❌ بزرگنمایی قدرت اجنه ممنوع!
اینکه گفته می شود دشمن حتی از اجنه هم برای مقاصد شیطانی اش استفاده می کند (که در قرآن هم آمده است) برای شناخت نهایت خباثت و رذالت دشمن است نه برای بزرگنمایی قدرتش.
در ضمن اجنه قدرت لایتناهی و یا علم غیب ندارند.
شاهد مثال این اصل در قرآن آمده است. آنجا که حضرت سلیمان(ع) از دنیا رفت ولی اجنه چندین روز از این موضوع بی خبر بودند و هنوز برای سلیمان نبی(ع) کار می کردند تا اینکه به اذن خدا ، موریانه عصای ایشان را خورد و پیکر پیامبر خدا بر زمین افتاد و تازه اجنه از مرگ ایشان باخبر شدند.
( سوره سبا آیه ۱۴)
خوب است بدانید در سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی واحدی مخصوص بکارگیری اجنه وجود دارد اما در تقابل با مومنین حزب الله و بخصوص در جنگ ۳۳ روزه به دلیل ایمان نیروهای حزب الله و توکل به خدا و توسل به ائمه ، کار خاصی از این واحد بر نیامد.
یَدُاللهِ فَوقَ اَیدیهِم
#امام_زمان
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
💎کانال جهاد تبیین
https://eitaa.com/jahad_14
🔷توییت زیبای سر لیدر تیم پرسپولیس و تیم ملی: هرکسی به سرود و پرچم ملی کشورش توهین کنه دوزاریه میخواد یه آدم عادی باشه یا هنرمند و ورزشکار
☫کانال خبری تحلیلی المنار
https://eitaa.com/almenar_14
⭕️سردار حاج سعید قاسمی:
🔸دوران #وسط_لحاف خوابیدن تمام شد
#لبیک_یا_خامنه_ای
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
💎کانال جهاد تبیین
https://eitaa.com/jahad_14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سراغ یَکییَکیتون میایم و از سوراخ موشهاتون بیرون میکشیم ... 🇮🇷
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#برخورد_قاطع
🍃🍂امام صادق (ع) به همراه بعضی از اصحاب و دوستان خود، برای انجام مناسک حجّ خانه خدا، به سوی مکه معظّمه حرکت کردند.
🍃در مسیر راه، جهت استراحت در محلّی فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضی از افراد حاضر فرمود: چرا شما ما را #سبک و بی ارزش می کنید؟
🍃یکی از افراد از جا برخاست و گفت: یاابن رسول اللّه! به خداوند پناه می بریم از این که خواسته باشیم به شما بی اعتنائی و توهینی کرده و یا دستورات شما را عمل نکرده باشیم.
🍂حضرت صادق (ع) فرمود: چرا، تو خودت یکی از آن اشخاص هستی
✨آن شخص گفت: پناه به خدا، من هیچ جسارت و #توهینی نکرده ام.
👈حضرت فرمود: وای بر حالت، در بین راه که می آمدی در نزدیکی جُحفه، تو با آن شخصی که می گفت: مرا سوار کنید و با خود ببرید، چه کردی؟
🔆و سپس حضرت افزود: سوگند به خدا، تو برای خود #کسر_شأن دانستی، و حتّی سر خود را بالا نکردی؛ و او را #سبک_شمردی و با حالت بی اعتنائی از کنار او رد شدی! و سپس حضرت در ادامه فرمایش خود افزود: هرکس به یک فرد مؤ من #بی_اعتنائی و بی حرمتی کند، در حقیقت نسبت به ما بی اعتنائی کرده است؛ و #حرمت و حقّ خدا را ضایع کرده است.
🔹منبع: کافی، ج 8، ص 88 - وسائل الشّیعة: ج 12، ص 272
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🍂روزی، #سنگتراشی که از #کار خود ناراضی بود و #احساس_حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران #بازرگان را دید و به حال خود #غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.
در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است، تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه #قوی تر می شدم!
در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.
او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد.
کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.
همان طور که با #غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است!
🦋🦋هیچ گاه خود را #دست_کم نگیرید🦋🦋
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
💫#زنبیل_برمیداری_دعا_برام_میفرستی
🍃 مرحوم آیت الله بهجت عالمی زاهد و بسیار #ساده_زیست بودند. در منزل و اتاق ایشان زیلوهایی پهن شده بود که قسمتهایی از آن از بین رفته بود. گمان کنم متعلق به چهل سال قبل بود.
🍃 آن موقع، مرجع نبودند اما بعد از مرجعیتشان هم وضع همین گونه بود، حتی با رفت وآمدهایی که اقتضای مرجعیت ایشان بود زندگیشان عوض نشد و در عین حال اهل بخشش و بذل بودند.
🍃 روزی به منزل آقا رفتم. مشغول قرائت بیتی به مضمون «دوستان را کجا کنی محروم *** تو که با دشمنان نظر داری» بودند و آن را با آهنگ ملایمی زمزمه می کردند.
🍃 سپس در همان حال، مبلغ محسوسی را به عنوان شیرینی ازدواج به بنده دادند. عرض کردم اگر کاری از بنده ساخته است، در خدمتم.
✨ با حالتی طنزگونه فرمودند: از این در که خارج شدی، داخل گذر خان می شوی. #زنبیلی برمیداری و مقداری #دعا برای من می فرستی که سخت #محتاج آن هستم
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ قال الإمام الصادق عليه السلام:
إنّ فِرعَونَ لَمّا وَقَفَ على أنّ زَوالَ مُلكِهِ على يدِ موسى أمرَ بإحضارِ الكَهَنَةِ ، فدَلُّوهُ على نَسَبِهِ وأ نّهُ مِن بَني إسرائيلَ ، فلَم يَزَلْ يأمُرُ أصحابَهُ بِشَقِّ بُطونِ الحَوامِلِ مِن بَني إسرائيلَ حتّى قَتَلَ في طَلَبِهِ نَيّفا و عِشرينَ ألفَ مَولودٍ ، وتَعَذّرَ علَيهِ الوُصولُ إلى قَتلِ موسى ؛ لحِفظِ اللّه ِ تباركَ وتعالى إيّاهُ .
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
هنگامى كه فرعون فهميد سلطنت او به دست موسى از بين خواهد رفت، دستور داد كاهنان را احضار كنند و آنان او را از نسب موسى و اينكه او از بنى اسرائيل است آگاه ساختند. از آن پس، فرعون پيوسته به نيروهاى خود دستور مى داد شكم زنان باردار بنى اسرائيل را بدرند تا جايى كه براى نابودى موسى بيست و چند هزار جنين را كشت، امّا موفق به كشتن موسى نشد؛ زيرا كه خداى تبارك و تعالى او را حفظ مى كرد.
بحار الأنوار : 13/47/15 .
✾📚 @Dastan 📚✾
✨🍂در روایتی آمده است که خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمود: «بار دیگر که برای مناجات آمدی، بدترین مخلوق مرا به همراه بیاور!»
موسی (علیه السلام) هنگام بازگشت در فکر فرو رفت که چه کسی را ببرد؟🤔
🍃به هرکس که می اندیشید با خود می گفت: «شاید خدا او را #دوست داشته باشد»
💫سرانجام موسی (علیه السلام) سگی را یافت که تمام بدنش را کِرم گرفته و لاشه گندیده اش رها شده بود و بوی عفونتش رهگذران را آزار می داد. با خود گفت: شاید این #منفورترین موجود نزد خدا باشد؛ اما این مطلب به ذهنش خطور کرد که شاید خدا همین موجود را نیز دوست داشته باشد.
✨هنگامی که به #میقات رفت، ندا رسید: «ای موسی! چیزی به همراه نیاوردی؟!»
موسی علیه السلام پاسخ داد: «به هرچه نگریستم، آن را شایسته دوست داشتن تو دیدم».
ندا رسید: «ای موسی! اگر آن #سگ را به همراه آورده بودی، از چشم ما می افتادی!» و یا در جایی دیگر آمده است: «ای موسی به عزت و جلالم قسم، اگر آن سگ را می آوردی نامت را از دیوان انبیاء محو می کردم»
💫نتیجه گیری:
«خودمون رو برتر از دیگران می بینیم ...
همه رو کوچکتر از خود میدونیم...
سر هر جریانی فوری خودمون رو با دیگری مقایسه میکنیم.. .
همینکه یه خوبی در خودمون دیدیم مقایسه شروع میشه . ......
من نمازخونم و فلانی نماز نمیخونه .......
من با حجابم و فلانی بی حجاب ...........
اینا همه دام های لطیف و نرم شیطان خبیث هست عزیزان ....همیشه باید خودمون رو نیازمند خوبی های بیشتر بدانیم.»
✨✨*«پس هیچوقت مقایسه نکن»*✨✨
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
25.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ماجرای_خواب_پیرمرد_مومن_و
#نجات_از_قحطی❗️
ماجرای قحطی در قم و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها....
🎤 استاد #عبدالحسین_بندانی_نیشابوری
✾📚 @Dastan 📚✾
💢 خدایا، جدی نبودها!
🔸 لطیف بود و مهربان.
🔹 اهل تشر و دعوا نبود.
🔻 گاهی هم اگر لازم میشد بهخاطر شیطنت بچهها یک دعوای کوچکی بکند، ظاهرسازی میکرد؛
نه اینکه واقعا به خشم آمده باشد.
یکبار بچهها دیده بودند که پدر بعد از دعوا به خلوتی رفته و دارد آهسته میگوید: «خدایا، من اگر یک دادی زدم، جدی نبودها!»
📚 برگرفته از کتاب #استاد
صد روایت از زندگی #آیت_الله_قاضی_طباطبایی ص۷۳
✾📚 @Dastan 📚✾