eitaa logo
مؤسسه مداحی کریمه
4.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
85 فایل
آموزش اصول وفنون مداحی،روضه خوانی و سینه زنی ومولودی خوانی و...باتمرکزبرمهارت افزایی 📌به صورت حضوری،مجازی وخصوصی 📌اعطای گواهینامه معتبر 📌اساتید مجرب حوزه و دانشگاه پشتیبانی:@karimeadmin 🏢قم،عطاران
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸إمام‌صادق علیه‌السلام با روضهٔ «اسارت»،‌ از حال می‌رفتند | شرح گوشه‌ای از أسرار گودال قتلگاه ... شخصی به نام «ابن‌حبیب» گوید: 🥀 نزد مولایم امام صادق علیه‌السلام بودم که شنیدم در سجده‌اش می‌فرمود: 📋 اللّٰهمَّ اْغفِرْ لِمَنْ زارَ جَدِّیَ الحُسین وَ مَنْ بَکیٰ عَلَیه ▪️خدایا ببخش زائرین قبر سیدالشهداء علیه‌السلام را و کسانی که برای او گریه می‌کنند. 🥀 وقتی مناجات حضرت تمام شد، نشست در حالی که اشک‌ها، محاسن حضرت را خیس کرده بود. ➖ عرض کردم: ای مولای‌من! چرا کعبه به رنگ سیاه است؟ 🥀 امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: وقتی حضرت ابراهیم علیه‌السلام خانه کعبه را ساخت، پارچه سبز روی آن انداخت،اما خدای متعال وحی فرستاد که: ای ابراهیم! پارچه کعبه را سیاه کن که منِ خدا، در عالم معنا عزادار سیدالشهداء علیه‌السلام نوهٔ سیدالانبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله هستم. ➖ عرض کردم: ای سروَر من! به ما خبر رسیده در بدن جدّ شما از سینه تا پایین هزار زخم تیر و نیزه و شمشیر و چوب و غیره بوده؛ آیا درست است؟ 🥀 حضرت فرمودند: بلکه بیش از این بوده است. ➖گفتم: چگونه در یک بدن، این همه جراحت می‌تواند باشد؟ 📋 فبَکیٰ عندَ ذٰلکَ یَکادُ اَنْ یُغشیٰ عَل‍َیه. ▪️در این هنگام، حضرت آن‌قدر گریه کردند که نزدیک بود، غش کنند؛ 🥀 سپس فرمودند: 📋 قَدْ ضَرَبُوا السَّیفَ عَلَی مَوضِعِ السَیفِ وَالسَّنانَ عَلَی مَوضِع السَّنان وَالسَّهمَ عَلَی مَوضِعِ السَّهم ▪️همانا شمشیر بر جای شمشیر می‌زدند؛ نیزه بر جای نیزه می‌زدند؛ تیر بر روی تیر می‌زدند. ➖ بعد عرض کردم: علت بوی عطر تربت سیدالشهداء علیه‌السلام و عظمت کربلا چیست؟ 🥀 امام علیه‌السلام فرمودند: خاک کربلا با خون جدّم مخلوط شد، وقتی که اسب‌ها را بر بدن او تاختند. و حضرت فرمودند: می‌توان از خاک کربلا برای شفا خورد. ➖ بعد عرض کردم: مخدّرات وقتی به شام رسیدند، «کاشفات الوجوه» بودند؛ آیا این مطلب درست است؟ 🥀 راوی گوید: 📋 وَاللّهِ رَاَیتُ مَولایَ جَعفَرَ الصّٰادِقَ علیه‌السلام عِندَ ذٰلکَ قَد بَکیٰ بُکاءً شَدیداً بِحَیثُ لَم یَقدرْ اَنْ یُجیبَ عَنْ ذٰلکَ وَلٰکِنْ اَومَئَ الیٰ ذٰلکَ بِرَأسِهِ ▪️وقتی این را گفتم به خدا قسم دیدم حضرت چنان گریه کرد که توان صحبت‌کردن نداشت، اما با سر مبارکش در تأیید این مصیبت، اشاره فرمود. (در نقل‌های دیگر آمده است که کسی نمی‌توانست به صورت‌هایشان نگاه کند‌ و هاله‌ای از نور حجاب شده بود.) 📚بحرالمصائب،(نسخه خطی) ج۳ ص۴۰۸
4_6021484350162341631.mp3
5.9M
