💕🌸🌺🌺🌺🌺🌸💕
#داستان٢٨٠
🌺🌺 #بهمنيار_و_بوعلى
💫بوعلى در حواس و در فكر انسان فوق العاده اى بوده و شعاع چشمش از ديگران بيشتر و شنوايى گوشش تيز تيز بود.
به طورى كه مردم درباره او افسانه ها ساخته اند.
🔆مثلا مى گويند:.
هنگامى كه در اصفهان بود، صداى چكش مسگرهاى كاشان را مى شنيد.
✨شاگردش بهمنيار به او گفت :
شما از افرادى هستيد كه اگر ادعاى پيغمبرى بكنيد،
مردم مى پذيرند و واقعا از خلوص نيت ايمان مى آورند.
🌟بوعلى گفت :
اين حرفها چيست ؟
تو نمى فهمى ؟
💫بهمنيار گفت :
نه .
مطلب حتما از همين قرار است . بوعلى خواست عملا به او نشان بدهد كه مطلب چنين نيست .
در يك زمستان كه با يكديگر در مسافرت بودند و برف زيادى هم آمده بود، مقارن طلوع صبح كه مؤ ذن مى گفت ،
بوعلى بيدار بود و بهمنيار را صدا كرد.
🔆بهمينيار گفت :
بله .
✨بوعلى گفت :
برخيز.
🌟بهمنيار گفت :
چه كار داريد؟
💫بوعلى گفت :
خيلى تشنه ام .
يك ظرف آب به من بده تا رفع تشنگى كنم .
🔆بهمنيار شروع كرد استدلال كردن كه استاد،
خودتان طبيب هستيد.
بهتر مى دانيد معده وقتى در حال التهاب باشد، اگر انسان آب سرد بخورد معده سرد مى شود و ايجاد مريضى مى كند.
✨بوعلى گفت :
من طبيبم و شما شاگرد هستيد.
من تشنه ام شما براى من آب بياوريد، چكار داريد.
🌟باز شروع كرد به استدلال كردن و بهانه آوردن كه درست است كه شما استاد هستيد و لكن من خير شما را مى خواهم من اگر خير شما را رعايت كنم ،
بهتر از اين است كه امر شما را اطاعت كنم .
پس از آنكه بوعلى براى او اثبات كرد كه برخاستن براى او سخت است .
👈گفت :
من تشنه نيستم .
خواستم شما را امتحان كنم .
آيا يادت هست به من مى گفتى :
چرا ادعاى پيغمبرى نمى كنى ؟
اگر ادعاى پيغمبرى بكنى مردم مى پذيرند.
شما كه شاگرد من هستى و چندين سال است پيش من درس خوانده اى ،
مى گويم ، آب بياور،
نمى آورى و دليل براى من مى آورى ،
در حالى كه اين شخص مؤذن پس از گذشت چند صد سال از وفات #پيغمبر_اكرم (ص ) بستر گرم خودش را رها كرده و بالاى مأذنه به آن بلندى رفته است تا آن كه نداى (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله ) را به عالم برساند.
او پيغمبر است ، نه من كه بوعلى سينا هستم .
#حکایت
✾📚 @Dastanayekhobanerozegar 📚✾
#صلوات بر بوعلی و عموم علمای ودانشمندان مسلمان