@kashkuljudy
📜 #متن
#ویژه ایام شهادت مولی الموحدین #امیرالمومنین علیهالسلام
🚦پس از ضربت چه شد...
📍امیرالمومنین سلاماللهعلیه توسط #ابن_ملجم لعنه الله در محراب عبادت هنگامی که در رکعت اول به سجده دوم می رفتند، ضربت خورد. آن حضرت سر مبارک خود را با عمامه خویش بست و به طور نشسته نماز را ادامه داد و #امام_مجتبی علیهالسلام به دستور پدر نماز جماعت را با مردم اقامه فرمود اما #امیرالمومنین علیهالسلام در هنگام اقامه نماز با این که نشسته بود در اثر درد و رنج ضربتی که به سر مطهرش وارد شده بود، به سمت راست و چپ متمایل میشد و همین که سلام نماز را داد بر زمین افتاد.
📍امام مجتبی علیه السلام سر مقدس پدر را در آغوش گرفت و جای جراحت را محکم بست. سپس حضرت را از محراب به میان مسجد آوردند و مردم هم گرد آن وجود مقدس جمع شدند با این که امام مجتبی علیهالسلام جای ضربه را محکم بسته بود اما از آن خون میریخت و رنگ رخسار #امیرالمومنین علیهالسلام از زردی به سفیدی مایل گردیده بود.
📍آن حضرت به آسمان نظر می افکند و تسبیح و تقدیس الهی را میگفت و میفرمود: الهی اسئلک مراقفه الانبیاء و الاوصیاء و الی درجات جنة المأوا... سپس بیهوش شد و در همان حال امام مجتبی علیهالسلام گریه میکرد. امیرالمومنین علیهالسلام از قطرات اشک فرزند که بر گونه مبارکش ریخت به هوش آمد، چشم گشود و فرمود: ای فرزند! چرا گریه و بی تابی میکنید؟ بدان که تو پس از من به زهر و برادرت حسین به تیغ ستم شهید خواهید شد و هر دو به جد و پدر و مادر خویش ملحق خواهید شد.
📍پس از این امیرمومنان علیهالسلام به منزل آوردند و طبیبی برای معاینه و معالجه به خانه حضرت آمد. او حضرت را به این ترتیب معاینه کرد که شُش گوسفندی تازه ذبح شده را خواست و آن را در جای ضربتی که بر سر مطهر وارد شده بود فرو کرد و در آن دمید و بیرون آورد و دید که ذرات مغز مطهر امیرالمومنین به این شش چسپیده و آثار زهر در آن نمایان است.
📍وقتی طبیب چنین دید شهادت حضرت را قطعی دانست و اعلام کرد که هر وصیتی را که دارید انجام دهید. لذا امیرالمومنین علیهالسلام وصیت معروف خود را نسبت به #امام_مجتبی علیهالسلام بیان داشتند.
📍در روز بیستم ماه رمضان حال امیرالمومنین علیهالسلام به وخامت گذاشت و همان موقع حضرت فرزندان خود را فراخواند و آخرین نصیحت ها و سفارشات خود را فرمود و امامان بعد از خود را معرفی کرد و سپس بیهوش شد. چون به هوش آمد فرمود هماینک پیغمبر خدا، عمویم #حمزه و برادرم #جعفر نزد من آمدند و گفتند زود بشتاب که ما مشتاق و منتظر تو هستیم.
📍آنگاه دیدههای مبارک خود را گردانید و به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود همه شما را خدا می سپارم، خدا همه را به راه حق و مستقیم بدارد و از شر دشمنان حفظ فرماید. خداوند خلیفه من بر شماست و خدا برای خلافت و نصرت کافی است. سپس فرمود: سلام بر شما باد ای فرشتگان خدا... لمثل هذا فلیعمل العاملون، ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون.
🔹آنگاه پیشانی مبارک #امیرالمومنین علیهالسلام عرق کرد، چشمهای خود را برهم گذاشت، دست و پای مبارک خویش را به سوی قبله کشید و فرمود: أشهد أن لااله الا الله وحده لاشریک له، و اشهد أن محمدا عبده و رسوله... این را فرمود و روح مقدسشان به ملکوت پرواز کرد...