بریده حنجر خداحافظ ❣﷽❣ 🔳‍ 🔳 از قتلگاه بریده حنجر خداحافظ عزیز بی سر خدا حافظ علی اکبر خدا حافظ علی اصغر خدا حافظ تو را می سپارم به آغوش صحرا فتاده ز نی سایه ات بر سرما من و گریه ها همسفر در بیابان تو مویه های پر از سوز زهرا مانده، خاکستری از خیمه ها مانده، از قتلگه داغی با ما افتد، بر روی ما چشم اعدا 🔳(حسین خدا حافظ یابن الزهراء) ببین از امشب برادر جان شروع کرب و بلای من ملائک را خیره خواهد کرد شکوه صبر و رضای من فتد آتش خطبه هایم پس از این به شام سیه روی این قوم بی دین به لحن کلامم شود زنده حیدر به سعی مدامم شود زنده آئین بردم، بعد از تو صحرا به صحرا با خود پیغام کرب و بلا را زینب، فدای تو یا بن الزهراء 🔳(حسین خدا حافظ یابن الزهراء) (آقای محمد مهدی سیار) 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
نمی گویم ز نوک نیزه با خواهر تکلم کن نگاهت پاسخ من داد، بر طفلت ترحم کن اگرچه غنچه ی بی آب، نشکفد اما درِ فردوس را بگشا، به روی من تبسم کن به چشم خارجی ما را تماشا می کند کوفی به نی قرآن بخوان و رفع این سوء تفاهم کن اگر بهر نماز شکر می خواهی وضو سازی ندارم آب، با خاک سر زینب تیمم کن تو قلب عالمِ امکانی و آگاهی از قلبم به دریا با نگاه خود بگو، کم  تر تلاطم کن نگه با اختیار و اشک من بی اختیار آید ز برج نی نظر ای ماه من امشب به انجم کن اگر چه کاسه ی صبر مرا هم کرده ای لبریز ز بهر حفظ جان کودکت با او تکلم کن استاد علی انسانی✍ ._________________________
4_5852950232899257723.mp3
9.21M
روضه جانسوز مجلس ابن زیاد 🎤حجت الاسلام میرزا محمدی https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
312.4K
🎤کربلایی سعید حسنوند زبانحال زینب س با امام حسین ع حسین پاره تَن داد از غریبی شَهِ دور از وطن داد از غریبی تمام هستی زینب تو بودی شهید بی کفن داد از غریبی حسین گُم شدم وای از جدایی نهال خَم شدم وای از جدایی تو پاره تَن به صحرا، من اسیرم سرا پا غم شدم داد از جدایی برادر گوش کُن بَر درد این دل اسارت می روم منزل به منزل دلم تنگ است رویَت را ببوسم ولی دور از مَنی در دست قاتل تو رفتی از بَرم وای از اسیری عزیز مادرم وای از اسیری تو روی نیزه، من پُشت سر تو شهید بی سرم وای از اسیری حسینم ساربان رحمی ندارد نشد ما را دَمی راحت گذارد سه ساله از کتک خوردن بُریده امیدی نیست که طاقت بیارد حسینم قلب مجروحم کباب است نگاه حرمله درد و عذاب است هر از گاهی میان خواهرانت سنان می آید و دستش شراب است اگر رفتم مدینه نور عینم قیامت می شود از شور و شینم اگر اُم البنین گیرد سراغت بگویم کربلا خاکی حسینم اگر زاری کُنَد با خواهر تو بپرسد که چه آمد بر سر تو بگویم راس تو بر نیزه رفت و میان بوریا شد پیکر تو
