eitaa logo
کشکول ناب حوزوی
4.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
501 ویدیو
351 فایل
💥انتشار مطالب مهم و مغفول مانده علمی و حوزوی ✍ارتباط با مدیر(تبادل و تبلیغ و...)🔻 @Kashkoolenab
مشاهده در ایتا
دانلود
💥هر بیشه گمان مبر که خالی است ✍آیت الله سید کاظم : آیت الله حق شناس(ره) بیمار می‌شود همراه با دوستان به مطب یکی از پزشکان تهران مراجعه می‌کند پس از معالجه پزشک و نوشتن نسخه وقتی از در مطب خارج می‌شود طبیب به خانمی که حق الزحمه پزشک را می‌گیرد به زبان فرانسوی می‌گوید فراموش نکن که از آقا پول طبابت را بگیری. آیت الله که به فرانسه مسلط بود در پاسخ می‌گوید در بدو ورود پول شما را پرداخت کرده ایم. اینجا پزشک شرمنده می‌شود و فوراً داخل اتاق شده و در را می‌بندد! 📚درنگستان : هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست ، ص۶۴۷ 📌انتشار با ذکر منبع ✴️کشکول ناب حوزوی🔻 ✅ @kashkolenab
‍ 💥حوزه جهانی و بروز ✍مرحوم آیت الله : 🔸زمانی که مرحوم والد(آیت الله العظمی محمدعلی شاه آبادی) در اصفهان بودند، فرانسه را به خوبی یاد گرفتند. آن زمان زبان فرانسه رایج ترین زبان بود و حتی در دبیرستان‌ها هم صحبت از زبان فرانسه بود و اصلا کسی با زبان انگلیسی کاری نداشت. 🔹ایشان درباره حوزه و روحانیت نظریاتی داشتند که در آن زمان با مذاق روحانیت سازگار نبود. همانطور که وی با مذاق حوزه آن وقت سازش نداشت، مثلا ایشان عقیده داشت که یک حوزوی غیر از اینکه در فقه و اصول ـ که اساس اولیه است ـ باید مقام اجتهاد داشته باشد، باید به دنبال علم روز هم برود و نسبت به آن آگاهی پیدا کند تا وظیفه ای که بر دوش روحانی است را بتواند به نحو احسن انجام دهد. ایشان عقیده داشت این درست نیست که روحانی زحمت بکشد و درس بخواند، اما اثرش فقط برای محدوده شهر یا کشور خودش باشد؛ بلکه باید طوری باشد که بتواند به خارج از کشور و مکان‌های دیگر نفوذ کند و نفوس بیشتری را جذب نماید. در غیر این صورت این دانش تأثیرش محدود و ناچیز خواهد بود. 📚حدیث نصر ص 110 🔸کشکول ناب حوزوی🔻 ✅ @kashkolenab
💥سوالات دکتر ایتالیایی! ✍آیت الله سید (ره): در سفری که به اتریش رفته بودم، به فردی برخورد کردم که ایتالیائی و دکتر در حقوق بود. ایشان، توسط مترجم از من پرسید: «چند تا سوال دارم اجازه می‌دهید مطرح کنم.» گفتم: بفرمایید. پرسید: «چرا در قرآن، تناقض وجود دارد؟» مقصودش، دو آیه از سوره بقره بود که در یکی از آن آیات، خداوند می‌فرماید: «ان الدین عندالله الاسلام» تنها دین پذیرفته شده در پیشگاه خداوند، اسلام است. در آیه دیگر می‌فرماید: «ان الذین آمنوا و الذین هادو و النصاری و الصابئین مَن آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحاً فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف علیهم و لاهم یحزنون.» کسانی که ایمان آوردند و کسانی که یهودی شدند و مسیحیان و صابئان، هر آن کس که به خدا و آخرت ایمان آورد وکار شایسته کرد، پس مزدشان را نزد پروردگارشان دارند و نه ترسی برایشان هست و نه آنان اندوه خوردند. در پاسخ گفتم: اسلام، در آیه اول، به معنای تسلیم و این، روح همه ادیان الهی است. لذا در قرآن، همه جا، تعبیر به دین شده است، نه ادیان. چون حقیقت دین توحید، یکی بیش نیست آن هم تسلیم. در آیه دوم، می‌گوید: آنهایی که یهودی بودند و یا … نه این که الان هم یهودی هستند. جوابهای دیگری هم دارم. همچنین، درباره قطع دست در اسلام، معترض بود و گفت: «این با قوانین روز، سازگار نیست. باید علمای اسلام، قوانین جزایی اسلام را با قوانین روز منطبق کنند.» در پاسخ گفتم: قوانین جزایی اسلام، خیلی مترقی و پیشرفته است. من این را ثابت می‌کنم. در خصوص قطع دست دزد، این را باید بدانید که اسلام، دوازده شرط قرار داده که در صورت رعایت این دوازده شرط و یا اجتماع این شرائط، دست دزد باید قطع شود و اجتماع تمام این شرایط، نادر است. گفتم: به طور کلی قوانین جزایی اسلام، در محیط اسلامی اجرا می‌شود. یعنی در محیطی که برای همگان کار هست، عدالت برقرار است و … در چنین محیطی اگر کسی خلافی انجام دهد، مجازات مقرر درباره او اجرا می‌شود. در صورت اضطرار این حدّ اجرا نمی‌شود. گفتم شاهدی دارم بر این که در اجرای قوانین جزایی اسلام، مسأله اسلامی بودن محیط شرط است و باید مورد توجه قرار بگیرد. در بحار‌الانوار، چاپ قدیم، ج ۱۲ و چاپ جدید، ج ۴۹/۲۸، در روایتی چنین آمده است: «کسی را آوردند پیش مأمون و گفتند: دزدی کرده است. مأمون سوال کرد: چرا دزدی کرده‌ای؟ گفت: چون حقم را ندادی، ناچار شدم دزدی کنم! مأمون : چه حقی؟ گفت: من ابن سبیل هستم و خداوند هم در خمس و هم در فیئ برای من حقی قرار داده است. مأمون خواست بر او حدّ جاری کند. گفت: باید بر تو حدّ جاری شود که سزاوارتری! مأمون رو کرد به امام رضا (ع) و گفت: چه می‌گوید؟ حضرت فرمود: حجت دارد. حرفش منطقی و از روی دلیل است. مأمون، ناراحت شد، به طوری که مجلس را ترک کرد.» راوی می‌گوید: «این موضع‌گیری امام، سبب گردید که مأمون، آن حضرت را به قتل برساند.» این روایت، نشان می‌دهد که اگر دزدی از روی ناچاری و اضطرار باشد، موجب حدّ نمی‌شود. گفتم: حالا به نظر شما اگر کسی در محیطی که عدالت در آن هست، کار هست و … دست به دزدی بزند و هیچ‌گونه اضطرار و ناچاری هم نداشته باشد، این چنین مجازاتی برای او درست نیست؟ گفت: چرا، درست است. بعد شعر ابوالعلای معرّی را برایش خواندم که می‌گوید: «ید بخمس مأیین عسجد و دیت ما بالها قطعت فی ربع دینار.» دستی را اگر کسی ببرد، باید پانصد مثقال طلا بدهد. آن وقت همین دست اگر ربع دینار طلا بدزدد، باید او را برید. در جواب وی گفته شده است: عزالامانه اغلاها و ارخصها ذل الخیانه فافهم حکمه الباری دستی که ارزش دارد، دست امانت است. و اگر دست خیانت شد، آن ارزش را ندارد. به هر حال، اگر طلبه بداند خیلی می‌تواند حوزه تبلیغی‌اش را گسترش بدهد. 🌐 منبع 👉 ✅کشکول ناب حوزوی 🔻 💎 @kashkolenab