eitaa logo
#کلاس_اولی_با_ما_باش😍
11.6هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
8.8هزار ویدیو
3.2هزار فایل
خانم حسینی مدرس دانشگاه فرهنگیان ۱۴٠٠/۶/۱۵ مدرس پایه اول نویسنده ۲ جزوه کمک آموزشی #کلاس_اولی_با_ما_باش @kelasavalibamabash #کلاس_دومی_با_ما_باش @kelasdovomibamabash ارتباط با ادمین و درخواست تبلیغات @Mhsadat @M1133M تبادل @kosar199
مشاهده در ایتا
دانلود
31.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خانم عباسی 🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸 https://eitaa.com/joinchat/2570649739C02204f4a1e ارسال در گروه عمومی بدون ارسال آدرس ⛔️ برای استفاده در کانال کلاسی ✅
اما ضامن اهو: “صیادی در بیابانی قصد شکار آهویی می‌کند و آهو شکارچی را مسافت قابل توجهی به دنبال خود می‌دواند و عاقبت خود را به دامن حضرت علی بن موسی الرضا (ع) که اتفاقاً در آن حوالی حضور داشت می‌اندازد. صیاد که می‌رود آهو را بگیرد، با ممانعت حضرت رضا (ع) مواجه می‌شود، ولی صیاد چون آهو را صید و حق شرعی خود می‌دانست، در مطالبه و استرداد آهو پافشاری می‌کند. امام حاضر می‌شود، مبلغی بیشتر از بهای آهو، به شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد کند. شکارچی نمی‌پذیرد و به عرض می‌رساند: الا و بالله، من همین آهو را که حق خودم است، می‌خواهم و نه غیر آن را … و آن وقت آهو به زبان می‌آید و سخن گفتن آغاز می‌کند و به عرض امام می‌رساند که من دو بچه شیری دارم که گرسنه‌اند و چشم به‌راه‌اند که بروم شیرشان بدهم و سیرشان کنم. علت فرارم هم همین است و حالا شما ضمانت مرا نزد این شکارچی بفرمایید که اجازه دهد بروم و بچه هایم را شیر دهم و برگردم و تسلیم صیاد شوم. امام رضا (ع) هم ضمانت آهو را نزد شکارچی کرد و خود را به صورت گروگان در اختیار وی قرار داد. آهو رفت و به‌ سرعت بازگشت و خود را تسلیم شکارچی کرد. شکارچی که این وفای به عهد را می‌بیند، منقلب می‌گردد و آن گاه متوجه می‌شود که گروگان او، علی بن موسی الرضا است. بدیهی است فوراً آهو را آزاد می‌کند و خود را به دست و پای حضرت می‌اندازد و عذر می‌خواهد و پوزش می‌طلبد. حضرت نیز مبلغ قابل توجهی به او می دهد و تعهد شفاعت او را در قیامت نزد جدش می‌کند و صیاد را خوشدل روانه می‌سازد. آهو هم که خود را آزاد شده حضرت می‌داند، اجازه مرخصی می‌طلبد و به سراغ لانه و بچه های خود می‌ رود.” https://eitaa.com/joinchat/2570649739C02204f4a1e
روش برای تقویت تمرکز و قدرت شنیداری دانش آموز🌸🌸 مرتبط با کودکانه ای را از،قبل انتخاب و آماده کنید یک کلمه را بعنوان کلید انتخاب بفرمایید. بهتر است ،با توجه به نشانه ای که قرار است تدریس شود کلمه و داستان انتخاب شود .💥💥💥💥💥 من بعنوان نمونه نشانه ی آ را در نظر میگیرم و داستانی انتخاب میکنم که در آن چندین کلمه با صدای اول آ باشد.💦💦💦💦 حالا بازی شروع میشود😍😍 من داستان را میخوانم👩 بچه ها هر جا کلمه ای شنیدند که صدای اولش آ است دست میزنند👏👏👏👏 بعنوان مثال در جنگلی زیبا آهویی 👏👏👏 زندگی میکرد آهو👏👏👏 تشنه بود پس به سمت رودخانه رفت تا آب👏👏👏👏 بخورد آسمان👏👏👏👏 آبی👏👏👏 بودو خورشید زیبا میتابید والی آخر...... https://eitaa.com/joinchat/2570649739C02204f4a1e ارسال در گروه عمومی با ارسال آدرس ✅
💭🎲نشانه (آ )و (ب)🎲💭 یکی بود یکی نبود تو یه بیابون بی آب و علف به دور ازهر آیادی و روستا و شهری یک نفر بود که گم شده بود او قد بلندی داشت و یک کلاه روی سرش بود او کلاهشو خیلی دوست داشت و بیشتر وقتا رو سرش بود و وقتی هوا گرم می شد اون را از سرش بر میداشت . یک روز که خیلی از تنهایی دلش گرفته بود از صبح زود شروع کرد تو بیابون به دنبال دوست. اما هرچه می گشت فایده ای نداشت و کم کم هم داشت آب و غذایش تموم می شد و تو اون بیابون هم نه آبی بود و نه غذایی. بچه ها اگر گفتید او کی بود و قیافه اش چه شکلی بود؟ اون چون کلاهشو دوست می داشت همیشه این شعررا با خودش میخوند که: آ هستم و کلاه دارم کلامو رو سر میذارم وقتی هوا گرم میشه کلامو زود برمیدارم آ تو بیابون تنها بود و آذوقه اش در حال اتمام و دلش هم سخت گرفته بود این بود که تصمیم گرفت بره دنبال یه دوست. راه افتاد تو بیابون و شروع کرد به صدا زدن که: "آی کسی این طرفهانیست تا با من دوست بشه؟" به هر طرف میرفت و این حرف را تکرار می کرد ولی دریغ از یک صدا. یه مدت طول کشید و اون در حال تکرار کارش و داشت کم کم ناامید می شد که صدایی ضعیف به گوشش رسید فکر کرد خیالاتی شده باز حرفش را تکرار کرد و صدای ضعیف را دوباره شنید جهت صدا را به سختی تشخیص داد و رفت اون سمت و این دفعه بلندتر صدا زد. بالاخره منبع صدا را پیدا کرد ته یک چاله بزرگ صدا میومد اومد بالای گودی و گفت: کی هستی/ اینجا چه می کنی؟ پاسخ شنید:سلام اول کمک کن بیام بالا بعد ........ "آ " کمک کرد و اون را بالا اورد اگر گفتید : اون کی بود؟ https://eitaa.com/joinchat/2570649739C02204f4a1e ارسال بدون آدرس برای گروههای عمومی ⛔️ ارسال برای استفاده کلاسی ✅
https://eitaa.com/joinchat/2570649739C02204f4a1e ارسال برای گروه های عمومی بدوم آدرس کانال مجاز نمی باشد ⛔️ برای گروه کلاس شخصی معلم ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تدریس نشانه م خانم عباسی https://eitaa.com/joinchat/2570649739C02204f4a1e ارسال برای گروه های عمومی بدوم آدرس کانال مجاز نمی باشد ⛔️ برای گروه کلاس شخصی معلم ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تدریس ایـ یـ ی ای خانم عباسی https://eitaa.com/joinchat/2570649739C02204f4a1e ارسال برای گروه های عمومی بدون آدرس کانال مجاز نمی باشد ⛔️ برای گروه کلاس شخصی معلم ✅
داستان_نشانه_ز معلم با چسباندن دایره های سبز زرد و قرمز بر روی تخته ی کلاس و کشیدن گل دور آن ها یک دشت گل درست میکند و سه پروانه ی زرد سبز و قرمز را درست میکند و در دشت گل روی تخته میچسباند داستان شروع میشود یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود یه دشت گل پر از گلای خوشگل و رنگا رنگ بود( همانند نقال ها هر حرفی که زده میشه به تصاویر روی تخته و تک تک آن ها اشاره کنید) تو این دشت قشنگ سه تا پروانه ی سبز .