. الا ای ماه تابانم ، به نِی قاریِ قرآنم به لب شد از غمت جانم ، ببین حال پریشانم حسین جانم حسین جانم --------- الا ای مهجبین من ، نگار نازنین من نظر بِنما به احوالم ، مَهِ نیزه نشین من تحمل کردم ای مظلوم ، ز خصم تو جسارت را کشیدم در رهِ عشقت ، غم و رنج اسارت را پر از سوز و شرر گشتم ، ز غم خونین جگر گشتم که با فرزند ذلجوشن در این ره همسفر گشتم دو چشم اهل بیتت را ، ببین گریان ببین گریان ز روی نیزه ی غربت ، بخوان قرآن بخوان قران به اشکم آبرو دادم ، جهاد و استقامت را به عالم کرده ام معنا ، بزرگی و شهامت را مرا ای یوسف زهرا ، کجا رخساره نیلی بود؟ جواب یا حسین من ، ز دشمن ضرب سیلی بود ز فرزندان پیغمبر ، چه حرمت ها که بشکستند به ما تهمت زده دشمن ، که اینها خارجی هستند ز داغت بر همه عالم ، حدیث غم حکایت شد به قرآن خواندنت بر نی ، ز ما ها رفع تهمت شد امان از خنده ی دشمن ، امان از ساز و چنگ و دف سرت بر نیزه و میزد ، عدو دور تو سوت و کف 🎤
131.9K
. زبانحال زینب کبری سلام الله علیها با سر بر نیزه هلال زینب دعا کنم من پای نیزه تموم بشه غمهای نیزه نیفتی از بالای نیزه باور نداشتم یه روز چنین بی بال و پر شم در کوه و صحرا در بدر شم با شمر و خولی همسفر شم دیدم رو نیزه میریزی اشک و دلغمینی چشماتو بستی تا نبینی آواره شد پرده نشینی چشم تو روشن رو ناقه ی عریان سوارم ببین کجا کشیده کارم نمونده یک محرم کنارم ببین برادر این روزگار چه کرده با من من محو دیدارت ولیکن افتاده بر من چشم دشمن ای کاش بمیرم آخه چجوری زنده باشم همراه با نامحرما شم رو نیزه ها سر داداشم مظلوم حسین جان مظلوم حسین مظلوم حسین جان
4_5882132371012061888.mp3
5.87M
. به حمله به طعنه به غارت ، به آل علی شد جسارت بیا روضه خوان از برامان ، بخوان روضه های اسارت بخوان روضه از نیزه و سر ، ز چشمان ِ از غم شده تر ز کعب نی و تازیانه ، ز سوز دل آل حیدر اگر چه عدو شد ، اسیر حقارت امان از اسارت ، امان از اسارت یاحسین یابن الزهرا --------- اگرچه به گودال غمها ، شده از جفا بی برادر چه زیبا بُود در ره دین ، علمداری دخت حیدر اگر چه خمیده ولیکن ، کجا میکند عجز و لابه کند سرنگون کاخ فتنه ، به اعجاز نطق و خطابه محبت به عالم ، نموده تجلی ، ز نور کلام ِ رأیتُ جمیلاً یاحسین یابن الزهرا ----- خدایا با سالار زینب ، تو ما را دچار ولا کن همیشه دل عاشقان را ، اسیر غم کربلا کن کمک کن به ما سینه زنها ، قسم بر غم شاه بی سر شویم اهل امر ِ به معروف ، شویم اهل نهی ِ ز منکر به راه ولایت ، حسینی بمانیم فدایی راه ، خمینی بمانیم یاحسین یابن الزهرا #هفده_محرم 🎤
بدا به حال نجیبی که در حجاب نباشد و بزم جای نوامیس بوتراب نباشد فتاده جسم تو عریان به روی خاک بیابان خدا کند که دگر زیر آفتاب نباشد خدا کند که پس از خواهر تو در همه دنیا دگر دو دست زنی بسته با طناب نباشد میان این همه ماهِ نشسته بر روی نیزه خدا کند که سر کودک رباب نباشد خدا کند که نبیند کسی سر پدرش را اگر که دید، به خون سرش خضاب نباشد "سوار ناقه ی عریان شدن که کار زنان نیست اگر که مرد نباشد، اگر رکاب نباشد خدا کند قدحی را که ریخت روی سر تو گلاب باشد عزیز دلم، شراب نباشد..."
باز چشمم به بلایی روشن است امتحان تازه صبر من است بعد گودال تو با حالی جدید میروم امروز گودالی جدید گریه کن بر روضه مکشوفه ام پابرهنه کوچه گردِ کوفه ام غم زیاد است و پریشانی زیاد دارم اینجا آشنایانی زیاد وای بر این روزگارم وای وای محملی بی پرده دارم وای وای خنده ها بر اشک و آهم میکنند می‌شناسند و نگاهم‌ میکنند جای گل زخم زبانم میدهند این و آن بر هم نشانم میدهند! سعی و کوشش های من بی حاصل است دست بسته رو گرفتن مشکل است حرمله.. این حرمله.. این حرمله.. می‌زند ما را و میگیرد صله ساقی بی دست!عباسم مدد دست های من شکسته از لگد ای هلالِ چشم بر من دوخته! موی تو مانند مویم سوخته! با لباس پاره روی پرغبار بودم از ام حبیبه شرمسار بچه ها از ضعف افتادند و بعد نان به ما خیرات میدادند و بعد جمع کردم لقمه ها را از حرم خطبه خواندم یک‌صدا چون مادرم.. سفره هاتان‌ نان‌ اگر دارد ز ماست! نان به سفره دار دادن کی رواست؟! ای که خوردی سالها نان علی! حال میخندی به طفلان علی؟! جان زینب را به لب آورده اید بعد نذر ختم قرآن کرده اید؟! آب میخوردید از دریای ما بود دخل و خرجتان هم پای ما مزد ما این است..این چشم تر است یاعلی جان دخترت بی معجر است!
. العجل ای منتقم که آخرین خونخواهی توو کدوم روضه دوباره غرق اشک و آهی کربلایی یا مسیر شهر کوفه و شام روز و شب با کاروون اسرا همراهی آه، بیا آقا داره عمه میزنه تو رو صدا بیا که به مرگ خود فاطمه ها شدن رضا آه، نزار آقا عمه ها رو ببرن شام بلا تا به کی باید ببینن روی نی، سر جدا العجل به حقّ...... ناله های زینب بیا که رسیده..... جون عمّه بر لب اللهم عجل لولیک الفرج...... 🌸 باز دارن رو نیزه ها سر تو رو می بندن به شکاف مونده روی سر تو می خندن برای اینکه سکینه دق کنه با طعنه دور نیزه ی سرت مقابلش می رقصن آه،چه بی امون از جای عموده، خون تو روون یه نگات اشکه و چشم دیگرت کاسه ی خون آه، ای با وفا به تو بدتر از همه شده جفا سرتو به پهلو می زنن به روی نیزه ها چشماتو ببند تا ...نببینی جسارت دیگه بر سر نی... هی نکش خجالت اللهم عجل لولیک الفرج...... 🌸 جواب حضرت عباس به خواهر علیهما السلام: نبینم که خسته از جسارت و آزاری چی به روزت اومده که قامت خم داری بدتر از عموده واسه من همین داغی که می بینم تو ازدحام ِکوچه و بازاری آه، پیش نگام تو رو خارجی صدا زدن مدام تو رو با ناقه ی عریان می برن به شهر شام آه، نور دلم تو رو میزنن همش مقابلم من بمیرم که تو همسفر شدی با قاتلم می بینی سرم رو.... زیر دست و پاها پاسخ گِلایَت....... میشه سبّ اعداء اللهم عجل لولیک الفرج...... ✍علی مهدوی نسب
