ما همیشه
یا جای درست بودیم در زمان غلط
یا جای غلط بودیم در زمان درست
و همیشه
همدیگر را از دست داده بودیم.
✏️میم. خ
اينقدر دنبال شريك زندگى نگرد
تمركزت رو بذار روى اهدافت
رو بدست آوردن دانش تمركز كن
رو رشد كردن به عنوان يك انسان تمركز كن
فقط اون موقع هست كه آدم مناسب پيدات میكنه
✏️میم. خ
اگر گذشتهات رو تو گذشته رها نکنی،
آيندت رو خراب ميکنه.
برای چيزی که امروز به تو داده میشه زندگی کن،
نه چيزی که ديروز ازت گرفته...
✏️میم. خ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از تکفین پیکر سید حسن نصرالله و شهید کرکی
علت اینکه تصور میشود مردان بیش از زنان تنوعطلب هستند، نوعی توافق مشترک است که تصویر زنان در جامعه سالم بماند. مردان با موضوع تنوعطلبی همجنسانشان شوخی میکنند و با آن طنز میسازند. اما زنان داستانهای شیطنتهایشان را فقط در جمعهای خصوصی خودشان میگویند و در جامعه نه تنها انکار، که بر روی مردان فرافکنی میکنند. مردان اما همچنان ترجیح میدهند خودشان هم این تصویر معصوم از زنان را حفظ کنند و آنچه از آنان میبینند و میشنوند را پنهان کنند.
✏️میم.خ
شکست…
پیروزی…
این تعبیرات قالبی را نمیتوانم به کار برم. پیروزیهایی هست که انسان را به شور در میآورد، پیروزیهای دیگری هم هست که انسان را به پستی میگرایاند.
شکستهایی هست که میکُشد و شکستهای دیگری هم هست که بیدار میکند.
زندگی با اعمال بیان میشود نه با اوضاع.
تنها پیروزی که دربارهی آن نمیتوانم شک داشته باشم، قدرتی است که در دل دانهها آشیان دارد.
همین که دانهای در دل خاک تیره کاشته شد، پیروز است. اما گذشت زمان باید تا شاهد پیروزی وی، در وجود گندم، شویم.
✏️میم. خ
با دلم قهر نکن بی تو دلم می گیرد
"هستی" ام،بی تو همه هستی من می میرد
با دلم قهر نکن هرچه که خواهی آن کن
تو بزن بشکن و این سینه تو بی سامان کن
با دلم قهر نکن قهر تو عالم سوز است
بی تو حال دل من تلخ تر از دیروز است
با دلم قهر نکن من به تو عادت دارم
به خدا من به تو از پیش ارادت دارم
با دلم قهر نکن هستی من باش که هست
به خدا بی تو همه هستی من کوچک و پست
سیب را، کِرمی که در آغوش دارد میخورد
زخمِ کاری را همان نزدیکتر ها میزنند
✏️میم. خ
این روزها بدجور هوایِ یک جایِ دنج به سرم زده.
جایی شبیهِ خانه ی مادربزرگ که صبحش بویِ سادگیِ قاجار می دهد و شب ، بساطِ آوازِ جیرجیرک ها میانِ حیاطش پهن است.
می شود کنارِ حوض نشست و با عطرِ گل هایِ گلدانِ لب پریده ی شمعدانی اش مست شد،
می شود رویِ تخت چوبیِ کهنه اش لم داد و با صدایِ قارقارِ خش دار و جانانه ی کلاغِ بی پروایِ روی درخت ، عشق کرد.
می شود ساعت ها نشست و زندگیِ مورچه هایِ سرخوشِ تویِ باغچه را تماشا کرد،
می شود کودکانه شاد بود،
می شود نفس کشید!
من برایِ دلخوشی ام نه ثروت می خواهم ، نه عشق...
من با همین چیزهای ساده خوشبختم!
✍ میم. خ
به باورِ نور که رسیده باشی، فانوس و ستاره ندارد!
حتی ماه و خورشید و شمعی که چیزی از رمقش باقی نمانده،هم...!!!
قلبت،طلایه دارِ روشنِ هجر است،درست پایِ گوشهی تاریک بیابان ،بر آستانِ شاخهی خزان زدهی درد و دلتنگی!! نه تمنایِ مستی بهارش است و نه گلایهی رنج میکند! غوطهورِ عشق است و در انتظاری عاشق ،نور نوش میکند!!!
✍ میم. خ