☑️سحرگاه امروز،
حضور مقام معظم رهبری امام خامنه ای
در حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع)
#لبیک_یا_خامنه_ای
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
💎کانال جهاد تبیین
https://eitaa.com/jahad_14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مولوی_عبدالحمید: شرطِ شیعه بودنِ رئیس جمهور، باید از قانون اساسی حذف شود!
👈 پاسخ صریح رهبران انقلاب به اینگونه سخنان را ببینید.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
💎کانال جهاد تبیین
https://eitaa.com/jahad_14
❌ بزرگنمایی قدرت اجنه ممنوع!
اینکه گفته می شود دشمن حتی از اجنه هم برای مقاصد شیطانی اش استفاده می کند (که در قرآن هم آمده است) برای شناخت نهایت خباثت و رذالت دشمن است نه برای بزرگنمایی قدرتش.
در ضمن اجنه قدرت لایتناهی و یا علم غیب ندارند.
شاهد مثال این اصل در قرآن آمده است. آنجا که حضرت سلیمان(ع) از دنیا رفت ولی اجنه چندین روز از این موضوع بی خبر بودند و هنوز برای سلیمان نبی(ع) کار می کردند تا اینکه به اذن خدا ، موریانه عصای ایشان را خورد و پیکر پیامبر خدا بر زمین افتاد و تازه اجنه از مرگ ایشان باخبر شدند.
( سوره سبا آیه ۱۴)
خوب است بدانید در سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی واحدی مخصوص بکارگیری اجنه وجود دارد اما در تقابل با مومنین حزب الله و بخصوص در جنگ ۳۳ روزه به دلیل ایمان نیروهای حزب الله و توکل به خدا و توسل به ائمه ، کار خاصی از این واحد بر نیامد.
یَدُاللهِ فَوقَ اَیدیهِم
#امام_زمان
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
💎کانال جهاد تبیین
https://eitaa.com/jahad_14
🔷توییت زیبای سر لیدر تیم پرسپولیس و تیم ملی: هرکسی به سرود و پرچم ملی کشورش توهین کنه دوزاریه میخواد یه آدم عادی باشه یا هنرمند و ورزشکار
☫کانال خبری تحلیلی المنار
https://eitaa.com/almenar_14
⭕️سردار حاج سعید قاسمی:
🔸دوران #وسط_لحاف خوابیدن تمام شد
#لبیک_یا_خامنه_ای
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
💎کانال جهاد تبیین
https://eitaa.com/jahad_14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سراغ یَکییَکیتون میایم و از سوراخ موشهاتون بیرون میکشیم ... 🇮🇷
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#برخورد_قاطع
🍃🍂امام صادق (ع) به همراه بعضی از اصحاب و دوستان خود، برای انجام مناسک حجّ خانه خدا، به سوی مکه معظّمه حرکت کردند.
🍃در مسیر راه، جهت استراحت در محلّی فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضی از افراد حاضر فرمود: چرا شما ما را #سبک و بی ارزش می کنید؟
🍃یکی از افراد از جا برخاست و گفت: یاابن رسول اللّه! به خداوند پناه می بریم از این که خواسته باشیم به شما بی اعتنائی و توهینی کرده و یا دستورات شما را عمل نکرده باشیم.
🍂حضرت صادق (ع) فرمود: چرا، تو خودت یکی از آن اشخاص هستی
✨آن شخص گفت: پناه به خدا، من هیچ جسارت و #توهینی نکرده ام.
👈حضرت فرمود: وای بر حالت، در بین راه که می آمدی در نزدیکی جُحفه، تو با آن شخصی که می گفت: مرا سوار کنید و با خود ببرید، چه کردی؟
🔆و سپس حضرت افزود: سوگند به خدا، تو برای خود #کسر_شأن دانستی، و حتّی سر خود را بالا نکردی؛ و او را #سبک_شمردی و با حالت بی اعتنائی از کنار او رد شدی! و سپس حضرت در ادامه فرمایش خود افزود: هرکس به یک فرد مؤ من #بی_اعتنائی و بی حرمتی کند، در حقیقت نسبت به ما بی اعتنائی کرده است؛ و #حرمت و حقّ خدا را ضایع کرده است.
🔹منبع: کافی، ج 8، ص 88 - وسائل الشّیعة: ج 12، ص 272
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🍂روزی، #سنگتراشی که از #کار خود ناراضی بود و #احساس_حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران #بازرگان را دید و به حال خود #غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.
