May 11
🔴اول تعطيل رسمي ليوم العاشر من محرم في التاريخ:
قال ابن اثير الجزري في الكامل عند ذكر حوادث سنة352للهجرة:في هذه السنة عاشر المحرم أمر معز الدولة الناس أن يغلقوا دكاكينهم، ويبطلوا الأسواق والبيع والشراء، وأن يظهروا النياحة، ويلبسوا قباباً عملوها بالمسوح، وأن يخرج النساء منشرات الشعور، مسودات الوجوه، قد شققن ثيابهن، يدرن في البلد بالنوائح، ويلطمن وجوههن على الحسين بن علي، رضي الله عنهما، ففعل الناس ذلك، ولم يكن للسنة قدرة على المنع منه لكثرة الشيعة، ولأن السلطان معهم(1).
و ذكر ذلك ايضا الهمداني في تكملة تاريخ الطبري(2).
——————
1ــ الكامل في التاريخ،ابن اثير الجزري، ج8، ص: 549،الناشر:دار الصادر بيروت.
2 ــ تکملة تاريخ الطبري،الهمداني،ص:183،تحقيق: ألبرت يوسف كنعان،الناشر:المطبعة الكاثوليكية_بيروت.
♻️کانال الکشکول
@kashkolka
🔴اولین تعطیل رسمی روز عاشورا در تاریخ: ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ در ذکر وقایع سال352هجری قمری میگوید: در دهم ماه محرم سال جارى معز الدوله [بویهی]بمردم دستور داد كه دكانها و اماكن كسب را ببندند و تعطيل كنند و سوگوارى نمايند و قباهاى سياه مخصوص عزا بپوشند و زنان نيز موى خود را پريشان و گونهها را سياه كنند و جامهها را چاك بزنند و در شهر بگردند و بگريند و بر سر و رو و سينه بزنند و ندبه حسين بن على رضى اللّه عنهما را بخوانند مردم همه آن كار را كردند و سنيان انكار نكردند زيرا ياراى منع نداشتند كه عده شيعيان فزونتر و سلطان هم همراه آنها بود. ———- 📚تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران(ترجمه الکامل فی التاریخ ابن اثیر)،ج:20،ص:262،ناشر:موسسه مطبوعات علمی. منابع دیگر:تکملة تاريخ الطبري،الهمداني،ص:183،تحقيق: ألبرت يوسف كنعان،الناشر:المطبعة الكاثوليكية_بيروت.
♻️کانال الکشکول
@kashkolka
اشعار زیبای که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا در میدان جنگ خواند: أَنَا ابْنُ عَلِيِّ الْخَيْرِ مِنْ آلِ هَاشِمٍ***كَفَانِي بِهَذَا مَفْخراً حِينَ أَفْخَرُ
وَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ أَكْرَمُ خَلْقِهِ***وَ نَحْنُ سِرَاجُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ يَزْهَرُ
وَ فَاطِمُ أُمِّي مِنْ سُلَالَةِ أَحْمَدٍ***وَ عَمِّي يُدْعَى ذَا الْجَنَاحَيْنِ جَعْفَرٌ
وَ فِينَا كِتَابُ اللَّهِ أُنْزِلَ صَادِقاً***وَ فِينَا الْهُدَى وَ الْوَحْيُ بِالْخَيْرِ يُذْكَرُ
وَ نَحْنُ أَمَانُ اللَّهِ لِلْخَلْقِ كُلِّهِمْ***نُسِرُّ بِهَذَا فِي الْأَنَامِ وَ نُجْهِرُ
وَ نَحْنُ وُلَاةُ الْحَوْضِ نَسْقِي وَلِيَّنَا***بِكَأْسِ رَسُولِ اللَّهِ مَا لَيْسَ يُنْكَرُ
وَ شِيعَتُنَا فِي النَّاسِ أَكْرَمُ شِيعَةٍ***وَ مُبْغِضُنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَخْسَرُ
ترجمه: من پسر على هستم كه برگزيده خاندان هاشم است * هنگام به خود باليدن، مرا همين افتخار كافى است
نياى من پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله است كه بهترين خلق خداست * و ما چراغ خداييم كه در زمين مى درخشد.
و فاطمه، مادر من است كه از سلاله احمد است * و عموى من جعفر كه دارنده دو بال ناميده مى شود
كتاب خدا در ميان ما به حقّ نازل شد * و هدايت در ميان ماست و وحى از ما به نيكى ياد مى كند
ما امان خداييم براى همه خلايق * و اين را در ميان مردم، پنهان و پيدا مى گوييم
ماييم عهده داران حوض كوثر كه دوستان خود را سيراب مى كنيم * با جامى از رسول خدا و اين چيزى است كه هرگز انكار نمى شود
شيعه و طرفداران ما در ميان مردم بهترين طرفداران هستند * و بدخواه ما در روز رستاخيز زيان مى كند. 📚المناقب،ابن شهر آشوب،ج:4ص:80،ناشر موسسه انتشارات علامه_قم/الإحتجاج،الطبرسی،ج:2،ص:26،ناشر:مطابع النعمان النجف الاشرف/ روضة اولى الالباب في معرفة التواريخ و الانساب(تعریب تاریخ البناکتی)،ابو سلیمان البناکتی(متوفی:730هـ)،تعریب:محمد عبد الکریم علی،ص:117،الناشر:مرکز القومی للترجمة_القاهرة(بناکتی این ابیات با اختصار نقل کرد).
