eitaa logo
پیروان حاج قاسم
81 دنبال‌کننده
358 عکس
483 ویدیو
10 فایل
من عاشق شهادتم ،هدفم شهادت نیست شهید جابر خادم الشهدا ⋆ ⋆ ⋆ ⋆ ⋆ ⋆ ⋆ ⋆ ⋆ ⋆ ⋆ ⋆ ⋆ ⋆ ⋆ ⋆ اَللّٰــــھُم عَجَّل لِوَلیِــڪَـ الفرج کپی با ذکر صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نــام :محمدرضا نـام خـانوادگـی :دهقان امیری نـام پـدر :علی تـاریخ تـولـد :۱۳۷۴/۰۱/۲۶ مـحل تـولـد :تهران سـن :۲۰ سـال دیـن و مـذهب :اسلام شیعه وضـعیت تاهل :مجرد مـلّیـت :ایرانی @kelipshohadane تـاریخ شـهادت :۱۳۹۴/۰۸/۲۱ کـشور شـهادت :سوریه مـحل شـهادت :حلب عـملیـات :اطـلاعاتی مـوجود نـیست نـحوه شـهادت :توسط تروریست های تکفیری مـحل مـزار :گلزار شهدای علی اکبر چیذر وضـعیت پـیکر :مـشـخـص بخشی ازوصیت:اینجانب «محمدرضا دهقان امیری» فرزند علی در سلامت کامل روانی و جسمی و در آرامش کامل شهادت می‌دهم و به یگانگی حضرت حق و شهادت می‌دهم به دین مبین اسلام و قرآن و نبوت خاتم الانبیاء. حضرت محمد (ص) و امامت امیرالمومنین حیدر کرار علی ابن ابی طالب (ع) و یازده فرزند ایشان که آخرینشان حضرت حجت قائم آل محمد (عج) برپاکننده عدل علوی در جهان و منتقم خون مادر سادات خانوم فاطمه الزهرا (س) می‌باشد (الهم عجل لولیک الفرج کتاب:یک روز بعد از هیرانی @kelipshohadane
"👀🖤" وقتۍ‌ڪار‌فرهنگۍ‌را‌شرو؏‌ میڪنید،با‌اولین‌چ‌ـیزۍ‌ڪہ‌باید بج‌ـنگیم‌خُودمان‌هستیم...🖐🏽-! -شہید‌صدر‌زادھ📿؛) 🖤¦⇜ @kelipshohadane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطره ای از شهید محمدرضا عسگری نمیخواهم عکسش رو ببینم چند روز پیش بچه دار شده بود.دم سنگر که دیدمش،لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون. گفتم:"هان،آقا مهدی خبری رسیده؟"چشم هایش برق زد. گفت:" خبر که... راستش عکسش رو فرستادن". خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم.با عجله گفتم:"خب بده، ببینم". گفت:" خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم. قیافه ام را که دید، گفت:" راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات،اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش". نگاهش کردم.چه می توانستم بگویم؟ گفتم:" خیلی خب،پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم @kelipshohadane
پیروان حاج قاسم
"👀🖤" وقتۍ‌ڪار‌فرهنگۍ‌را‌شرو؏‌ میڪنید،با‌اولین‌چ‌ـیزۍ‌ڪہ‌باید بج‌ـنگیم‌خُودمان‌هستیم...🖐🏽-! -شہید‌صد
بخشی از وصیت نامه شهید صدر زاده 🌱 هدیه به امام صادق ؏♥️ به نیابت از شهیدمصطفےصدرزاده✨ نام پدر:محمد نام جهادی:سیدابراهیم متولد۱۹شهریور۱۳۶۵ در خوزستان ، شوشتر تاریخ شهادت:۱۳۹۴/۰۸/۰۱ در سوریه مزارشهید: استان تهران ، شهریار ، بهشت رضوان تعداد فرزندان:دو فرزند، یک دختر و یک پسر تاریخ ازدواج:۱۳۸۶ اولین دیدار باهمسرشان:یکی از دوستان شهید همسرشان را به ایشان معرفی کردند اما در یک پایگاه و مسجد فعالیت میکردند... چهارسال در حوزه امام صادق(ع)درس خواندند🌸 دانشگاه محل تحصیل:دانشگاه ازاد تهران رشته:ادیان و عرفان شغل:آزاد همسر شهید:در روز خواستگاری بجای اینکه بگوید همدم و همسر میخواهم به من گفت من همسنگر میخواهم🌿 ارادت خاصی به حضرت عباس (ع)داشت✨ دغدغه اش کارفرهنگی بود گویی تمام زندگی اش فعالیت های فرهنگی بود ✌️🏻 همسر شهید:بارزترین خصوصیت اخلاقی مصطفی عاطفی بودنش بود♥️ اولین اعزام:سال۹۲ تقریبا دوسال نیم در سوریه بودند که ۸بار مجروح شدند... آخرین اعزام:چهارشنبه۲۰مرداد 🕊 شهید دوبار با رزمندگان عراقی به جبهه نبرد رفت و در ماموریت دوم با رزمندگان فاطمیون آشنا شدند و از آن پس به عنوان یک نیروی افغانی به سوریه رفتند ✌️🏻🌱 آقا مصطفی یکی از رزمنده های مورد علاقه سردار سلیمانی بود؛به گونه ای که سردار میگوید من واقعا عاشقش بودم💕 شهید در شب حنابندان یا همان شب قبل از عملیات (شب تاسوعا)پیش بینی شهادتشان را کرده بودند که بخاطر این قضیه اخطار به اخراج از سوریه را به ایشان داده بودند زیرا این موضوع را تضعیف روحیه رزمندگان میدانستند🖇 اما شهید میدانست که قرار است روز تاسوعا شهید شود :)💔 @kelipshohadane
سوره مبارکه ابراهيم آیه 3 الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُوْلَئِكَ فِي ضَلاَلٍ بَعِيدٍ كفّار) كسانى هستند كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى دهند و(مردم را) از راه خدا باز مى دارند ومى خواهند آنرا منحرف كنند، آنها در گمراهى عميقى هستند. @kelipshohadane
@kelipshohadane خدایا بیا نصف نصف پیش برویم...
آیا میدانستید دلستر و برعکس کنید چی میشه؟؟ خب معلومه میریزه جدی داشتی برعکس میخوندیش؟؟ خسته نباشی واقعا 😂😊😂 ‌ @kelipshohadane
در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود. محمود کاوه را بردم همان جا، گفتم:" دیشب تیربار چی دشمن مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود،هیچ کس نتونست از این جا رد بشه". گفت:" بریم جلوتر ببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم". رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی. محمود دور و بر سنگر را خوب نگاه کرد.آهسته گفتم:" اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط". جور خاصی پرسید:" دیگه چه کاری باید بکنیم!". گفتم:"چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه". گفت:" یک کار دیگه هم باید انجام داد". گفتم:" چه کاری؟" با حال عجیبی جواب داد:"توسل؛ اگه توسل نکنیم، به هیچ جا نمی رسیم". @kelipshohadane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا