🔴واشنگتن: به تشدید فشارها علیه ایران ادامه میدهیم
🔹سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه وزیر خارجه ایران گفته که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اطمینان داده سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی قرار نمیگیرد، مدعی شد: ما اظهاراتی را از وزیر خارجه ایران شنیدهایم که اگر دروغهای آشکار نباشد، مشکوک است.
🔹 در دستورکار قرار ندارد. ایران پیوسته به فرصتها برای بازگشت متقابل به پایبندی به برجام پشت کرده است.
🔹اگر ایران به مشارکت در نقض حقوقبشر ادامه دهد، ما به استفاده از فشارهای بیشتر ادامه میدهیم.
☫اخبار 20:20 🔻
https://eitaa.com/joinchat/2830106866C3b985d9667
📚 #داستان١٠٣۴
هیچ جای دنیا به اندازه پول یک موتور سیکلت از شما دریافت نمیکنند
و یک ماشین صفر (فولوكس) به شما تحویل دهند
اما در آلمان نازى اين اتفاق افتاد، زيرا این یک طرح رفاهى بود كه توسط هيتلر پياده شد!
#بیادعلیرضاوبابا
🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿
شما و دوستان ارجمندتون هم
به :
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
دعوتید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
📚 #داستان١٠٣۵
#قصه_ی_آرم_جمهوری_اسلامی
روند طراحی آرم در
وسط پرچم جمهوری اسلامی که توسط فردی به نام حمید ندیمی تهیه شده است.
#بیادعلیرضاوبابا
🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿
شما و دوستان ارجمندتون هم
به :
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
دعوتید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
📚 #داستان١٠۳۶
#حکایتی_بسیار زیبا و
خواندنی
روزی منزل مرحوم شیخ راشد خطیب شهیر بودم.
چند تن از بازرگانان معروف و متدین بازار تهران به اتفاق یک بازرگان زرتشتی,
نزد ایشان آمدند تا آن بازرگان زرتشتی را به دین اسلام مشرف گردانند.
شیخ از بازرگان زرتشتی
پرسیدند:
شما به خدای یگانه ایمان دارید؟
بازرگان زرتشتی گفت:
بله!
پرسیدند:
شما راست کردار و راست گفتار هستید؟
همه بازرگانان مسلمان گفتند:
ایشان در بازار تهران از نظر راست کرداری و راست گفتاری بی نظیر هستند...
پرسیدند:
شما مالِ خود را مالِ مردم و مالِ مردم را مالِ خود می دانید؟
بازرگانان مسلمان همگی
گفتند:
ایشان امینِ بازارِ تهران هستند
شیخ فرمودند:
ایشان مسلمانٍ حقیقی هستند,
نیاز به هیچ چیز دیگری نیست
#سیره_فرزانگان ،
عبدالحسن بزرگمهرنیا
#بیادعلیرضاوبابا
🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿
شما و دوستان ارجمندتون هم
به :
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
دعوتید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
📚 #داستان١٠٣٧
🔴 #شیرزن_ایرانی_که:
#کمترکسی_اورامی_شناسد
🔹 بانو « #آمنه_وهاب_زاده» امدادگر،
آر پی چی زن و
همرزم شهید همت و
شهید چمران که :
وقتی رژیم بعث شیمیایی زد و ایشان دید جانبازی که درحال درمانش است ماسک ندارد؛
ماسک خود را به او داد و خود شیمیایی شد
🔹 چرا از این #زن_قهرمان_ایرانی، برای مردم گفته نشده است ؟!
🔹 مگر ارزش کار این بانو، از قضیه پطرس که یک خارجی بود و خیلی ها میگویند کل این داستانش دروغ است کمتر است که جایی در کتاب های درسی ما ندارد؟!
🔹 هزاران شخصیت واقعی و فداکار در جامعه خودمان داریم، آن وقت شخصیت های جعلی و داستان های دروغین آنها را در کتاب های درسی خود قرار می دهیم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
🌷🌷🌷🌷
📚 #داستان١٠٣٨
🌹 خاکریز خاطرات
(پارهکردن آخرین بند شهوت!)
📖 به نقل از:
کتاب "کوچه نقاشها"
( #خاطرات_سیدابوالفضل_کاظمی، انتشارات سوره مهر، ص۴۶۲)
✍️ داشتم آسمان را نگاه میکردم
که اصغر یکدفعه دستبرد توی یقهاش،
پلاکش را کند
و در دستش گرفت.
تعجب کردم.
گفتم:
«اِ.. چی کار میکنی اصغر؟»
با حالت عجیبی که هرگز تا آنموقع ندیده بودم،
گفت:
«شهادت هم یهجور شهوته.
