eitaa logo
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
241 دنبال‌کننده
26هزار عکس
26.2هزار ویدیو
206 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم درشب #میلادحضرت_امام_حسن_عسگری_ع #پدرحضرت_صاحب_الزمان_عج #درسال_١۴٠١ این کانال درایتاراه اندازی می‌شود. #بیادشهیدبسیجی_علیرضا_فرج_زاده_وپدرمرحوممون_کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. که در ایام چهارمین سالگرد درگذشتش هستیم #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 میگه چرا همه مشکلات را به گردن دشمنان میاندازید؟ پس نقش مسئولین در مشکلات کشور چیست؟ دکتر جلیلی پاسخ می‌دهد.. 🆘 @Roshangari_ir 🆘 rubika.ir/Roshangari_ir
هدایت شده از آخرش چی؟
چرا رهبر‌انقلاب از اول رهبری‌شان آجیل نمی‌خورند؟ 😳 آقای حیدر رحیم پور ازغدی از دوستان قدیمی رهبر انقلاب می‌گوید: آیت‌الله چند وقت پیش آمدند مشهد خانه ما. وقتی برایشان آوردیم، گفتند: من آجیل نمی‌خورم، از وقتی رهبر شدم اصلاً آجیل نخوردم چون ... ادامه اینجا سنجاق شده👇👇 با اربعین تا ظهور ۳۱۳ @baarbaeintazohor313 @baarbaeintazohor313 ┅═══🍃✼🇮🇷✼🍃═══┅
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🌸🌺💕💕💕💕💕🌺🌸 ٣۵ 🦋 میترسید فرزند بی گناهش را به فرمان فرعون زمانش بکشند که ناگاه از فرمان میابد که فرزندت رادرصندوقی بگذار و به دریا بینداز... مادربه کدام دل چنین راهی را برای نجات فرزندش انتخاب کند جز اینکه که : 👌هیچ تشویش به دل راه مده که ما محبت موسی را در دل دشمنش قرار میدهیم و او را در زیر چشم خود پرورش میدهیم از این رو هرکس بر خدای خویش توکل کند هیچ نگرانی ندارد که خداوند این قصه را به پایان خواهد رساند.. آیا مکررندیده اید که از دل شب،،روز بیرون می آید واز وسط پریشانی نظم وهماهنگی پیدا میگردد.. هرکس دوست خداباشد دشمنانش درجهت منافع او کار خواهندکرد بی آنکه بدانند،. چنانکه برادران یوسف(ع) خدمتگزار یوسف شدند تا بدانچه باید برسد.. ❤️🍃دل مؤمن گرم است که اهل دنیا هیچ کاری از پیش نخواهند برد وخواسته یا ناخواسته از خدمتکاران خوبان خواهند بود.. چون وعده الهی است که نهایتا خوبی بر بدی غلبه خواهد کرد و پیروزی از آن خوبان خواهد بود.. ‎┈┈•✾🌿🌺🌿✾•👌°•°⇩⇩ داستان کوتاه ⇩⇩°•° •✾📚 📚✾• ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨﷽✨ 🔴 ، ✍ : بدانيد كه اين قرآن، خيرخواهى است كه خيانت نمی ورزد و راه‏نمايى است كه گم‏راه نمی كند و گوينده‏اى است كه دروغ نمىیگويد. هيچ كس با اين قرآن نمىینشيند، مگر آن كه با افزايشى يا كاهشى، از نزدش بر می خيزد: افزايش در هدايت، يا كاهش در نابينايى [و گم‏راهى‏]. بدانيد كه هيچ كس، با برخوردارى از قرآن، فقير نيست، و هيچ كس با محروميت از قرآن، توانگر نيست. پس شفاى دردهاى خود را از قرآن بجوييد و در سختی ها و گرفتارى‏ هايتان، از آن كمك بخواهيد؛ چرا كه در آن ، درمان بزرگ‏ترين دردهاست و آن، درد كفر و نفاق و انحراف و گم‏راهى است... و بدانيد كه قرآن، شفاعت كننده‏ اى است كه شفاعتش، پذيرفته می شود و گوينده ‏اى ( شاكى و خصمى) است كه سخنش تصديق می شود. هر كس كه قرآن در روز قيامت، برايش شفاعت كند، شفاعت می شود و هر كس كه قرآن در روز قيامت، از او شكايت كند، محكوم میگردد 📚نهج البلاغه، از خطبه ١٧6 ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ خدایا به ما توفیق خواندن قرآن را عطا بفرما به برکت @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🌸🍃🌺🍃🌼🍃 ٣۶ شخصی محضر آمد. حضرت فرمودند: برادرت چه طور است؟ عرض کرد که برادرم خیلی خوب است خیلی متدین، زاهد، محتاط و لکن است. : اگر اهل احتیاط است چرا ولایتی نمی‌شود؟ گفت: خیلی احتیاط می‌کند تا به ولایت یقین پیدا نکند به ولایت نمی‌گرود. حضرت فرمودند: تو که این قدر تعریف احتیاط و تقوایش را می‌کنی، پس کنار نهر بلخ احتیاطش کجا رفت؟ سؤال کرد که آقا قضیه نهر بلخ چیست؟ فرمود: از خودش بپرس، اگر خواست می‌گوید. این شخص به وطنشان برگشت و به برادرش گفت: من خدمت بودم خیلی تعریف شما را کردم و گفتم: با احتیاط است فرمود: پس در کنار نهر بلخ احتیاطش کجا رفت؟ این حرف یعنی چه؟ این شخص یک دفعه به خود آمد و گفت چندین سال قبل من با یک نفر که کنیز فوق العاده ای داشت، مسافرتی کردیم، وقتی کنار نهر بلخ رسیدیم، شب بود، آن شخص به من گفت: من کنار اسباب بمانم و شما دنبال هیزم می‌روید یا شما می‌مانید و من دنبال هیزم بروم؟ گفتم: نه شما برو؛ او رفت. در این فاصله من با آن کنیز کار نامشروعی انجام دادم، و این را غیر از من و خدا و آن کنیز احدی نمی‌دانست. 📚(بصائرالدرجات ص : 249) بله آقا هستند. خدا می‌داند. من خودم کرامت‌هایی از بعضی اولیای الهی دیدم، از گذشته خبر می دادند امام که جای خود دارد ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨﷽✨ ٣٧ 🌼چرا ما هرچقدر کار خیر و نیک انجام می‌دهیم؛ به مقام و درجات بالا نمی‌رسیم؟ ✍️تا خودت پاک نباشی، پاک بهت نمی‌دهند. ظرفی که برای آب خوردن انتخاب می‌کنی باید پاک باشد. اگر من ظرف باطنم آلوده باشد، این توقع درستی نیست که از خدا پاکیزه بخواهم. باید با خودت قرار بگذاری به کسی پرخاش نکنی. ما زیارت می‌رویم، نماز جماعت می‌خوانیم، ماه رمضان روزه می‌گیریم، پس چه می‌شود که توفیق نداریم و پیشرفت نمی‌کنیم؟ وقتی بررسی کنیم می‌بینیم ریشه تمام مشکلات زبان است. با حرف کسی را می‌زنیم یا غضب و پرخاش می‌کنیم. می‌فرمودند: پرخاش، برکات زندگی را می‌برد. کسی اول نامه خطاب به گفته بود: یا ایها الکلب ابن کلب (ای سگ، پسر سگ) فلان مسئله علمی چه طور است؟ خواجه نصیر هم در جواب نوشته بود که جواب مسئله این است و در آخر نامه نوشت: اما صحبت تو درباره سگ؛ سگ حیوانی است که چهار دست و پا راه می‌رود و بدنش از پشم پوشیده است. من دوپا هستم و آن طور نیستم و.. والسلام. تمام! نه پرخاشی نه غضبی! ما بودیم حداقل یه چیزی می‌نوشتیم در جوابش! یک خشم فرو خوردن، آدم را إز هزار رکعت نماز زودتر به خدا می‌رساند. خیلی حرف بزرگی است. من مومنی را می‌شناختم که آقا آنقدر این تلخ بود، می‌رفت تو مسجد تمام نوافل، تمام مستحبات انجام می‌داد. اما خانه که می‌آمد انگار اژدها وارد شده! چرا در این روغن باز است؟ چرا اینجا اینجوری است و.. فکر می‌کرد خودش ملائکه است، وقتی مُرد زن و بچه‌اش آرام شدند. اینجوری که آدم به خدا نمی‌رسد! هی هزار رکعت نماز بخوان بعد هم برو داد بزن؛ به هیچ جا نمی‌رسی! پس باید اول باطنمان پاکیزه شود تا رشد کنیم. : بدانید که خشم پاره آتشی در دل انسان است. مگر چشمان سرخش و رگ‌های گردنش را (هنگام خشم) ندیده‌اند. هر کس چنین احساسی پیدا کرد، روی زمین بنشیند. 📚 ، ص608 ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ محمدی کن به برکت @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨﷽✨ ٣٨ ✍دو غلام در رکاب سلطان برای شکار به دامن صحرا رفتند. سلطان چون شکار کرد تیر و کمان به غلام ها داد تا آنان هم شکاری کنند. یکی از غلام‌ها وقتی تیر و کمان به دست گرفت، به ناگاه بالای درخت متوجه شد کلاغی که در لانه خود نیست جوجه‌اش در لبه لانه آویزان شده و صدایش بلند است. غلام تیر و کمان بر زمین نهاد و بالای درخت رفت و جوجه کلاغ را در لانه‌اش نهاد. آن غلام دیگر به او می‌گفت: فرصت شکار از دست مده که شاه اکنون آهنگ رفتن کند. غلام چون از درخت پایین آمد، سلطان فرمان رفتن داد و غلام را فرصت شکار نشد. در راه غلام دیگر که آهویی شکار کرده بود به غلام نخست گفت: فرصت شکار، حیف از دست دادی!!! غلام گفت: من به حال تو افسوس می‌خورم که فرصت شکار از دست دادی و کار خیری را فرصت سوزاندی، شکار آهو همیشه هست، ولی شکار جوجه کلاغی که نیاز به کمک دارد و احسان است، شاید همیشه نباشد. ✅‌‌کانال ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar به برکت
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨☀️✨🌸✨☀️✨🌸✨☀️✨ ٣٩ | مسئولیت سنگین 🔹قسمتی از وصایای را روی سنگ قبر ایشان حک کرده‌اند: «ای برادر کجا می‌روی؟ کمی درنگ کن. آیا با کمی گریه و یک فاتحۀ شما بر مزار من و امثال من مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته‌ایم از یاد خواهی برد؟ یا نه، ما نظاره‌گر خواهیم بود که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد.» 🔸می‌گوید فکر کردید منی که در ۲۱ سالگی جان عزیزم را کف دستم گرفتم، پدر و مادر نداشتم؟ عاشق نبودم و عاشقم نبودند؟ دنیایی که برای شما قشنگ است برای ما جلوه‌گری نمی‌کرد؟ من الان وظیفه‌ام بود خون بدهم. و اینجا سر صراط می‌ایستم و یقۀ تک‌تکتان را می‌گیرم. نگذاشتیم پای اجنبی به این مملکت برسد و غریبه بالای سرِ ناموستان بیاید. حالا شما چه کار می‌کنید؟ ـ - - - - - - - - - 🇮🇷 🔅 ولادت: ۱۰ آبان ۱۳۴۶ ❣️شهادت: ۵ مرداد ۱۳۶۷ 📍محل شهادت: اسلام‌آباد غرب، عملیات مرصاد 🕌 آرامگاه: گلزار شهدای شاهرود ـ - - - - - - - بیاد امام الشهدا شهدای انقلاب. دفاع مقدس ترور ومحراب و امنیت ومدافع حرم و... وپدران ومادران وخواهران وبرادران و همسران وفرزندان و اساتیدشان و... اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @shahid_farajzade ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
٠ پادشاه به نجارش گفت: فردا اعدامت میکنم،آن شب نتوانست بخوابد. همسرش گفت: ”مانند هرشب بخواب، یش_بسیار ” کلام همسرش آرامشی بردلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شدوخوابید صبح صدای پای سربازان را شنید، چهره اش دگرگون شد و با ناامیدی، پشیمانی وافسوس به همسرش نگاه کردکه دریغاباورت کردم بادست لرزان در را باز کرد ودستانش را جلوبرد تا سربازان زنجیرکنند.. دو سرباز باتعجب گفتند: پادشاه مرده و از تو می خواهیم تابوتی برایش بسازی، چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت، همسرش لبخندی زد وگفت: “.مانند هرشب آرام بخواب،زیرا پروردگار یکتا هست و درهای گشایش بسیارند ” ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ بما آرامش وشادی کامل عطا کن به برکت ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
١ آنان که به من بدی کردند ، مرا هشیار کردند ... آنان که از من انتقاد کردند ، به من راه و رسم زندگی آموختند ... آنان که به من بی اعتنایی کردند ، به من صبر وتحمل آموختند ... آنان که به من خوبی کردند ، به من مهر و وفا ودوستی آموختند ... پس خدایا : به همه ی آنانی که باعث تعالی دنیوی واخروی من شدند ، خیر ونیکی دنیا وآخرت عطا بفرما . ( ) 🌹 🆔┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar خدایا به برکت
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
