eitaa logo
کشکول تبلیغ
4 دنبال‌کننده
465 عکس
236 ویدیو
136 فایل
اینجا محتواهای مختلف تبلیغی با قابلیت جستجوی موضوعی دسته بندی شده و خیلی سریع میتونید به مطالب ناب مورد نظرتون برسید ارتباط با ادمین👇🏻 @admin_kashkol
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 دو راهب که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند و از دیاری به دیار دیگر سفر میکردند سر راه خود دختری را دیدند که در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت که از آن بگذرد. وقتی راهبان نزدیک رودخانه رسیدند دخترک از آنها تقاضای کمک کرد. یکی از راهبان بلادرنگ دختر را برداشت و از رودخانه گذراند. راهبان به راه خود ادامه دادند و مسافتی طولانی را پیمودند تا به مقصد رسیدند. در همین هنگام راهب دوم که ساعت ها سکوت کرده بود خطاب به همراه خود گفت: " دوست عزیز، ما راهبان نباید به زنان نزدیک شویم. تماس با آنها برخلاف عقاید و مقررات مکتب ماست. در صورتیکه تو دخترک را بغل کردی و از رودخانه عبور دادی. راهب اولی با خونسردی و با حالتی بی تفاوت پاسخ داد: "من دخترک را همان جا رها کردم ولی تو هنوز به آن چسبیده ای و آن را رها نمیکنی." 🔶 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
داستان برصیصای عابد و شیطان 🌸🍃در بنى‏ اسرائيل، عابدى بود به نام برصيصا كه سال‏ ها عبادت مى‏ كرد و مشهور شد و مردم بيماران خود را براى شفا و درمان نزد او مى ‏آوردند. تا اين كه روزى زنى از اشراف را نزد او آوردند، شيطان او را وسوسه كرد و او به آن زن تجاوز كرد. سپس او را كشت و در بيابان دفن كرد. برادران زن فهميدند و مسئله شايع شد و عابد از موقعيّت خود سرنگون گشت. 🌸🍃حاكم وقت او را احضار و او به گناه خود اقرار كرد و حكم صادر شد كه به دار آويخته شود. در اين هنگام و در لحظه آخر شيطان نزد او مجسّم شد كه وسوسه من تو را به اين روز انداخت، اگر به من سجده كنى تو را آزاد مى ‏سازم. 🌸🍃عابد گفت: توان سجده ندارم، شيطان گفت: با اشاره ابرو به من سجده كن، او چنين كرد و به كلى دين خود را از دست داد و سرانجام نيز كشته شد. 📚 تفاسير مجمع البيان، قرطبى و روح البيان. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷✅یکی از های سخت الهی است که بزرگان زیادی را به و می کشاند ✅اعتماد و به باعث عاقبت بشری است 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
کتاب من لایحضره الفقیه ـ به نقل از محمّد طیار ـ:   وارد مدینه شدم و به دنبال خانه ای گشتم تا آن را اجاره کنم. به خانه ای وارد شدم که دو اتاق داشت و میان آنها دری بود و در آن خانه، زنی بود. زن گفت: این خانه را اجاره می کنی؟ گفتم: میان آنها دری است و من جوانم. زن گفت: در را می بندم. اثاثیه ام را به آن خانه بردم و گفتم: در را ببند. زن گفت: از بستن در، وحشت می کنم. بگذار باز باشد. گفتم: خیر، من جوانم و تو هم جوان. در را ببند. زن گفت: من در خانه خود می نشینم و نزد تو نمی آیم و به تو هم نزدیک نمی شوم، و از بستن در، خودداری کرد. نزد امام صادق(ع) آمدم و از این مسئله پرسیدم. فرمود: «از آن خانه بیرون شو؛ زیرا هرگاه مرد و زنی در خانه ای خلوت کنند، سومین نفر، شیطان است». [۱]. کتاب من لا یحضره الفقیه ج ۳ ص ۲۵۲ ح ۳۹۱۳، حکمت نامه جوان ص ۲۲۸. علیهم السلام علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣در ارتباط با نامحرم و شهوت و میل جنسی تاکید بر ورع و نزدیک نشدن به آن است نه کنترل و اجتناب •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
کتاب من لایحضره الفقیه ـ به نقل از محمّد طیار ـ:   وارد مدینه شدم و به دنبال خانه ای گشتم تا آن را اجاره کنم. به خانه ای وارد شدم که دو اتاق داشت و میان آنها دری بود و در آن خانه، زنی بود. زن گفت: این خانه را اجاره می کنی؟ گفتم: میان آنها دری است و من جوانم. زن گفت: در را می بندم. اثاثیه ام را به آن خانه بردم و گفتم: در را ببند. زن گفت: از بستن در، وحشت می کنم. بگذار باز باشد. گفتم: خیر، من جوانم و تو هم جوان. در را ببند. زن گفت: من در خانه خود می نشینم و نزد تو نمی آیم و به تو هم نزدیک نمی شوم، و از بستن در، خودداری کرد. نزد امام صادق(ع) آمدم و از این مسئله پرسیدم. فرمود: «از آن خانه بیرون شو؛ زیرا هرگاه مرد و زنی در خانه ای خلوت کنند، سومین نفر، شیطان است». [۱]. کتاب من لا یحضره الفقیه ج ۳ ص ۲۵۲ ح ۳۹۱۳، حکمت نامه جوان ص ۲۲۸. علیهم السلام علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣در ارتباط با نامحرم و شهوت و میل جنسی تاکید بر ورع و نزدیک نشدن به آن است نه کنترل و اجتناب •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
مرحوم فیض کاشانی این را نقل می کند که، جوانی در مسجد کوفه عبادت می کرد، دید دو سه روز یک خانم جوان می آید و به او خیره خیره نگاه می کند. یک روز که از مسجد بیرون آمد، خانم جوان جلو آمد و گفت: آقا، با شما کار دارم. گفت: خانم، عبادت مرا به هم نزن، بگذار بندگی خدا را انجام بدهم. اگر کاری داری بنویس. من با شما گفت و گو نمی کنم، خانم برایش نامه نوشت، وقتی نامه را باز کرد دید این زن عاشق او شده، تعلّق خاطر به او پیدا کرده است. آن جوان زیر نامه اش این آیه را نوشت و به او داد. نوشت قرآن کریم می فرماید:«وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُم بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ»[16] یک وقت می بینید شب خواب هستید خدا جان شما را می گیرد و صبح دیگر بلند نمی شوید. مرگ ناگهانی سراغ انسان می آید و انسان باید پاسخگوی اعمالش باشد. همین که نگاه زن به این آیه افتاد لرزید، این جوان چگونه از خدا می ترسد! با اینکه من دنبال او رفتم اینگونه قرآن رویش اثر گذاشته است که چنین پاسخ می دهد چرا من اینگونه نباشم؟ یک نامة دیگر برای آن جوان نوشت و گفت: من تا به حال جذب سیمای تو شده بودم؛ اما اکنون اخلاق و روش تو مرا جذب کرده است. چند تا از این آیه ها برایم بنویس. ببینید بعضی از آیات را نوشتن چقدر ارزشمند است. این شجاعت است، این که یک جوان از صحنة گناه بگریزد، همت عالی می خواهد این نتیجة تأثیرپذیری از قرآن است. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
🌸🍃🌸🍃 در میان یاران پیامبراکرم صلی الله علیه واله جوانی بود که در میان مردم به حسن ظاهر شهرت داشت و کسی احتمال گناه در باره‌اش نمی‌داد. روزها در مسجد و بازار، همراه مسلمانان بود، ولی شب‌ها به خانه‌های مردم دستبرد می‌زد. یک بار، هنگامی که روز بود، خانه‌ای را در نظر گرفت و چون تاریکی شب همه جا را فرا گرفت، از دیوار خانه بالا رفت. از روی دیوار به درون خانه نگریست. خانه‌ای بود پر از اثاث و زنی جوان که تنها در آن خانه به سر می‌برد. شوهرش از دنیا رفته بود و خویشاوندی نداشت. او، به تنهایی در آن خانه می‌زیست و بخشی از وقت خود را به نماز شب و عبادت می‌گذراند. دزد جوان با مشاهده جمال و زیبایی زن، به فکر گناه افتاد. پیش خود گفت: « امشب، شب مراد است. بهره‌ای از مال و ثروت ، و بهره‌ای از لذّت و شهوت!» سپس لختی اندیشید. ناگهان نوری الهی به آسمان جانش زد و دل تاریکش را به نور هدایت افروخت. با خود گفت: «به فرض، مال این زن را بردم و دامن عفتش را نیز لکّه‌دار کردم، پس از مدّتی می‌میرم و به دادگاه الهی خوانده می‌شوم. در آن جا، جواب صاحب روز جزا را چه بدهم؟!» از عمل خود پشمیان شد، از دیوار به زیر آمد و خجلت زده، به خانه خویش بازگشت. صبح روز بعد، به مسجد آمد و به جمع یاران رسول خدا صلی الله علیه واله پیوست. در این هنگام زن جوانی به مسجد در آمد و به پیامبر گفت: «ای رسول خدا! زنی هستم تنها و دارای خانه و ثروت. شوهرم از دنیا رفته و کسی را ندارم. شب گذشته، سایه‌ای روی دیوار خانه‌ام دیدم. احتمال می‌دهم دزد بوده، بسیار ترسیدم و تا صبح نخوابیدم. از شما می‌خواهم مرا شوهر دهید، چیزی نمی‌خواهم؛ زیرا از مال دنیا بی‌نیازم.» در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه وآله نگاهی به حاضران انداخت. در میان آن جمع، نظر محبت‌آمیزی به دزد جوان افکند و او را نزد خویش فرا خواند. سپس از او پرسید: «ازدواج کرده‌ای؟» – نه! – حاضری با این زن جوان ازدواج کنی؟ – اختیار با شماست. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله زن را به ازدواج وی در آورد و سپس فرمود:«برخیز و با همسرت به خانه برو!» جوان پرهیزکار برخاست و همراه زن به خانه‌اش رفت و برای شکرگزاری به درگاه خدا، سخت مشغول نماز و عبادت شد. زن، که از کار شوهر جوانش سخت شگفت‌زده بود، از او پرسید: «این همه عبادت برای چیست؟! جوان پاسخ داد: «ای همسر باوفا! عبادت من سببی دارد. من همان دزدی هستم که دیشب به خانه‌ات آمدم، ولی برای رضای خدا از تجاوز به حریم عفت تو خودداری کردم و خدای بنده نواز، به خاطر پرهیزکاری و توبه من، از راه حلال، تو را با این خانه و اسباب به من عطا نمود. به شکرانه این عنایت، آیا نباید سخت در عبادت او بکوشم؟!» زن لبخندی زد و گفت: «آری، نماز، بالاترین جلوه سپاس و شکرگزاری به درگاه خداوند است. @DastaneRastan 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
عنوان مثال قاتل ستایش قریشی را ببینید که یک نوجوان 16، 17 ساله که در مدرسه جایزه اخلاق گرفته، تبدیل میشود به یک نوجوانی که به یک دختر خردسال تجاوز کرده، او را خفه می کند و با اسید سعی بر نابودی جسد می کند!! و در اعترافاتش دیدن تصاویر تحریک کننده را عامل این جرم عظیم معرفی می کند! آیا این کافی نیست که به اهمیت پوشش در ثبات و امنیت جامعه پی برده شود؟ کسانی که عذاب بی حجابان در روایات را می بینند به این عمق تاثیرگذاری آن توجهی ندارند. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 و باعث و میشود 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh