7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به سبک براندازا:
🔹 یه برف تو قم اومد ببین اتوبان قم تهران به چه وضعی افتاد❗️
🔹 حالا اینکه تابلوها انگلیسی هست و فیلم مال آمریکاست مهم نیست🙃
🇮🇷
4_6010516296473513680.mp3
5.99M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان شرقی. ۱۴۰۱/۱۱/۲۶
💻 Farsi.Khamenei.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
🔶سرِ پیری و دیوانگی!🔶
✍️ محمدرضا حدادپور جهرمی
-این دو کتاب را بگیر! هیچ کس نباید متوجه شود که این دو کتاب در نزد توست. اگر درباریان بفهمند که این کتاب ها در اختیار توست، به تو رحم نخواهند کرد.
-چشم سرورم. اگر صلاح میدانید، از مفاد این دو کتاب بفرمایید!
-کتاب اول در خصوص مسائل اجتماعی است که تو به تدریج برای مردم میخوانی و توضیح میدهی. اما کتاب دوم فقط برای خودت هست. لزومی به نقل محتوای آن به بقیه نیست.
-باعث افتخار بنده است.
-یادت هست که وقتی جوان تر بودی و به اینجا آمدی، به تو گفتم حتی باید نام شهری که از آن آمده ای، از مردم مخفی کنی؟
-بله. یادم هست که گفتید بگویم اهل همین جا هستم. گفتید که وقتی کسی مدتی را در شهری ماند و از آنجا خارج نشد، اهل آنجا محسوب میشود.
-بله. دقیقا. اما الان به تو میگویم که حتی فرزندان و نوادگانت، علاوه بر اینکه نباید از زادگاهت اطلاع داشته باشند، حتی نام اصلی پدر و مادرت را هم نباید بدانند. چون هر لحظه امکان افشا وجود دارد.
-متوجه شدم. همان روز اول که به همسرم گفتم پدر و مادرم از دنیا رفتهاند، به او فهماندم که از یاد آنها غمگین میشوم و او هم از آن روز تا الان هیچ سوالی درباره پدر و مادرم از من نپرسیده.
-مرحبا. باید همین طور باشد. فقط مانده یک مسئله!
-گوش به فرمانم.
-در زمانی که بین من و تو فاصله زیادی افتاده، و بر محاسن و موهای سرت گرد پیری نشسته، مبتلا به آزمون سختی میشوی!
-پناه بر خدا. بفرمایید چه حیلهای به کار بگیرم که در امان باشم؟
-به جنون پناه ببر! مردم و حاکمان از دیوانگان انتظار و تکلیفی ندارند. تکلیف دشواری است اما برای حفظ این خط و جان و مال و آبروی شیعیان باید بدین گونه عمل کنی.
-لذت دیوانگی به امر شما از هزار بار عاقلی و دانشمندی بالاتر است.
-حواست را جمع کن که دیوانگی باید ارث تو به بهترین شاگردت باشد. او هم این راه را در پیریاش و زمانی که تو نیستی، باید طی کند.
-بهترین شاگردم بهلول است. الان جوان و عالم و از زمره فضلا و علاقمندان به آقازاده شماست.
-به بهلول هم این سفارش را بکن. حتی به قیمت سنگ خوردن از کودکان در کوچه ها. او را برای یاری پسرم و نوه ام میخواهیم.(یعنی امام صادق و امام کاظم علیهما السلام)
-بهلول برای روزهای سختتر آماده میشود. شنیدم که روزی فرمودید که هیمنه بنیعباس را جنونِ مردی از شاگردان من به زیر میافکند...
ادامه مطلب👇
🔴 آفرین و هزاران احسنت 👏
🔻کلینیک فوق تخصصی امام سجاد سلام الله علیه رشت اجازه ورود به افرادی که کشف حجاب کردن را نمیدهد.
🔹 حتی به افرادی که روسری دارند اما مثلا مانتوشون کوتاه و نامناسب است چادر میدن تاوارد مجتمع بشن.