. العجل ای منتقم که آخرین خونخواهی توو کدوم روضه دوباره غرق اشک و آهی کربلایی یا مسیر شهر کوفه و شام روز و شب با کاروون اسرا همراهی آه، بیا آقا داره عمه میزنه تو رو صدا بیا که به مرگ خود فاطمه ها شدن رضا آه، نزار آقا عمه ها رو ببرن شام بلا تا به کی باید ببینن روی نی، سر جدا العجل به حقّ...... ناله های زینب بیا که رسیده..... جون عمّه بر لب اللهم عجل لولیک الفرج...... 🌸 باز دارن رو نیزه ها سر تو رو می بندن به شکاف مونده روی سر تو می خندن برای اینکه سکینه دق کنه با طعنه دور نیزه ی سرت مقابلش می رقصن آه،چه بی امون از جای عموده، خون تو روون یه نگات اشکه و چشم دیگرت کاسه ی خون آه، ای با وفا به تو بدتر از همه شده جفا سرتو به پهلو می زنن به روی نیزه ها چشماتو ببند تا ...نببینی جسارت دیگه بر سر نی... هی نکش خجالت اللهم عجل لولیک الفرج...... 🌸 جواب حضرت عباس به خواهر علیهما السلام: نبینم که خسته از جسارت و آزاری چی به روزت اومده که قامت خم داری بدتر از عموده واسه من همین داغی که می بینم تو ازدحام ِکوچه و بازاری آه، پیش نگام تو رو خارجی صدا زدن مدام تو رو با ناقه ی عریان می برن به شهر شام آه، نور دلم تو رو میزنن همش مقابلم من بمیرم که تو همسفر شدی با قاتلم می بینی سرم رو.... زیر دست و پاها پاسخ گِلایَت....... میشه سبّ اعداء اللهم عجل لولیک الفرج...... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
باز چشمم به بلایی روشن است امتحان تازه صبر من است بعد گودال تو با حالی جدید میروم امروز گودالی جدید گریه کن بر روضه مکشوفه ام پابرهنه کوچه گردِ کوفه ام غم زیاد است و پریشانی زیاد دارم اینجا آشنایانی زیاد وای بر این روزگارم وای وای محملی بی پرده دارم وای وای خنده ها بر اشک و آهم میکنند می‌شناسند و نگاهم‌ میکنند جای گل زخم زبانم میدهند این و آن بر هم نشانم میدهند! سعی و کوشش های من بی حاصل است دست بسته رو گرفتن مشکل است حرمله.. این حرمله.. این حرمله.. می‌زند ما را و میگیرد صله ساقی بی دست!عباسم مدد دست های من شکسته از لگد ای هلالِ چشم بر من دوخته! موی تو مانند مویم سوخته! با لباس پاره روی پرغبار بودم از ام حبیبه شرمسار بچه ها از ضعف افتادند و بعد نان به ما خیرات میدادند و بعد جمع کردم لقمه ها را از حرم خطبه خواندم یک‌صدا چون مادرم.. سفره هاتان‌ نان‌ اگر دارد ز ماست! نان به سفره دار دادن کی رواست؟! ای که خوردی سالها نان علی! حال میخندی به طفلان علی؟! جان زینب را به لب آورده اید بعد نذر ختم قرآن کرده اید؟! آب میخوردید از دریای ما بود دخل و خرجتان هم پای ما مزد ما این است..این چشم تر است یاعلی جان دخترت بی معجر است!
. علیها_السلام با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد این سفر با کوله‌باری مختصر آغاز شد کربلا اما برای زینب از این پیش‌تر از شکاف فرق خونین پدر آغاز شد کربلا شاید که با تیری به تابوت حسن کربلا شاید که با خون جگر آغاز شد خیمه‌ای که سوخت، زینب را به حیرت وا نداشت کربلا از شعله‌های پشت در آغاز شد کربلا را دیده‌ای از چشم زینب؟ معجزه‌ست! وَه! چه اعجازی که با شقّ‌القمر آغاز شد اربعین، زینب مجال گریه بر این داغ یافت پس محرم تازه در ماه صفر آغاز شد کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت کربلای دیگری با یک نفر آغاز شد... .
شامیان سنگ جفابرسرطفلان نزنید خنده براشک یتیمان پریشان نزنید گرکه مرهم به روی زخم دل ماننهید نمک ازکینه به زخم دل طفلان نزنید خاروخاشاک نریزید به روی سرما اینقدر آتش غم بردل سوزان نزنید ازچه ای سنگدلان سنگ گرفتد بدست سنگ بر رأس پدر پیش یتیمان نزنید سورۀ نور کند جلوگری بر سر نی شرمتان باد زحق، سنگ به قرآن نزنید سوی ناموس خداوند تماشا نکنید زخم دیگر به دل زخمی و نالان نزنید ز شما ریخته شیرازۀ قرآن ازهم دم بیهوده ز قرآن و زایمان نزنید شامیان روز شما باد سیه تر از شام که دگر طعنه به ماسوخته جانان نزنید بی «وفائی» شما شهرۀ عالم شده است لکۀ ننگ دگربر روی دامان نزنید
. آه الشام /خاطراتشه جلو چشمام آه الشام/طعنه میشنیدم و دشنام آه الشام/میزدن سنگ جفا از بام ما رو بردن کوچه ی یهودیا / در شام بلا از رو نی سرا میفتاد زیر پا / در شام بلا ازدحام بود به دوره محملا/در شام بلا سر بابام وسط تشت طلا/ در شام بلا ..... آه الشام/سلسله بسته به دست وپام آه الشام/شد کبود تن  همه ایتام آه الشام / خیزرون بود ولب بابام خیزرون تا روی لبها میرسید/ در بزم یزید عمه جان زینب ناله می کشید/ در بزم یزید دندونِ شکسته ی بابامو دید/ در بزم یزید خواهرم حرف کنیزی رو شنید/ در بزم یزید
                                    🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. 🔷 بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن نگاهی از کرم بر چشم‌های خستهء ما کن تمام آفرینش بی‌تو باشد جسم بی‌جانی بیا با یک نظر بر خلق، اعجاز مسیحا کن بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم بیا و چشم ما را از سرشک سرخ، دریا کن کنار علقمه با مادر مظلومه‌ات زهرا دو چشم خویش را دریا، به یاد چشم سقا کن بیا با اشک کن همچون عموی خویش، سقّایی بریز از دیده خون و گریه بر اولاد زهرا کن بیا و تير را بیرون بکش از حنجر اصغر پسر که ذبح شد از تیر قاتل، فکر بابا کن بیا دست یداللهی، برون از آستین آور طناب خصم را، از دست‌های عمّه‌ات وا کن سر بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی بيا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن بریزد خون "میثم" تا به خاک پای یارانت بیا او را برای روز جانبازی، مهیا کن غلامرضا سازگار https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
                                 🔹ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ🔹 دور محمل چه شلوغ است مکافات شده قافله وارد دروازه ساعات شده سنگ در دست رسیدند و خوش امد گفتند بین هر کوچه ای از آل علی بد گفتند وسط اینهمه خنده شرر آهم هست دور من هرکس و ناکس که نمیخواهم هست این جماعت که همه راهزن و دزد رهند زشت باشد که تو باشی و مرا هل بدهند سوره ناس بخوانید که شر کم بشود چشم ها خیره نماند سرشان خم بشود ای حسین از تو چه پنهان به خودم لرزیدم معجرم را به سر یک زن شامی دیدم اول ماه صفر بدسفری بود حسین ساربان من عجب بدنظری بود حسین از سر نیزه ببین رد کبودی هارا لال کن جان ابالفضل یهودی هارا مشکلی کاش ز هجران تو حل میکردم سرت از نیزه می افتاد بغل میکردم طعنه و زخم زبان مرحله به مرحله بود بی ادب تر ز همه دوروبرم حرمله بود نصف روز است که اینجا سرپاییم حسین دوست داری که بگوییم کجاییم حسین وسط اینهمه روضه فقط این غم کم‌ بود اخرین منزل ما مجلس نامحرم بود سید پوریا هاشمی https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
