#گذری_بر_سیرہ_شهید
🔻راز سالم ماندن پیڪر پس از ۱۶ سال
بعد از ۱۶ سال پیڪرشش را آوردند.
خودم توے گلزار شـهداے قم دفنش ڪردم.
عملیات ڪربلاے ۴ با بدن مجروح اسیر شد، برده بودنش بیمارستان بغداد، همونجا شـهید شده بود، با لب تشنہ...
بعد از این همہ سال هنوز سالم بود. سر، صورت و محاسن از همہ جا تازه تر!
یاد شبهاے جبـهہ گردان تخریب افتادم..
بلند مےشد لامپ سنگر رو شل مےڪرد.
همہ جا ڪہ تاریڪ مےشد، شروع مےڪرد بہ خوندن:
حسینم وا حسینا.....
مےشد بانے روضہ امام حسین(عليہالسلام).
آخر مجلس هم ڪہ همہ اشڪاشون رو با چفیہ پاڪ مےڪردن، "محمدرضا" اشڪاشو مےمالید بہ صورتش.
دلیل تازگے صورت و محاسنش بعد از ۱۶ سال همین بود...اثر اشڪ امام حسین(عليہالسلام).
"شـهید محمدرضا شفیعے"
راوے: حاج حسین ڪاجے از گردان تخریب لشڪر ۱۷ علے ابن ابـے طالب(عليهالسلام)
⇐محل دفن شـهید: گلزار شـهداے علے بن جعفر قم
قطعہ ۲_ردیف ۱
🌿
🌾
🌸
🌱 🌷🌷🌷🌷🌷🕊
🌴🍀 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🍀🍃🌸🍃🌺🍃🌷🌿🍃🌷
4_333159736977392177.mp3
707K
درد و دل با امام زمان👆
همه جا بروم
به بهانه تو
که مگر برسم
در خانه تو
همه جا دنبال تو میگردم
که تویی درمان همه دردم
یا اباصالح
یا اباصالح مددی مولا
🕊🌷🌷🌷🕊
🕊🌷🌷🌷🌷🌷🌷🕊
جمعه يعني زانوي غم در بغل
بر سر سجاده هاي العجل
جمعه يعني اشک هاي انتظار
جمعه يعني شکوه از هجران يار
جمعه يعني آه،الغوث،الامان
در فراق مهدي صاحب زمان
🕊🌷🌷🌷🌷🕊
🕊🌷🌷🌷🌷🌷🌷🕊
اگر امام زمان غیبت کرده است، این غیبت ماست نه غیبت او...
این ما هستیم که چشمان خود را بسته ایم، این ما هستیم که آمادگی نداریم.
شهید چمران
🕊🌷🌷🌷🕊
🕊🌷🌷🌷🌷🌷🌷🕊
#معجزه_شهـــدا
یه شب خواب بودم که تو خواب دیدم دارن در میزنن. در رو که باز کردم دیدم شهید همت با یه موتور تریل جلو در خونه واساده و میگه سوار شو بریم. ازش پرسیم کجا گفت یه نفر به کمک ما احتیاج داره. سوار شدم و رفتیم.
🌺 سرعتش زیاد نبود طوری که بتونم آدرس خیابون ها رو خوب ببینم. وقتی رسیدیم از خواب پریدم.
✅از چند نفر پرسیم که تعبیر این خواب چیه گفتن خوب معلومه باید بری به اون آدرس ببینی کی به کمکت احتیاج داره. هر جوری بود خودمو به اون آدرس رسوندم و در زدم. دررو که باز کردن دیدم یه پسر جوون اومد جلوی در . نه من اونو میشناختم نه اون منو . گفت بفرمایید چیکار دارید؟
💐 ازش پرسیم که با شهید همت کاری داشته؟ یهو زد زیر گریه. گفت چند وقته میخوام خودکشی کنم. دیروز داشتم تو خیابون راه می رفتم و به این فکر میکردم که چه جوری خودم رو خلاص کنم که یه دفعه چشمم اوفتاد به یه تابلو که روش نوشته شده بود اتوبان شهید همت.
گفتم میگن شماها زنده اید😭 اگه درسته یه نفر رو بفرستید سراغم که من از خودکشی منصرف بشم. الان شما اومدید اینجا و میگید که از طرف شهید همت اومدید...
📚برگرفته از کتاب شهیدان زنده اند. اثر گروه شهید هادی. در محضر شهدا باشید.
🕊🌷🌷🌷🌷🕊
🕊🌷🌷🌷🌷🌷🌷🕊
🌿🌺🌿🌺🌿🌺
#خاطرات_تفحص
تو فکه دنبال پیکر شهـــــدا بودیم.