📲 @kashkuljudy
@kashkuljudy
📛 آیا گریه بر میت شرک است و اشکالی دارد ؟! خط بطلانی بر تفکر وهابیت و سلفی ها در آثار علامه عسکری
سیره پیامبر در گریه بر میت چگونه بود؟
اختلاف در «گريه بر ميّت» و منشأ آن
گريه بر ميّت، به ويژه شهيد، بخشى از سنت رسول خدا (ص) است. بخارى در صحيح خود روايت كند كه: «پيامبر (ص) خبر شهادت «زيد و جعفر و ابن رواحه» را، پيش از رسيدن خبر آنان، براى مردم بدينگونه توصيف كرد كه: «زيد پرچم را گرفت و شهيد شد. سپس جعفر آن را گرفت و شهيد شد.- و در همان حال دو چشمش اشكبار بود- ...»
و در استيعاب و اسدالغابه و اصابه، در شرح حال «جعفر» و نيز، در تاريخ طبرى و غير آن در شرح «غزوه موته» روايتى است كه فشرده آن چنين است:
«هنگامى كه جعفر و يارانش شهيد شدند، رسول خدا (ص) وارد خانه او شد و فرزندانش را فراخواند و آنها را (در آغوش كشيد و) بوئيد و گريست. اسماء زوجه جعفر گفت: «پدر و مادرم فداى شما باد، چرا می گرييد؟ آيا از جعفر و يارانش خبرى به شما رسيده؟» فرمود: «آرى، امروز شهيد شدند.» اسماء گويد: «من برخاستم و در حالى كه صيحه می زدم و زنان را گرد می آوردم، نزد فاطمهرفتم و ديدم او نيز می گريد و می گويد: «واى عمويم!» و رسول خدا (ص) كه چنين ديد فرمود: «همانا گريه كنندگان بايد كه بر مثل «جعفر» بگريند.».
گريه پيامبر (ص) بر پسرش ابراهيم
در صحيح بخارى و ديگر كتب از «أنس» گويد: «با رسول خدا (ص) وارد شديم ... و ديديم ابراهيم در حال جان دادن است. چشمان پيامبر اشك ريزان شد و عبدالرحمنبن عوف گفت: «يا رسول اللّه! شما هم؟» فرمود: «پسر عوف! اين رحمت است.» سپس بر آن افزود و فرمود: «آرى، ديده ما گريان و جانمان اندوهبار است، ولى هرگز سخنى جز آنچه كه پروردگارمان را خشنود كند، بر زبان نياوريم. اى ابراهيم! ما در فراق تو اندوهگينيم.» و در سنن ابن ماجه گويد: «در كنار او قرار گرفت و گريست.»
پيامبر (ص) بر مزار مادر می گريد و می گرياند
در صحيح مسلم و مسند احمد و ديگر كتب روايت كنند كه: «رسول خدا (ص) قبر مادرش را زيارت نمود و گريست و همراهان خود را نيز به گريه انداخت.».
✅ علامه عسکری(ره)
@kashkuljudy
@kashkuljudy
✅داستان #صحابی که علی(ع) را نفروخت!!!
👈روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود:
شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید'
و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
#مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان
علی فروشی نکنیم......
🌺 @kashkuljudy 🌺
@kashkuljudy
#آیت الله العظمی سید شهاب الدین #مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند :
شب اول قبر آيتالله شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است.
بعدش هم يک سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم .
دوستان
چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟!
پرسيدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشتهای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن...
وقتي از خيلي مراحل گذشتيم، همين که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري. کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل ميديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشهاي نشستم و زانوي غم و تنهايي در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايي ميآيد. صداهايي رعبآور و وحشتافزا! صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست ميکرد. به زير پاهايم نگاهي انداختم. از مردمي که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبري نبود. بياباني بود برهوت با افقي بيانتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک ميشدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشي که زبانه ميکشيد و مانع از آن ميشد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. انگار داشتند با هم حرف ميزدند و مرا به يکديگر نشان ميدادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نميآمد. تنها دهانم باز و بسته ميشد و داشت نفسم بند ميآمد. بدجوري احساس بی کسی و غربت کردم
گفتم خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم....
همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم.
صدايی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من ميآمد.
هر چقدر آن نور به من نزديکتر ميشد آن دو نفر آتشين عقبتر و عقبتر ميرفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند.
نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور !
نوری چشم نواز و آرامش بخش.
ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نميتوانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟
من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ترک ميشدم و خدا ميداند چه بلايي بر سر من ميآوردند.
بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد.
و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبهاش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد.
❤️ @kashkuljudy ❤️
🌺ًپنج شنبه است و ياد درگذشتگان🌺
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
❄🌺 التماس دعا 🌺❄
: 🌺پنجشنبه هست شاخه گلي بفرستيم براي تموم آنهايي كه در بين ما نيستند ولي دعاهاشون هنوز كارگشاست،
يادشون هميشه با ماست و جاشون بين ما خاليه،
دلمون خيلي وقتها هواشونو مي كنه,
امادیدارشون میفته به قیامت, شاخه گلي به زيبايي يك فاتحه
@Kashkuljudy
✨﷽✨
📖 #سوره_قدر
@kashkuljudy
🔹آمرزش
⇦ خواندن سوره قدر در یکی از نماز
ها باعث آمرزش گناهان میشود.
[ ثواب الاعمال ص۲۶۷]
🔹اجابت دعا
⇦ هرکس این سوره را بخواند وآنگاه
دعاکند دعایش درلوح محفوظِ مستجاب
نوشته میشود.
[ مستدرکالوسائل ج۴ص۱۹۰]
🔹امنیت
⇦ هر کس بعد از نماز عشا 15 بار
سوره قدر را بخواند تا شب آینده
در امان الهی خواهد بود.
[ تفسیرالبرهان ج۵ ص۶۹۹ ]
🔹خواب آرام
⇦ هرکه پیش از خواب 7مرتبه سوره
قدر را بخواند تا صبح در امان الهی
خواهد بود.
📚تفسیرالبرهان ج۵ ص۶۹۹
🌎 @kashkuljudy ⇜ورود
🔅🔅🔆🔱🔆🔅🔅
@kashkuljudy
داستان پیر مرد قفل ساز و امام زمان (عج)
مردی سالها در آرزوی دیدن امام زمان(عج) بود و از اینکه توفیق پیدا نمی کرد امام را ببیند، رنج می برد.
مدّت ها ریاضت کشید.
شبها بیدار می ماند و دعا و راز و نیاز می کرد.
معروف است، هرکس بدون وقفه، چهل شبِ چهارشنبه به مسجد سهله (کوفه) برود و نماز مغرب و عشاء خود را آنجا بخواند، سعادت تشرّف به محضر امام زمان(عج) را خواهد یافت.
این مرد عابد مدّت ها این کار را هم کرد، ولی باز هم اثری ندید. (ولی به خاطر این عبادتها و شب زنده داری ها و... صفا و نورانیت خاصّی پیدا کرده بود).
✅ تا اینکه روزی، به او الهام شد:
«الان حضرت بقیة الله(عج)، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمردی قفل ساز نشسته است.
اگر می خواهی او را ببینی، به آنجا برو!» او حرکت کرد،
و وقتی به آن مغازه رسید، دید حضرت مهدی(عج) آن جا نشسته و با آن پیرمرد گرم گفت و گو هستند.
@kashkuljudy
اینک ادامه داستان از زبان آن دانشمند:
به امام(عج) سلام دادم.
حضرت جواب سلامم را داد و به من اشاره کرد که اکنون ساکت باش و تماشا کن! در این حال دیدم پیرزنی که ناتوان بود، عصا به دست و با قد خمیده وارد مغازه شد، و قفلی را نشان داد و گفت:
آیا ممکن است برای رضای خدا، این قفل را سه ریال از من بخرید؟
من به این سه ریال پول احتیاج دارم. پیرمرد قفل ساز، قفل را نگاه کرد و دید قفل، بی عیب و سالم است.
گفت: مادر، چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل تو اکنون هشت ریال ارزش دارد.
من اگر بخواهم سود کنم، به هفت ریال می خرم. زیرا در این معامله، بیش از یک ریال سود بردن، بی انصافی است.
اگر می خواهی بفروشی، من هفت ریال می خرم، و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی آن هشت ریال است، من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم، یک ریال ارزان تر خریداری می کنم.
پیرزن ابتدا باور نکرد و گفت: هیچکس این قفل را سه ریال از من نخرید.
تو اکنون میخواهی هفت ریال از من بخری..؟! به هرحال پیرمرد قفل ساز، هفت ریال به آن زن داد و قفل را خرید. وقتی پیرزن رفت، امام زمان(عج) خطاب به من فرمودند: مشاهده کردی؟! این گونه باشید تا من به سراغ شما بیایم.
ریاضت و سیر و سلوک لازم نیست.
مسلمانی را در عمل نشان دهید تا من شما را یاری کنم. از بین همه افراد این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کردم.
چون او دین دارد و خدا را می شناسد. از اول بازار، این پیرزن برای فروش قفلش، تقاضای سه ریال کرد، امّا چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه سعی کردند از او ارزان بخرند و هیچکس حاضر نشد حتی سه ریال از او بخرد.
درحالی که این پیرمرد به هفت ریال خرید. به خاطر همین انسانیت و انصافِ این پیرمرد، هر هفته به سراغش می آیم و با هم گفت و گو میکنیم.
@kashkuljudy
امیر مؤمنان علی (ع):
«هر کس با مردم به انصاف رفتار کند خداوند بر عزتش بیفزاید».
(بحارالانوارج72، ص33.)
🍎🍎🍎🍎🍎
📚 @kashkuljudy 📚
@kashkuljudy
#شب قدر را قدر بدانیم:
💠 #یادداشت #شب_قدر
بسم الله الرحمن الرحیم
✳️✨🌙 شب های قدر را قدر بدانیم
💠 🌙 همه عمر باید خداوند را عبادت کرد اما ماه رمضان ویژگی خاص دارد. و در کل ماه رمضان نیز شبهای قدر خصوصیت بیشتر دارد. البته شب بودن نیز عنایت دارد. توضیح حقیقت شب قدر و رابطه آن با شب و ... جای خود را می طلبد. آنچه مهم است عبادت کردن در این شبها است. احیاء شب قدر به عبادت.
🌙💠 این احیا می تواند به علم و معرفت و مطالعه قرآن یا اعتقادات یا مباحث دینی باشد. و می تواند به اقامه نماز باشد یا به قرائت قرآن کریم و یا به ذکر و وِرد و تسبیح و استغفار باشد و یا به تضرّع و ابتهال و یا به زیارت و توسل و یا به روضه و ذکر فضائل اهل بیت علیهم السلام و یا به مناجات و راز و نیاز به خداوند و یا به همه اینها.
🌙💠 به هرحال آنچه مهم است «سهر» است، گرچه «سَحر» نیز مهم است اما "سهر" مهمتر است و این سهر بیداری است نه بیداری چشمِ سر بلکه بیداری دل از غفلت. و بیداری از ظاهر دنیا و توجه به باطن آن. بر روی سنگ قبری نوشته بود: «دنبال عزتی باشید که از بین نرود، عزتی که ما داشتیم اینگونه به ذلت تبدیل شد که اکنون زیر پای شما هستیم».
🌙💠 ضمنا در اعمال شب های قدر خواندن سوره روم و عنکبوت آمده است. در کتاب "الفیوض الإلهیه بشرح الألفیة الوردیه" صفحه 156 می گوید: هرکس سوره عنکبوت را بخواند در پناه و حفظ الهی خواهد بود. و هرکس سوره روم را بخواند علم و مال او زیاد می شود و خداوند به دست او عده ای را هدایت می کند.
..........................................
🔹ارسال به دوستان فراموش نشود.
🆔 @kashkuljudy
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@kashkuljudy
⭕️ تنها با قرآن به سرگرفتن مشکلات حل نمیشود/ عمل قرآنی مهم است
استاد قرائتی:
تنها با قرآن به سر گرفتن مشکلات حل نمیشود، بلکه باید به آن عمل کرد، همچون نسخه و دستور پزشک که بدون عمل به آن درمان حاصل نمیشود.
وقتی #قرآنبهسر میگیریم یعنی اینکه اقتصاد، سیاست، موضع گیریها، همسرداری و فرزند داری، تعلیم وتربیت، برخورد با جامعه، طبیعت و با همسایه باید اسلامی و قرآنی باشد؛ متأسفانه امروز این موارد و برخوردهای با یکدیگر اسلامی نیست و ما صرفاً قرآن را به سر میگیریم و کمتر به آن عمل میکنیم.
#توبه مخصوص انسانهای خلافکار است در حالیکه خداوند در قرآن همه مردم را به توبه فرا میخواند، حتی مواردی مانند اذیت شدن دیگران از سیگار کشیدن ما، بوق زدن در کوچهها، ریختن برف پشت بام در کوچه و کوتاهی در ارائه یک سخنرانی خوب توسط سخنران و مهمتر از اسراف در آب و غذا جزو مواردی است که نیاز به توبه دارد.
@kashkuljudy
❤️☝️☝️
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