لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمینه حضرت علی اکبر علیه السلام
.
بند اول :
.
ای ثمرم
تاج سرم
رفتی و شد
خاک عالم به سرم
.
کنار جسم تو
بلند شد فریادم
همه دیدن بابا
به زانو افتادم
.
بلند بلند خندیدن
بلند بلند گریه کردم
نفس بکش ای عزیزم
الهی دورت بگردم
.
علی علی الدنیا بعدک العفا
.
بند دوم :
.
قصه شده
جمع شدنت
کشته منو
بابا خون دهنت
.
تنت پخش صحرا
شدی ارباً اربا
عصای دست من
زمین خوردم بابا
.
نذار بخندن به حالم
بگن حسین خون جگر شد
نفس بکش ای عزیزم
نذار بگن بی پسر شد
.
علی علی الدنیا بعدک العفا
.
بند سوم :
.
تا خواهرم
حالمو دید
از خیمه تا
مقتل تو می دوید
.
ببین نامحرم ها
همه جمعن بابا
پاشو جون زینب
پاشو جون لیلا
.
تو عمه رو برگردون
خودم میام با جوونا
نفس بکش ای عزیزم
نفس بکش عمر بابا
.
علی علی الدنیا بعدک العفا
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
872400339 (3).mp3
1.96M
بسماللهالرحمنالرحیم
زمینه حضرت علی اکبر علیه السلام
میلرزهدستام ، عصا میخوام
مرگمو من از ، خدا میخوام
یه دونه عبا کمه واست
جوونا بیاید ، عبا میخوام
از بین موت
از تو گلوت
خونِ لخته کشیدم
هی صدا زدم
ولدی علی
ذوق دشمنو دیدم
من بلند بلند
گریه کردمو
پیکر تورو چیدم
ولدیعلی ولدیعلی ولدیعلیاکبر
.
عمه رسیده علی اکبر
حالمو دیده علی اکبر
سایهی زینب رو تاحالا
کسی ندیده علی اکبر
نامرتبه بدنت چقد
مثل یک گل پرپر
دیدی آخرش
چش زدن تورو
کوفیا علیاکبر
پهلوی تو شد
مثه مادرم
فرق تو مثه حیدر
ولدیعلی ولدیعلی ولدی علیاکبر
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
زمینه حضرت علی اکبر ع
.
بند یک
.
علی اکبرم
میری از حرم
برو ولی آهسته
شدی تو از این دنیا
مثل پدر پیرت خسته
.
گفتم عصای پیری بابا میشی ، ولی نشد
گفتم قوت زانوی بابا میشی ، ولی نشد
.
ارباً اربا شدی
مثه دریا شدی
چه بلایی سرت اومده بابا
پخش صحرا شدی
.
ولدی یاولدی یاولدی علی اکبر
.
خون جگر شدم
بی پسر شدم
پر از علی شد صحرا
عبا بیارید جوونا
جمع کردن تو سخته بابا
.
انقد نیزه بهت خورده که غرق خونِ بدنت
مردم تا لخته خونو کشیدم بیرون از دهنت
.
ای یل خیمه ها
حیدر کربلا
پاشو و ببر فقط عمه رو از
بین نامحرما
.
ولدی یاولدی یاولدی علی اکبر
#زمینه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم #حضرت_علی_اکبر
به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد
همينكه خورد پسر بر زمين پدر افتاد
رسيد هلهله و خنده ها به گوش حسين
ميان معركه آقا به درد سر افتاد
مگر كه قول ندادي عصايِ من باشي؟
بلند شو پدر ِ پيرت از كمر افتاد
نگاه كن علي اكبر دمي به سمتِ حرم
ببين به عمه چه چشمانِ خيره سر افتاد
تو نخل بودي و دستي به پيكرت كه زدم
ز شاخه هاي تمام تنت ثمر افتاد
الا شبابِ بني هاشم از حرم آئيد
كه زانوانِ حسين از توان دگر افتاد
خبر رسيد به خيمه كه ارباً اربا شد
خبر رسيد كه ليلا از اين خبر افتاد
اللهم عجل لولیک الفرج (244).mp3
1.05M
#بندهای_اول_مهدوی
#دو_بند_موضوع_شبهای_دهه_اول
#سنتی_سه_ضرب
#قابلیت_روضه_واحد_شور..
#شب_هشتم_محرم
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
سربند مهدوی:
دوباره وقت ماتم شد
بیا صاحب عزای ما
کجای مجلسی آقا
بخوان روضه برای ما
فدای اشک خونینت
وَ آن قلب صبور تو
میان روضه ها داریم
دعا بهر ظهور تو
به حقّ حضرت زینب
بده اذن فرج یا رب....
🌸🌸🌸🌸🌸
بیا جدّت تو را خوانده
کنار پیکر اکبر
ببین که لاله ی لیلا
شده از کینه ها پرپر
بیا دیگر برس آقا
به داد حضرت لیلا
بیا تا که نبیند او
گلش را بر سر نی ها
به حقّ حضرت زینب
بده اذن فرج یا رب....
🌸🌸🌸🌸🌸
چه آمد بر سرت اکبر
جوان ارباً اربایم
کلامی بر زبان آور
که من در فکر لیلایم
تو را من روبروی او
به روی این عبا چیدم
نشانه از تن تو در
تمام کربلا دیدم
رسیده جان من بر لب
به فریادم رسید زینب
علی اکبر.....
🌸🌸🌸🌸🌸
جوانان بنی هاشم
بیایید ناتوانم من
شدم پیر و زمین گیرم
میان خنده ی دشمن
ببینید که شکسته شد
عصای پیری لیلا
بمیرم دیده او اینجا
تن صد پاره ی او را
نمانَد زنده او دیگر
به نی بیند سر اکبر
علی اکبر.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
بار من را كمرم نه سر زانو برداشت
كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت
در خداحافظي ات بود كه من افتادم
آه راحت نتوان چشم ز آهو برداشت
آهوي خوش قد و بالاي حرم، ميكُشَمَش
نيزه زن را كه رسيد از رويت ابرو برداشت
هر چه كردم بخدا روي به قبله نشدي
علتش نيزه ي آن بود كه پهلو برداشت
ديدم از دور كسي رَختِ تو را ميپايد
آمدم زودتر از من او همه را او برداشت
زخمهاي بدنت از دو طرف مرتبط اند
هر كسي نيزه اي از پشت زد از رو برداشت
بين ِ ميدان نشد اما وسطِ خيمه كه شد
آخرش عمه ي تو دست به گيسو برداشت
بخدا خسته شدم آه كجايي اكبر
كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت
عاقبت توي عبايي جگرم را بردم
با چه وضعييتي آخر پسرم را بردم
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم
🔸صبحم زستارهی سحرم دست کشیدم
زبانحال آقامون ابی عبدالله
🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست
🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم
شاعر: سیدرضاموید
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد...
نمیدونم جوان دارید یا نه...
الهی کسی داغ جوانش رو نبینه...
میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه...
بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده...
با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن...
جوون بشه...
درمقابلشون راه بره...
وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند...
اما سخت ترین لحظه هم..
برا همچین پدر و مادری زمانیه که..
داغ جوانشون رو ببینند..
قربان غریبیت برم حسین..
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد..
قرآن کریم میفرماید:
یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است..
میدونست یوسفش سالمه..
بلاخره هم به یوسفش رسید..
اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد...
جانها فدای ابی عبدالله..
جانها فدای جوان ابی عبدالله..
شهزاده علی اکبر..
اومد کنار ابی عبدالله صدا زد:
بابا اجازه میدان بده..
حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم..
میخوای بری برو بابا..
اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم..
🔸من نگویم مرو ای ماه برو
🔸لیک قدری ببرم راه برو
بذار برای بار آخر.
قد و بالات رو نگاه کنم علی جان..
🔸برو میدان ولی آهسته برو
🔸دیدن عمه ی دل خسته برو
تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان..
همه از خیمه بیرون اومدند..
دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن..
لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه
هی صدا میزدنند:
إرحَم غُربَتَنا
به غربت ما رحم کن علی
وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک
انقده برا جنگیدن عجله نکن..
آخه ما طاقت دوریت رو نداریم..
دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان..
بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد:
رهاش کنید...
فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله
رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست..
هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان..
اما چه رفتنی..
دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه..
تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت
انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش..
🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم
جوانم علی...
🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
صدا زد:
خدایا تو شاهد باش..
فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ
خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم..
رفت به سمت میدان..
یا صاحب الزمان..
جنگ نمایانی کرد..
خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد..
برگشت صدا زد بابا..
يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي
بابا دارم از تشنگی میمیرم..
فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام
ابی عبدالله به گریه افتاد..
فرمود عزیز دلم..
علی جان طاقت بیار بابا..
خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی..
برگشت به سمت میدان...
طولی نکشید..
صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه..
بابا به دادم برس..
افتاد روی اسب..
بعضی مقاتل نوشتند..
مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه..
رفت وسط قلب لشگر دشمن..
چه کردند با علی اکبر..
حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله..
دور تا دور علی اکبر رو گرفتند..
تصور کن...
یکی با شمشیر میزنه...
یکی با نیزه میزنه...
یکی با سنگ میزنه...
فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً
بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند..
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش..
ولی دیگه پاها رمق نداره..
(فجلس علی التراب)
روی زمین نشست..
دید جوونش رو قطعه قطعه کردند..
🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی
🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم
خدایا حالا حسین چکار کنه..
سر جوانش رو به دامن گرفته..
هی صدا میزنه..
ولدی علی..
دید جواب نمیده..
دوباره صداش زد..
ولدی علی..
علی جواب نمیده..
دلش طاقت نیاورد..
سر رو به سینه چسباند
دلش طاقت نیاورد.
یدفعه دیدند..
وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه
ِ
ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند..
هی صدا میزنه.
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان بابا..
اُف بر این دنیا بعد از تو علی..
🔸سپه كوفه و شام استاده
🔸به تماشاى شه و شهزاده
🔸شه روی نعش پسر افتاده
🔸همه گفتند حسین جان داده
حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..
هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره..
یه نگاه به سمت خیمه ها..
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر در خیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
-
.
#زمزمه_روضه #حضرت_علی_اکیر
#شب_هشتم_محرم
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
علي اكبرم خداحافظ
مؤذّن حرم خداحافظ
شُكوه لشگرم خداحافظ علي اكبر
برو جوون خوش قد و بالا
برا وداع توو خيمه ي ليلال
چجور ازت دل بكنم بابا علي اكبر
چقدر برا تو خون دل خُوردم
حالا تو رو به مقتل آوُردم
با رفتنت بدون منم مُردم اي حاصل من
محاسن و موهام سفيد ميشه
تو كُشته شي بابات شهيد ميشه
اميد زينب نا اميد ميشه دريادل من
-------------------------------------
وارث روضه هاي زهرا شد
يه كوچه بين كوفيا وا شد
تو چند دقيقه اِرباً اربا شد با ظلم دشمن
نيزه اومد به سمت پهلوشو
شمشير شكاف داد طاق ابروشو
از خُون حنا بَستن به گيسوشو هلهله كردن
خودش رو كه بهش رسوند باباش
پاشيده بود از همديگه اعضاش
يك كربلا علي جلو چشماش شهيد شد آخر
آتيش به دشت كربلا مي زد
از پرده ي جگر صدا مي زد
هي ناله ي وا ولدا مي زد غريب مادر
#محمدقاسمي.
670.1K
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#تک_ضرب
ای خــدا اکبـرم را فدا کردم
با لب تشنه از خود جدا کردم
لالۀ پرپر ای علیاکبر شبه پیغمبر ای علیاکبر
****
نالــه پیـوسته در قتلگـه کـردم
تو زدي دست و پا و من نگه کردم
لالۀ پرپر ای علیاکبر شبه پیغمبر ای علیاکبر
****
ای خــدا اکبـرم اِرباً اِربا شد
قطعه قطعه پیش چشم بابا شد
لالۀ پرپر ای علیاکبر شبه پیغمبر ای علیاکبر
****
اکبرم کشته در پیش چشمم شد
مثـل تسبیح پـاشیده از هم شد
لالۀ پرپر ای علیاکبر شبه پیغمبر ای علیاکبر
****
تو شدی کشته در بین دشمنها
من شـدم بعد تو، بیکس و تنها
لالۀ پرپر ای علیاکبر شبه پیغمبر ای علیاکبر
****
عمّـهات آمــده از حــرم بیـرون
تا بشوید به اشک از عُذارت خون
لالۀ پرپر ای علیاکبر شبه پیغمبر ای علیاکبر
شاعر: غلامرضا سازگار
مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
949.1K
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#تک_ضرب
از غمت ریزد اشک چشمانم
از غمت ریزد اشک چشمانم
رفتـی و بـیتـو شمـع سـوزانم
ای علی جانم ای علی جانم...
*
ای به خون غلطان دیده را بگشا
از حــرم آمـد خــون جگــر، بـابـا
لالۀ پرپر در گلستانم
ای علی جانم ای علی جانم...
*
رفتی و خم شـد قامتم از غم
دیده و دل شد خون از این ماتم
در عزایت با چشم گریانم
ای علی جانم ای علی جانم...
*
من سراپا غم، تو سراپـا خون
من رخـم گلرنگ، تـو رخت گلگون
روز من شب شد، ماه تابانم
ای علی جانم ای علی جانم...
*
شاعر: محمود تاری
مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
534.8K
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_عزاداری
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب هشتم محرم
🎙سبک: همه جا کربلا...
می روی ای پسر کمی آهسته تر
قدمی ره برو پیش چشم پدر
ولدی یا علی...
سوی میدان رود شبه پیغمبرم
من به دنبال او پدری مضطرم
ولدی یا علی...
ای علی آمده پدرت در برت
پاره پاره شده پس چرا پیکرت
خیز و از جا بگو سخنی جان من
شادمان کن مرا روح و ریحان من
ولدی یا علی...
بوده ای ای علی حاصل عمر من
خیز از جا شرر بر وجودم مزن
بین علی گریه ام، خنده دشمنم
برسر نعش تو خسته جان می کنم
ولدی یا علی...
عمه ات آمده بهر دلداریم
دیده حال مرا آمده یاریم
خواهرانت همه منتظر درحرم
بی اذان گو شده ای علی لشگرم
ولدی یا علی...
✍اسماعیل تقوایی
مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
555.7K
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سنگین
▪️نوحه شب هشتم محرم
کنار جسمت بنشستم
ببین علی حان بشکستم
توان نمانده در پایم
به وادی غم پا بستم
علی گشا تو دیدگان مهربانت
بهار من ببر به آخر این خزانت
علی علی علی علی،علیِ اکبر...
تن تو اربا اربا شد
بلای جان بابا شد
تو رفتی ای جان من
پدر غمین و تنها شد
به اشک خود رخ چو ماه تو بشویم
گل ورق ورق شده تو را ببویم
علی علی علی علی،علیِ اکبر...
شبیه پیغمبر برخیز
سلاله ی حیدر برخیز
میان خیمه بازاری
به سر زند خواهر برخیز
بی گل روی تو نخواهم این چمن را
چسان برم به خیمه گه تو پاره تن را
علی علی علی علی،علیِ اکبر...
بدون تو اف بر دنیا
ای حاصل عمر بابا
کنم برایت من گریه
میان شادیِ اعدا
هستی من بودی و رفته ای ز دستم
سرو حرم بوده ام و بی تو شکستم
علی علی علی علی،علیِ اکبر...
✍اسماعیل تقوایی
مداح اهل بیت اهل کربلایی درویشی🎤