📚 #داستان١٠۶٨
🌹سلام بر ابراهیم🌹
#پارت110
برخورد صحیح
باجمعی از دوستان شهید
از خیابان ۱۷ شهریور عبور می کردیم.
من روی موتور پشت سر ابراهیم بودم.
ناگهان یک #موتورسوار دیگر با سرعت از داخل کوچه وارد #خیابان شد.
پیچید جلوی ما و ابراهیم شدید ترمز کرد.
#جوان موتور سوار که قیافه و ظاهر درستی هم نداشت،
داد زد:
هو!
چیکار می کنی؟!
بعد هم ایستاد و با عصبانیت ما را نگاه کرد؟
همه می دانستند که او مقصر است.
من هم دوست داشتم #ابراهیم با آن بدن قوی پائین بیاید و جوابش را بدهد.
ولی ابراهیم با لبخندی که روی لب داشت
در جواب عمل زشت او گفت:
سلام خسته نباشید!
موتور سوار #عصبانی یکدفعه جا خورد.
انگار توقع چنین برخوردی را نداشت.
کمی مکث کرد و گفت:
سلام، معذرت میخوام،
شرمنده.
بعد هم حرکت کرد و رفت.
ما هم به راهمان ادامه دادیم.
ابراهیم در بین راه شروع به صحبت کرد.
سؤالاتی که در ذهنم ایجاد شده بود را جواب داد:
دیدی چه اتفاقی افتاد؟
با یک سلام عصبانیت طرف خوابید.
تازه #معذرت خواهی هم کرد.
حالا اگر می خواستم من هم داد بزنم و دعوا کنم.
جز اینکه اعصاب و #اخلاقم را به هم بریزم هیچ کار دیگری نمی کردم.
--------------
روش امر به معروف و نهی از منکر ابراهیم در نوع خود بسیار جالب بود.
اگر می خواست بگوید که کاری را نکن سعی می کرد غیر مستقیم باشد.
#سلام_بر_ابراهیم
#بیادعلیرضاوبابا
🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿
شما و دوستان ارجمندتون هم
به :
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
دعوتید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat