🤱نوزادها چرا بی دلیل، گاهی می خندند و بی درد، گاهی گریه می کنند؟!
#امام_صادق عليه السلام به مفضّل فرمود: هیج نوزادی نیست مگر اینکه امام زمان خودش را می بیند و با او نجوا میکند!
🔶 گریه های نوزاد براي غیبت امام است و خنده هایش برای آمدن امام به سمت او. امّا زمانی که نوزاد زبان باز می کند، درِ این رحمت بر او بسته می شود و بر دلش مُهر فراموشی می خورد.
📚 بحارالانوار، ج 25، ص 382
┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄
🌷 کشکول معنوی
🆔 @kashkool_manavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 شعری که امام رضا علیهالسلام خطاب به آیتالله حقشناس فرمودند:
🌸 رو آر سوی ما که به سوی تو رو کنیم
وز غیر ما به سوی تو رو آورد بلا
┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄
🌷 کشکول معنوی
🆔 @kashkool_manavi
🔰 درس اخلاقی #استاد به #شاگرد
✍استادی با شاگردش از باغى ميگذشت
چشمشان به يک کفش کهنه افتاد.
شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند . بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ...!
☘ استاد گفت: چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛ بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين!
💰مقدارى پول درون آن قرار بده
شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند.
💚 کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را ديد.
🌿با گريه فرياد زد : خدايا شکرت !
خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى .
ميدانى که همسر #مريض و #فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گردم و همينطور اشک ميريخت.
🌾 استاد به شاگردش گفت: هميشه سعى کن براى خوشحالى ات ببخشى نه بستانی ...
┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄
🌷 کشکول معنوی
🆔 @kashkool_manavi
#حکایت ارباب و غلام
✍️ارباب یکی را کشت و زندانی شد. و #قاضي حکم بر #مرگ و #قصاص او صادر کرد. شب قبل از اعدامش، غلامش از بیرون زندان، تونلی به داخل زندان زد و نیمه شب او را از زندان فراری داد. اسبی برایش مهیا کرد و او سوار بر اسب شد. اندکی از شهر دور شدند، غلام به ارباب گفت: ارباب تصور کن الان اگر من نبودم تو را برای نوشتن #وصیتت در زندان آماده میکردند. ارباب گفت: سپاسگزارم بدان جبران میکنم.
نزدیک #طلوع_آفتاب شد، غلام گفت: ارباب تصور کن چه حالی داشتی الان من نبودم، داشتی با خانوادهات و فرزندانت وداع میکردی؟ ارباب گفت: سپاسگزارم، جبران می کنم.
🌿اندکی رفتند تا غلام خواست بار دیگر دهان باز کند، ارباب گفت تو برو. من میروم خود را تسلیم کنم. من اگر #اعدام شوم یک بار خواهم مرد ولی اگر زنده بمانم با منتی که تو خواهی کرد، هر روز پیش چشم تو هزاران بار مرده و زنده خواهم شد
💐 #قرآن_کریم:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» سوره بقره، آيه 264.
اي كساني كه ايمان آورده ايد هرگز نیکیهای خود را با منت و اذيت كردن باطل نکنید
┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄
🌷 کشکول معنوی
🆔 @kashkool_manavi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 #حساب_اعمال
✅ سخنرانی شنیدنی مرحوم #کافی
┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄
🌷 کشکول معنوی
🆔 @kashkool_manavi
✅ماجرای #شیخ_انصاری و #امام_زمان
✍️یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری میگوید: «نیمه شبی در #کربلا از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچهها گل آلود و تاریک بودند و من چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچههای گل آلود با چشم ضعیف به کجا میروند؟!
🌳از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه #زیارت_جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن میگفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم.
🔺 بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت «#امام_عصر» اجازه پیدا میکنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) میروم و زیارت جامعه را میخوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب میشوم و مطالب لازم را از آن سرور میپرسم و یاری میخواهم و برمی گردم.
📚 ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان، ص ۶
┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄
🌷 کشکول معنوی
🆔 @kashkool_manavi
✅ چند آيه زيبا :
🌸 گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
🌹گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
"قطعا به دنبال هر #سختی، #آسانی است.(انشراح/6)
*
🌿 گفتم: واقعا؟!
🌾 گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)
*
🌴گفتم: خب خسته شدم دیگه...
🔸گفت: «لاتقنطوا من رحمة الله»
از #رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)
🔻گفتم: انگار منو فراموش کردی!
🔸گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.
*
🔷 گفتم: تا کی باید #صبر کرد؟!
✔️ گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)
*
🔶 گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
☑️ گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)
🔵 ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
🔴 گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)
┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄
🌷 کشکول معنوی
🆔 @kashkool_manavi
.✅ اشاره به حکمت نهفته در #ناخن
✍️#امام_صادق علیه السلام خطاب به #مفضّل بن عمر: ای مفضّل! در این بیندیش که چرا ناخن ها در سرْانگشت ها واقع شده اند؟ جز برای آن که از انگشت ها حفاظت کنند و در انجام دادن کارها یاری دهند؟
💢 مفضّل مىگويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: چه مىشد اگر خداوند موهای بدن و ناخن ها را چنان مىآفريد كه رشد نکنند تا آدمى به اصلاح و كوتاه كردن نيازمند نباشد.؟ امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال در اين كار، نعمت هايى نهاده كه آدمى از آن ها آگاه نيست تا سپاس گويد.
🌸آ گاه باش! دردهاى بدن با خروج #مو از منافذ بدن و با خروج ناخن از سر #انگشتان خارج مىگردد؛ از اين رو به انسان فرمان داده شده كه هر هفته با مو تراشيدن و كوتاه كردن ناخن ها به اين كار اقدام كند. اين كار باعث مىشود كه مو و ناخن با شتاب بيشترى برويند و دردها و بيماری ها را سريع تر خارج كنند. اگر شخص چنين نكند، رشد آن ها كوتاه و اندک مىشود، در نتيجه، دردها در بدن می ماند و بيماری هاى مختلف پديد مىآيد.
📚 شگفتی های آفرینش (ترجمه توحید مفضل)
┄┅═✧🌺 یا علے 🌺✧═┅┄
🌷 کشکول معنوی
🆔 @kashkool_manavi