زرد و قرمز با خوشحالی پرواز میکردن( حرف ز را درشت تلفظ کنید) یهو بارون نم نم شروع به باریدن کرد( از بچه ها بخوایید کلمه ی نم نم رو روی هوا بنویسن برای مرور درس ن و م ترجیحا معلم چتر به همراه داشته باشد برای ایجاد حس باران و قطره های کاغذی رو روی تخته بین گل ها بچسباند) بعد پروانه ها برای اینکه بالهای نازکشون خیس نشه دنبال جایی گشتن تا پناه بگیرن به گل 🌺رسیدن گفتن ای گل زیبا میشه تا بارون بند میاد ما زیر برگات پناه بگیریم گل قرمز🌺گفت تنها پروانه ای که همرنگ منه میتونه بیاد پروانه ی قرمز گفت نخیر اصلا من دوستامو تنها نمیزارم هر جا برم با اونا میرم بازم پرواز کردن رفتن و رفتن تا رسیدن به گل 🌼 پروانه ها گفتن ای گل زرد زیبا میشه تا بارون بند میاد بیایم زیر گلبرگات تا خیس نشیم گل 🌼بهشون نگا کرد و گفت تنها پروانه ای که همرنگ منه میتونه بیاد زیر گل برگام پروانه ی زرد گفت اصلا به هیچ وجه من دوستامو تنها نمیزارم دوباره بال زدن و بال زدن رفتن پیش گل 🍀گفتن ای گل 🍀زیبا میشه تا بارون بند میاد بیایم زیر گلبرگات گل 🍀 به هر سه تاشون نگا کرد و گفت تنها پروانه ای که همرنگ منه میتونه بیاد زیر گلبرگام پروانه ی سبز گفت دوستامو دوست دارم همیشه باید با هم باشیم نه پروانه ها اینقد بال زده بودن که خسته شده بودن گل 🌹 که حرفاشونو شنیده بود اونارو صدا کرد گفت آهای پروانه های زیبا زود باشید زود بیاید زیر گلبرگام تا خیس نشید پروانه ها صداشو شنیدن و فوری رفتن زیر گلبرگا گل 🌹 گفت شما ها واقعا دوستای خوبی برای هم هستید که هیچ وقت همو تنها نمیزارید بعد که بارون بند اومد پروانه ها از گل 🌹تشکر کردن و اونو بوسیدن با همدیگه شعر دوستی رو خوندن و بال زدن( معلم از بچه ها میخواهد با دست زدن او را همراهی کنند)👏👏👏👏👏👏👏👏👏 دوستای خوبی هستیم روی گلا نشستیم هیچ وقت و هیچ کجایی تنها نمیریم جایی یک صدا هست تو حرفا داریم داریم ما سه تا بگو بگو کدومه ای بچه ی نمونه بچه ها با صدای بلند حرف رو بیان میکنن و ازشون میخوایید خودشونو تشویق کنن برای بخش آموزشی در مورد کلماتی که صدای ز داشتن سوال میپرسید صدای ز رو کجای اون کلمه شنیدن برای بخش پرورشی هم در مورد حس نوع دوستی و فداکاری برای بچه ها حرف میزنید و به نکات داستان اشاره میکنید ازشون میپرسید که کدومشون دوستشو رها نکرد و در مورد این مطلب براشون حرف میزنید سوگل صالحی .دی ۹۶.
👈 داستان نشانه ش فارسی اول ابتدایی داستان نشانه شـ ش شادی و شیده با دوستاشون داشتن بازی میكردن كه یک دفعه دوستشون زمین میخوره. وقتی بلند میشه شكلش عوض شده بود و مرواریدهای روی سرش گم شده بود. شادی و شیده حسابی گریه میكنن كه اگه تو مرواریدات رو پیدا نكنی، اسم ما خراب میشه. شادی میگه همه به من میگن سادی ، شیده میگه همه ب من میگن سیده و شروع میكنن لابه‌لای علفها رو گشتن تا سه تا مروارید رو پیدا میكنن. شادی و شیده می‌پرن بالا و جیغ میزنن :: ” آخ جون ما دوباره خوشگل شدیم . ” كسی میتونه بگه اون دوستشون كیه؟؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرآن درس پنجم صفحه ۵۹ داستانی در رابطه با پیام قرآنی وثیابک فطهر خانم رمضانی https://eitaa.com/joinchat/2570649739C02204f4a1e ارسال برای گروه های عمومی بدون آدرس کانال مجاز نمی باشد ⛔️ برای گروه کلاس شخصی معلم ✅