♻️کانال الکشکول
@kashkolka
ابيات قالها الامام الحسين عليه السلام يوم عاشوراءفي ساحة الميدان:
أَنَا ابْنُ عَلِيِّ الْخَيْرِ مِنْ آلِ هَاشِمٍ***كَفَانِي بِهَذَا مَفْخراً حِينَ أَفْخَرُ
وَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ أَكْرَمُ خَلْقِهِ***وَ نَحْنُ سِرَاجُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ يَزْهَرُ
وَ فَاطِمُ أُمِّي مِنْ سُلَالَةِ أَحْمَدٍ***وَ عَمِّي يُدْعَى ذَا الْجَنَاحَيْنِ جَعْفَرٌ
وَ فِينَا كِتَابُ اللَّهِ أُنْزِلَ صَادِقاً***وَ فِينَا الْهُدَى وَ الْوَحْيُ بِالْخَيْرِ يُذْكَرُ
وَ نَحْنُ أَمَانُ اللَّهِ لِلْخَلْقِ كُلِّهِمْ***نُسِرُّ بِهَذَا فِي الْأَنَامِ وَ نُجْهِرُ
وَ نَحْنُ وُلَاةُ الْحَوْضِ نَسْقِي وَلِيَّنَا***بِكَأْسِ رَسُولِ اللَّهِ مَا لَيْسَ يُنْكَرُ
وَ شِيعَتُنَا فِي النَّاسِ أَكْرَمُ شِيعَةٍ***وَ مُبْغِضُنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَخْسَرُ
📚المناقب،ابن شهر آشوب،ج:4ص:80،ناشر موسسه انتشارات علامه_قم/الإحتجاج،الطبرسی،ج:2،ص:26،ناشر:مطابع النعمان النجف الاشرف/ روضة اولى الالباب في معرفة التواريخ و الانساب(تعریب تاریخ البناکتی)،ابو سلیمان البناکتی(متوفی:730هـ)،تعریب:محمد عبد الکریم علی،ص:117،الناشر:مرکز القومی للترجمة_القاهرة(البناکتی نقل الابيات باختصار).
ابیاتی برا محمد حسین صغیر اصفهانی بر مزار حضرت رقیّه (س):
آن کو در این مزار شریف آرمیده است
امّ البکا رقیّۀ محنت کشیده است
این قبر کوچک است از آن طفل خردسال
کز دهر سالخورده بسی رنج دیده است
اینجا ز تاب غم دل زینب شده ست آب
بس نالۀ یتیم برادر شنیده است
اینجا ز پا فتاده و او را ربوده خواب
طفلی که روی خار مغیلان دویده است
اینجاست کز رقیه ی دلخسته مرغ روح
بر شاخسار روضه ی رضوان پریده است
یا رب به جز رقیه کدامین یتیم را
تسکین به دیدن سر از تن بریده است
گر بنگری به دیده ی دل بر مزار او
ریحان آرزو گل حسرت دمیده است
گشتند اهل بیت شهی خوار قوم دون
کز کاینات ذات حقش برگزیده است
نازم به آن که هستی خود داده وز خدای
روز ازل متاع شفاعت خریده است
تنها زمین نگشته عزاخانه ی حسین
پشت فلک هم از غم آن شه خمیده است
در امر صبر طاقت زینب عجیب نیست
حق صبر را ز طاقت وی آفریده است
از جد و باب و مام و برادر غم و بلا
ارث مسلمی است که بر او رسیده است
بر چیدنش محال بود تا ابد ” صغیر “
شاه شهید طرفه بساطی که چیده است ♻️کانال الکشکول
@kashkolka
🔴ماجراي عزاداري شب عاشوراي سپاهيان صفويه در پشت ديوارهاي قلعه قديمي ايروان در حين محاصره سپاهيان عثماني در آن قلعه که منجر به تسليم شدن سپاه عثماني وتسليم قلعه در سال ۱۰۱۳هجري:
🔸️ صاحب عالم آراي عباسي نقل ميکند: (شب عاشورا كه مردم اين طرف بتعزيه حضرت سيد الشهداء قيام داشتند غوغاى عام عاشوريان اردو بازار را محصوران قلعه شورش و غلغله يورش تصور نموده جمعى كه راضى بمصالحه و قلعه دادن نميشدند از خواب غفلت برآمده از روى اضطرار دست در دامن تشفع شريف پاشا زدند و روز عاشورا كه مقتل سيد الشهداء بود و حضرت اعلى[شاه عباس اول] برسم معهود و سبيل معتاد لباس ماتم و سوگوارى پوشيده و بلوازم تعزيه مشغول بودند شريف پاشا ديگر باره حسن آقاى چاوش باشى را بپايه سرير والا فرستاده بروحانيت خامس آل عبا و شهداى كربلا درخواست آن گروه نموده متقبل آن شد كه در همان روز بيرون آمده قلعه را بسپارند اگر چه آئينه خاطر مبارك از اطوار ناهنجار آن طايفه غبارى داشت چون ارواح مقدسه شهدا را شفيع ساخته بودند بصيقل مرحمت زنگ زداى خاطر انور گرديده مقرر شد كه قرچقاى بيك غلام خاصه شريفه با فوجى از غلامان بقلعه رفته محافظت قلعه و يراق متعلقه بسركار پادشاهى نمايند و پاشاى مذكور باكل اهل قلعه بيرون آمده در صحرا خيام اقامت نصب نمايند بعد از تنشيم قوايم سرير سلطنت هر كس را در اين ديار علاقه بوده اراده توقف و ملازمت داشته باشد مختار است و هر كس اراده روم نمايد مرخص حسن آقا مقتضى المرام بقلعه رفته محصوران كه از عظماء آقايان و زعما و چاوشان وينكچريان و ساير لشكريان هنوز جمعى كثير در كمال آراستگى و پيراستگى مانده بودند در كمال خوف و هراس از تنگناى محاصره نجات يافته مسرور و شادمان بنوعى كه قرار يافته بود بيرون آمده فارغ البال در خيمها آرام گرفتند و قرچقاى بيك داخل قلعه شده آن حصن حصين كه فى الجمله كليد ساير قلاع آذربايجان و شيروان بود بمحض تأييد الهى و امداد جنود غيبى بتصرف اولياى دولت فاهره درآمد.
