🌀 نمونه داستان: کارآفرینانی که از هیچ شروع کردند و از نامآوران ایران و جهان شدند.
1⃣ روحانی مؤسس کارخانجات چرخ خیاطی کاچیران:
«حجتالاسلام سید صادق سبزواری» کسی است که صنعت چرخ خیاطی را وارد کشور کرد و امروز چرخ های خیاطی کارخانجاتش به 28 کشور دنیا از جمله «آلمان» صادر میشود.
📌 جزییات کامل👇🏻👇🏻
yon.ir/xzQS1
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
2⃣ بنیانگذار صنایع غذایی بهروز
بهروز فروتن: به پیشنهاد همسرم پخت شلهزرد، انواع ترشیجات و مرباها را در آشپزخانه منزل شخصیام با نام محصولات بهروز شروع کردیم و در واقع جرقه این کار از سوی همسرم بود و در شرایط بیپولی، قرض و مشکلات بودم.
مواد اولیه تهیه غذاها را با ژیانی که داشتم تهیه کرده و در زیرزمین منزل استیجاریام پس از پخت؛ بستهبندی کرده و در بین مغازهها توزیع میکردیم البته از همان شروع، کار را بزرگ دیدیم و تلاش کردیم که فعالیت به درستی انجام گیرد و به نام فرآوردههای خانگی بهروز در بازار عرضه میکردیم.
بعد دیدیم تولید خانگی هم با محدودیتهای تامین مواد اولیه، پخت، بستهبندی و توزیع مواجه میشود که اگر «باید» نمیگفتم و اراده لازم را نداشتم شاید به شرایط فعلی نمیرسیدیم.
📌 جزییات کامل👇🏻👇🏻
yon.ir/2UmRQ
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
3⃣ بنیانگذار صنایع غذایی کاله
غلامعلی سلیمانی: دولت و وزیر صنایع وقت گفت به تو ارز نمی دهم. میخواستم کارخانه لبنی آمل را راه بیندازم. از وزیر وقت در خواست ارز برای وارد کردن ماشین آلات کردم اما نپذیرفتند. این موضوع مرا نا امید نکرد. با ارز آزاد ماشینهای دست دوم خریدم و کارم را راه انداختم . یک روز همان آقای وزیر، کارخانهدارها را جمع کرد تا نسبت به ارزی که از دولت گرفته بودند پاسخگو باشند. من یک کارتن همراه خودم به جلسه برده بودم. وقتی نوبت به من رسید کارتن را باز کردم و انواع پنیری را که تولید کرده بودیم به ایشان نشان دادم: پنیر گودا، پارمسان، پروسس. پرسید اینها چیست؟ گفتم مگر نمیخواهید پنیر تولید کنید. من بدون ارز دولتی این پنیرها را تولید کردهام. این آدم یک مرتبه رنگ و رویش عوض شد. اخلاقش عوض شد و گفت آقایان من فردی مثل ایشان میخواهم. گفتم شما ارز را به این ها دادید، کار را از من می خواهید؟ گفت چه می خواهید؟ گفتم ارز، مجوز. به من دویست هزار دلار بدهید که این سه ماشینی که احتیاج دارم بیاورم. به هر حال من با هرسازی که بزنند می رقصم تا بتوانم مشکلم را حل کنم . هدف دارم و هدفم پول در آوردن نیست که بگویم برای من می ارزد یا نمی ارزد. هدف من ایجاد کار است. ایجاد صنعت است. بقای کشور را در صنعت می بینم نه تجارت، متأسفانه مملکت به سمت تجارت پیش می رود.
📌 جزییات کامل👇🏻👇🏻
yon.ir/cGmNY
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
4⃣ تاجر متدین و میلیاردر
من «اسدالله عسگراولادى» هستم و سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شدم. خانوادهام متدین و در سطح پایین جامعه بودند و با قشر ثروتمندان سروکار نداشتند. شغل پدرم پیشهورى بود و مغازه عطارى داشت. ما سه برادر بودیم که هر سه از سن ۱۲ ـ ۱۳ سالگى کار در بازار تهران را شروع کردیم. روزها کار و شبها درس. پس از گذراندن کنکور در رشته ادبیات پذیرفته شدم اما عصرهایى که فرصت داشتم به دانشکده اقتصاد هم مىرفتم.
کارم را از صفر شروع کردم. اولین حقوقى که در دوره شاگردى گرفتم روزى ۲ ریال بود که مىشد ماهى شش تومان. تلاشم شبانهروزى و کار سخت بود. اولین تجارتم را با خرید یک کیسه کنجد به قیمت ۵۳ تومان از بازار تهران شروع کردم و آن کیسه کنجد را به نانوایى سر محل به قیمت ۷۰ تومان فروختم و این اولین سود من در تجارت بود. این مربوط به سال ۱۳۲۷ است.
وجوهات شرعى و … مالیاتهایم را دادهام. هرگز با دارایى چانه نمىزنم. انفاق مىکنم. مسجد و درمانگاه و مدرسه مىسازم و خدا به من کمک کرده است.
📌 جزییات کامل👇🏻👇🏻
yon.ir/8x5ox
#تبلیغ_اقتصادی_رمضان
#مناهج
@Manahejj