میخوام گمنام بمیرم
تا اسیر این شهوات نباشم.»
اول فکر کردم جدی نمیگوید.
همینطور که نگاهش میکردم،
پلاکش را انداخت توی کانال ماهی.
با ناراحتی گفتم:
«بابا! اصغر! چی کار کردی؟
اگه طوریت بشه،
با همین پلاک پیدات میکنن.
چرا انداختیش؟»
گفت:
«حتی به اون هم نمیخوام وابسته بشم.»
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🌹 #سردارشهیدعلی_اصغرارسنجانی
فرمانده گردان میثم -
لشگر ۲۷
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸تاظهورررررر راهی نمانده 🌸🍃
❗️کارتان را برای خدا نکنید!!
برای خدا کار کنید:)
💟شهیدآوینی
🌹کانال خادم الظهور خادم الشهدا 🌹
@wwwwwkhadam
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 #داستان١٠٣٩
🎥 #شهیدعلی_خوشلفظ خطاب به رهبرانقلاب:
با اينکه شیمیدرمانی می شوم و خیلی درد دارم؛
شما را که دیدم دردهایم رفت...
❤️ آقاجان!!.
ماهم تمام ناملایمات روزگار رو به عشق وجود شما تحمل می کنیم.
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
۲۹ آذر ۱۳۹۶-🌷سالروز شهادت جانباز سرافراز شهید علی خوش لفظ
📚#بیادعلیرضاوبابا
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚داستان١٠۴٠
۲۹ آذر ۱۳۹۶-🌷شهادت جانباز سرافراز شهید علی خوش لفظ
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
پاسخ رهبر انقلاب به نگرانی و دغدغههای شهید #خوش_لفظ :
🌴 آرام باشید!... این انقلاب، چیز عجیبیست؛ تازه اول کاره؛ این انقلاب دردسرها درست میکنه برای اربابان دنیا !!
#بیادعلیرضاوبابا
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 #داستان١٠۴١
🎥 خلاصه ای از مصاحبه با شهيد "علی خوش لفظ" راوی کتاب "وقتی مهتاب گم شد" به همراه تقریظ رهبر انقلاب
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
۲۹ آذر ۱۳۹۶-🌷سالروز شهادت جانباز سرافراز شهید علی خوش لفظ
#بیادعلیرضاوبابا
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
📚 #داستان١٠۴٢
📚 #معرفی_کتاب
📕 عنوان کتاب: وقتی مهتاب گم شد
✍️ نویسنده: حمید حسام
📇 ناشر: سوره مهر
♦️کتاب "وقتی مهتاب گم شد" تالیف حمید حسام شرح زندگی سردار شهید علی خوشلفظ و روایتی عینی از یک واقعهی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند.
علی خوش لفظ یک قهرمان ملی است. این را زخم های نشمرده ای که از او «علی خوش زخم» ساخته گواهی می دهد.
کتاب حاضر، یک قصه، داستانپردازی و یا اسطورهسازی نیست؛ بلکه واقعیتی است که به اساطیر هم مانند است؛ واقعیت زندگی و رزم مردی که «خود واقعیاش» را در «شبی که مهتاب گم شد»، پیدا کرد.
#وقتی_مهتاب_گم_شد
#شهید_علی_خوش_لفظ
#بیادعلیرضاوبابا
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
📚 #داستان١٠۴٣
#خاطره🌸
یک روز صبح در محوطه پادگان دوکوهه در حال قدم زدن بودم، سبز پوشِ با وقاری را دیدم که به گردان ها سر می زد.
معطل نکردم.دویدم و هن و هن کنان گفتم:سلام حاج آقا.😊
جواب سلامم را که داد، ذوق زده پرسیدم:مرا که میشناسید حاج آقا؟!
جادهی راه خون، یادتان که می آید؟!
#خوش_لفظ هستم، همان که برایم از بلدچی خوب بودن گفتید.
یادتان که نرفته؟!🙄
خندید.😄
آغوش باز کرد و بوسهای بر پیشانیام زد که گرمی اش را هنوز حس میکنم.
با این کار با #حاج_احمد_متوسلیان احساس صمیمیت بیشتری کردم.
بچه های گردان نگاه می کردند و من گفتم:
حاج آقا روز آخر در مریوان گفتید برو و زود برگرد.آمده ام برای عملیات.🙂
_حتما...ان شاءالله در عملیات بعد شرکت خواهی کرد.اما بگو ببینم چرا توی این گرما ژاکت زمستانی پوشیده ای؟!🤔
سرم را پایین انداختم و گفتم:خب باید معلوم شود بچهی همدانم.😅
📃خاطرهی #شهید_علی_خوشلفظ با #حاج_احمد_متوسلیان
#بیادعلیرضاوبابا
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
📚 #داستان١٠۴۴
به جایی رسید
که حضرت آقا بهش میگفتند :
شما نفس کشیدنت هم مبارزه است..
بهش میگفت:
هر موقع هر جوری بمیری
قطعا شهیدی..!
✍🏻خیلی حرفه ها..
باید اینجوری بشیم..
#شهید_علی_خوش_لفظ
#سالروز_شهادت
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
#بیادعلیرضاوبابا
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
📚 #داستان١٠۴۵
بخشی از:
#پیام_رهبرمعظم_انقلاب
#بمناسبت_شهادت_جانبازسرافراز، #علی_خوش_لفظ :
سلام و رحمت خدا
بر جانباز عزیز#آقایعلی_خوش_لفظ که اجر دههاسال درد و رنجِ جانبازی را به جایگاه والای شهادت فیسبیلالله پیوند زد.
#اوشهیدزنده_بود و
#پاداش_عظیم_صابران را بدست آورد.
#بیادعلیرضاوبابا
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
📱تصاویریکهحرفمیزنند 👇
📚 #بیادعلیرضاوبابا
🆔: دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
📱تصاویریکهحرفمیزنند 👇
#بیادعلیرضاوبابا
🆔: دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
#بدونشرح❗️
📌تصاویریکهحرفمیزنند
📚 #بیادعلیرضاوبابا
🆔: دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
📚 داستان١٠۴۶
.
🌷شهیدی که برات شهادتش را از آیتالله بهجت گرفت🌷
🌑آیت الله بهجت دست روی زانوی او گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟گفت: طلبه هستم.
🔹آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️
دوباره پرسیدند: اسم شما چیست؟
گفت: فرهاد
♦️آقای بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) به شهادت خواهيد رسيد. شما يكی از سربازان امام زمان(عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید.
🌷شهید عبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله بهجت، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید...●
#سالروز_شهادت
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی
.
#بیادعلیرضاوبابا
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
✍ #پيامبر_خداصلى_الله_عليه_و_آله
خيْرُ النِّــكاحِ اَيْسَــرُهُ
بهترين ازدواج آسان ترين آن است
📗نهج الفصاحه ، ح 1507
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#بیادعلیرضاوبابا
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
✨✨✨✨✨✨✨
❣❣❣❣❣💐
📚 #داستان١٠٣۶
#امام_زمان
💠 مرحوم مجلسی اول میفرماید:
در اوایل جوانی مایل بودم نماز شب بخوانم اما نماز قضا بر عهده ام بود و به همین دلیل احتیاط می کردم و نمی خواندم.
شیخ بهائی فرمود:
نماز قضا بخوان.
اما من با خود می گفتم نماز شب خصوصیات خاص خود را دارد و با نمازهای واجب فرق می کند.
یک شب بالای پشت بام خانه ام در خواب و بیداری بودم که امام زمان علیه السلام را در بازار خربزه فروشان اصفهان در کنار مسجد جامع دیدم.
با شوق و شعف نزد او رفتم و سوالاتی کردم از جمله خواندن نماز شب. فرمود:
بخوان!
عرض کردم :
یابن رسول الله،
همیشه دستم به شما نمی رسد!
کتابی به من بدهید که به آن عمل کنم.
فرمود:
برو از آقا محمد تاج کتاب بگیر
در خواب گویا او را می شناختم؛رفتم کتاب رااز اوگرفتم ومشغول خواندن بودم ومی گریستم که از خواب بیدار شدم.
از ذهنم گذشت که شاید محمد تاج همان شیخ بهائی است و منظوراین است که شیخ بهایی ریاست شریعت را در آن دوره به عهده دارد.
نماز صبح را خواندم و خدمت ایشان رفتم.
دیدم شیخ با سید گلپایگانی مشغول مقابله صحیفه سجادیه است.
بعد ناگهان یاد جایی که امام را در آن ملاقات کرده بودم،افتادم و به کنار مسجد جامع رفتم.
در آنجا آقا حسن تاج را دیدم که از آشنایان قدیمم بود.
مرا که دیدگفت ملا تقی بیا برویم خانه یک سری کتاب به تو بدهم
کتابی را برداشتم؛
ناگهان دیدم همان کتابی است که دیشب در خواب دیده بودم.
صحیفه سجادیه بود.
به گریه افتادم. بیرون آمدم.
📚امام شناسی، ج۱۵
بحارالانوار،ج۱۱۰
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
#بیادعلیرضاوبابا
🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿
شما و دوستان ارجمندتون هم
به :
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
دعوتید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
📚 #داستان١٠۴٧
🌹سلام بر ابراهیم 🌹
ما از داخل يك شيار باريك با شيب كم به سمت نوك تپه حركت كرديم.
در بالاي تپه ســنگرهاي عراقي كاملا مشــخص بود. من وظيفه داشــتم به محض رسيدن آنها را بزنم.
يك لحظه به اطراف نگاه كردم. در دامنه تپه در هر دو طرف ســنگرهايي به ســمت نوك تپه كشيده شده بود. عراقيها كاملا ميدانستند ما از اين شيار عبور ميكنيم! آب دهانم را فرو دادم، طوري راه ميرفتم كه هيچ صدايي بلند
نشود. بقيه هم مثل من بودند. نفس در سينهها حبس شده بود!
هنوز به نوك تپه نرسيده بوديم که يكدفعه منوري شليك شد. بالاي سر ما روشن شــد! بعد هم از سه طرف آتش وگلوله روي ما ريختند. همه چسبيده بوديم به زمين. درست در تيررس دشمن بوديم. هر لحظه نارنجك، يا گلولهاي
به سمت ما ميآمد. صداي ناله بچههاي مجروح بلند شد و...
درآن تاريكي هيچ كاري نميتوانستيم انجام دهيم. دوست داشتم زمين باز ميشد و مرا در خودش مخفي ميكرد. مرگ را به چشم خودم ميديدم. در همين حال شخصي سينه خيز جلو ميآمد و پاي مرا گرفت!
سرم را كمي از روي زمين بلند كردم و به عقب نگاه كردم. باورم نميشد.
چهرهاي كه ميديدم، صورت نوراني ابراهيم بود.
يكدفعــه گفت: تويي؟! بعد آرپيجــي را از من گرفت و جلو رفت. بعد با
فرياد الله اكبر آرپيجي را شليک کرد.
سنگر مقابل كه بيشترين تيراندازي را ميكرد منهدم شد. ابراهيم از جا بلند شد و فرياد زد: شيعههاي اميرالمؤمنين بلند شيد، دست مولا پشت سر ماست.
بچهها همه روحيه گرفتند.
من هم داد زدم؛ الله اكبر، بقيه هم از جا بلند شــدند. همه شليك ميكردند.
تقريبا همه عراقيها فرار كردند. چند لحظه بعد ديدم ابراهيم نوك تپه ايستاده!
كار تصرف تپه مهم عراقيها خيلي ســريع انجام شــد. تعدادي از نيروهاي دشمن اسير شدند. بقيه بچهها به حركت خودشان ادامه دادند.
من هم با فرمانده جلو رفتيم. در بين راه به من گفت: بيخود نيست كه همه دوست دارند در عمليات با ابراهيم باشند. عجب شجاعتي داره!
نيمههاي شب دوباره ابراهيم را ديدم. گفت: عنايت مولا رو ديدي؟! فقط يه
الله اكبر احتياج بود تا دشمن فرار كنه!
٭٭٭
عمليات در محور ما تمام شد. بچههاي همه گردانها به عقب برگشتند. اما بعضي از گردانها، مجروحين و شهداي خودشان را جا گذاشتند!
ابراهيــم وقتي با فرمانده يكــي از آن گردانها صحبت ميكرد، داد ميزد!
خيلي عصباني بود. تا حالا عصبانيت او را نديده بودم.
ميگفت: شما كه ميخواستيد برگرديد، نيرو و امكانات هم داشتيد، چرا به فكر بچههاي گردانتان نبوديد!؟ چرا مجروحها رو جا گذاشتيد، چرا ...
با مسئول محور كه از رفقايش بود هماهنگ كرد. به همراه جواد افراسيابي و چند نفر از رفقا به عمق مواضع دشمن نفوذ كردند.
آنها تعدادي از مجروحين و شــهداي بجا مانده را طي چند شــب به عقب انتقال دادند. دشــمن به واسطه حساسيت منطقه نتوانسته بود پاكسازي لازم را انجام دهد.
ابراهيم و جواد توانستند تا شب 21 آذرماه 61 حدود هجده مجروح و نُه نفر از شهدا را از منطقه نفوذ دشمن خارج كنند.
حتي پيكر يك شهيد را درست از فاصله ده متري سنگر عراقيها با شگردي خاص به عقب منتقل كردند!
ابراهيم بعد از اين عمليات كمي كســالت پيدا كرد. با هم به تهران آمديم.
چند هفتهاي تهران بود. او فعاليتهاي مذهبي و فرهنگي را ادامه داد.
#سلام_بر_ابراهیم
#بیادعلیرضاوبابا
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
#بدونشرح❗️
📌تصاویریکهحرفمیزنند
🆔 #بیادباباوعلیرضا
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat