.
#شور
#امام_سجاد_شور
#اسارت
#شام #مجلس_یزید
آه الشام /خاطراتشه جلو چشمام
آه الشام/طعنه میشنیدم و دشنام
آه الشام/میزدن سنگ جفا از بام
ما رو بردن کوچه ی یهودیا / در شام بلا
از رو نی سرا میفتاد زیر پا / در شام بلا
ازدحام بود به دوره محملا/در شام بلا
سر بابام وسط تشت طلا/ در شام بلا
.....
آه الشام/سلسله بسته به دست وپام
آه الشام/شد کبود تن همه ایتام
آه الشام / خیزرون بود ولب بابام
خیزرون تا روی لبها میرسید/ در بزم یزید
عمه جان زینب ناله می کشید/ در بزم یزید
دندونِ شکسته ی بابامو دید/ در بزم یزید
خواهرم حرف کنیزی رو شنید/ در بزم یزید
#مرتضی_کربلایی ✍
🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. 🔷
بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن
نگاهی از کرم بر چشمهای خستهء ما کن
تمام آفرینش بیتو باشد جسم بیجانی
بیا با یک نظر بر خلق، اعجاز مسیحا کن
بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم
بیا و چشم ما را از سرشک سرخ، دریا کن
کنار علقمه با مادر مظلومهات زهرا
دو چشم خویش را دریا، به یاد چشم سقا کن
بیا با اشک کن همچون عموی خویش، سقّایی
بریز از دیده خون و گریه بر اولاد زهرا کن
بیا و تير را بیرون بکش از حنجر اصغر
پسر که ذبح شد از تیر قاتل، فکر بابا کن
بیا دست یداللهی، برون از آستین آور
طناب خصم را، از دستهای عمّهات وا کن
سر بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی
بيا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن
بریزد خون "میثم" تا به خاک پای یارانت
بیا او را برای روز جانبازی، مهیا کن
غلامرضا سازگار
#بین_راه_کوفه_و_شام
#مجلس_یزید
#دروازه_ساعات
#روضه_ورود_به_شام
#اسارت
#مناجات_فراق_امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
🔹ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ🔹
دور محمل چه شلوغ است مکافات شده
قافله وارد دروازه ساعات شده
سنگ در دست رسیدند و خوش امد گفتند
بین هر کوچه ای از آل علی بد گفتند
وسط اینهمه خنده شرر آهم هست
دور من هرکس و ناکس که نمیخواهم هست
این جماعت که همه راهزن و دزد رهند
زشت باشد که تو باشی و مرا هل بدهند
سوره ناس بخوانید که شر کم بشود
چشم ها خیره نماند سرشان خم بشود
ای حسین از تو چه پنهان به خودم لرزیدم
معجرم را به سر یک زن شامی دیدم
اول ماه صفر بدسفری بود حسین
ساربان من عجب بدنظری بود حسین
از سر نیزه ببین رد کبودی هارا
لال کن جان ابالفضل یهودی هارا
مشکلی کاش ز هجران تو حل میکردم
سرت از نیزه می افتاد بغل میکردم
طعنه و زخم زبان مرحله به مرحله بود
بی ادب تر ز همه دوروبرم حرمله بود
نصف روز است که اینجا سرپاییم حسین
دوست داری که بگوییم کجاییم حسین
وسط اینهمه روضه فقط این غم کم بود
اخرین منزل ما مجلس نامحرم بود
سید پوریا هاشمی
#اسارت
#بین_راه_کوفه_و_شام
#مجلس_یزید
#دروازه_ساعات
#روضه_ورود_به_شام
https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
.
#شام
#زمینه
#مجلس_یزید
یابن الحسن خون گریه کن برای زینب
به غربت و بی کسی و غمهای زینب
آقا ببین در شام ؛ عمه گرفتار است
با بازوی بسته ؛ در بزم اغیار است
وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب
........
از غم دل ذریه زهرا شکسته
زینب سرِ پا خولی و سنان نشسته
بر عمه سادات ؛ بی حرمتی کردند
در پیش او عمدا ؛ جامِ می آوَردند
وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب
........
ای شامیان آخر چه رسمِ میهمانی ست
جای سرِ بریده در طشت طلا نیست
این سر که بینِ طشت ؛ مشغول قرآن است
باور کنید مردم ؛ راسِ مسلمان است
وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب
........
سکینه میزند به سر آه و واویلا
خون ریزد از لبِ پدر آه و واویلا
بر این لب پاره ؛ دیگر نزن نامرد
گر میزنی پیشِ ؛ دختر نزن نامرد
وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب
#عبدالحسین
زمزمه، زمینه مصائب شام
وای از شام خراب
دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب
وای از شام خراب
پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب
وای از شام خراب
ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب
وای از شام خراب
این یهودیا میدادن مارو خارجی خطاب
تو روی نیزه ها بودی
من تو سر و صدا بودم
تو روی نیزه میدیدی
من تو شلوغیها بودم
تو سنگ و چوب میخوردی
من تازیانه میخوردم
تو از رو نیزه افتادی..
من باز دوباره میمُردَم
میزنم فریاد، بسته شد دستام
ای امان از شام، ای امان از شام
سنگْ میخوردیم، از روی هر بام
ای امان از شام، ای امان از شام
ای امان از شام......
وای از شام خراب
سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب
وای از شام خراب
توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب
وای از شام خراب
شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب
وای از شام خراب
پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب
آرامش منو بُردن..
چی به روزِ من آوَردن
دوره کجاوهی زن ها
مردا هلهله می کردن
خولی با دستِ خونآلود
دستای مارو می بنده
پا نیزه ی علی اصغر
داره حرمله می خنده
حرمله میبُرد، ما رو تویِ عام
ای امان از شام، ای امان از شام
بسته شد چشمات، بسته شد چشمام
ای امان از شام، ای امان از شام
ای امان از شام......
آه از بزم یزید
رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید..
آه از بزم یزید
شمر خنده میزد و رقیه ناله میکشید
آه از بزم یزید
قدِ خواهر تو با ضربه ی خیزران، خَمید..
آه از بزم یزید
زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید
لب های قاری قرآن...
باید که بوسه بارون شه
نه اینکه با یه چوبدستی
لعل لباش پُر از خون شه
ناموسِ آل پیغمبر
باید پرده نشین باشه
حالا ببین اوضاعمو..
زینب میونِ اوباشه
ما کجا وُ این، بزم پُر آلام
ای امان از شام، ای امان از شام
دشمنت میزَد، سیلی بر ایتام
ای امان از شام، ای امان از شام
ای امان از شام......
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمینه_مصائب_شام
#مصائب_شام
#مجلس_یزید