نزدیک غروب،🌅 مرتضی یه شهید توی گودال پیدا کرد.
هربیل خاک رو که می ریخت بیرون، مقدار
بیشتری خاک توی گودال برمی گشت!
دم اذان مغرب شد. مرتضی بیل رو فروکرد تو خاک و گفت: فردا برمی گردیم.
صبح 🌄برگشتیم فکه. به محض رسیدن،
مرتضی رفت سراغ بیل و اون رو از خاک کشید بیرون و راه افتاد.
تعجب کردم.❗️ گفتم: آقامرتضی کجا میری؟!
یه نگاه به من کرد، گفت:
دیشب یه جوونی اومد به خوابم و گفت:
من دوست دارم تو فکه بمونم! بیل رو بردار و برو...
ســـــلام🖐 ما به سربازان گـــــمنام
🌺به ابراهـــــیم هادی و ردانـــــے و ضـــــرغـــــام🌺
به آنانـــــی که عمـــــری نذر کردند
اگر رفـــــتند دیگر برنـــــگردند...
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🕊🌷🌷🌷🌷🌷🌷🕊
#تقدیم_به_همسران_شهدا که از همه عاشق ترند...
اصلا زن باید عاشق شود.... عاشق مردی که #نوکری ارباب را میکند و اعتقادش، بنفسی انت و اهلی و مالی یا #اباعبدالله است.
اصلا زن باید عاشق شود.... عاشق مردی که #غیرتی است... سرش را میدهد تا یک کاشی از حرم ناموس علی(ع) کم نشود.
اصلا زن باید عاشق شود... عاشق مردی که میخواهد همسرش، #همسنگرش باشد تا از این زندگی کوتاه #اوج بگیرند سمت بهشت .
اصلا زن باید عاشق شود... عاشق مردی که عشق #شهادت است.
و باید مهریه ای بگذارد بسی سنگین!
بله بگوید به شرط #شفاعت آخرت...
اصلا خدا زن را آفرید تا #عاشق شود...
#شهدای_مدافع_حرم #شهید_مرتضی_حسین_پور
#شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_مهدی_نوروزی #شهید_وحید_فرهنگی_والا #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شادی_روحشون_صلوات
هر روز اگر هزار تن كشته شوند
سازش نكند به دشمنان حزب الله
#شهيد_حسين_عباسى
🔸هر کس که بیشتر #برای_خدا کار کرد، بیشتر باید فحش بشنود
🔹ما باید برای #استقامت ساخته می شویم؛ برای تحمّل تهمت و افتراء و دروغ🚫 چون ما اگر #تحمّل نکنیم، باید میدان را خالی کنیم.
#شهید_محمدابراهیم_همت🌷
|🌸🍃 #طنز_جبهه✌️
یه روز یڪی از رزمنده ها دیر به صبحگاه رسید فرمانده برای اینڪه رزمنده بسیجی را تنبیه ڪنه گفت:
باید در 2 دقیقه 150 تا صلوات بفرستی
بسیجی دید نمیشه رو ڪرد به گردان
و گفت:
ڪل گردان صلوات!
ڪل گردان ڪه 400 نفر بود صلوات فرستادند بعد بسیجی به فرمانده میگه 150 تا برا امروز بقیش بمونه انشالله برای فردا!!!😉
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادت_فی
#سبیلڪ🌷
بسم رب العشاق
#قسمت_بیست_چهارم
#حق_الناس
با تمام توهین های مادر موندم
محمد بعداز ۳-۴روزچشماش باز کرد
رفتم پیشش
نمیتونست حرف بزنه یک کاغذخواست
روش نوشته بود ادامه صیغه بخشیدم
اومدم از در برم بیرون صدای جیغ دستگاه هایی که به محدوصل بود برگردوندمنو
محمدمن تموم کرد
😭😭😭😭😭😭
دنیا جلوشمام سیاه شد جیغ میزدم و صداش میکردم
_محمد پاشو پاشو ببین ببین دارم دق میکنم
محمدجون یسنا پاشو محمد پاشو تورو خدا
😭😭😭😭
مادر:یسنا برو خونه تون تو کمد محمد برات یه نامه هست
با فاطمه علی رفتیم خونه
کمدش باز کردم
با گریه
یه نامه دیدم
نامه باز کردم و شروع کردم به خوندن
به نام خدا
یسنای عزیزم سلام
دلم برات تنگ شده خانمم
زمانی که این نامه رو میخونی که من در دنیای خاکی نیستم
یسنای من اولین باری که من فهمیدم عاشقتم و دوست دارم
تو ۱۵سالت بود
من ۲۱
ایام ولادت امام رضا بود
دلم میخواست بعداز آذین بندی حیاط مسجد باهات صحبت کنم
اما سرم گیج رفت
تنهایی رفتم دکتر
بعداز ام ار آی متوجه شدم تو سرم توموری هست
۵-۶ساله منو از بین میبره
یسنا خیلی بودا عاشقت بودم
اما بهت میگفتم آجی کوچولو
یسنا با بزرگتر شدن خواستگارهات زیاد میشدن
و بند دل منم پاره میشد
یسنا ۲-۳سال گذشت تا تو خودت اومدی از علاقت گفتی
داشتم دیونه میشدم
اما بالاخره اومدم خواستگاریت
قبل از اون یه چکاپ کامل دادم فقط ۷-۸ ماه وقت داشتم
یسنا چشمای عاشقت
عشق پنهان خودم
منو لو داد
اما ۷-۸ماه هم بازکمتر شد برای همین طلاقت دادم
یسنا نمیخواستم اشکت ببینم
دوست دارم
محمد
کاغذاز اشکاهام خیس خیس شده بود چشمامو بستم و محکم کاغذوچسبوندم به قلبم
انقدر زجه زدم که از حال رفتم
نام نویسنده:بانو....ش
ادامه دارد🚶🌹
رمان های زیبای مذهبی
#برای خواندن قسمت های قبلی و بعدی رمان با ما باشید👆
بسم رب العشاق
#قسمت_بیست_پنجم
#حق_الناس
رواے فاطمه
داشتم لباسهای یسنارو جمع میکردم تا ببرمش خونه خودم
یهو از جیغ های یسنا رفتم پیشش
بچم تو شوک رفت
بعداز ۵ساعت به هوش اومد
اما ساکت
کلامی با کسی حرف نمیزد
تا بعداز ۴-۵ روز بردمش مزار محمد اما بازم ساکت بود
دکترا براش بستری شدن تو بیمارستان اعصاب روان نوشت
هرروز با مادرش بهش سر میزدیم
آلبوم عروسیم یا عروسیش
اما یسنا ساکت
انگار لال به دنیا اومده
روزها به ماه ها تبدیل شد
اما یسنا همچنان ساکت بود
تو همین حین پدرش سکته کرد
😞😞
نام نویسنده:بانو......ش
آیدی نویسنده:
@Sarifi1372
ادامه دارد🚶
رمان های زیبای مذهبی
بسم رب العشاق
#قسمت_بیست_ششم
#حق_الناس
خداشکر پدر یسنا سکته رو رد کرد
یسنا رو چندین بار بردم دیدنش اما یسنا همچنان در شوک بود
سه ماه گذشته بود
از بیمارستان که خارج شدم به سمت خونه مادر شوهرم رفتم
راستی یادم رفت بگم پسرمن محمد ۳ماهشه به دنیا اومده
بیاد محمد اسمش گذاشتیم محمد
الان گذاشتمش پیش مادرشوهرم تا بیام به یسنا سر بزنم
کلید انداختم رفتم تو
مادر
مادر
یه یاداشت دیدم روش نوشته بود
سلام فاطمه جان من و محمد رفتیم خونه آقای ستوده اینا
اومدم من برم که صدای جیغ گوشی بلند شد
-الو
&&الو سلام زنداداش
کجایید؟
دوساعته دارم زنگ میزنم
-آقا مرتضی نبودیم
بیرون بودیم
مرتضی:دلم برای مادر تنگ شده
بهش سلام برسونید
-آقامرتضی عمو شدی نیستی
که
داداش
مرتضی:ای جانم
از طرف عمو ببوسیدش به داداش هم تبریک بگید یاعلی
-چشم
دیگه نرفتم خونه خانم ستوده اینا
ساعت ۳ بود مادر و علی هردو قرمه سبزی دوست داشتن
قصد درست کردنش کردم
نام نویسنده: بانو...ش
آیدی نویسنده:
@Sarifi1372
ادامه دارد🚶
🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده مجاز است 🚫
🌹
رمان های زیبای شهدایی مذهبی👆
دلمششپارهمۍشودانگار
درهـواۍشـشگـوشـهات ...
#حسیـــــنجانمن♥️
#شبتون_کربلایی
#اربعینی_ها_التماس_دعا
#یا_علی 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی فوقالعاده حاج میثم مطیعی در وصف امام خامنهای.
این کلیپ دیدنی رو ما براتون آماده کردیم
لذت بردن و نشر حداکثریاش هم به عهده شما
فقط فقط عاشقا و فدایی های امام خامنهای
#شعر_امام_خامنه_ای
@katrat