هدایت شده از با سیاست عمل کن✔️
✍💎
یک دقیقه مطالعه
امروز هرگاه خواستید کلمه ای ناخوشایند به زبان آورید
به کسانی فکر کنید که قادر به تکلّم نیستند.
قبل از اینکه بخواهید از مزّه ی غذای تان شکایت کنید،
به کسی فکر کنید که اصلاً چیزی برای خوردن ندارد.
امروز پیش از آنکه از زندگی تان شکایت کنید،
به کسی فکر کنید که خیلی زود هنگام، از دنیا رفته
قبل از آنکه از فرزندان تان شکایت کنی،
به کسی فکر کنید که آرزوی بچّه دار شدن دارد
پیش از نالیدن از مسافتی که مجبورید رانندگی کنید،
به کسی فکر کنید که مجبور است همان مسیر را پیاده طی کند.
و پیش از آنکه از شغل تان خسته شوید
و از آن شکایت کنید
به افراد بیکار و ناتوان
و کسانی که در آرزوی داشتن شغل شما هستند
فکر کنید.
زندگی،یک نعمت است با غر زدن و نالیدن به کام خودتان و اطرافیان تلخش نکنید
👤 دکتر الهی قمشهای
@ba_siasat_bash
هدایت شده از با سیاست عمل کن✔️
زنها را عصبانی نکنید
👈زنها وقتی عصبانی می شوند قدرت جسمی شان از بین می رود اما به همان ترتیب قدرت زبانی بالایی دارند. یک زن در عصبانیت تمام بدی هایی که در طول عمرش به او کردید را در پنج دقیقه طوری جلوی چشمانتان میاورد که باور نمی کنید.
👈غرزدن از ویژگی های بارز همه زنان است. یک زن را وقتی عصبانی کردید عواقبش را تا یک هفته و گاهی تا یک ماه باید بپذیرید زنها ماجرای عصبانیت شان را در تمام این مدت با خود حمل می کنند.
@ba_siasat_bash
مثل گندم باش!
زیرخاک می برندش
باز مي روید پرتر
زیرسنگ می برندش
آرد ميشود پربهاتر
آتش می زنندش
نان میشود مطلوب تر
به دندان می جوندش
جان می شود نیرومندتر
ذات باید ارزشمند باشد
♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥
❥ @yeganestory ♡
╚═════💝══════╝
مثل گندم باش!
زیرخاک می برندش
باز مي روید پرتر
زیرسنگ می برندش
آرد ميشود پربهاتر
آتش می زنندش
نان میشود مطلوب تر
به دندان می جوندش
جان می شود نیرومندتر
ذات باید ارزشمند باشد
♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥♡❥
❥ @yeganestory ♡
╚═════💝══════╝
هدایت شده از تـرنـج | رمان💗شاهدخـꨄــت
🦋
࿐ྀུ✿❥━━━━━━━━━━━━🦋
#شـاهـدخـت
#پارت_911
صبح با روحیهای مضاعف بیدار شدم. نجمه برای گزارش کارگاهها اومده، اونم مثل من مشتاق پیدا کردن خانواده و رد و نشونی از لیلا محمد بود.
مِن مِنی کرد:
- آقا...شما سپرده بودین که اگه... اگه از زندگی خانوم محمد چیزی فهمیدم بهتون بگم، راستش... دیروز یه چیزایی گفت که... البته... فکر کنم این داستان رو از خودش درآورده.
با چیزهایی که شنیدم مغزم سوت کشید. این امکان نداره، دختری با این همه کمالات رو حرف پدر و مادرش حرف بزنه و با یه مردی که ازش پنج سال بزرگتره و سه تا هم بچه داره فرار کنه و صیغه بشه.
با شنیدن داستان زندگی عجیبش، درِ نیمه بازی از اعتماد که تو ذهنم باز شده بود، بسته و کلید شد.
با این حال اون داستان عجیب رو تو چند برگه نوشتم و گذاشتم تو پروندهی خالیش. نجمه مدارک شناسایی لیلا رو هم بهم داد.
هر روز که میگذشت داستان لیلا مغزم رو بیشتر به خودش مشغول میکرد.
هرچند، وقتی نگاهم کوتاه و گذرا به چشمان درشت و عسلی لیلا میافته، چیزی ته دلم میلرزه... ولی به خودم حق میدم، خاصیت مرد بودن اینه. هر کی اونو ببینه نگاه از صورتش نمیگیره. چشمای لیلا نقطهی اتصال به زندگی و خدا بودن.
خودش تو اوجِ ناامیدی بود، اما به همه امید میداد... برای بیماران افسردهای که بهش مراجعه میکردن از خدا میگفت، از اینکه یه روزی سختیا تموم میشه و اونام میتونن راحت زندگی کنن.
حال همه با حرفاش خوب میشد و دیدن چشماش هم حالِ منو بهتر میکنه.
اون به خاطر گناه بزرگی که مرتکب شده اینجا زندانی هست، جرمی که کسی خبر نداره. نماز خوندناش و اون حرفای قشنگش، شاید یه نقشه باشه برای رد گم کنی... برای خر کردن همه، از جمله من.
نقشهای برای آزادی یه حبس ابدی.
زندگیم خالی از هر زنی بود، ولی هر کسی رو هم لایق قلبم نمیدونم، به قول پدرم عشق قشنگه ولی آدم با هر کی تجربهاش نمیکنه.
به هر حال اونم یکی از زنایِ مجرم و زندانی اینجا بود و به هر علتی باید دورهیِ محکومیتش سپری میشد.
وقتی فهمیدم نمیخواد مهدیار رو بغل کنم، تصمیم گرفتم دیگه به درمانگاه نرم تا اون یه ذره لرزش قلبم با ندیدنِش از بین بره و خیالات بَرَم نداره. شاید این تلنگری باشه که از خواب بیدار بشم و بفهمم اینجا کجاست و اون کیه؟
کار هر روز و هر شبش، رفتن به قبرستون بود.
... ماه بر عشق تو خندید...
یادم آید كه، دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه كشیدم.
نگسستم، نَرمیدم.
رفت در ظلمتِ غم، آن شب و شبهای دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشقِ آزُرده خبر هم،
نکنی دیگر از آن كوچه گذر هم،
بی تو اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!
دِکلمهای که یه شب، کنار قبر دوستش زمزمه میکرد و باد صداش رو تو کل کمپ پخش کرده بود.
#نویسنده_نجوا
#کپی_ممنوع_پیگرد_قانونی_دارد
هدایت شده از رمانِ حامی 🤍
به كسي "كينه" نگيريد!
دل بي كينه قشنگ است!
به همه "مهر" بورزيد
به خدا مهر قشنگ است!
بوسه بر دست ♡پدر♡
بوسه بر گونه ♡مادر♡
لحظه حادثه بوسه قشنگ است!
نسترن را بشناسيد
ياس را لمس كنيد!
به خدا لاله قشنگ است
همه جا مست "بخنديد"!
همه جا "عشق" بورزيد
سينه با عشق قشنگ است!
بشناسيد خدا را...
هر کجا "یاد خدا" هست
سقف آن خانه قشنگ است
#دلنوشته
💠
هدایت شده از مدرسه طب | حمید کافیان
🌱
سه چيز را هيچگاه نشكنيد:
👈 اعتماد، قول، و قلب!
زيرا اينها وقتي مي شكنند،
صدايي ندارند ولي درد
زيادي دارند!
سلام رفقای عزیز❤️
🧑🏫➺@madreseteb
هدایت شده از مدرسه طب | حمید کافیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
👆اینجوری انرژیتو سیو کن
سلام ع ل ی ک م
🧑🏫 ➺ @madreseteb