📚تاريخ عالم آراى عباسى، اسكندر بيگ ترکمان، محقق: ايرج افشار، ج 2، ص: 656،ناشر: امير کبير _تهران.
#تاریخ_ایران #محرم ♻️کانال الکشکول
@kashkolka
مسؤل مخصوص براي تنظيم برنامه مراسم عزادريهاي محرم و امور روضه خوانها در بيرجند قديم: مولف بيرجند نامه گويد: براى آن كه مردم بتوانند در مجالس متعدّد عزادارى و روضه خوانى شركت كنند مجالس را در اوقات مختلف روز و شب تشكيل مى دادند: صبح زود، صبح اوّل وقت، بين روز، نزديك ظهر، پس از نماز ظهر و عصر، پس از نماز مغرب و عشا و شب و ... اين اوقات و حتى برنامه ها و ترتيب برگزارى مجالس و آنچه بدين امر مربوط بود توسّط «نقيب» شهر تنظيم و با نظارت او انجام مى گرفت. «نقيب» كه معمولا يك سيّد روحانى بود و از طرف امير قاين و با صلاحديد روحانيان بزرگ انتخاب و منصوب مى شد مسؤوليت تنظيم و اجراى برنامه هاى عزادارى و روضه خوانى ها را برعهده داشت حتّى اينكه چه كسانى در چه مجالسى و به چه ترتيب بايد به منبر بروند و چه مبلغى بايد به هركدام پرداخت گردد و ... همه با نظارت نقيب انجام مى شد. ترتيب منبر رفتن روضه خوانها بدينسان بود كه نخست افراد جوان يا جوانتر به منبر مى رفتند و پس از آنان كسانى كه سن بيشتر و سواد و شأن بيشترى داشتند و سرانجام بزرگترين و محترم ترين آنان به منبر مى رفت و مجلس را نيز ختم مى كرد و به اصطلاح «يا اللّه» مى كرد. اين روحانى محترم را «آخوند يا اللّه» مى خواندند. نقيب بابت اين خدمت از حكومت مقرّرى دريافت مى كرد و برخى از صاحبان مجالس هم در حد توانايى خود خدمتى به او مى نمودند. منصب «نقابت» ارثى بود و معمولا پس از درگذشت «نقيب» پسر ارشد او- در صورت شايسته بودن- به اين سمت از طرف «امير» منصوب مى گشت ولى اگر او پسرى نمى داشت و يا پسرش شايستگى اين مقام را دارا نمى بود يكى ديگر از اولاد ذكور و شايسته خانواده او را به اين كار مى گماردند. منبع: بيرجندنامه، جمال رضايي، ص: 469.
الکشکول
مسؤل مخصوص براي تنظيم برنامه مراسم عزادريهاي محرم و امور روضه خوانها در بيرجند قديم: مولف بيرجند نام
🟠نقیب یا نقیب سادات در قديم مسؤل رسیدگی به امور سادات و جلوگیری از جعل نسب سادات توسط غیر سادات منصب نقیب از مناصب قدیمی در جهان اسلام که در دوره بنی عباس ايجاد شد در اینجا توضیح داده نشده که آیا همون نقیب سادات بيرجند مسؤل امور تعزیه میشد یا شخص دیگر با عنوان مشابه احتمالا هر دو مسولیت رو یک شخص عهده دار میشد.
رسم زیبای در بیرجند قدیم آویزان کردن قرآن کریم در بعضی نقاط شهر بالای سر عزاداران حسینی در روز عاشورا : صبح روز عاشورا در برخى از نقاط شهر صاحبان خانهها قرآنهايى را در پارچههاى تميز مىپيچيدند و با طناب آنها را از دو طرف به ديوارهاى متقابل مىآويختند تا عزاداران و دستههاى عزادارى از زير قرآن مجيد بگذرند و در پناه و امان آن باشند.
📚بيرجندنامه، جمال رضايي، ص:472.
🔴بعضی از اتفاقاتی که بعد شهادت امام حسین علیه السلام در جهان افتاد
از کتب اهل سنت:
🔻حدیث ۱: وَعَنِ الزَّهْرِيِّ قَالَ: قَالَ لِي عَبْدُ الْمَلِكِ: أَيُّ وَاحِدٍ أَنْتَ إِنْ أَعْلَمْتَنِي، أَيُّ عَلَامَةٍ كَانَتْ يَوْمَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ. فَقَالَ: قُلْتُ: لَمْ تُرْفَعْ حَصَاةٌ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ إِلَّا وُجِدَ تَحْتَهَا دَمٌ عَبِيطٍ، فَقَالَ لِي عَبْدُ الْمَلِكِ: إِنِّي وَإِيَّاكَ فِي هَذَا الْحَدِيثِ لَقَرِينَانِ.
[الهيثمي]رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ، وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ.
🔰زهری میگوید: عبدالملک بن مروان به من گفت اگر خبر داری بگو روز شهادت امام حسین (علیهالسّلام) چه نشانهای داشت؟ گفتم سنگی در بیت المقدس برداشته نمیشد جز اینکه زیر آن خون تازه بود.
هیثمی گوید: طبرانی این حدیث را روایت کرد و رجال حدیث ثقه هستند.
🔻حدیث ۲: وَعَنِ الزُّهْرِيِّ قَالَ: مَا رُفِعَ بِالشَّامِ حَجَرٌ يَوْمَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِلَّا عَنْ دَمٍ.
[الهيثمي]رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ، وَرِجَالُهُ رِجَالُ الصَّحِيحِ.
🔰زهری گوید:سنگی در شام برداشته نمیشد جز اینکه زیر آن خون بود.
هیثمی گوید: طبرانی این حدیث را روایت کرد و رجال حدیث روات صحیحین هستند.
🔻حديث٣:وَعَنْ أُمِّ حَكِيمٍ قَالَتْ: قُتِلَ الْحُسَيْنُ وَأَنَا يَوْمَئِذٍ جُوَيْرِيَّةٌ، فَمَكَثَتِ السَّمَاءُ أَيَّامًا مِثْلَ الْعَلَقَةِ.
[الهيثمي]روَاهُ الطَّبَرَانِيُّ، وَرِجَالُهُ إِلَى أُمِّ حَكِيمٍ رِجَالُ الصَّحِيحِ.
🔰ام حکیم گوید:زمانى كه حسين عليه السلام كشته شد، من زن جوانى بودم. در آن روز آسمان مدّتى سرخ بود.
🔻حدیث ٤: وعَنْ أَبِي قَبِيلٍ قَالَ: لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ كَسْفَةً حَتَّى بَدَتِ الْكَوَاكِبُ نِصْفَ النَّهَارِ، حَتَّى ظَنَّنَا أَنَّهَا هِيَ.
[الهیثمی]رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ، وَإِسْنَادُهُ حَسَنٌ.
🔰ابوقبيل گويد: زمانى كه حسين بن على عليهما السلام به شهادت رسيد، خورشيد گرفت و به گونه اى آسمان تاريك شد كه ستارگان پديدار شدند تا اين كه گمان كرديم قيامت فرا رسيده است.
📚 مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، الهيثمي، ج: 9 ص :١٩٦__ 197.
♻️کانال الکشکول
@kashkolka
گزارش مولف سفرنامه تذکره الحجاج از جشن گرفتن اهالی بریده عربستان در روز عاشورا و تاثر و اندوه مولف (که خود شاهد عیان آن بود) از دیدن جشن و سرور آنها دروز عاشورای سال 1231 در دولت اول آل سعود : حافظ محمد حسین هندی کرناتکی از اشراف و اعیان شیعیان هند در سفر خود به حج ناخواسته گرفتار وهابی های شهرهای بریده و درعیه شد و مدت طولانی اسير آنها بود در خاطرات ایام محرم که در شهر بریده عربستان بود میگوید: (يازدهم محرم الحرام روز چهارشنبه: در مقام بريده: تعجب آنكه مردم اينجا روز عاشورا را عيد مىدانند و سرور مىنمايند و زنها حنا مىبندند و رخوت [رخت = لباس] لطيف پوشيده، استعمال بوهاى خوش مىكنند. و هرگاه تحقيق مىنماييم از چه سبب عيد است، مىگويند در زمان رسول- صلى اللّه عليه و آله- فتح جايى شده و در آن روز مسلمين عيد نمودهاند. خلاصه، اين وضع رفتار اينها ديده، نهايت ملال عظيم علاوه بر مصائب خود كه اسيروار و گرفتار اينها مىباشيم، گرديده؛ امّا چه چاره كه از دست ما چه برمىآيد و غير از صبر چارهاى نبود).
📚تذکره الطریق فی مصائب حجاج بیت الله العتیق،هندی کرناتکی، ص 86.
جشن گرفتن مردم مدینه در شب و روز عاشورا در سال 1309 هجري قمری به روایت یک زن ایرانی کرمانی:
روز عاشورا عيد گرفتند، چون جمعه بود. از قرار معلوم شب جمعه و روز جمعه را عيد مىگيرند، به واسطه عيد محمد (ص) و آلش بازى ساز نواز مىزنند.» شب يازدهم عاشورا، حضرات مدينه بناى آتشبازى را گذاردند. توپ، تفنگ، شيپور، بالابان، مزغان مىزدند. يادم آمد شب يازدهم عيال سيد الشهداء (ع) در كربلا چه كردند. نمىدانم چه حالت به من دست داد. اين صداها را كه شنيدم، مىخواستم خودم را بكشم. خدا عذابشان را زياد كند، بحق محمد و آله.
📚 روزنامه سفر حج عتبات عاليات و دربار ناصرى، علویه کرمانی، تحقیق:رسول جعفریان، ص:74 .
May 11
استفتاء از آیت الله العظمی سید محمد کاظم یزدی صاحب عروه (م 1337 ق / 1297 ش) در باره خواندن خبر عروسی حضرت قاسم:
متن استفتا و جواب آن:
چه می فرمایند علمای اعلام و مجتهدین عظام کربلا و نجف ـ مدّ الله ظلّهم علی رؤس الانام ـ در باب وقوع عروسی حضرت قاسم روز عاشورا؟ آیا خواندنش علی الاطلاق جایز است یا خیر؟ این قضه روز عاشورا واقع شده است یا خیر؟ و آن کسی که بدلخواه خود بخواند و قدح کند اعاظم علما را که این قضیه را غیر واقع می داند، حالش چه باشد و در فسق او چه فرمایند؟ بیان واقع را نمایند تا آن که، نسبت کذب به معصوم داده نشود مِن بعد، و بی باکان زبان شوم خود را از قدح علمای سلف و خلف که منکر وقوع این منکر می باشند باز [ننمایند] بیّنوا تؤجروا آجرکم الله.
بسم الله الرحمن الرحیم
وقوع این قضیه معلوم نیست، هرچند در بعض کتب بدون سند معتبر ،مذکور باشد. و خواندن آن با اظهار جزم و عدم جزم به وقوع ،مشکل است. و قدح علمای اعلام که این مطلب را انکار کرده اند بدلخواه جایز نیست. و الله العالم، و هو الموفّق لمراقبته فی جمیع الاحوال و الاوقات، و تحصیل رضاه فی جمیع الاعمال و الاقوال، و فی سایر الحرکات و السکنات.
الاحقر محمد کاظم الطباطبائی.
(تصویر فتوی از مرکز النجف الاشرف للتالیف و التوثيق ومتن فتوی از کانال استاد رسول جعفریان)
گزارش كارستن نيبور جهانگرد آلمانی از عزاداری شیعیان جزیره خارک در عهد حکومت کریم خان زند: اما شيعه ها به سه خليفه نامبرده لعنت مىفرستادند و مىگفتند، آنها خلافت را از على گرفتهاند و چون حسين وسيله نيروهاى يزيد به قتل رسيده بود، شيعهها هر سال به مدت ده روز، با برپا ساختن مراسم عزادارى، ياد حسين را زنده نگه مىدارند. در ايران، كه مركز شيعهها است، گاهى شيعهها در مراسم عزادارى چنان تحت تأثير عقايد و احساسات مذهبى خود قرار مىگيرند، كه با ميل زيادى مىتوانند يك سنى را به قتل برسانند و فكر مىكنند، اگر دست به چنين كارى بزنند، ثواب مىكنند. ازاينروى به صلاح همه پيروان دينهاى ديگر است، كه در روزهاى عزادارى خانه خودشان را ترك نكنند. با اينكه شيعهها در خارك براى برگزارى مراسم مذهبى خود آزادى عمل دارند، به خاطر وجود سنيها كه كمتر از شيعهها نيستند و همچنين به خاطر حضور هلنديها نمىتوانند در برگزارى اين مراسم مبالغه بكنند. حاكم خارك، به منظور جلوگيرى از ايجاد مزاحمت براى پيروان مذهبهاى ديگر، دستور داده بود، تا در دهه اول محرم كسى در خيابانها به صداى بلند ناله و زارى نكند. ازاينروى شيعهها مراسم مذهبى دهه اول محرم را در خارج شهر برگزار مىكردند. چون من عزادارى شيعهها را نديده بودم، روز عاشورا به خاطر من به آنها اجازه داده شد كه با دستههايشان وارد شهر بشوند و در ميدان بزرگ مراسم شبيهخوانى راه بيندازند. تقريبا همه مسلمانان ساكن خارك در اين ميدان جمع شده بودند. اما تشخيص شيعهها از سنىها خيلى آسان بود. چون سنىها، بااينكه از سرنوشت نوه پيغمبرشان به هيجان آمده بودند، با آرامش به تماشاى شبيهخوانى مشغول بودند. درحالىكه شيعهها به سينه خود مىزدند و با ناله و زارى غم و اندوه خودشان را نشان مىدادند و عده زيادى حسين! حسين! گويان بهشدت گريه مىكردند. كسانى كه نقش سپاه يزيد و سردار او شمر را بازى مىكردند، با شمشيرهاى برهنه دور ميدان مىدويدند و چنين وانمود مىكردند، كه پى كسى مىگردند. بعد حسين با چند نفر از دوستانش وارد صحنه شد و بلافاصله مورد حمله شديد دشمن قرار گرفت. از چهره و همچنين رفتار اين دسته پيدا بود، كه بهشدت نااميد شدهاند و تصميم دارند به هرقيمتى كه شده است جان خود را نجات بدهند و به همين دليل به شدت از خودشان دفاع مىكردند. يكى از مبارزين، كه قاسم بود، چندبار از اسب به پايين انداخته شد و وقتى او مىخواست دوباره بر اسب خود سوار بشود، دخترهايش با ناله و زارى از او خواهش مىكردند، كه دست از جنگ بردارد آنها چنان از ته دل گريه مىكردند، كه گويى پدرشان واقعا در خطر مرگ قرار دارد[ظاهرا نيبور شخصيتهاى اين شبيهخوانى را خوب نمىشناخته است]. نقش عباس، برادر حسين، كه در كنار چشمهاى هردو دست خود را از دست داده بود، خيلى طبيعى اجرا شد. او لباسش را طورى پوشيده بود، كه آستينهاى بدون دست از دو طرف آويزان بود و به تماشاچى اين احساس دست مىداد، كه او واقعا دستهايش را از دست داده است. چون در جزيره خارك اسب خيلى كم است و از شتر اصلا خبرى نيست، بلندپايگان سوار بر اسب بودند و بقيه پياده و چون بيشتر مردم جزيره خارك فقيرند، لباس همه بازيگران خيلى بد بود، اما اين لباسها طورى بودند، كه تماشاچى به راحتى مىتوانست يكى از سپاهيان 1100 سال پيش اعراب را در ميدان جنگ تجسم بكند. موزيك نظامى فقط از سنج تشكيل مىشد، كه بهشدت نواخته مىشد. صداى سنج با صداى «حسين!» ... «حسين!» ... قيل و قال وحشتناكى را بهوجود آورده بود. سپاه كوچك حسين سپاه بسيار بزرگ دشمن را چندبار شكست داد. اما بعد يكى پس از ديگرى و بالاخره خود حسين از اسب به پايين انداخته شدند و بقيه اسير شدند. بعد به گردن بچههاى حسين قطعات بزرگى از چوب بسته شد و قرار شد جلاد، كه لباس وحشتانگيزى به تن داشت، آنها را نزد سردار سپاه دشمن حسين ببرد. بعد دستور قتل اسيران صادر شد، اما خبر آمد كه جلاد همه آنها را كشته است. سردار از اين موضوع خيلى ناراحت شد و دستور قتل جلاد را صادر كرد. ميدان جنگى كه در آن حسين كشته شد، در كربلا، در نزديكى بابل باستان بود و مقر حكومت يزيد در دمشق. در مراسم شبيهخوانى، يزيد در طرف ديگر ميدان، روى يك صندلى اروپايى نشسته بود و تبرزينى در دست داشت.
بنابه روايت مسلمانها، وقتى بازماندگان خانواده حسين را پيش يزيد بردند، سفيرى از يونان هم حضور داشت. در اين شبيهخوانى هم مردى نقش اين سفير را بازى مىكرد. اين سفير كه لباس اروپايى به تن داشت، بدون جوراب بود و بر سر تاسش كلاه طلاكارى شدهاى به چشم مىخورد. مسلما يونانيها هرگز چنين لباسى نداشتهاند. شايد شيعهها با نشان دادن اين سفير مىخواستند، اسباب رضايت اروپايىها را فراهم بكنند [!] و يا به سنىها نشان بدهند كه مسيحىها با حسين خيلى دوست بودهاند [!] بعد يكى از پسران حسين را كه اسمش على بود، (و بعدها به زين العابدين معروف شد) پيش خليفه بردند، تا با او بيعت بكند،زين العابدين جواب بسيار تندى داد و با پادرميانى سفير يونان دوبار مورد عفو قرار گرفت. وقتى زين العابدين را براى سومينبار پيش خليفه بردند و سفير يونان مجددا تقاضاى عفو او را كرد، به دستور خليفه سفير را كشتند و قرار شد پسر حسين را هم بكشند؛ اما هواداران او، او را مخفيانه از دست عمال يزيد خارج كردند. 📚سفرنامه كارستن نيبور/ ترجمه پرويز رجبى، ص: 189_192،ناشر:توکا_تهران.
شفاعت دستهای قمه زنی برا زندانیان در روز عاشورادر دوره قاجار: هانری رنه دالمانی در سفرنامه از خراسان تا بختیار در ذکر آداب ورسوم رایج در روز عاشورا میگوید: خلاصه اين دسته قمهزن پس از خروج از تكيه و گردش معمولى نزد رئيس پليس ميروند و از او تقاضاى رهائى زندانيان را ميكنند و او جانيان زندانى كه غل و زنجير شدهاند نيز غالبا به درخواستهاى آنان تن درميدهد و يك يا دو نفر زندانى را بآنان ميبخشد. اغلب اشخاص ثروتمند كه يكى از افراد خانواده آنها زندانى شده است و نتوانستهاند وسايل آزادى او را فراهم نمايند متوسل بدستههاى قمهزن ميگردند و با دادن پول آنها را واميدارند كه فلان زندانى را مطالبه كرده آزادش نمايند. 📚سفرنامه از خراسان تا بختیاری/هانری رنه دالمانی،ترجمه:علی محمد فره وشی، ص: 193_194،ناشر:امیر کبیر_تهران.
شمر بن ذي الجوشن لعنه الله كان من قادة جيش معاوية لعنه الله:
روى الشيخ المفيد في الاختصاص:كَتَبَ مُعَاوِيَةُ بْنُ أَبِي سُفْيَانَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ أَمَّا بَعْدُ يَا عَلِيُّ لَأَضْرِبَنَّكَ بِشِهَابٍ قَاطِعٍ لاَ يَدْكُنُهُ اَلرِّيحُ وَ لاَ يُطْفِئُهُ اَلْمَاءُ إِذَا اِهْتَزَّ وَقَعَ وَ إِذَا وَقَعَ نَقَبَ وَ اَلسَّلاَمُ فَلَمَّا قَرَأَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كِتَابَهُ دَعَا بِدَوَاةٍ وَ قِرْطَاسٍ ثُمَّ كَتَبَ بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ أَمَّا بَعْدُ يَا مُعَاوِيَةُ فَقَدْ كَذَبْتَ أَنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَنَا أَبُو اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ قَاتِلُ جَدِّكَ وَ عَمِّكَ وَ خَالِكَ وَ أَبِيكَ وَ أَنَا اَلَّذِي أَفْنَيْتُ قَوْمَكَ فِي يَوْمِ بَدْرٍ وَ يَوْمِ فَتْحٍ وَ يَوْمِ أُحُدٍ وَ ذَلِكَ اَلسَّيْفُ بِيَدِي تَحْمِلُهُ سَاعِدِي بِجُرْأَةِ قَلْبِي كَمَا خَلَّفَهُ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِكَفِّ اَلْوَصِيِّ لَمْ أَسْتَبْدِلْ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِمحَمْدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيّاً وَ بِالسَّيْفِ بَدَلاً وَ اَلسَّلاٰمُ عَلىٰ مَنِ اِتَّبَعَ اَلْهُدىٰ ثُمَّ طَوَى اَلْكِتَابَ وَ دَعَا اَلطِّرِمَّاحَ بْنَ عَدِيٍّ اَلطَّائِيَّ وَ كَانَ رَجُلاً مُفَوَّهاً طُوَالاً فَقَالَ لَهُ خُذْ كِتَابِي هَذَا فَانْطَلِقْ بِهِ إِلَى مُعَاوِيَةَ وَ رُدَّ جَوَابَهُ فَأَخَذَ اَلطِّرِمَّاحُ اَلْكِتَابَ وَ دَعَا بِعِمَامَةٍ فَلَبِسَهَا فَوْقَ قَلَنْسُوَتِهِ ثُمَّ رَكِبَ جَمَلاً بَازِلاً فَتِيقاً مُشْرِفاً عَالِياً فِي اَلْهَوَاءِ فَسَارَ حَتَّى نَزَلَ مَدِينَةَ دِمَشْقَ فَسَأَلَ عَنْ قُوَّادِ مُعَاوِيَةَ فَقِيلَ لَهُ مَنْ تُرِيدُ مِنْهُمْ فَقَالَ أُرِيدُ جَرْوَلاً وَ جَهْضَماً وَ صَلاَدَةَ وَ قِلاَدَةَ وَ سَوَادَةَ وَ صَاعِقَةَ أَبَا اَلْمَنَايَا وَ أَبَا اَلْحُتُوفِ وَ أَبَا اَلْأَعْوَرِ اَلسُّلَمِيَّ وَ عَمْرَو بْنَ اَلْعَاصِ وَ شِمْرَ بْنَ ذِي اَلْجَوْشَنِ وَ اَلْهَدِيَّ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْأَشْعَثِ اَلْكِنْدِيَّ فَقِيلَ إِنَّهُمْ يَجْتَمِعُونَ عِنْدَ بَابِ اَلْخَضْرَاءِ ...الخ.
📚الإختصاص،الشيخ المفيد،ص:١٣٩،ناشر: الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد.
مقام ومنزلة أبي الفضل العبّاس (عليه السلام) عند الأئمّة (عليهم السلام)(۱):
قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (ع)رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ يَعْنِي ابْنَ عَلِيٍّ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
📚الخصال،الشیخ الصدوق،ج:۱،ص:۶۸۰
🔴شيعة مصر يقيمون عزاء الامام الحسين(عليه السلام) في عهد الدولة الاخشيدية قبل حكم الفاطميين في مصر:
قال المقريزي بعد ذكر عزاء شيعة مصر في عهد المعز لدين الله الفاطمي:
وإنما قويت أنفس الشيعة بكون المعز بمصر، وقد كانت مصر لا تخلو منهم في أيام الإخشيدية، والكافورية في يوم عاشوراء عند قبر كلثوم[السيدة كلثوم من احفاد الامام الصادق ع]، وقبر نفيسه؟[السيدة نفيسه من أحفاد الامام الحسن ع ومزارها معروف بمصر]وكان السودان وكافور يتعصبون على الشيعة، وتتعلق السودان في الطرقات بالناس، ويقولون للرجل: من خالك؟ فإن قال: معاوية، أكرموه، وإن سكت لقي المكروه، وأخذت ثيابه، وما معه حتى كان كافور قد وكل بالصحراء ومنع الناس من الخروج.
📚المواعظ والاعتبار،المقريزي،ج:٢،ص:٣٢٩.
♻️کانال الکشکول
@kashkolka
🔴اولین قیام برا خونخواهی امام حسین(علیه السلام) قیام مردم سیستان پس از رسیدن خبر شهادت امام حسین(علیه السلام): مولف تاریخ سیستان میگوید:چون این خبر[خبر واقعه کربلا] به سیستان آمد، مردمان سیستان گفتند نه نیکو طریقتی برگرفت یزید که با فرزندان رسول صلی الله علیه و آله چنین کردند، پاره ای شورش اندر گرفتند عبّاد[عباد بن زیاد برادر عبیدالله بن زیاد وحاکم سیستان]، سيستان هم بمردمان سيستان سپرد، بيست بار هزار هزار درم اندر بيت المال جمع شده بود از غنايم كابل و ديگر مالها بر گرفت و ببصره باز شد.
📚تاريخ سيستان،ص:100.
🔻منطقه سیستان قدیم که شامل سیستان ایران ومناطقی از افغانستان امروزی از دیر باز از مناطق محبان اهل بیت علیهم السلام و بگواهی تاریخ تنها جایی که اهالی آن از جسارت به ساحت مقدس امیر المومنین علیه السلام که معاویه لعنه الله مرسوم کرد امتناع ورزیدن و در این راه مشقتهای فراوان متحمل شدن وبقول صاحب معجم البلدان:(چه شرفی بالاتر از امتناع از لعن برادر رسول الله[صلی الله علیه وآله]در حالی که بر منابر حرمین مکه و مدینه لعن میشد)(معجم البلدان،ج3،ص191). متاسفانه از این قیام مردم سیستان که او را باید اولین قیام برا خونخواهی امام حسین(ع) دانست (چرا که قبل از قیام توابین وقیام مختار اتفاق افتاد) اطلاعات کافی ذکر نشده در تاریخ نقل این واقعه منحصر به همین کتاب تاریخ سیستان که مولف آن وتاریخ تالیف کتاب متاسفانه مجهول است.
♻️کانال الکشکول
@kashkolka
مقام ومنزلة أبي الفضل العبّاس (عليه السلام) عند الأئمّة (عليهم السلام):
۱_ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (ع)رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ يَعْنِي ابْنَ عَلِيٍّ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
📚الخصال،الشیخ الصدوق،ج:۱،ص:۶۸۰.
۲_ و ورد في زيارة الناحية المقدسه عن الإمام الحجة(عج)(السَّلامُ عَلى أَبِي الْفَضْلِ الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، الْمُواسِي أَخاهُ بِنَفْسِهِ، الآخِذُ لِغَدِهِ مِنْ أَمْسِهِ، الْفادِي لَهُ، الْواقِي السّاعِي إِلَيْهِ بِمائِهِ، الْمَقْطُوعَةِ يَداهُ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِيهِ يَزِيدَ بْنَ الرُّقادِ الْحَيْتِي وَ حَكِيمَ بْنَ الطُّفَيْلِ الطَّائِي.
📚الإقبال،ابن طاووس،ج۳،ص:۷۴.
۳_الامام الصادق (عليه السلام):(كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ صُلبَ الإيمانِ جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللّه ِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهيدَا).
📚عمدة الطالب في أنساب آل ابي طالب،ابن عنبة،ص:٣٥٦.
🔴ماجرای منع مراسم عروسی حضرت قاسم علیه السلام در ایران بدستور ناصر الدین شاه قاجار به روایت اعتماد السلطنه وزیر انطباعات ناصر الدین شاه و از مقربین وی:
(منع مذاكره عروسى قاسم بن الحسن (ع):اين قصه دراز هيچ اصل ندارد و از مورخين و محققين محدثين احدى آن را نقل ننموده، حتى غواص بحار اخبار علامه مجلسى ثانى عليه الرحمه كه متأخرين متتبعى در آثار چنو ندارند اين شهرت كاذبه را رأسا بلااصل دانسته است.
درين سنوات ازهد المعاصرين حاج شيخ جعفر مجتهد ششترى قدس الله سره خوابى ديده بود كاشف از كذب اين داستان، پس شرحى در اين باب به حضور شاهنشاه اسلاميان پناه[ناصر الدین شاه ] معروض داشت و از آن وقت بر جماعت ذاكرين و رثات در خواندن اين حكايت مجعول و راندن اين روايت موضوع قدغن اكيد رفت و نهى شديد گرديد.
بلى نگارنده را در طى تتبعات اكتشافى شگفت روى داده و منشاء اين شهرت را به دست آورده به شرحى كه در ترجمه حضرت سكينه بنت الحسين صلوات الله عليه از كتاب «خيرات حسان» برنگاشته است و آن تحقيق به يادگار گذاشته. 📚 المآثر و الآثار،اعتماد السلطنه،تحقیق:ایرج افشار،ج1،ص:168_169،ناشر:اساطیر_تهران. 🟠تا قبل از این منع ماجرای عروسی قاسم بن الحسن ع مراسم خاص در شهرهای مختف ایران داشت و تعزیه عروسی قاسم از مشهورترین ومهمترین تعزیه ها بود. #تاریخ_عزاداری
@kashkolka
🟠شهیدی که دیر به کربلا رسید
🔸️نام ونسب: الهَفْهافُ بنُ المُهَنَّدِ الرَّاسِبيّ البَصْرِيّ از شیعیان سرشناس بصره بود.
🔸️در رکاب امیر المومنین و امام حسن علیهما السلام و حظور در صفین:الهفهاف از یاران امام علی علیه السلام بود و طبق بعضی نقلها از فرماندهان سپاه امیر المومنین علیه السلام در جنگ صفین بود.
وبعد از صفین همیشه در رکاب امیر المؤمنین ع و در زمره يارانش بود وبعد شهادت ایشان جزو یاران امام حسن علیه السلام بود.
🔸️شهادت:چون الهفهاف از قيام آن حضرت آگاهى يافت، از بصره به يارى ايشان شتافت وعصر عاشورا خود را به کربلا رسانید، بر لشکر عمر سعد وارد شد و پرسید: مولایم حسین علیه السلام کجاست؟ گفتند: تو کیستی و کجا بودی؟
گفت من هفهاف بن مهند راسبی بصری هستم برای یاری حسین علیه السلام آمده ام.گفتند: ما حسین را کشتیم و از اولاد و اصحاب او جز فردی بیمار و جماعتی از زنان و دختران باقی نگذاشتیم ،اکنون نمیبینی که سپاهیان به غارت خیمه های حسین هجوم برده اند!
هفهاف چون این حرفها رو شنید شمشير از نيام برآورد و گفت:
«يا ايُّهاالجُندُ المُجَنّد، أنَا الهَفهافُ بنُ المُهَنّد، أبغى عِيالَ مِحمّد»
«اى سپاهيان فراهم آمده، من هفهاف بن مهنّدم، در جست و جوى خاندان محمّدم[در بعضی نسخها آمده:احمي عیالات محمد؛از خاندان محمد(ص) حمایت و دفاع میکنم] »
آنگاه بر آنان حمله ور شد، و نيروهاى دشمن او را در ميان گرفتند، هفهاف پس از نبردى دليرانه، سرانجام، به شهادت رسيد.
🔸️تمجید امام سجاد علیه السلام از هفهاف:
بنابر نقلی امام علی بن الحسین (علیهالسلام) شجاعت هفهاف در روز عاشورا را ستوده است وفرمود: فما رأى الناس منذ بعث الله محمداً صلىاللهعليهوآله ، فارساً بعد علي بن أبي طالب عليهالسلام قتل بيده ما قتل.
از زمان بعثت پیامبر تاکنون، مردم هیچ مبارزی را بعد از علی (علیهالسّلام) همچون او ندیدند.
📚منابع:
۱_پژوهشى پيرامون شهداى كربلا،جمعی از نویسندگان،ص۳۸۸.
۲_ذخيرة الدارين فيما يتعلق بمصائب الحسين(ع)،ص۴۵۷.
۳_تسمية من قتل مع الحسين،الفضيل الكوفي الاسدي،تحقيق: سيد محمد رضا جلالي،ص:٣١.