رسیده شامِ آخر تو رفتی و سیاه است همه ایام حیدر خداحافظ ای یاسِ پنهانم خداحافظ ای فاطمه جانم در آغازِ جوانی شدی قامت کمانی ... زده بر پیکرِ تو فلک، رنگِ خزانی بمیرم برایت که پژمردی تو در بینِ کوچه زمین خوردی «مرو مادر ، مرو مادر» در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین امان از تازیانه امان از دست سنگین کبودی شده قسمت رویت شکسته شد از کینه پهلویت «مرو مادر ، مرو مادر..» امان از داغ مادر امان از آهِ مُضطر امان از کوچه ها و طناب و دستِ حیدر امان از هجوم عدویِ پست زده تازیانه به رویِ دست «مرو مادر، مرو مادر ..» میان خاکِ غربت تنت را می گذارم رسیده بر لبم جان دگر طاقت ندارم عجب ماتمی در دلم جا شد تو رفتی و پشت علی تا شد همه هستیم رفتی از دستم پریشان و شرمنده ات هستم علی یا علی ، علی یا علی .. «کُشتند زهرا را همسرِ مولا را ...» در وسطِ کوچه تو را میزدند کاش به جای تو مرا میزدند ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
پیغمبر اکرم فرمودند: أَلَا إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی خانه ی فاطمه... خانه منِ... یعنی مردم بدونید... خانه ی دخترم فاطمه احترام داره... مبادا به این خانه و اهلش بی حرمتی کنید... عرضه بداریم یا رسول الله... نبودید ببینید با این خانه و اهلش چه کردند... 🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله یا رسول الله 🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله 🔸پشت در پیرهن شعله وری گفت علـی خونه ی زهرای مرضیه رو آتیش زدند... اما به همین اکتفا نکردند... دومی نامرد خودش میگه... وقتی دیدم زهرای مرضیه... پشت در ایستاده... آنچنان به در کوبیدم... صدای ناله دختر پیغمبر... بین در و دیوار... 🔸لَگدی خورد به دَر، در که نه، دیوار شِکَست 🔸خانه لَرزید و تَمامِ تَنِ تَب دار شِکَست یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... 🔸کاش درهای مَدینه وَسَطش میخ نَداشت 🔸پهلوی زخمی او با نوک مسمار شِکَست نانجیب میگه... دیدم فاطمه با همون حال... اجازه نمیده کسی وارد بشه... میگه دستم بردم بالا... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا از روی مقنعه... آنچنان سیلی زدم... گوشواره شکست و به زمین افتاد... ناله بزن یا زهرا... 🔸بابا ببین که مادر،خورده زمین پشت در 🔸پاشیده روی دیوار ،خون پهلوی مادر 🔸وقتی مادر راه میره بابا نیگاه کن ببین 🔸کنار پای مادر خون می چکه رو زمین اگر اینجا مادر رو زدن... کربلا هم دخترش زینب رو زدند... کنارِ بدنِ بی سر برادر... نانجیبها با تازیانه... با غلاف شمشیر... ناله بزن یا حسین... 🔸چون چاره نیست میرومُ میگذارمت 🔸ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت
به السلام علیک یا اباعبدالله ‏ ▪️عضو عضو پیکرم ،پیوسته گوید یا حسین(۲) شما هم روضه خون بشید ▪️ تا ‏برات کربلایم را، کند امضا ، حسین ▪️هم دلم را برده با خود ، در کنار قتلگاه ▪️هم دو چشمم را کند، از اشک و ‏خونْ دریا، حسین ▪️با همین، پرونده ی سنگین و ، این بارِ گناه ▪️می خرد مارا ، در این دنیا و آن دنیا ، حسین ▪️از ‏سنین کودکی ، پوشیده ام رختِ سیاه... یاد مادرمون بخیر اول محرمی مارا مُحرم می کردند ▪️از سنین کودکی ‏،پوشیده ام رخت سیاه ▪️ریختم اشک و ، زدم بر سینه گفتم ،یا حسین.. قربون این ناله‌هاتون یک سال توی حنجره‌هات حبس کردی گفتی صدای خودش که توی گودال در نمیومد ▪️غم مخور، گر روز محشر، گم شدی در بین خَلق توی اون شلوغیه محشره پدر از پسر ،برادر از برادر ... ▪️غم مخور، گر روز محشر، گم شدی در بین خَلق ▪️هرکجا باشیم ، مارا میکند پیدا ، حسین... حالا آرزومون چیه شب اول؟ ▪️من که از ، روز ولادت ، کربلایی بوده ام اگه یادت نیست ، برو از مادرت بپرس، اولین غذایی که تو ‏کامت گذاشتند تربت الحسین بود... ▪️من که از ، روز ولادت ، کربلایی بوده ام ▪️دوست دارم وقت مردن هم بمیرم ، با ‏حسین....‏ نمونه ی بارزش مسلم بن عقیلِ، از لحظه ی ولادت تا لحظه ای که اُوردنش بالای دارالعماره با ابی ‏عبدالله نفس کشیده نونخور خود حسین شده ریزه خور ابی عبدالله آخر هم با گریه بر ابی عبدالله سر از بدنش جدا کردند ‏ شبانه ، نماز عشاء را خواند برگشت دید یک نفر هم پشت سرش نمونده... کوچه های کوفه را داره تک و تنها ‏سپری میکنه دید یک خانومی دم در خونه اش ایستاده رسید به این زن فرمود : یا اَمَةَ الله ، اِسقِینِی بالماء ‏ تشنمه ، یک جرعه آب داری به من بدهی؟ طوعه رفت میان منزل ، ظرف آب آورد ، همین که آب را ‏نوشید طوعه دید تکون نمی خورد ، ای مرد شبِ ، خوب نیست اینجا توقف کنی، برو منزلت سه مرتبه ‏طوعه این را گفت ، مسلم سرش را بالا آورد فرمود: من تو کوفه خونه ندارم آقاجان مگر تو که هستی؟ فرمود میخواهی یه معامله ای با من کنی ، من نزد امیرالمومنین ضمانتت رو کنم ، مگر تو کی هستی؟! فرمود من ‏مسلمم سفیر حسینم طوعه خیلی خوشحال شد میزبان مسلمِ... آورد میان منزل، غذا درست کرد ، اما ‏دید مسلم تا صبح لب به غذا نمیزنه، مشغول عبادته فقط داره گریه میکنه اظهار پشیمانی میکنه ‏ فردا صبح که شد خبردار شدند مسلم خونه ی طوعه ست، ریختند در خونه، اول خونه را آتش زدند، شب اولیه کجا بریم... از مدینه این رسم گذاشته شد برای بردن یک پهلوون ،اول خونه اش رو را بسوزانند خونه رو که ‏آتش زدند مسلم بلافاصله آمد بیرون، دو مرتبه هجوم آوردند به اَندرون، اما مسلم این مهاجمین را بیرون کرد، نمی خواهد یکبار دیگر خاطره ی مدینه اتفاق بیفتد، زنی بین دود و آتش بین درو دیوار بمانه به هر قیمتی ‏بود اینها را بیرون کرد حتی نوشتند ، با شمشیر لب‌هاش‌رو بریدند درستش هم همینه مسلم ... من از همینجا گریزم رو میزنم اینجا ۶۰ هجری بودو مدینه ۱۱ هجری ، ۵۰ سال این روضه رو شنیده بودیم ▪️اگر این است تاثیر شنیدن ▪️شنیدن کی بُود مانند دیدن شنیده بودی فاطمه زهرا بین درو دیوار ‏مانده ... شنیده بودی در خونه اش رو آتش زدند ... غیرتت اجازه نداد سریع از خونه اومدي بیرون تازه طوعه کجا، ‏فاطمه کجا؟ تو کجا ، علی کجا؟ اما نبودی که ببینی فَعَلقَت فی عُنُقِ علیٍّ ، حبلٌ ... طناب به گردن دستاش رو بسته ‏بودند کشون کشون میبردنش ... آخ بمیرم جلو چشمش خانومش را میزدند ها ، اینجا ناله ای یا زهرا لازم داره ▪️کاش ، چَشمم جای دستم بسته بود... کربلا هم همین واقعه تکرار شد نبودی ببینی یا مسلم ۸۴ زن و بچه رو می زدند دامن هاشون آتش گرفته بود گوشواره از گوش بچه ها کشیدند معجر از سرها ربودند حسین....‏ نبودی ببینی فاطمه ی بنت الحسین فرمود حتی پارچه‌ای که شب‌ها رومون می‌کشیدیم رو به غارت بردند... شب اولیه کجا بردی ما رو ▪️ای خدا شب شده و من چه کنم یه مصرعش مال مسلمه یه مصرعش مال شام غریبانه ▪️ای خدا شب شده و من چه کنم حالا مصرع دوم رو بشنو ▪️ یک زن و این همه دشمن چه کنم ناله بزن یا حسین.... بِأبی المُستضعفُ الغریب یا أبا عبدالله ▪️کوفه میا حسین جان، کوفه وفا ندارد (۲) ▪️کوفیه بی مروت ، شرم و حیا ‏ندارد =================== حجت‌الاسلام میرزامحمدی
🏴🏴🥀🥀 ‍ روضه ترکیبی مناجات_امام_زمان_علیه_السلام مداح احمد بهزادی بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... السلام علی المهدی و علی آبائه.... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید توی مجلس مادر نشستی... امشب حرف دلت چیه... چی میخواهی بگی... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید 🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید چرا... آقای ما نمیاد... چرا... امام زمانمون نمیاد... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما آقا امشب هر کجا عالم هستی... یک سر هم به مجلس ما بزن... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید همه جا رسمه... وقتی برا مادری مجلس بگیرند... فرزندش میاد تو مجلس... یک گوشه ای میایسته... خوش آمد میگه... آقا...امشب اینجا هم مجلس مادر شماست... ما هم گریه کُن هایِ مادرتون... آقاجان بیا قدم روی چشمان ما بزار... یا بن الحسن... ایام فاطمیه وعزاداری بی بی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله انشالا درهر گوشه ای ازاین مجلس نشسته ای به ابروی مادر پهلو شکسته حاجت روا بشید شفای همه مریض انشالا حالا دلها راببریم مدینه دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد سراغ گلی را شبانه می گیرد چه شد که چون نام فاطمه آید دلم برای گریه بهانه می گیرد چه شب وروزی های مادرش بستری بودبی معرفتها معرفت نداشتندخانه مادرش آتیش زدند(یا زهرا یا زهرا) اونی که امشب کارداری باید فاطمی گریه کنید (مادردارها عزیز دارها) همیشه تو دعا اینو گفتم خدا نکه بچه ی بره خونه ببینه مادرش دست به پهلو گرفته جگرش آتیش می گیره میگه الهی حال مادرم زودتر خوب بشه این همه از امام زمان گفتیم بگزار این یک بند را بخونم عزیز بی قرینه که میایی وای سحرخیز مدینه که میایی عزیزم مادرت چشم انتظاره دوای درد سینه کی میای یک جمله بگم با دلی سوزان بری مدینه یا الله مقداده، میگه دیدم خدایا دست روی دست می زنه توی کوچه نمی ره گفتم مقداد چرا نمی ری توی کوچه گفت این همان کوچه ای که پسر زهرا ناله زده (وای مادرم ۲ آخ مادربمیرم برات فلک دیدی ان که گفتی مریض داری می خوام برم علمدار گریه کنم اونایی که می خواهی بادل زینب هم ناله بشید بسم الله ،هرکه مادرش اسیره خاکه مجلس را بفرسته براش آخ فلک دیدی چه خاکی برسرم کرد به طفلی رخت ماتم دربرم کرد الهی بشکنه دست مغیره که بین کوچه ها بی مادرم کرد یازهر ،صدا زدزینبم حسنم حسینم ام گلثوم مادربرید وضو بگیرید می خوام دعا کنم بچه ها خوشحال شدند مادرمان می خواد دعا کنند حالش خوب میشه هم چو وضو گرفتند دستها را بالا برد صدا زد اللهم عجل وفاتی سرییا یعنی خدا حالا مرگ مرا زودتر برسان(یازهرا) یک جمله آخرمن هرکه می خواد داد بزنه امشب بسم الله عزیز دارها خیلی به علی سخت گذشت کی ، آن لحظه ای که دست برد زیربدن ،این را بالا برد وای وای آخ زهرای من آب شده آخ بمیرم یک نگاه کرد دور برش کرد صدا زد گفت علی خدا صبرت بده أومد بدن را توی قبر گذشت دست من نیرو نداره این همه تابریزم خاک روی فاطمه اما من می خوام این را بگم می خوام بگم یا علی کفن کردی یا علی درسته پهلو زهرا درد ناک بود یا علی درسته بازوی فاطمه راشکستند اما می خوام بگم الهی بمیرم برای زینب هرچه نگاه به بدن داداش می کنه یک جای سالم روی بدن نبوده یه وقت فریاد می زنه وای محمدا وای امما مادر بیا کربلا این دستها را بیاد بالا ی سر سه مرتبه بگو یا حسین با این یک بند هم برو کربلا کرببلات دلمو برده ....صحن وسرات دلمو برده گل دسته ها ت دلمو برده ایون طلات دلمو برده خودم پسرم بابا ومادرم فدای نگاه علی توی خواب می بینم می یام می زنم گره دلمو به ضریح انشالا یک شب هم کربلا این جوری محفل بگیرید انشالا یک شب آن جا گریه کن حسین باشی انشالا یک شب توی حرم عباس مادر مادر بگی یا الله میشه قسمت کنه اینها همه دل تنگ حرم اربابند یک دعا می کنم باهمین سوز دلت آمین بگو خدایا به سوره کوثر مدینه فرج منتقبشان معجل کن خدایا من از بابت همه اینها میگم امشب اینها امدند مدینه و کربلا بهشون بدید امشب امدند می خوان بگن ما نمی خوام دل آقا مان را بشکنیم معرفت عباسی پیدا کنید جونم فدات اباالفضل(2) امشب دلم دوباره تنگه برای اباالفضل من می خونم زیر لب جونم فدات اباالفضل هرکاری داری دست تو بیار بالا بگو یا حضرت اباالفضل لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات 🥀🥀🥀🥀🥀
روضه حض ت زهرا....mp3
4.33M
حضرت زهرا _۱۴۰۳ به نفس حاج آرمین غلامی باغبانی مثل من شرمنده از گل ها نشد غنچه ی نشکفته ام گلبرگ هایش وا نشد آشیانی را که با هم ساختیم آتش زدند هرچه پیغمبر سفارش کرده بود اجرا نشد *اصلاً اصل روضه اینجاست، خونه ای که پیغمبرحتی میخواد وارد بشه میاد اجازه میگیره، دست ادب رو سینه اش قرار میده میگه السلام علیکم یا اهل بیت النبوه، اصلاً روضه اینجاست ...* پای نامحرم نباید باز میشد در حرم با تمام قدرتم مانع شدم اما نشد *بی بی میگه: "فَرَکَلَ البابَ بِرِجلِه"، نانجیب با لگد به در زد، میخوای بدونی کجا بود؟ "فَرَدَّهُ عَلَیّ"، در روی من افتاد، "و اَنَا حامِل"، من بار شیشه داشتم، در روی من افتاد، نانجیب ها از روی در رد میشدن، روضه ی حضرت زهرا تا اینجاش هم اگه بشنوی باید تا آخر عمرت دیوونه اش بشی..* *انگار بی بی این روضه ها رو داره برا گل پسرش مهدی میخونه..* مادر! ضربه ای با پا به در زد، سخت پهلویم شکست *هی گفت فاطمه از کی تا حالا من نامحرم شدم؟ چرا همش رو تو از علی میگیری گفت :علی !..* ضربه ای با پا به در زد سخت پهلویم شکست بعد از آن زهرا برای تو دگر زهرا نشد پشت در افتاده بودم خصم در را می‌فشرد یا علی گفتم که برخیزم ولی تنها نشد بین آتش ناگهان دلواپس زینب شدم دود میدیدم فضا را دخترم پیدا نشد ریسمان را باز میکردم، اگر قنفذ نبود با غلاف تیغ محکم زد به دستم، وا نشد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
" اَلسَّلَامُ عَلَى السَّيِّدَةِ الْجَليلَةِ الْجَمِيلَة، ‏ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَة، فِي الْمُدَّةِ الْقَلِيلَة، الْمَخْفِيَّةِ قَبْرُها، الْمَجْهُولَةِ قَدْرُها، الْمَضلومَةِ بَعْلُهَا، الْمَغصوبَةِ حَقُّها، الْمَمْنُوعَةُ اِرثُها، الْمَقتولةِ وَلَدُهَا، الْمَکسورَةِ ضِلْعُهَا " حیدر آیینه دارِ زهرا بود هر نفس بی قرارِ زهرا بود خانه ی ساده و گِلینِ علی جنت و نوبهارِ زهرا بود مرتضی پشت در که در میزد در دلش انتظارِ زهرا بود در یمین و یسارِ عرش خدا نام حیدر کنارِ زهرا بود اگر احمد دو دست او بوسد امر پروردگارِ زهرا بود چشمه های کرامتِ حَسَنین همه از چشمه سارِ زهرا بود چرخشِ کائنات از اول همه گِردِ مدارِ زهرا بود نور دادن به عالمِ امکان کارِ لیل و نهارِ زهرا بود گفت روحی فَداکَ یا مولا این سخن افتخارِ زهرا بود نامِ حیدر اگر به مأذنه رفت همه از اعتبارِ زهرا بود آنچه ما را گدایِ او کرده کَرَمِ بیشمارِ زهرا بود جنگ می کرد با سلاحِ سخن خطبه ها ذورالفقارِ زهرا بود آنچه بُرد آبرویِ اهلِ نفاق خطبه ی شاهکارِ زهرا بود ظلم می دید بی عدد که مگو غربتی در دیارِ زهرا بود آنچه آتش به قلبِ حیدر زد گریه ی زار زارِ زهرا بود دیدنِ غربت و غمِ مولا علتِ اِنکسارِ زهرا بود در دلِ دود و آتشِ نمرود مرتضی شرمسارِ زهرا بود کفر آتش بیارِ معرکه شد میخ هم همجوارِ زهرا بود ضربه ای خورد و پشت در افتاد فضه آن لحظه یارِ زهرا بود آن غریبی که بسته شد دستش همه دار و ندارِ زهرا بود از دلِ کوچه تا دلِ مسجد وسعتِ کارزارِ زهرا بود بی علی رفت و با علی برگشت کار در اختیارِ زهرا بود آنکه در راه حق نمی لرزید قدمِ استوارِ زهرا بود سَدِّ راه سقیفه در آن روز عزت و اقتدارِ زهرا بود آن سئوالی که مانده بی پاسخ سنگِ قبر و مزارِ زهرا بود تا زمانی که دو تا شد فرقش مرتضی سوگوارِ زهرا بود ــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
▪️السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ بِهِ الْأُمَمَ  🔸صاحب عزایِ حضرت خیرُ النِّساء، بیا 🔸ای بانیِ شکسته دل روضه ها، بیا یا بن الحسن، صاحب عزا 🔸درد فراقِ تو به خدا می کشد مرا 🔸رَحمی نَما به حالِ دلِ این گدا بیا 🔸لطف تو بوده گریه کُنِ مادرت شدیم آقای من ممنونتم یک فاطمیه دیگه هم دعوتم کردید بین عزادارهای مادر بشینم مادر مادر بگم 🔸لطف تو بوده گریه کُنِ مادرت شدیم 🔸ای سفره دارِ واسعۀ هَل اَتا، بیا 🔸 ای آخرین نگار دل آرای فاطمه 🔸 آقای من! برای رضای خدا، بیا امام زمان... بزار امروز اینطوری قَسَمت بدم 🔸 آقا به حقّ چادرِ خاکی مادرت 🔸 آقا به حقّ داغِ دلِ مرتضی، بیا یا صاحب الزّمان... دلها رو روانه کنیم مدینه برای داغ دل مولا گریه کنیم بعد از نماز ظهر وقتی مولا از مسجد حرکت کرد به سمت خانه دید یک عدّه از این کنیزان ایستادند گریه می‌کنند فَقَالَ لَهُنَّ مَا الْخَبَرُ فرمود: چه خبر شده چرا دارید گریه میکنید؟ عرضه داشتند یا امیرالمومنین: أَدْرِكْ اِبْنَةَ عَمِّكَ الزَّهْرَاءَ یعنی آقا اگر می‌خواهید یک بار دیگه فاطمه را ببینید عجله کنید من نمیدونم این جمله با دل مولا چه کرد فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مُسْرِعاً دیدند مولا داره میدوه تا رسید وارد حجره شد دید زهرای مرضیّه از شدت درد به خودش میپیچه نشست رو زمین سر زهراش رو در آغوش گرفت وَ نَادَاهَا يَا زَهْرَاءُ صدا زد: زهراجان فَلَمْ تُكَلِّمْهُ یعنی زهرای مرضیه جواب نداد چند مرتبه صداش زد دید بی بی جواب نمیده فَنَادَاهَا يَا فَاطِمَةُ صدا زد: فاطمه جان با من بزن 🔸پهلویت گرچه شکسته است ولی حرف بزن 🔸باز هم فاطمه از حق علی حرف بزن‎ بلند شو ببین علی اومده بالا سرت 🔸 یکمی حرف بزن علی نمیره 🔸 حرف رفتن نزن علی میمیره هر چی صداش زد دید بی بی جواب نمیده فرمود فاطمه جان كَلِّمِينِي فَأَنَا ابْنُ عَمِّكَ عَلِيُّ فاطمه جان با من حرف بزن من علیم فاطمه جان با من حرف بزن من علی مظلومم تا بی بی این جمله رو شنید چشمان مبارک رو باز کرد نگاهش به نگاه مولا گره خورد وَ نَظَرَتْ إِلَيْهِ وَ بَكَتْ وَ بَكَى هم زهرای مرضیه گریه کرد هم امیرالمومنین گریه کرد 🔸 امام بی یاور علی خداحافظ 🔸 از همه تنهاتر علی خداحافظ 🔸 علی حلالم کن گریه به حالم کن اِبْكِنِي وَ ابْكِ لِلْيَتَامَى علی جان برا غربتم گریه کن علی جان برا غربت بچه هام گریه کن علی جان بعد از من مواظب بچه هام باش وَ لَا تَنْسَ قَتِيلَ الْعِدَى ( ۱ ) بیشتر از همه مواظب حسینم باش عرضه بداریم بی بی جان لحظات آخر نگران حسین بودی اما کربلا با حسینت چه کردند جلو چشمان زینب فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ شمشیر دارها با شمشیر میزدند وَ فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ نیزه دارها با نیزه میزدند وَ فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ یک عده ای هم که سِلاح نداشتند با سنگ بر بدن عزیز زهرا حسین... ▪️چقدر شلوغه قتلگاه نمیرسه صدات ▪️نمیدونم باید حسین چیکار کنم برات ▪️لبای تشنه تو شد مصیبت فرات حسین جان _ حسین جان 🔸گُذرم تا به درِ خانه ات اُفتاد حسین 🔸خانه آباد شدم خانه ات آباد حسین صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا مَظلُوم یَا اَبَاعَبدِاللهِ ۱- منبع: بحار الأنوار علامه مجلسی، ج‌43، ص: 178 https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af