#داستان۵۴٢
یکی از #طلّاب_اصفهانی میگوید:
▫️ زمانی برای #خودسازی و #تزکیه_نفس چند ماهی به مشهد مقدّس مسافرت نمودم.
روزی خدمت #آیت_الله_العظمی_بهجت رسیدم.
ایشان بدون اینکه سؤال کنم،!؟فرمود:
⭕️ آقا #خودسازی به این شکل فایدهای ندارد.
#بروید_به_اصفهان_و_مادرتان_را #خشنود_کنید.
▫️ گفتم:
#نمی_شود.
و کمی با ایشان بحث کردم.
▫️ وقتی که از خدمتشان مرخص شدم در این فکر فرو رفتم که بنده در این مورد با ایشان اصلاً سخنی نگفته بودم،
پس ایشان از کجا دانست؟
سپس برگشتم و معذرت خواهی کردم.
ازکتاب :
📚 #فریادگر_توحید
، ص٢١٠
✳️┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
خدایا
#سایه_مادر_منو_ودیگر_دوستان
#مرتضی_علی_رابر_سرمون
#تا_صدوبیست_سالگیشون
#مستدام_بدار
به برکت
#صلوات_بر_محمدوال_محمدص
@dastanayekhobanerozegar
خدایا مرا ومارا
با اخلاق عملی اسلامی
آشناتر بگردان
به برکت #صلوات_بر
#محمد_و_آل_محمدص
@dastanayekhobanerozegar