🌸🍃🌸🍃
#یک_لغت_قرآنی
🍃قَلَع:
به صاف کردن و زدودن هر شئ از یک سطح را قَلَع گویند.
وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي (۴۴_ هود)
یعنی ای آسمان، خود را از هر ابری پاک و صاف گردان.
قَلع و قَمع یعنی کشتن همه مخالفان در شهر و دیاری، و صاف کردن آن دیار از دشمن را گویند.
فلز قلع را از آن جهت گویند که سطح فلزی دیگر (مثل فلز مس) را با زدودن هرگونه جرمی که بر آن وجود دارد، صاف و براق می نماید.
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#یک_لغت_قرآنی
🍃عَمَرَ:
به معنای آباد کردن است. عُمر از عَمَر به معنای آباد کردن دنیا و آخرت است. عمارت به معنای زمینی که آباد شده و از بایر بودن و خرابی خارج می گردد.
هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ (۶۱_هود)
مراد از استعمار یعنی آباد کردن دنیا و آخرت. معنای دیگر عُمر یعنی دوام و قوام بخشیدن یک شئ است.
یعنی خداست که شما را از زمین ایجاد کرد و شما را در آن عمر بخشید (که هم به عمارت دنیا در حدّ رفع حاجت و نیازتان بپردازید و هم عمارت آخرت تان در دنیا با انفاق و عمل صالح)، پس (اگر زیاد در دنیا برای آبادی آخرت عمر گذرانده اید) از او طلب استغفار کنید (چون شما فقط برای ساختن دنیا، به دنیا نیامده اید عمر کنید) که خدا به شما نزدیک است و جواب می دهد. (می بخشدتان)
اگر در ابتدای آیه فوق بنگریم خطاب صالح نبی به قوم ثمود است که همه عمرشان صرف آبادی دنیا و لذت های آن کرده بودند. (وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ)
دقت کنیم مراد از آباد کردن دنیا به معنای زرق و برق دادن به آن نیست، بلکه استفاده از نعمت های آن در حدّ رفع نیاز و مدت بقاء هر فرد در آن است.
در حدیث قدسی آمده است: «آدم را برای کیفر به این دنیا فرستاده ام.» یعنی مراد از "وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا" این است که آدم بدون این که عمری صرف کند چه از نظر زمان و چه از نظر تلاش، من گندم در بهشت بر او حاضر کرده بودم ولی چون عصیان و نافرمانی مرا کرد او را در دنیا وارد کردم که این گندم را در قبال گرفتن عمرش و نیز تلاش اش به او بدهم.......
در حدیث است که در دنیا به اندازه حاجت و نیازت کار کن و آن را بساز. اگر مراد از "وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا" را آباد کردن دنیا به شرط رها کردن آبادی آخرت بگیریم باید انبیاء و ائمه بیشترین آبادانی را در دنیا کرده باشند و ما امروز به جای طاق سلاطین ساسانی، طاق نبی مکرم اسلام و کاخ نبوت او را در مدینه باید داشتیم. در حالی که نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: پیامبران از خود خانه و کاخ و مُلک به جای نمی گذارند و میراث انبیاء دانش آنان است.
اگر مراد از "وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا" را عمر در نظر نگیریم و عمران در نظر گیریم وقتی حق تعالی می فرماید: "وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ" در این آیه هم باید به معنای عمران بگیریم در حالی که چنین نیست.
از سوی دیگر اگر "وَاسْتَعْمَرَكُمْ" را به معنای صرفاً آباد کردن دنیا در نظر بگیریم وقتی با پیری انسان شکسته می شود نمی تواند دنیا را آباد کند، پس باید انسان با رفتن جوانی سریع بمیرد چون قدرت آباد کردن دنیا را دیگر ندارد. در حالی که بعد از چهل سالگی انسان از کشش هوای نفس می افتد پس شتاب عمران دنیای او در عمرش کاسته و شتاب عمران آخرت اش افزون تر باید شود، برای همین قرآن رسیدن به سن چهل سالگی را اشدّ رشد معرفی می کند و در حدیث است گناهان انسان بعد از چهل سالگی به سختی آمرزیده می شوند، چون اکثر گناهان طبق فرمایش حضرت علی علیه السَّلام از حبّ دنیاست و بعد از چهل سالگی باید حبّ دنیا سیر نزولی به خود گیرد.
حق تعالی در وصف نبی مکرم اسلام (ص) میفرماید: "لَعَمرک"، یعنی قسم به آباد کردنی که تو دین و دنیای مردم را با مجاهدت خویش در راه من آباد کردی و هیچ کس به اندازه تو چنین کاری نکرد.
وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فِي كِتابٍ (۱۱_فاطر)
یعنی هیچ آباد کنندۀ دنیا و آخرت، آن را آباد نمی کند و از آباد کردن دنیا در برابر ویران کردن آخرت خود کم نمی کند مگر آن در کتابی در لوح محفوظ است.
آیه تصریح می کند تلاش انسان در راستای آباد کردن آخرت خود با اطاعت از فرامین الهی، و آباد کردن دنیا با ویران کردن آخرت اش در نقص و کم کردن عُمر او در دنیا ارتباط مستقیم دارد.
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّـهِ (۱۹۶_بقره)
حج عُمره در ماه های خارج از حج بر همه مسلمانان واجب است چون با حج عُمره است که شهر مکه آباد می شود و پیرامون حرم الهی پر از نفوس می گردد.
✍ابراهیم ادهم در صحرا بود غریبه ای بر او عبور کرد و آدرس آبادی پرسید. ادهم قبرستان آبادی نشان داد. رهگذر پرسید: من سراغ آبادی گرفتم نه ویرانه؟! ابراهیم ادهم گفت: مردم خانه های خود آباد می کنند و خانه ابدی خود را ویرانه می سازند، من آدرس اشتباه به تو ندادم، در نظر من قبرستان بهترین آبادی است که هر آبادی نشین باید درصدد آباد کردن آن برآید.
#دنیا
#آخرت
#عمر
🌸🍃🌸🍃
#یک_لغت_قرآنی
🍃عَوان:
داشتن سنّ و شرایط کاری را گویند. عَوان از عَون و یاری است.
إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لا بِكْرٌ عَوانٌ بَيْنَ ذلِكَ (۶۸_ بقره)
یعنی گاوی که نه پیر باشد که نتواند شخم بزند و کار و یاری کند، و نه تازه مولود باشد که اندامش برای کار و یاری در مزرعه استحکام لازم را نداشته باشد.
حق تعالی در این آیه حتی کار کشیدن از حیوانات را در سن کودکی و یا پیری امری روا نمی شمارد.
در تمام کشورها برای کودکان کار چارهاندیشی می کنند ولی برای پیرمردان و پیرزنان کار، کسی اهمیت نمی دهد که برای آنان مواجبی مقرر کنند که در سن پیری کار نکنند.
روزی حضرت علی علیه السَّلام پیرمردی را دیدند که در بازار کوفه بار سنگینی می برد. امام پرسیدند: چرا این پیرمرد را از بیت المال در این سن پیری حقوقی نمی دهید؟ گفتند: چون یهودی است. حضرت فرمودند: آیا غیر از این است که جوانی اش را برای شما مسلمان کار کرده است؟ پس به او از بیت المال مستمری بدهید. پیرمردان و پیرزنان کار را طبق کلام وحی مراعات کنید که نزد حق تعالی بلاتشبیه از یک حیوانی چون گاو ارزشمندترند.
حال این سوال پیش می آید چرا گاوی را که پیر شده بود را امر به ذبح اش نمی کرد؟
علت آن است که به ما بیاموزد گاو را وقتی از کار کردن در مزرعه ناتوان شد ذبح کنید چون هم گوشت اش سفت و بی طعم نمی شود، و هم نیازی به رشد آن نیست وقتی که کاری برای ما انجام نمی دهد
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
✅نمونه از #تکریم و #احترام به #سالمندان و #انسانیت
✅نمونه ای از #عدالت و #انصاف در #حکومت اسلامی و دینی
✅#امیر_المومنین علیه السلام
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🌸🍃🌸🍃
#یک_لغت_قرآنی
🍃نَکَف:
سرپیچی از روی خوش بینی کاذب را گویند.
حق تعالی امر کرده که انسان با انجام مقدمات امری بر خدا توکل نماید. مثال، اسب خود را ببندد که فرار نکند. اگر کسی اسب خود را بدون بستن به امید خدا رها کند و در خیال خود توکل نماید، استنکاف کرده است.
نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: خدا را امتحان نکنید که دچار بلا می شوید. مثال کسی که دست اش زخمی شده و خونریزی می کند دست خود را خون بند نکند و خدا را امتحان کند که بدون بستن محل خونریزی، خون آن بند آید، استنکاف کرده است.
لَنْ يَسْتَنْكِف الْمَسِيحُ أَنْ يَكُون عَبْدًا لِلَّه وَلا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبون وَمَن يَسْتَنكِف عَن عِبَادَتِه (۱۷۲_نساء)
یعنی از روی خوش بینی کاذب به رحمت من، عیسی نبی از عبادت من استنکاف نکرد. پس شما پیروان مسیح که با خاطری شیطانی او را فدیه گناهان خود می دانید از عبادت من سرپیچی کرده و با این خوش بینی کاذب اقدام به معصیت من می کنید که بزودی با پیامبر خود نزد من محشور خواهید شد و برائت او از شما را در حق خود خواهید دید.
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
✅یکی از مصادیق #حسن_ظن کاذب و خوش بینی بیجا در مورد #رحمت الهی است که باعث جرات پیدا کردن بر #گناه و #معصیت میشود.
اگر کسی بخواهد خدا را #امتحان کند دچار #بلا و #مصیبت میشود.
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
#یک_لغت_قرآنی
🌀جَسَس:
به معنای جستجوی چیزی از روی شک در کسی با نیت منفی را گویند.
✨ وَ لا تَجَسَّسُوا ( 12_حجرات)✨
📌مثال؛ کسی که در مورد کسی مشکوک است و نیت بدی به او دارد و درصدد مچ گیری و نوعی پرونده سازی برای اوست، قطعا چنین کسی فقط به دنبال یافتن نکات منفی و بدی های آن فرد خواهد رفت که فعلی حرام است.
💥جاسوس را از آن جهت جاسوس گویند چون وقتی دستگیر شد نیت بازجو در حق او کاملا منفی است.
🔎حَسس:
به معنای جستجوی یک چیز خوب و نیک که در فردی است که انسان به وجود آن شئ خوب در او یقین دارد.
✨يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ ( 87_ یوسف)✨
🏵این آیه دستور یعقوب نبی به فرزندان برای جستن یوسف و برادرش بعد از بازداشت مصلحتی او توسط یوسف است. آیه کاملا تصریح می کند که یعقوب نبی از طریق وحی از موضوع خبر داشت ولی از پسران خود آن را کتمان کرده بود. در تحسس چون برادران یوسف دنبال گمشده مثبت و نیک خود بودند حق تعالی بجای تجسس، از تحسس استفاده نموده است.
⚖️ در یک پرونده قضایی وقتی یک قاضی با نیت بد درصدد یافتن جرمی در کسی برای بازداشت اوست در حال تجسس از متهم است، ولی در همان پرونده اگر قاضی درصدد یافتن نکته مثبت یا حقی مغفول و مکتوم از متهم (که یقین دارد در وجود او هست) برای تبرئه او باشد به آن تحسس گویند که فعلی مثبت و صواب است. مثال وقتی در یک ناامنی اجتماعی کسی را به جرم جاسوسی دستگیر کنند نظر قاضی در مورد او منفی خواهد بود و بر عکس نظر او با کسی خواهد بود که از روی ناراحتی و نارضایتی شخصی ناامنی ایجاد کرده است نظر قاضی با او یک نظر تحسسی است و دنبال بهانه ای برای آزاد کردن اوست.
@akhlag_dar_ghoran