☘💦🍀💦☘ ٢ 🔆 ، در همین دنیا به شما برمی‌گردد روزگاری پسرکی فقیر برای گذران زندگی و تأمین مخارج تحصیلش دست‌فروشی می‌کرد. از این خانه به آن خانه می‌رفت تا شاید بتواند پولی به‌دست آورد. روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقی مانده است و این در حالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می‌کرد. تصمیم گرفت از خانه‌ای مقداری غذا تقاضا کند. به طور اتفاقی در خانه‌ای را زد. دختر جوانی در را باز کرد. پسرک با دیدن چهره دختر دستپاچه شد و به جای غذا، فقط یک لیوان آب درخواست کرد. دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود، به جای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد. پسر به آهستگی شیر را سر کشید و گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر پاسخ داد: چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته که نیکی مابه‌ازایی ندارد. پسرک گفت: پس من از صمیم قلب از شما سپاسگزاری می‌کنم. سال‌ها بعد دختر جوان به‌شدت بیمار شد. پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز، متخصصین اقدام به درمان او کنند. ، برای بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد. هنگامی که متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده، برق عجیبی در چشمانش درخشید. بلافاصله بلند شد و به سرعت به طرف اتاق بیمار حرکت کرد. لباس پزشکی‌اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اتاق شد. در اولین نگاه او را شناخت. سپس به اتاق مشاوره بازگشت تا هرچه زودتر برای نجات جان بیمارش اقدام کند. از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سرانجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری، . آخرین روز بستری‌شدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دکتر، هزینه درمان زن جهت تایید نزد او برده شد. گوشه صورتحساب چیزی نوشت. آن را درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال کرد. زن از بازکردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت. مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد. سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد. چیزی توجه‌اش را جلب کرد. چند کلمه‌ای روی قبض نوشته شده بود. : بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است! ✅‌‌کانال ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ به عظمت وبرکت ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨﷽✨   ٣ ؟ 🔹مردی به همسرش گفت: برو خدمت _علیهاالسلام، واز ایشان بپرس آیا من از شیعیان شما هستم یا نه؟ آن زن خدمت حضرت زهراس رسید و مطلب را پرسید. فرمودند: «به همسرت بگو: اگر آنچه را که دستور داده ایم بجا می‌آوری و از آنچه که نهی نموده ایم دوری می‌جویی از شیعیان ما هستی وگرنه شیعه ما نیستی.» 🔹زن به منزل برگشت و فرمایش را برای همسرش نقل کرد. مرد با شنیدن جواب حضرت سخت ناراحت شد و فریاد کشید: وای بر من! چگونه ممکن است انسان به گناه و خطا آلوده نباشد؟ بنابراین من همیشه در آتش جهنم خواهم سوخت، زیرا هرکس از شیعیان ایشان نباشد همیشه در جهنم خواهد بود. 🔹زن بار دیگر محضر __فاطمه_علیهاالسلام رسید و ناراحتی و سخنان همسرش را نزد آن حضرت بازگو نمود. فرمودند: «به همسرت بگو؛ آن طور که فکر می‌کنی نیست. اگرچه اینکه شیعیان ما بهترین‌های اهل بهشتند ولی هر کس ما را و دوستان ما را دوست بدارد، دشمنِ دشمنان ما باشد و نیز دل و زبان او تسلیم ما شود، ولی در عمل با اوامر و نواهی ما مخالفت کرده، مرتکب گناه شود، گرچه از شیعیان واقعی ما نیست اما در عین حال او نیز در بهشت خواهد بود، منتهی پس از پاک شدن گناه. آری! به این طریق است که به گرفتاریهای (دنیوی) و یا به شکنجه مشکلات صحنه قیامت و یا سرانجام در طبقه اول دوزخ کیفر دیده، پس از پاک شدن از آلودگیهای گناه به خاطر ما از جهنم نجات یافته، در بهشت و در جوار رحمت ما منزل می‌گیرد.» منبع 📚: ، ج۶۸،ص۱۵۵ ┈┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈┈┈ •✾📚 📚✾• ┈┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈┈┈ لطفا با عضویت در این کانال از ما حمایت کنید👇 ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
همه آرام گرفتند و شب از نیمہ گذشت آنچه در خواب نرفت ، چشمِ من و یادِ تـو بود.. 1:20 " "🥀 . ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar و دیگر شهدای انقلاب اسلامی
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨﷽✨ ‏📚 که دستانش توسط پدرش که از دشمنان سرسخت اهل بیت بود جدا شد و باعنایت شفا یافت عالم جلیل القدر، محدث متقى، فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و را در مى آورند، هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند، تا نقش حضرت را روى صحنه در آورد پیدا نکردند. بعد از جستجوى زیاد،جوانى را پیدا کردند، ولى متأسفانه پدرش از دشمنان سرسخت (ع) بود، بناچار او را در آن روز شبیه کردند، وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش ‍مى گوید. پدرش مى گوید: مگر ؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم. پدرش مى گوید: اگر اینطور است، بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم! جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد. مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش بکنید. مادر و پسر هر دو به مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند، آن زن مى گوید: نزدیکی‌هاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آنها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد، بفریادش ‍ برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟ فرمود: من هستم؛ این را فرمود و از نظرم غایب شد، پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم. گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشک‌هایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر؛ چون را جدا کردند! گفتم: آقا شما کى هستید؟ فرمود: من هستم؛ یک وقت دیدم کسى نیست. 📚منبع: بعد از شهادت 🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺 وپیروان ومحبینشان اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar کانال
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨﷽✨ ‏📚 که دستانش توسط پدرش که از دشمنان سرسخت اهل بیت بود جدا شد و باعنایت شفا یافت عالم جلیل القدر، محدث متقى، فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و را در مى آورند، هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند، تا نقش حضرت را روى صحنه در آورد پیدا نکردند. بعد از جستجوى زیاد،جوانى را پیدا کردند، ولى متأسفانه پدرش از دشمنان سرسخت (ع) بود، بناچار او را در آن روز شبیه کردند، وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش ‍مى گوید. پدرش مى گوید: مگر ؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم. پدرش مى گوید: اگر اینطور است، بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم! جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد. مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش بکنید. مادر و پسر هر دو به مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند، آن زن مى گوید: نزدیکی‌هاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آنها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد، بفریادش ‍ برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟ فرمود: من هستم؛ این را فرمود و از نظرم غایب شد، پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم. گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشک‌هایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر؛ چون را جدا کردند! گفتم: آقا شما کى هستید؟ فرمود: من هستم؛ یک وقت دیدم کسى نیست. 📚منبع: بعد از شهادت 🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺 وپیروان ومحبینشان اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar کانال
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨﷽✨ زنى با دو فرزند كوچك خود وارد خانه آله شد. سه دانه خرما به مادر بچه ها داد. او به هر يك از آنها يك دانه خرما داد و خرماى سوم را نصف و به هر يك نيم از آن داد. وقتى به منزل آمد، عايشه جريان را براى عليه_و_آله تعريف كرد. فرمود: . آيا از عمل آن زن تعجب كردى ؟ به سبب مساوات و عدالتش او را به بهشت مى برد. و نقل شده كه پدرى با دو فرزند خود شرفياب شد. . يكى از فرزندان خود را بوسيد و به فرزند ديگر اعتنا نكرد. عليه_و آله اين رفتار نادرست را مشاهده نمود و فرمود: ؟(1) 1- ص 73 - الحديث - 2/ 267. 🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺 . ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar کانال
هدایت شده از  آیت الله بهجت (ره)
از آیت‌الله بهجت قدس‌سره ❓ سؤال: «السرّ المستودع فیها؛ و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی» یعنی چه؟ ✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔘شاید سرّ، همین قیام ولدش باشد که به امانت گذاشته‌اند تا به وقت معین ظهور بکند. خدا می‌داند چه مصائبی می‌رسد. صُبَّتْ عَلَيَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا / صُبَّتْ عَلَى الْأَيَّامِ صِرْنَ لَيَالِيَاً [١]. (بر من مصائبى فرود آمد كه اگر آنها / بر روزها آمده بود، شب مى‏‌شدند. ) 🔻 پی‌نوشت: ۱. یکی از ابیات شعری که حضرت زهرا علیها‌السلام، بعد از خاکسپاری پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خواندند. ⭐ کانال آیت الله بهجت 👇 https://eitaa.com/joinchat/1560805625C87976a81f9
هدایت شده از  آیت الله بهجت (ره)
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔷بازگو کردن مقامات عالیه‌ی ایمان، مقام عالی انسانیت، تعلیم اسما، اسم اعظم، لیلةالقدر و این‌گونه امور معنوی برای مثل عمروعاص و معاویه هیچ فایده ندارد، و آنها با این‌گونه مطالب اصلاً سنخیت ندارند. 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص١١٧ ⭐ کانال آیت الله بهجت 👇 https://eitaa.com/joinchat/1560805625C87976a81f9
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
٧ 💬از نقل شده است: ✨ تقاضا کردیم به ما بدهد. گفت: «اخلاق درسی نیست.» ✅گفت: «همین آقای بهجت را نگاه کنید، مجسمۀ اخلاق است. همۀ کارهایش درس است؛ اخلاق است؛ درسش، نمازش، عبادتش، راه‌رفتنش.» 📚 برگرفته از کتاب « » مجموعه خاطرات حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین علی بهجت ⭐ کانال 👇👇 ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
٨ جالبه بدونیم که : تا قبل از اینکه انگلیسیا بیان هند، 😐 نگین که نمی‌دونسّین؟؟😒 ولی خب بود، دیگه نیست. سه‌سال پیش که اومد تهران گفت: اگر انگلیسی‌ها در قرن نوزدهم به هند نیامده بودند، نیازی به مترجم نداشتیم، همه‌ی ما به فارسی صحبت می‌کردیم 🆔کانال 👇👇 ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
❤️ هرکس به اندازه ذره‌ای خوبی و بدی... انجام داده باشد در قیامت نتیجه‌اش را می‌بیند.... 📖 سوره زلزال آیات ۷-۸ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar بحق
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
1_2183615017.mp3
15.65M
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی بابت ریشه استعمار در منطقه و مخالفت با اصل انقلاب اسلامی ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ کانال @dastanayekhobanerozegar