🔹 یک نفر خانوم هم گذاشتن جلوی در به صورت خیلی محترمانه و قشنگ طرف رو توجیه میکنه بعد میفرسته داخل
🔹حتی داروخانه هم به افراد کشف حجاب کرده خدمات نمیدهد.
🔹 جالب اینجاست چادر ها بعد از استفاده شستشو داده میشه بسته بندی میشه تو پلاستیک دوباره داخل این قفسه ها کنار این خانوم چیده میشن
🔻پ ن :
قابل توجه ریاست علوم پزشکی استان، مردم مومن و انقلابی رشت، علما، سپاه پاسداران و امام جمعه ی محترم رشت برای قدردانی از این اقدام ارزشمند و تقدیر ویژه از مسئولان این مرکز و کاش همه ی مسئولان مثل متولیان این مرکز چنین فهم و درک بالایی داشتند.
✅
🔴 فلسفه حضور چند بیحجاب در راهپیمایی ۲۲ بهمن
⏪ حمید رسایی: فلسفه حضور هدفمند تعداد انگشتشمار زنان بیحجاب در راهپیمایی ۲۲ بهمن (که متأسفانه با ذوقزدگی برخی رسانههای اصولگرا و صفحات مجازی صورتی، ضریب پیدا کرد) انتشار همین مقاله روزنامه جمهوری اسلامی و صفحات مجازی مدافع آزادی حجاب بود تا مدافعان حجاب را متهم به تناقضگویی کنند.
بدیهی بود وقتی جماعتی با برنامه و طراحی، چهار ماه کشور را به بهانه حجاب آشوبزده کردهاند تا بگویند اکثریت جامعه بویژه زنان کشور با مسأله حجاب مشکل دارند، حالا که در یک همایش ملی، میلیونها محجبه به میدان آمدهاند، نباید در رسانههای مدافع حجاب، فرصت تریبون در اکثر موارد به حاضرینی که حجاب ناقصی دارند، اختصاص یابد، نباید از دیدن آنها ذوقمرگ شوند، نباید با رسانه خود به حضورشان ضریب بدهند و آن را برجسته کنند که خروجی آن القای اقلیت بودن محجبهها باشد!
علاوه بر آن، حتما نباید خبر حضور تعداد معدودی افراد بیحجاب را در رسانههای خود پوشش میدادند بلکه حق این بود که حاضران در میدان، به فرد کشف حجاب کرده تذکر میدادند، شال و روسری سرش میکردند و تصویر این اتفاق را رسانهای میکردند. آن وقت، خوراک تبلیغاتی جماعتی مثل روزنامه جمهوری در فضای مجازی مهیا نمیشد و قلم مسموم حامی فتنهگران از کار می افتاد!
|
📚#حکایت
چوپانی گوسفندان را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان طوفان سختی در گرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخهای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف میبرد. دید نزدیك است كه بیفتد و دست و پایش بشكند. مستاصل شد و صوتش را رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا گلهام نذر تو برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.»
قدری باد ساكت شد و چوپان به شاخه قویتری دست زد و جای پایی پیدا كرد و خود را محكم گرفت. گفت: «ای خدا راضی نمیشوی كه زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو میدهم و نصفی هم برای خودم.» قدری پایینتر آمد. وقتی كه نزدیك تنه درخت رسید گفت: «ای خدا نصف گله را چطور نگهداری میكنی؟ آنها را خودم نگهداری میكنم در عوض كشك و پشم نصف گله را به تو میدهم.»
وقتی كمی پایینتر آمد گفت: «بالاخره چوپان هم كه بیمزد نمیشود. كشكش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.» وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به آسمان کرد و گفت: «چه كشكی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یك غلطی كردیم. غلط زیادی كه جریمه ندارد.»
👌در زندگی شما چند بار این حکایت پیش آمده است؟!