در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است، تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه #قوی تر می شدم!
در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.
او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد.
کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.
همان طور که با #غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است!
🦋🦋هیچ گاه خود را #دست_کم نگیرید🦋🦋
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
💫#زنبیل_برمیداری_دعا_برام_میفرستی
🍃 مرحوم آیت الله بهجت عالمی زاهد و بسیار #ساده_زیست بودند. در منزل و اتاق ایشان زیلوهایی پهن شده بود که قسمتهایی از آن از بین رفته بود. گمان کنم متعلق به چهل سال قبل بود.
🍃 آن موقع، مرجع نبودند اما بعد از مرجعیتشان هم وضع همین گونه بود، حتی با رفت وآمدهایی که اقتضای مرجعیت ایشان بود زندگیشان عوض نشد و در عین حال اهل بخشش و بذل بودند.
🍃 روزی به منزل آقا رفتم. مشغول قرائت بیتی به مضمون «دوستان را کجا کنی محروم *** تو که با دشمنان نظر داری» بودند و آن را با آهنگ ملایمی زمزمه می کردند.
🍃 سپس در همان حال، مبلغ محسوسی را به عنوان شیرینی ازدواج به بنده دادند. عرض کردم اگر کاری از بنده ساخته است، در خدمتم.
✨ با حالتی طنزگونه فرمودند: از این در که خارج شدی، داخل گذر خان می شوی. #زنبیلی برمیداری و مقداری #دعا برای من می فرستی که سخت #محتاج آن هستم
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ قال الإمام الصادق عليه السلام:
إنّ فِرعَونَ لَمّا وَقَفَ على أنّ زَوالَ مُلكِهِ على يدِ موسى أمرَ بإحضارِ الكَهَنَةِ ، فدَلُّوهُ على نَسَبِهِ وأ نّهُ مِن بَني إسرائيلَ ، فلَم يَزَلْ يأمُرُ أصحابَهُ بِشَقِّ بُطونِ الحَوامِلِ مِن بَني إسرائيلَ حتّى قَتَلَ في طَلَبِهِ نَيّفا و عِشرينَ ألفَ مَولودٍ ، وتَعَذّرَ علَيهِ الوُصولُ إلى قَتلِ موسى ؛ لحِفظِ اللّه ِ تباركَ وتعالى إيّاهُ .
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
هنگامى كه فرعون فهميد سلطنت او به دست موسى از بين خواهد رفت، دستور داد كاهنان را احضار كنند و آنان او را از نسب موسى و اينكه او از بنى اسرائيل است آگاه ساختند. از آن پس، فرعون پيوسته به نيروهاى خود دستور مى داد شكم زنان باردار بنى اسرائيل را بدرند تا جايى كه براى نابودى موسى بيست و چند هزار جنين را كشت، امّا موفق به كشتن موسى نشد؛ زيرا كه خداى تبارك و تعالى او را حفظ مى كرد.
بحار الأنوار : 13/47/15 .
✾📚 @Dastan 📚✾
✨🍂در روایتی آمده است که خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمود: «بار دیگر که برای مناجات آمدی، بدترین مخلوق مرا به همراه بیاور!»
موسی (علیه السلام) هنگام بازگشت در فکر فرو رفت که چه کسی را ببرد؟🤔
🍃به هرکس که می اندیشید با خود می گفت: «شاید خدا او را #دوست داشته باشد»
💫سرانجام موسی (علیه السلام) سگی را یافت که تمام بدنش را کِرم گرفته و لاشه گندیده اش رها شده بود و بوی عفونتش رهگذران را آزار می داد. با خود گفت: شاید این #منفورترین موجود نزد خدا باشد؛ اما این مطلب به ذهنش خطور کرد که شاید خدا همین موجود را نیز دوست داشته باشد.
✨هنگامی که به #میقات رفت، ندا رسید: «ای موسی! چیزی به همراه نیاوردی؟!»
موسی علیه السلام پاسخ داد: «به هرچه نگریستم، آن را شایسته دوست داشتن تو دیدم».
ندا رسید: «ای موسی! اگر آن #سگ را به همراه آورده بودی، از چشم ما می افتادی!» و یا در جایی دیگر آمده است: «ای موسی به عزت و جلالم قسم، اگر آن سگ را می آوردی نامت را از دیوان انبیاء محو می کردم»
💫نتیجه گیری:
«خودمون رو برتر از دیگران می بینیم ...
