eitaa logo
کشکول معنوی
73 دنبال‌کننده
310 عکس
270 ویدیو
2 فایل
🕋°| ﷽ |°🕋 ✅ داستانهای کوتاه 🔶 دعاهای مجرب 🔷 سخنان بزرگان 🌺 نکات اخلاقی ✳️ سخنان عرفا ◼️ ذکرهای مشکل گشا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 #معجزه ای از قرآن 🌺 گربه ای که هر کاریش میکنند پاشو روی #قرآن نمیزاره!! 🌿 جالبه پا رو #کتاب دیگه ای میزاره از روشم رد میشه! ┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄ 🌷 کشکول معنوی 🆔 @kashkool_manavi ‎‌
🌹مرحوم #شیخ_رجبعلی_خیاط: 🍾بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی، خمش می‌کنی. هر چه خم شود خالی تر می‌شود، اگر کاملا رو به زمین گرفته شود، سریع تر خالی می‌شود. ❤️دل آدم هم همین طور است، گاهی وقت‌ها پر می‌شود از غم، از غصه، ... 🌸 #قرآن می‌گوید: هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها ؛ خم شو و به خاک بیفت. . . 💠 وكُن مِّنَ السَّاجِدِین. #سجده کن؛ ذکر خدا بگو ; این موجب می‌شود تو خالی شوی تخلیه شوی، سبک شوی. ┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄ 🌷 کشکول معنوی 🆔 @kashkool_manavi
🌸 خواجه اى غلامش را ميوه اى داد. ميوه را گرفت و با رغبت تمام مى خورد. ، خوردن غلام را مى ديد و پيش خود گفت: كاشكى نيمه اى از آن را خود مى خوردم. بدين رغبت و خوشى كه غلام ميوه را مى خورد، بايد كه شيرين و مرغوب باشد. 🔶پس به غلام گفت: يك نيمه از آن به من ده كه بس خوش مى خورى. غلام نيمه اى از آن ميوه را به خواجه داد؛ اما چون خواجه قدرى از آن ميوه خورد، آن را بسيار تلخ يافت. روى در هم كشيد و غلام را عتاب كرد كه چنين ميوه اى را بدين تلخى، چون خوش مى خورى؟! 🔰غلام گفت: اى خواجه! بس ميوه ی كه از دست تو گرفته ام و خورده ام. اكنون كه ميوه اى از دست تو به من رسيده است، چگونه روى در هم كشم و باز پس دهم كه شرط جوانمردى و بندگى اين نيست. صبر بر اين تلخى اندك، سپاس شيرينى هاى بسيارى است كه از تو ديده ام و خواهم ديد. 🌿 ای کاش که همه بنده های خدا چنین باشند. ┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄ 🌷 کشکول معنوی 🆔 @kashkool_manavi
✍️ (ع)در مورد برکت در مال حلال فرمود: درسال یکبار زایمان می کند وهر بار هم یک بره به دنیا می آورد. سگ در سال دو بار زایمان میکند و هربار هم حداقل ۷-۶ بچه. 🌾به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است. ولی در واقع برعکس است. گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ درکنار آنها. 🌹چون خداوند را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت .با اینکه مردم فراوان گوسفند را ذبح می کنند و از گوشت آن استفاده می کنند. ‌علاوه بر اینکه تمام اجزای گوسفند قابل استفاده است بخلاف ، مال حرام اینگونه است. فزونی دارد ولی برکت ندارد.» 📚كافي، كلينى، ج۵ ،ص۱۲۵ 💥از اینجاست که (ص) فرمود: هولناکترین بلا بعد از من رواج و در امتم است! ┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄ 🌷 کشکول معنوی 🆔 @kashkool_manavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 #کلیپ عذاب قبر مرد گناهکار وقتی مارهای خشمگین منتظر جنازه هستند تا به آن حمله ور شوند. سبحان الله... ‌ ┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄ 🌷 کشکول معنوی 🆔 @kashkool_manavi
✨اغلب گرفتاری ما مسلمانها در اثر این دو چیز است ✅یا ✅یا بجان بیشتر گرفتاری‌های ما برای همین است. یک مقدار بیشتر حواسمان باشد آیت الله ناصری حفظه الله˝ ┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄ 🌷 کشکول معنوی 🆔 @kashkool_manavi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کرامت عجیب و توصیه #شیخ_رجبعلی_خیاط استاد عالي ┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄ 🌷 کشکول معنوی 🆔 @kashkool_manavi
