@KashkulJudy
نجات به برکت صلوات!
نویسنده کتاب «تندیس پارسایی» نقل می کند:
در گشت و گذاری که چند سال پیش در روستاهای پشتکوه یزد داشتم، در آنجا از مردی روستایی شنیدم که گفت :
«جناب حاج شیخ غلامرضا (ره) بیشتر اوقات به این روستاها می آمدند و کارشان تشکیل مجالس وعظ و روضه و اقامه نماز جماعت و ساختن مسجد بود. روزی من با ایشان در معیت جمعی روستاییان با اتوبوس در جاده ای کوهستانی به روستایی می رفتیم که حادثه ای ناگوار رخ داد و آن از کار افتادن ترمز در جاده خاکی در سراشیبی بود. با این پیش آمد، همه دچار اضطراب و تشویش شدیم و راننده که جوان مؤمنی بود خطاب به مردم گفت : "دیگر کاری از دست من ساخته نیست هر کس که منتظر لطف خداوند است و دعایی می داند، به خدا پناه برد و هر چه می داند بخواند." او پس از گفتن این کلمات، چشمان خود را بست و پیشانی خود را روی فرمان گذاشت و به انتظار حادثه ساکت ماند. در اینجا بود که جناب حاج شیخ (ره) ناگهان از جا برخاست و با صدای بلند خطاب به سرنشینان اتوبوس گفت: «از رحمت خدا نا امید نشوید، همگی با هم صلوات بفرستید و صلوات را قطع نکنید.»
هنوز سخنان حاج شیخ (ره) تمام نشده بود که صدای صلوات از میان جمعیت مضطرب و پریشان برخاست و همه با صدای بلند پیوسته صلوات می فرستادیم که اتوبوس در آن سراشیبی به تپه خاکی که در کنار جاده انباشته شده بود، برخورد کرد و متوقف شد. با توقف اتوبوس، فریاد و غریو شادی از مسافران برخاست، ما که از برکت صلوات جان تازه ای یافته بودیم و در حالیکه اشک شوق در چشمانمان موج می زد، سپاسگزار از حضرت احدیت همگی از اتوبوس پیاده شدیم.
منبع :
تندیس پارسایی(نانوشته هایی از زندگی و مکارم اخلاقی حضرت آیت الله شیخ غلامرضا یزدی)، ویرایش سوم، ناشر یزدا، 1391، ص 303 و 304.
@KashkulJudy
enc_16929933748068814981558.mp3
4.8M
رفیقامو بردی کرببلا ، پس من چی ....😢😢
@KashkulJudy
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به موقع تشییع جنازه ام .......
@KashkulJudy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 میخوای زندگیت عوض بشه ......
🎙 #استاد_عالی
@KashkulJudy