همه رو کوچکتر از خود میدونیم...
سر هر جریانی فوری خودمون رو با دیگری مقایسه میکنیم.. .
همینکه یه خوبی در خودمون دیدیم مقایسه شروع میشه . ......
من نمازخونم و فلانی نماز نمیخونه .......
من با حجابم و فلانی بی حجاب ...........
اینا همه دام های لطیف و نرم شیطان خبیث هست عزیزان ....همیشه باید خودمون رو نیازمند خوبی های بیشتر بدانیم.»
✨✨*«پس هیچوقت مقایسه نکن»*✨✨
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ماجرای_خواب_پیرمرد_مومن_و
#نجات_از_قحطی❗️
ماجرای قحطی در قم و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها....
🎤 استاد #عبدالحسین_بندانی_نیشابوری
✾📚 @Dastan 📚✾
💢 خدایا، جدی نبودها!
🔸 لطیف بود و مهربان.
🔹 اهل تشر و دعوا نبود.
🔻 گاهی هم اگر لازم میشد بهخاطر شیطنت بچهها یک دعوای کوچکی بکند، ظاهرسازی میکرد؛
نه اینکه واقعا به خشم آمده باشد.
یکبار بچهها دیده بودند که پدر بعد از دعوا به خلوتی رفته و دارد آهسته میگوید: «خدایا، من اگر یک دادی زدم، جدی نبودها!»
📚 برگرفته از کتاب #استاد
صد روایت از زندگی #آیت_الله_قاضی_طباطبایی ص۷۳
✾📚 @Dastan 📚✾
✳️داستان اسب و بادیه نشین
✨مردی، #اسب اصیل و بسیار زیبایی داشت که توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کرد. همه #آرزوی تملک آن را داشتند. بادیه نشین ثروتمندی پیشنهاد کرد که اسب را با دو شتر معاوضه کند، اما مرد موافقت نکرد.
🍂حتی حاضر نبود اسب خود را با تمام شترهای مرد #بادیه_نشین تعویض کند. بادیه نشین با خود فکر کرد: حالا که او حاضر نیست اسب خود را با تمام دارایی من معاوضه کند، باید به فکر حیله ای باشم. روزی خود را به شکل یک گدا درآورد و در حالی که تظاهر به بیماری می کرد، در حاشیه جاده ای دراز کشید. او می دانست که مرد با اسب خود از آنجا عبور می کند. همین اتفاق هم افتاد... مرد با دیدن آن گدای رنجور، سرشار از همدردی، از اسب خود پیاده شد به طرف مرد #بیمار و فقیر رفت و پیشنهاد کرد که او را نزدیک پزشک ببرد.
✨مرد گدا ناله کنان جواب داد: «من فقیرتر از آن هستم که بتوانم راه بروم. روزهاست که چیزی نخورده ام و نمی توانم از جا بلند شوم. دیگر قدرت ندارم.» مرد به او کمک کرد که سوار اسب شود.
🔹به محض اینکه مرد گدا روی زین نشست، پاهای خود را به پهلوهای اسب زد و به سرعت دور شد.
🔸مرد متوجه شد که #گول بادیه نشین را خورده است. فریاد زد: صبر کن! می خواهم چیزی به تو بگویم.
🔹بادیه نشین که کنجکاو شده بود کمی دورتر ایستاد. مرد گفت: تو اسب مرا #دزدیدی. دیگر کاری از دست من برنمی آید، اما فقط کمی وجدان داشته باش و یک خواهش مرا برآورده کن: «برای هیچ کس تعریف نکن که چگونه مرا گول زدی...»
🔸بادیه نشین #تمسخرکنان گفت: چرا باید این کار را انجام دهم؟! مرد گفت: چون ممکن است زمانی بیمار درمانده ای کنار جاده ای افتاده باشد. اگر همه این جریان را بشنوند، دیگر کسی به او کمک نخواهد کرد...
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مردی_که_برادر_ومادر_خود_را
#به_شکل_حیوان_می_دید
سخنران:استاد رائفی پور
موضوع: مردی که برادر ومادر خود را به شکل حیوان دید✅
و#چشم_برزخی ایت الله بهجت ره که انسانها را به شکل دیگری می دید 🌺
✾📚 @Dastan 📚✾
💫 #نظر_اجنه_درباره_آیت_الله_بهجت❗️
🍃یک بار بچههای کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند . آیت الله بهجت به بچهها فرمودند : بیایید با شما کار دارم . دیدم آقا به آنها فرمودند: جن ترس ندارد ، آنها کاری به مومن ندارند .
🍃ایشان گفتند:"من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آنجا نرو جن دارد. گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم ، عمامهام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم.
🍃پاسی از شب که گذشت ، صدای پای آنها را بیرون در اتاق میشنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد. از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد. دید که من اینجا خوابیدم و عمامهام کنارم است. رفت به آنها گفت: برویم #این_آدم_لشکر_خداست."
#نظر_اجنه_درباره_آیت_الله_بهجت👆
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ قال الإمام الصادق عليه السلام:
إنّ الخضرَ كانَ نَبيّا مُرسَلاً ،بَعَثَهُ اللّه ُ تباركَ وتعالى إلى قَومِهِ فدَعاهُم إلى تَوحيدِهِ والإقرارِ بأنبيائهِ ورُسُلِهِ وكُتُبِهِ ، وكانَتْ آيَتُهُ أ نّهُ كانَ لا يَجلِسُ على خَشَبَةٍ يابِسَةٍ ولا أرضٍ بَيضاءَ إلّا أزهَرَت خَضِرا ، وإنّما سُمِّيَ خضرا لذلكَ .
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
خضر، پيامبرى مرسل بود كه خداوند تبارك و تعالى وى را به سوى قومش فرستاد و او آنان را به يگانه دانستن خدا و اقرار به پيامبران و فرستادگان او و كتاب هايش فراخواند و معجزه اش اين بود كه روى هر چوب خشك يا هر زمين بى علفى مى نشست، سبز مى شد و از اين رو «خضر» ناميده شد.
📚علل الشرائع: 59/1 .
✾📚 @Dastan 📚✾
⁉️ آیا «#ذکر_یونسیه» که مورد توجه علما و بزرگان بوده، نیاز به اجازه و آداب و شرایط خاصی دارد؟
بخش اول
در رابطه با این ذکر روایتی وارد شده که هم حکیمانه و هم عقلی است؛ این جمله از معصوم علیهالسلام رسیده، و احتیاج به اجازه هم ندارد. امام علیهالسلام فرمودند: «وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اِغْتَمَّ كَيْفَ لاَ يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ «لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ سُبْحٰانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظّٰالِمِين» تعجب میکنم که کسی غم دارد و پناه نمیبرد به این ذکر «فَإِنِّي سَمِعْتُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا «وَ نَجَّيْنٰاهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ كَذٰلِكَ نُنْجِي اَلْمُؤْمِنِينَ» استناد امام معصوم سلاماللهعلیه هم به خود آیهی قرآن است که همانطور که حضرت یونس را از غم نجات دادیم «وَ كَذٰلِكَ نُنْجِي اَلْمُؤْمِنِينَ» اهل ایمان را نجات میدهیم.
اما سؤال و نیاز هر کسی به اندازهی درکش هست؛ ما شاید حدود پانزده سال پیش عتبات مشرف شده بودیم، یک آقایی که بچه کوچکی داشت، همراه ما بود؛ موقعی خارج شدن از حرم امام حسین سلاماللهعلیه، کفش خودش و خانمش بود، ولی کفش بچه نبود؛ و مجبور شدند برای بچه کفش بخرند، با اینکه کفش قبلی را هم تازه خریده بودند. قبل از زیارت، هر چه بچه اصرار میکرد من کفش میخوام، به او میگفتند چون برات تازه کفش خریدیم، دیگه نمیتونیم برات کفشِ تازه بخریم؛ اما وقتی کفش گم شد، مجبور شدند دوباره برایش کفش بخرند؛ بعد از اینکه کفش خریدند، بچه گفت من از امام حسین کفش خواستم! این آقا میگفت دفعهی بعد که حرم مشرف شدیم، کفش قبلی سر جایش بود! حالا امکان دارد کفش بزرگ را یکی اشتباهی بپوشد، اما کفش بچه شش هفت ساله را بعید هست، و اینکه دفعهی بعد سرجایش باشد، معلوم است کار خود امام حسین سلاماللهعلیه بوده، مأمور فرستاده تا دعای کودک را اجابت کند.
اما نکته مهم این است که ما معمولا به خاطر حاجت خودمان، متوسل به این ذکر یا به اذکار دیگر میشویم؛ نه اینکه برای حضرت قدم بر داریم! درحالی که اگر برای حضرت قدم برداریم «مَنْ شَغَلَ بِذِكْرِي عَنْ مَسْأَلَتِي أَعْطَيْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِي مَنْ يَسْأَلُنِي» کسی که با یاد من حاجتش را فراموش کند، بیشتر به دنبال حاجتش میروم. در روایت فراوان است که اگر کسی به دنبال حاجت برادر مؤمنش برود، خدای تبارک و تعالی به دنبال حاجتش میرود. حالا اگر کسی کاری را برای امام زمان انجام بدهد، برای فرج انجام بدهد، و خودش مشکلی داشته باشد؛ امام زمان سلاماللهعلیه میبیند و حاجتش را بر طرف خواهد کرد.
کسی که برای فرج حضرت قدم برمیدارد، در مسیر برداشتن ظلمها قدم برمیدارد. کسی که التزام به این ذکر دارد، متوجه این حقیقت میشود، که خودش ظالم است؛ کسی که خودش را ظالم میبیند، میداند که امام علیهالسلام به خاطر ظلم او محبوس است! و کسی که برای رفع حاجت امام علیهالسلام و برای فرج و گشایش امام علیهالسلام، ظلمهای خودش را خاموش کند، این ذکر به او تنبه میدهد به اینکه تو ظالم هستی، و در ازل با تأخیر در قبول ولایت اهلبیت عصمت و طهارت علیهالسلام مرتکب ظلم شدی، و اینجا با استغفار زیاد و این ذکر که حقیقتِ استغفار است، تنبه پیدا میکنی که من آتشهای خودم را باید خاموش کنم؛ وقتی که آتشها را خاموش کردی، مشی برای ولیعصر سلاماللهعلیه کردی، آن وقت هم خدای تبارک و تعالی جبران میکند.
ادامه دارد ...
📌 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادتپرور(ره)
✾📚 @Dastan 📚✾
نتیجه ی ظلم به مورچه ...❗️
مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب میفرمودند: یکی از طلاب به نام آقا سیّد عبّاس،گهگاهی با پایِ خود مورچههایِ اطرافِ حجره خود را لگد مال میکرد!
به او گفتم:چرا این جاندران را از بین میبری و نابود میکنی؟ گفت:آنها مزاحمِ سُفره قند من هستند.
گفتم: در اطراف سفره قند، نخ تعبیه شده است، میتوانی آن را در جای دیگری آویزان کنی که مورچهها به آن دسترسی پیدا نکنند.
گفت: من از لگد مال کردنِ مورچهها لذت میبرم!
مدتی نگذشت سیّد عبّاس به پا دردِ سختی مبتلا شد و هر چه بیشتر به معالجه و درمان پرداخت، کمتر نتیجه گرفت و سرانجام همان پا درد، او را از پای درآورد.
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
#شهیدانه ♥️↓
عملیات بزرگی در پیش داشتیم بعضی از عملیاتهای قبلی با موفقیت انجام نشدهبود و من خیلی ناراحت بودم.به محمدحسین گفتم:.. به نظرم این یکی هم مثل بقیه نتیجه ندهد.
گفت:اتفاقا ما در این عملیات پیروز میشویم. گفتم:دیوانه شدی؟عملیاتهایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم. آن وقت در این یکی که از همه سختتر است موفق میشویم؟
خندهای کرد و با همان تکیه کلام همیشگیاش گفت:حسین پسر غلام حسین به تو میگوید که ما در این عملیات پیروزیم.
خوب میدانستم که او بی حساب حرف نمیزند. حتما از طریقی به چیزی که میگوید ایمان و اطمینان دارد. گفتم: یعنی چه؟ از کجا میدانی؟ گفت: بالاخره خبر دارم.
گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به من گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفته؟ گفت:حضرت زینب...
وقتی که عملیات با موفقیت انجام شد یاد حرف آن روز محمدحسین افتادم و از اینکه به او اطمینان کرده بودم خیلی خوشحال شدم.
سرباز روح الله
#شهیدمحمدحسینیوسفالهی
✾📚 @Dastan 📚✾
+
یادتان هست همیشه دعا میکردیم از یاران امام زمان باشیم ... به خودت نگاه کن !
به دعایی که مستجاب شده . . .
#مقتدر_بمان(♢)