🌸ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﻋﺎﻟمی ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﺎ ﻣﺤﺮﻡ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ ؟ 🔷 ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺁﯾﺎ ﺗﻮ مے توانی ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺩﺳﺖﺑﺪﻫﯽ؟ 🔻ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ ، ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﺤﺪﻭﺩاند ﮐﻪ مۍﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻫﻨﺪ . 🌿 ﮔﻔﺖ: ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ همه ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺪﻫﻨﺪ . 🔶 ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ: ﭼﺮﺍ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﻣﻮﻫﺎ ﻭ ﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ، ﯾﺎ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ؟ 🌾ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺗﺒﺴﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ، ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﺑﻌﺪﺍ ﻫﺮ ﺩﻭﯼ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺎﮎ ﺁﻟﻮﺩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ 🔸ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ : ﻫﻤﺎﻥ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﺶ ﺩﺍﺭﺩ. 🌴ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ مي كنند. ┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄ 🌷 کشکول معنوی 🆔 @kashkool_manavi
🔅 ألسَّلاَمُ عَلَيکِ يَا فَاطِمَةَ المَعصُومِة (س) اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّه؛ 🔸 (ص) : 🔹 شعبانُ شَهري و رَمَضانُ شَهرُ اللّهِ فَمَن صامَ شَهري كُنتُ لَهُ شَفيعا يَومَ القِيامَةِ. 🔹شعبان ، ماه من و رمضان ماه خداوند است. هر كه ماه مرا بدارد ، در روز شفيع او خواهم بود. 📚 بحار الأنوار ، ج ۹۷ ، ص ۸۳ ┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄ 🌷 کشکول معنوی 🆔 @kashkool_manavi
💚 داستان ✅ به خانه بازگشت یادداشتی به مادرش داد، گفت : 🌸این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند، مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند: "فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید" 🌸سالها گذشت مادرش درگذشت. روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد آن را در آورده و خواند، نوشته بود: شما کودن است از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم. ادیسون ساعتها گریست و در خاطراتش نوشت: "توماس ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک قهرمان نابغه شد." ‌‌ ┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄ 🌷 کشکول معنوی 🆔 @kashkool_manavi
☘️داستانی تکان دهنده☘️ 🌸 و آتش شهوت🔥 🍃در كتابی كه فیلسوف بزرگ، عارف عامل، صاحب تفسیر المیزان مقدمه‌ای بر آن نگاشته آمده است: در شهر از همسر خود سخت عصبانی شده و خشمگین می‌شود، در پی غضب او، دخترش از خانه خارج شده و شب برنمی‌گردد، خبر بازنگشتن دختر که به شاه می‌رسد، بر ناموس خود كه از زیبائی خیره كننده‌ای بهره داشت سخت به وحشت می‌افتد، ماموران تجسّس در تمام شهر به تكاپو افتاده ولی او را نمى‌یابند. ☄️دختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب می‌شود و از اتفاق به در حجره محمدباقر استرآبادی كه طلبه‌ای جوان و فاضل بود می‌رود، در حجره را می‌زند، در را باز می‌كند، دختر بدون مقدمه وارد حجره شده و به او می‌گوید از بزرگ زادگان شهرم و خانواده‌ام صاحب قدرت، اگر در برابر بودنم مقاومت كنی ترا به سیاست سختی دچار می‌كنم . طلبه جوان از ترس او را جا می‌دهد، دختر غذا می‌طلبد، می‌گوید جز نان خشك و ماست چیزی ندارم، می‌گوید بیاور . غذا می‌خورد و می‌خوابد. 😈وسوسه به طلبه جوان حمله می‌كند، ولی او با پناه بردن به حق تعالی، دفع وسوسه می‌كند، آتش غریزه شعله می‌كشد، او آتش غریزه را با گرفتن تك تك انگشتانش به روی آتش چراغ خاموش می‌كند، مأموران تجسّس به وقت صبح گذرشان به مدرسه می‌افتد، احتمال بودن دختر را در آنجا نمی‌دادند، ولى دختر از بیرون آمد، چون او را یافتند با صاحب حجره به منتقل كردند . ☀️عباس صفوی از محمدباقر سئوال می‌كند دیشب، در برخورد با این چهره زیبا چه كردی؟ وی سوخته را نشان می‌دهد، از طرفى خبر سلامت دختر را از اهل حرم می‌گیرد، چون از سلامت فرزندش مطلع می‌شود، بسیار خوشحال می‌شود، 👈 به دختر پیشنهاد با آن طلبه را می‌دهد، دختر نیز که از شدت پاكی آن جوانمرد بهت زده بود، قبول می‌كند. بزرگان را می‌خوانند و عقد دختر را براى طلبه فقیر مازندرانی می‌بندند و از آن به بعد است كه او مشهور به میرداماد می‌شود و چیزی نمی‌گذرد كه اعلم علمای عصر گشته و شاگردانی بس بزرگ هم چون ملا صدرای شیرازی صاحب اسفار و كتب علمی دیگر تربیت می‌كند . ┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄ 🌷 کشکول معنوی 🆔 @kashkool_manavi