🔹ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ🔹 آفتابا هلال ماه شدی  کاروان را چراغ راه شدی بر سرم سایهء سرت افتاد ما تَوَهَّمت یا شَقیقَ فؤاد بر سر نی سر تو آیت نور نِی شجر، من کلیم محمل طور چشمهای تو محملم را برد صوت قرآن تو دلم را برد مصحف سرخ هیفده آیه  سر نی کرده بر سرم سایه  من شدم سایه بان پیکر تو  حال شد سایه بان من سر تو کاش یک دم به خاطر دل من خم شود نیزه در مقابل من تا بگیرم ز نوک نی به برت  بزنم بوسه ها به زخم سرت   نیزه از خون حنجرت خجل است  نیزه دارت چقدر سنگدل است نی که خم می شود مقابل من او شود دورتر ز محمل من کاش سنگی که خورده بر سر تو خصم می زد به فرق خواهر تو کس ندیده کنار یکدیگر  آفتاب و غبار و خاکستر یاد روزی که مادرت زهرا همچو جان در بغل گرفت مرا شانه زد حلقه حلقه مویم را غرق گلبوسه کرد رویم را گفت: زینب تو نور عین منی که شبیه من و حسین منی گردش آفتاب و مه تا بود این شباهت همیشه در ما بود حال ای جان و دل ز من برده این شباهت چرا به هم خورده؟ موی زینب سفید و موی تو سرخ روی زینب کبود و روی تو سرخ صورت من ز آفتاب، کبود صورت تو ز سنگ، خون آلود در دو چشمم نگاه خستهء توست  عکس پیشانی شکستهء توست یا بیا خون ز صورتت شویم یا تو خون پاک کن ز گیسویم کاش می شد که جامه چاک کنم خون ز پیشانی تو پاک کنم   کاش پیش از بریدن سر تو  می بریدند سر ز خواهر تو تیر تا از کمان شتافته بود  کاش قلب مرا شکافته بود  نیزه بر صورت تو چنگ زده کی به پیشانی تو سنگ زده؟ از سر تو شکسته تر، کمرم از گلوی تو پاره تر، جگرم آسمان بر سرم خراب شده  گرد ره بر رخم حجاب شده   یوسف فاطمه! عزیز دلم  از تو و دختران تو خجلم... غلامرضا سازگار https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
. نامحرمان و دختر حیدر امان از شام بزم حرام و آل پیمبر امان از شام خون گریه می کند چشم ابوتراب شد جای اهلبیت در مجلس شراب وای از شام ۲ وای از شام بلا زینب کجا و این همه آزار امان از شام زینب کجا و کوچه و بازار امان از شام این شامیان همه دشنام می دهند بر آل فاطمه دشنام می دهند وای از شام... آتش به قلب خواهرت افتاد حسین من۲ از روی نیزه ها سرت افتاد حسین من۲ از خون به صورتت هی رنگ می زنند بر نی سر تورا با سنگ می زنند وای از شام... اشک از دو دیده ی ترت افتاد حسین من از روی ناقه دخترت افتاد  حسین من دیدی که قاتلت در پای نیزه ها پیش نگاه تو می زد رقیه را وای از شام...
. زیر گنبد طلات،گریه میکنم برات گریه میکنم آخه،گریه داره روضه هات عُلیا مُخَدَره کی دلش اومد تو رو به اسارت ببره عُلیا مُخَدَره به خدا سوختنِ من از داغ معجره عُلیا مُخَدَره خدا از هرکی گذشت از شمر نگذره بعد از گودال آزار دیدی بعد از عباس بازار دیدی وقتی میزنم صدات،سینه میزنم برات تو صحن تو میخونم،روضه ی مخدرات عُلیا مُخَدَره توی بزم می زمان چقدر دیر میگذره عُلیا مُخَدَره داغ چوب خیزرون از نیزه بدتره عُلیا مُخَدَره کاش چوبی که بالاست محکم پایین نره الشام الشام الشام الشام سنگ و آتیش طعنه دشنام دم ضریح با صفات،روضه میخونم برات این‌بار روضه میخونم،از قول برادرات عُلیا مُخَدَره غربت اینه که سنان با تو همسفره عُلیا مُخَدَره چند دفعه زدنت اونم چند نفره عُلیا مُخَدَره اونکه دستتو بست از خدا بی خبره حتماً بوده بازوت زخمی مثل مادر پهلوت زخمی
. هر جا سخن از زینب و دروازه شام است ساکت به تماشا ننشینید، حرام است دستی که به سر می‌زنی از این غم عظمی یادآور فرق سر و سنگ لب بام است یک سر به سر نیزه عیان است ببینید مانند هلال است ولی ماه تمام است هجده قمر از نوک سنان تابد و مردم پرسند ز هم: پس سر عباس کدام است؟ مردم نزنید از همه سو سنگ بر این سر والله امام است امام است امام است زوّار برادر شده بر نی سرِ عباس هم اشک به رخ، هم به لبش عرض سلام است هر کوچه پر از هلهله و خنده و شادی است از شام بپرسید مگر عید صیام است؟ با یاد سر و چوب و لب و ناله زینب انگار جهان در نظرم مجلس شام است باید همه از مرد و زن شام بپرسید ناموس الهی ز چه در محضر عام است؟ هرخانه که در سوگ حسین است سیه پوش «میثم» در آن خانه غلام است غلام است حاج غلام رضا سازگار ✍ .
. هر جا سخن از زینب و دروازه شام است ساکت به تماشا ننشینید، حرام است دستی که به سر می‌زنی از این غم عظمی یادآور فرق سر و سنگ لب بام است یک سر به سر نیزه عیان است ببینید مانند هلال است ولی ماه تمام است هجده قمر از نوک سنان تابد و مردم پرسند ز هم: پس سر عباس کدام است؟ مردم نزنید از همه سو سنگ بر این سر والله امام است امام است امام است زوّار برادر شده بر نی سرِ عباس هم اشک به رخ، هم به لبش عرض سلام است هر کوچه پر از هلهله و خنده و شادی است از شام بپرسید مگر عید صیام است؟ با یاد سر و چوب و لب و ناله زینب انگار جهان در نظرم مجلس شام است باید همه از مرد و زن شام بپرسید ناموس الهی ز چه در محضر عام است؟ هرخانه که در سوگ حسین است سیه پوش «میثم» در آن خانه غلام است غلام است حاج غلام رضا سازگار ✍ .
Dahe Sevom Moharam 1403 Panahi [Mohjat_Net] (3).mp3
1.3M
شده مانوس غصه ها زینب شده آماج طعنه ها زینب توی غربت اسیر و آواره میره همراه ناقه ها زینب تو غل و زنجیر داره میره شام میزنن عمه جانو توی مسیر شام همه با خنده میدنش آزار میبرن دست بسته عمه رو تو انظار یا اباعبدالله یا اباعبدالله **** توی کوفه چقدر بلا دیدن تا زمین خوردن همه خندیدن توی بازار کوفه نامردا همگی پیش عمه رقصیدن همه از رو بام میزدن با سنگ میزدن روی صورت زن و بچه چنگ جلو چشماشون زدن حرف بد زدن حرفای ناروا همه بیش از حد یا اباعبدالله یا اباعبدالله **** ای امان از غریبی و غربت ای امان از جسارت و غارت تو شلوغی کوچه های شام میزدن اهل بیتو با نیت چه اذیت ها که نشد تو شام میزدن اهل بیتو عده ای از رو بام دل آل الله رو میسوزوندن توی بازارا اسرا رو میچرخوندن یا اباعبدالله یا اباعبدالله دهه سوم محرم 1403 ایام اسارت آل الله .
Dahe Sevom Moharam 1403 Panahi [Mohjat_Net] (3).mp3
1.3M
شده مانوس غصه ها زینب شده آماج طعنه ها زینب توی غربت اسیر و آواره میره همراه ناقه ها زینب تو غل و زنجیر داره میره شام میزنن عمه جانو توی مسیر شام همه با خنده میدنش آزار میبرن دست بسته عمه رو تو انظار یا اباعبدالله یا اباعبدالله **** توی کوفه چقدر بلا دیدن تا زمین خوردن همه خندیدن توی بازار کوفه نامردا همگی پیش عمه رقصیدن همه از رو بام میزدن با سنگ میزدن روی صورت زن و بچه چنگ جلو چشماشون زدن حرف بد زدن حرفای ناروا همه بیش از حد یا اباعبدالله یا اباعبدالله **** ای امان از غریبی و غربت ای امان از جسارت و غارت تو شلوغی کوچه های شام میزدن اهل بیتو با نیت چه اذیت ها که نشد تو شام میزدن اهل بیتو عده ای از رو بام دل آل الله رو میسوزوندن توی بازارا اسرا رو میچرخوندن یا اباعبدالله یا اباعبدالله