هدایت شده از الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
#سرداران_شهیدی_که_از_فاو_پرکشیدند
از سمت چپ
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی
#شهید_احسانی_نژاد مسوول ستاد
#شهید_حاج_جعفر_جنگروی جانشین #لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام
@alvaresinchannel
گزیده ای از وصیت نامه
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10
شهادت عملیات والفجر 8
4 اسفند 1364 شهر فاو
🔸 وای و صد وای بر آنان كه قدر خودشان را در این چند روزه دنیای فانی نمیدانند؛ یعنی دستشان را پر نمینمایند و به اخلاق حسنه و اعمال نیك آراسته نمیشوند. افسوس كه دل میبندند و دوست میدارند چند روزه دنیای فانی را، همچنان دل میبندند كه انگار چند صد سال عمر مینمایند، غرور میورزند، غفلت زدهاند و سركشی میكنند و در نهایت از درگه خداوند رانده میشوند.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#شب_های_قدر_جبهه
✅ #شب_نوزدهم_ماه_رمضان_سال_1363
اوایل خرداد ماه سال 63 بود که بعد از طی مانورهای متعدد در میدان مین واقعی در اردوگاه آموزشی #شهدای_تخریب در جاده آهواز آبادان به #مقر_شهید_موحد_دانش در سه راهی جفیر آمدیم
هوا فوق العاده گرم بود و باد شدیدی هم میوزید به حدی که وزش باد اجازه استقرار چادرها رو نمیداد.
با هر مشقتی بود چادرها زده شد و چون اون منطقه بیابونی و پر از عقرب بود تدبیر این شد که با توتون و تنباکو اطراف چادرها رو خط بکشند تا حیوانات موذی از جمله عقرب و رطیل وارد نشوند.
وسط اردوگاه هم سه تا چادر به هم وصل کردیم به عنوان حسینیه که برای مراسمات جمعی از آن استفاده شود.
#ماه_رمضان_بود و فرمانده ما #شهید_حاج_عبدالله_نوریان به جهت معنوی خیلی مواظب نیروهای تحت فرمانش بود
و همیشه سعی داشت فعالیت های رزمی و روزمره بچه های تخریب آسیبی به مسائل معنوی نرساند
روز 18 ماه رمضان بعد از مراسم صبحگاه تذکرات لازم در خصوص شب نوزدهم ماه مبارک رمضان رو داد و از مسولین دسته و مربیان آموزشی خواست به بچه ها استراحت بدهند که برای شب زنده داری #شب_قدر شادابی لازم رو داشته باشند.
بعد از صبحانه من رو صدا کرد و فرمود امشب شما برنامه ات برای شب قدر چیه...
من هم گفتم حق تقدم با حاج مرشده.
اون سال ها پیشکسوت خوننده های گردان تخریب ل10 حاج ابراهیم قاسمی بود که مرشد صداش میکردیم و بنده تا ایشون بود خودم رو جلو نمی انداختم و سعی میکردم به این حریم احترام بگذارم.
البته این سین و جیم کردن برای چیز دیگه بود که شهید نوریان خودش لو داد
ایشون گفت اگر اجازه بدهید من هم در مراسم احیاء امشب سهیم و شریک باشم.
سووال کردم میخواهید بخونید
گفت خوندن که نه...
یک متن ادبی نشان من داد که در مورد عظمت امیرالمومنین علیه السلام بود و گفت اگر موافق باشید من بعد از روضه خوانی و قبل از اینکه قرآن به سر بگیرید بخونم.
چاره ای نبود امر فرماندهی بود و قبول افتاد.
شب نوزدهم بعداز اینکه بچه ها شام خوردند به حسینیه گردان اومدند.
ابتدا روحانی گردان تخریب #شهید_علی_سیفی سخنرانی کرد
شهید سیفی به جهت معنوی انسان وارسته ای بود سواد حوزوی زیادی نداشت اما تا دلت بخواد اهل معنویت بود
و بقدری دلنشین صحبت میکرد که در طول سخنرانیش یک لجظه گریه بچه ها بند نمی آمد
بعد از شهید سیفی من شروع به خوندن کردم
چون مجلس آماده رو تحویل گرفتم وقفه ای در جلسه نیفتاد
و بعد حاج مرشد قاسمی نوحه داد و بعد هم شهید نوریان متن ادبی که تهیه کرده بود به سبک خودش خوند.
سعی میکرد وسط خوندنش یک حزنی هم به مجلس بدهد اما نشد و کار نگرفت و صدای گریه بچه ها قطع شد و بعد هم قرآن به سرگرفتیم و شهید مصطفی مبینی جوشن کبیر رو شروع کرد و جلسه یکی دو ساعت قبل از اذان صبح تمام شد.
بعد از نماز صبح به شوخی از من پرسید برنامه من دیشب چه جوری بود؟؟؟؟؟؟
من هم با خنده گفتم برادر عبدالله مجلس یخ کرد
و اون هم با محبتی که داشت گوشم رو پبچوند و گفت: ای شیله پیله دار(تکه کلام شهید نوریان بود)
یاد اون روزهای خوب بخیر
یاد ناله های عارف شهید علی سیفی
یاد صفای باطن شهید مصطفی مبینی بخیر
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#رویای_صادقه
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان
✍️✍️✍️✍️راوی: #جعفر_طهماسبی
روزهای آخر #ماه_رمضان سال 64 بود که حاجی یه تعداد رو جدا کرد و از #مقر_الصابرین رفتیم برای غرب کشور.
شب احیاء در#پادگان_شهید_عبادت مریوان بودیم و فردای اون رفتیم برای #پاکسازی_میادین ارتفاعات لری در پنجوین
در یکی از شیارها در کنار مقر #جهاد_سازندگی_سمنان چادر زدیم و اسباب اساسیه رو پیاده کردیم. شب رو اونجا خوابیدیم و فرداش رفتیم برای شناسایی میدون مین هایی که بایستی پاکسازی میبشد.
تا نزدیک غروب مشغول بودیم و برای نماز مغرب و عشاء اومدیم به #مقر_تخریب.
اون شب خوابیدیم و فردا صبح سر صبحونه #حاج_عبدالله گفت : دیشب یه خواب دیدم.. بچه ها به شوخی گفتند . برادر عبدالله دیگه چی شد.
خیلی جدی گفت دیشب خواب دیدم که به من گفتن #به_میقات_میروی...
من گفتم برادر عبدالله میقات یکی از #مناسک_حج_تمتع است.
حاجی توی فکر رفت
زیاد دنبال خوابش رو نگرفت و قضیه تموم شد.
رفت جهاد سمنان برای هماهنگی غذای بچه ها برگرده.
وقتی برگشت گفت مرشد وسایلت رو بردار بریم جنوب.
گفتن #پادگان_دو_کوهه جلسه است باید حتما باشم. فکر کنم اون روزها تازه #آقای_فضلی به عنوان فرمانده #تیپ_سیدالشهداء_علیه_السلام معرفی شده بود.
اومدیم جنوب و ما رو برد گذاشت #مقر_الصابرین و خودش رفت دوکوهه برای جلسه...
غروب که برگشت حالش دگرگون شده بود. بدون اینکه ازش سوالی کنیم خودش گفت به من گفتن برو تهران کارهات رو انجام بده برای سفر #حج_تمتع.
چند روز بیشتر وقت نداری.
برادر عبدالله نوریان در روءیای صادقه بشارت زیارت خانه خدا رو گرفت و اواخر تیرماه سال 64 عازم #حج_بیت_الله_الحرام شد و احرام برای طواف خانه خدابست و در اسفند ماه سال 64 به #لقاء_الله رسید ومعراجی شد.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel