eitaa logo
کلک خیال / علی هاجری
44 دنبال‌کننده
29 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کلک خیال / علی هاجری
گنج‌های پیدا نشده سیزده آبان امسال هم گذشت و مثل هر سال موج شدید دانش‌آموزانی که خواسته و ناخواسته در آن شرکت کردند به چشم خورد! هر سال این چرخه تکرار می‌شود. دانش‌آموزانی که پرچم‌ها و پلاکارد مدرسه را از کادر می‌گیرند و جلوی صف با غرور راه می‌روند و سال بعد پلاکارد را به نسل آینده می‌سپارند و می‌روند سراغ ماجراجویی‌های شخصی‌شان و می‌شوند آیندگان مملکت. این پلاکاردها سال‌هاست دست به دست می‌شوند و البته با تأسیس مدارس جدید بیشتر و بیشتر... اما او اکنون نمی‌داند که میراث‌دار چه کسانی بوده‌است! سال قبل پلاکارد دست که بوده و حتی سال‌های قبل‌تر!؟ دانش‌آموزان سال‌های دور مدرسه‌اش که بوده‌اند؟ برای سیزده آبان چه‌ها کرده‌اند؟ و الان کجا هستند؟ کسی برایش نگفته است... جایی نخوانده است... درباره‌شان فیلمی ندیده...حتی خبری از عکس‌های سیزده آبان‌های گذشته هم روی در و دیوار مدرسه نیست... بچه‌های دبیرستان‌های پسرانه شاپور، منوچهری، کریم فاطمی، سعدی و دبیرستان‌های دخترانه هدف، نظام‌وفا، فرشته ریاضی، ۲۲ بهمن و... که روزگاری در مدرسه اعلامیه پخش می‌کردند، با ساواک درگیر می‌شدند، با معلمان چپ بگو مگو می‌کردند، حلقه مطالعاتی تشکیل می‌دادند، شکنجه و زندانی می‌شدند و یا بچه‌هایی که بعد از انقلاب گروه سرود و گروه تئاتر داشتند، تنور پشتیبانی جبهه را گرم کردند، عازم جبهه شدند و شهید و جانباز و اسیر برگشتند الان کجایند؟! معلم هایشان که بودند و چه کردند؟ روزهای حساس و مهم و اتفاقات تاریخی مدرسه چه بود؟ جشنواره‌هایی که برنده شدند و مقام گرفتند چه بود؟ عکسهای قدیم مدرسه کجاست؟... و هزارن قصه و خاطره تلخ و شیرینی که تاریخ این مدارس را رقم زده و اکنون در سینه دانش‌آموزان و معلمان قدیمی آکبند مانده و یا با فوتشان زیرخاک رفته توسط چه کسانی و کجا ثبت و ضبط شده است؟ کدام کتاب، کدام فیلم، کدام رسانه از خاطرات و تاریخ مدارس اهواز برای دانش‌آموزان فعلی آن مدرسه سخن می‌گوید؟ اصلا دانش آموزان و معلمان قدیمی آن مدرسه در طول سال هرزگاهی به مدرسه برای بیان خاطراتشان دعوت می‌شوند؟! آقای آموزش و پرورش آیا وقت آن نرسیده تا همین دانش‌آموزان در کنار هزاران فوق برنامه دیگر، آموزش مصاحبه تاریخ شفاهی هم ببینند و به سراغ گذشتگان مدرسه‌شان بروند و خاطراتشان را ثبت کنند و بعد از دل همان قصه‌ها هزاران کتاب و مجله و هزاران فیلمنامه مستند و داستانی بلند و کوتاه در بیاورند؟! درست مثل دانش‌آموزان مدارس آمریکا که زنگ تاریخ شفاهی دارند و باید در کنار همه تکالیف دیگر به سراغ قدیمی‌ها بروند و خاطراتشان را ثبت کنند و حتی بر اساس کارشان نمره هم بگیرند! و تاریخ آمریکا را اول خودشان بفهمند و تاثیر بگیرند و بعد هم برای نسل‌های بعدی حفظ کنند. آیا تاریخ پر از ارزش و مفاهیم دینی مدارس ایران ارزش حفظش از تاریخ پر از خالی آمریکا کمتر است؟!... پ.ن: تصاویر حضور دانش‌آموزان اهواز در راهپیمایی ۱۳ آبان ۱۴۰۲ ✍️ علی هاجری @kelkkhiyal
کلک خیال / علی هاجری
پایتخت پزشکی دفاع مقدس امروز روز پرستار است. قاعدتا تصویری که در ذهن شما نقش می‌بندد مربوط به پرستاران امروز است که واقعا کار بسیار سخت و طاقت فرسایی دارند. مظلومیتشان در ایام کرونا بیش از پیش بود و رشادت‌های زیادی به خرج دادند و تا آخرین نفس ایستادند. اما برای من، پرستار معنی دیگری هم دارد که شما را به گذشته می‌برد. پرستاران جان بر کف دوران دفاع مقدس... اهواز تنها شهر جنگی ۸ سال دفاع مقدس بود که بیش از ۱۰ بیمارستان فعال داشت که پرستاران زیادی در هر کدام ایستاده و شهر جنگی را تخلیه نکردند و در خط مقدم درمان ماندند. بیمارستان سینا، بقایی، گلستان، امام خمینی(ره)، رازی، طالقانی، آپادانا، نفت، رجایی و بیمارستان ارتش، ۱۰ بیمارستان فعال دوران جنگ در اهواز بودند. تازه به این لیست می‌توان درمانگاه‌ها و نقاهتگاه‌های زیادی از جمله درمانگاه جهاد سازندگی، نقاهتگاه بانک ملی در خیابان نادری، فرودگاه و... را هم اضافه کرد. ۸ سال کامل هزاران پرستار، پزشک، امدادگر، بهیار و کمک بهیار دست در دست هم با حداقل امکانات جانانه ایستادند و شبانه روزی به مداوای رزمندگان پرداختند. گاهی آنقدر ترافیک مجروح زیاد بود که کادر درمان دو روز کامل هم بدون استراحت سرپا در اتاق عمل ایستاده بودند و حتی فرصت خوردن غذا و خواندن نماز هم نداشتند و با دست خونی لقمه‌ای در دهان گذاشتند و سرپا با لباس خونی، بدون وضو بالای سر مجروح نماز خواندند. با این تفاسیر اکنون باید اهواز قطب سینمای پزشکی دفاع مقدس می‌شد و ده ها فیلم مستند و داستانی را شاهد بودیم. سالانه حداقل ۱۰ کتاب داستان، خاطره و تاریخ شفاهی از خاطرات همین پرستاران و سایر کادر درمان منتشر می‌شد. سالانه هزاران نفر از کاروان‌های راهیان نور از این بیمارستان‌ها بازدید می‌کردند و پای روایت کادر درمان می‌نشستند. بخشی از همه این بیمارستان‌ها تبدیل به موزه‌های جنگ برای بازدید عموم و همین‌طور نسل جدید کادر درمان بود تا هر روزی که وارد محل کار می‌شدند می‌فهمیدند میراث‌دار چه کسانی هستند. ولی اکنون که این متن را در این روز می‌نویسم باید بگویم که متاسفانه انجام هر کدام از این موارد چیزی در حد صفر بوده است... نه خبری از فیلم سینمایی، مستند کوتاه یا بلند فاخر هست! نه خبری از حداقل ۱۰ کتاب فاخر در طول این همه سال، چه برسد به هر سال! نه خبری از حضور راهیان نور در بیمارستان‌ها و نه خبری از موزه‌های پزشکی دفاع مقدس.... بله حال که ۴۳ سال از شروع جنگ در اهواز می‌گذرد خوب است که دانشگاه علوم پزشکی، سپاه و ارتش پاسخی بدهند که برای ثبت نقش این بیمارستان‌های تحت امرشان در جنگ چه کرده‌اند؟ هنرمندان و نویسندگان بگویند چند فیلم فاخرساخته و چند کتاب فاخر نوشته‌اند؟ میراث فرهنگی و حفظ آثار چندتا از این بیمارستان‌های قدیمی را حفظ و بخشی را تبدیل به موزه کرده‌اند؟ ستاد راهیان نور سالانه چند نفر را به بازدید از بیمارستان‌ها برای فهمیدن نقش پزشکی اهواز در دفاع مقدس برده و پای روایت پرستاران نشانده است؟ خاطرات پرستاران و پزشکان و سایر کادر درمان از ۴۳ سال پیش تا الان توسط کدام نهاد ثبت شده و اکنون کجا آرشیو شده‌اند؟ اصلا چند نفر می‌دانستند اهواز ۱۰ بیمارستان فعال در دفاع مقدس داشته؟ چند پزشک و پرستار تاکنون فوت شده و خاطراتشان در خاک دفن شده؟ چند نفر سراغ هزاران پرستار و پزشک این ۱۰ بیمارستان برای ثبت رفته‌اند و یا بعد از خواندن این متن می‌روند؟ چند نفر بعد از این متن سراغ منابع موجود می‌روند و شروع به ساخت فیلم‌ها و کتابهای فاخر می‌کنند؟ اصلا کجا باید برای بدست آوردن آرشیوها رفت و مراجعه کرد؟.... پ.ن: تصویر بیمارستان با خاک یکسان شده آپادانای اهواز در دوران دفاع مقدس که بیش از ۲ سال است فقط دوست داشتند تخریبش کنند و همچنان به همین شکل مانده و برنامه‌ای هم برای ساختش نیست... ✍ علی هاجری @kelkkhiyal
کلک خیال / علی هاجری
جنبش دانشجویی خوزستان روز دانشجو که می‌شود بساط تبریک‌ها و برنامه‌ها و سخنرانی‌ها راه می‌افتد. از وظایف دانشجو در مقابل دانشگاه و مملکت و همین‌طور بالعکس داد سخن می‌رود. از گذشته دانشجو تا آینده به قول خودشان مبهم بحث می‌شود. از جریان‌ها و جنبش‌های دانشجویی و نقش‌های بی‌بدیلشان هم گفته می‌شود. کار به دیگر استان‌ها ندارم، غرضم استان خودم خوزستان است. از کدام دانشجو حرف می‌زنید؟! از کدام جنبش سخن می‌گویید؟! از کدام جریان خبر دارید؟! هیچ می‌دانید عقبه جنبش دانشجویی در خوزستان چه بوده و حالا چه شده؟! هیچ می‌دانید قبل از انقلاب در محله لشکر آبادی که حالا فقط می‌روید و فلافلش را به رگ می‌زنید، دانشجوهای جندی‌شاپور در خانه‌ها سکونت داشتند و جلسات سیر مطالعاتی، جلسات عقیدتی و مبارزاتی، برنامه‌ریزی برای پخش اعلامیه و نوار امام داشته‌اند؟! هیچ می‌دانید حسین علم‌الهدی‌ها برنامه تظاهرات دانشجویی در بازار شهر برقرار می‌کردند و با بدنه بازاریان انقلابی ارتباط تنگاتنگ داشتند؟! هیچ می‌دانید حامد جرفی‌ها استاد خارجی مسیحی را با ترجمه قرآن و نهج‌البلاغه به انگلیسی، شیعه کرده‌اند؟! هیچ می‌دانید یدالله گلابکش‌ها در سال ۵۲ با تشکیل اولین حلقه انجمن اسلامی جلوی ۱۰ سال سیطره جنبش های چپ در دانشگاه را گرفتند؟! اصلا می‌دانستید چقدر از گروه‌های چپ سالها در دانشگاه‌ها به فعالیت پرداختند و دانشجویان را جذب کردند؟! یا خبر دارید خانم تقیانی‌ها قبل از انقلاب با حجاب کامل به دانشگاه می‌رفته‌اند و بخش خواهران انجمن اسلامی را با سیر مطالعاتی و پخش اعلامیه می‌گردانده‌اند؟! از اعتصابات و اعتراضات علیه رژیم در دانشگاه چیزی می‌دانید؟! از فعالیت‌های امثال علی شمخانی در دانشگاه کشاورزی ملاثانی چه شنیده‌اید؟ از مبارزات دانشجویان دانشکده نفت آبادان چطور؟ راستی از حضور سخنران‌هایی مثل دکتر شریعتی و علامه جعفری برای سخنرانی در دانشگاه‌های خوزستان چیزی شنیده‌اید؟! از حمله وحشیانه چماقداران و گارد شاهنشاهی به دانشجویان و اساتید در چهارشنبه سیاه چی؟! از نقش دانشگاه‌ها در جبهه چطور؟!.... اصلا ولش کنید بحث بسیار است و نه شما حوصله‌ خواندنش را دارید و نه من حوصله نوشتن.... همان بهتر که ندانید. اصلا مگر مهم است که تاریخ مبارزات دانشگاه در خوزستان چه بوده است؟! مگر مهم است چه دانشجویانی برای پیاده‌سازی اسلام و حکومت اسلامی شکنجه‌ها شده و شهید شدند؟! مگر مهم است جنبش دانشجویی قبلا در سطح شهر تاثیر داشته اما الان در سطح خود دانشگاه هم ندارد... بیخیال. به زندگی‌تان برسید، دانشگاه که سرجایش هست و مدیران کاری با ثبت تاریخ اسلافشان ندارد. دانشجویان و اساتید هم که می‌آیند و می‌روند و اولی‌ها از روز اول تا آخر فقط به مدرک انتهایی و به شغل آینده‌شان فکر می‌کنند و کاری با این حرف‌ها ندارند و دومی‌ها هم در فکر افزایش حقوق و هیئت علمی و خدمت بیشتر به مملکت و علم‌اند... فقط حقوق‌ها و مزایا و شرایط خوابگاه‌ها و سلف‌ها بهتر شود و کمی آزادی‌های یواشکی هم برای عده‌ای بیشتر، دیگر اعتراضی هم ندارند. به تبریک‌ها ادامه دهید. همه چیز سر جایش است. روز دانشجو مبارک... ✍ علی هاجری @kelkkhiyal
کلک خیال / علی هاجری
لندرورسواران واژه معلم همیشه با دلسوزی عجین بوده و معلمی را شغل انبیا دانسته‌اند اما این‌جا نمی‌خواهم درباره معلمان‌مان بگویم و بنویسم. می‌خواهم از مظلوم‌ترین و گمنام‌ترین معلمان بعد از انقلاب بگویم. آنانی که نسل جوان هیچ شناختی ازشان ندارند. نه دیده و نه شنیده‌اند. تاسف‌آورتر این‌که بعضی‌ها هم که زیر نظر آنان درس خواندند و به جایی رسیدند، اکنون حاضر نیستند به همه بگویند که معلمان‌شان چه کسانی بودند و کجا درس خواندند... می‌خواهم در مورد نهضت سوادآموزی بگویم. تنها ارگانی که فقط یک هدف بیشتر نداشت و آن هم سوادآموزی بود و بس... همه چیز حول تک هدف سوادآموزی می چرخید. کلاس‌ها زمانی برگزار می‌شد که سوادآموزان وقت داشتند نه زمانی که معلمان! معلم نهضت که اصطلاحا آموزشیار نام داشت درب تک‌تک خانه‌های یک محل می‌رفت برای پیدا کردن شاگردهای بی سواد. از 10 ساله تا 65 ساله! چقدر درب منازل ناسزا شنید اما خم به ابرو نیاورد و دست از تلاش نکشید. کلاسی که زیر 5 نفر بود منحل می‌شد اما آموزشیار به سراغ غایبین می‌رفت و دوباره با هزار راه ممکن برشان می‌گرداند. کلاس همه‌جا برگزار می‌شد. خانه، مدرسه، مسجد، حسینیه و... هر کجا که سوادآموزان راحت‌تر باشند و نزدیک‌تر به منزلشان! تنها امکانات معلم نهضت یک تخته سیاه بود و موکت. زمستان هم فقط یک چراغ نفتی اضافه می‌شد؛ همین. توی سرما و گرما، برف و باران و شب و روز هیچ‌وقت کلاس تعطیل نمی‌شد. معلم نهضت به دورترین روستاهایی که حتی آموزش و پرورش هم نرفته بود می‌رفت برای یاددادن! فقط یک لندرور بود که او را می‌رساند و آخر هفته برمی‌گشت دنبالش! گاهی دو هفته‌ای یک‌بار و گاهی ماهی یک‌بار و در صورت برف و بسته شدن راه‌ها هم چندماهی یک‌بار! معلم نهضت همراه عشایر کوچ می‌کرد تا حتما سواد را به آن‌ها هم یاد بدهد. بدون آب، بدون برق، بدون تلفن، بدون سرویس بهداشتی، بدون حق ماموریت، بدون اضافه کاری و... بازرس کلاس‌ها هم راهنمای تعلیماتی نام داشت که باید حتما سرزده هر ماه دوبار از یک کلاس بازدید می‌کرد تا نیازهایشان را برطرف کند. راهنما هم با یک لندرور به کلاس‌ها می‌رسید و جاهایی که لندرور هم توان رفتن نداشت او با پای پیاده در دشت و کوه و رودخانه و گل و شل می‌زد و می‌رفت تا نیاز آموزشیار را برطرف کند. یک راهنما در هر دوره ممکن بود 35 تا 45 کلاس برای سرزدن داشته باشد و همه را در ماه دو دفعه بازدید کند. بر خلاف آموزش و پرورش که بازرس سالی یک بار می‌آید یا نمی‌آید و آن هم از قبل همه اطلاع دارند و در آماده‌باش کامل! تصور کنید آموزشیارها و راهنماها پسران و دختران زیر ۲۵ سال و بعضاً زیر ۲۰ سال بودند. یعنی دخترانی ۱۷ یا ۱۸ ساله که یکی دو ماه تنها در روستا می‌ماندند فقط برای سواددار کردن مردم و به خانه برنمی‌گشتند! سختی‌هایی که نهضتی‌ها کشیدند در کلام نمی‌گنجد. فقط می‌توان آنان را مظلوم‌ترین نهاد جمهوری اسلامی که زائیده انقلاب بود دانست. آنانی که سواد را از 20 درصد جامعه قبل از انقلاب به بیش از 90 درصد فعلی رساندند و نامشان در صفحات تاریخ انقلاب گم شد! دیگر یادی از آن‌ها نمی‌شود حتی در 7 دی که سالروز تاسیسشان بود... از صبح تا شب سر کار بودند تا به فرمان امام خمینی (ره) برای سواددار کردن جامعه ایرانی عمل کرده باشند. نه حرفی از اضافه‌کاری زدند و نه حق ماموریت اما چیزی که نصیبشان شد ادغام با آموزش و پرورشی بود که هنوز که هنوز است آن‌ها را تحویل نمی‌گیرند و به نهضتی‌ها با چشم دیگری می‌نگرند... آری لندرورسوارانی که چقدر با این ماشین شب تا صبح در راه‌ها ماندند، یا تصادفات شدید کردند، یا در گل‌و‌لای گیر کردند، یا در رودخانه‌های فصلی و سیلاب گرفتار شدند و یا اسیر حیوانات وحشی گردیدند، مظلوم‌ترین معلمان ایران زمین‌اند... فقط لندرور است که سختی‌های آنان را با تمام وجود درک کرد و ما در این عصر هیچ‌گاه قادر به درک آنان نخواهیم بود. ✍️ علی هاجری @kelkkhiyal
🔹️خدایا، اگر از من راضی نشده‌ای مرگ مرا نرسان. ببخش که بندۀ گنه‌کارت غیر از رحمتت امیدی ندارد و تو خود می‌دانی که هرگز از رحمتت نومید نشده‌ام و نخواهم شد و به همه گفته‌ام: «چه‌قدر خدای مهربانی دارم.» می‌دانی که چه‌قدر همسرم، پسرم و دخترم را دوست دارم؛ اما تو متکفل امور آن‌هایی و من می‌دانم که من وسیله‌ای بیش نبودم. عزیزانم را به تو می‌سپارم. اکنون از هروقت دیگری خوشحال‌ترم... . آن کس که تو را شناخت، جان را چه کند؟ ✅ شکارچی "خاطرات و زندگی‌نامۀ شهید مصطفی رشیدپور" به تحقیق خانم فرانک صف‌آرا و آقای علی هاجری و به نویسندگی خانم فرانک صف‌آرا منتشر شد. 🆔 @resanebidari_ir 🆔@resanebidari_pv
🔰در مراسم معرفی برترین‌های هنر انقلاب اسلامی خوزستان در سال ۱۴۰۲ در بخش ادبیات پایداری آقای "علی هاجری" محقق و نویسنده حسینیه هنر اهواز به عنوان چهره برتر شناخته شد. ⭕️معرفی بخشی از آثار و سوابق علی هاجری به بهانه انتخاب چهره برتر ادبیات پایداری: 🔸️متولد سال ۱۳۶۹ 🔹️تحصیلات: کارشناسی زبان و ادبیات فارسی کارشناسی ارشد ادبیات پایداری 🔸️مسئولیتها: محقق و تدوین‌گر تاریخ شفاهی حسینیه هنر اهواز مسئول واحد ادبیات پایداری حوزه هنری خوزستان 🔸️سوابق: سردبیر نشریه بانگ بیداری سردبیر بولتن خبری جشنواره مردمی فیلم عمار مسئول هیئت داوران جشنواره موسیقی و سرود بانگ بیداری سردبیری ۱۳ شماره نشریه تخصصی کتاب برگزاری دوره های آموزشی و جذب پزوهشگر جدید 🔹️️کتاب ها (تحقیق و نویسندگی): کتاب بر شانه های کارون (نامزد جایزه جلال آل احمد) پیک سحر همیشه پشتیبان شکارچی 🔹️مقالات: مقاله اقتصاد راهیان نور مقاله جهاد تاریخ شفاهی تکلیفی ناتمام مقاله بولدوزرهای نمادسوز مقاله چریک پیر مقاله سیلی که کوه را با خود آورد مقاله سوژه جدید تاریخ شفاهی مقاله این جبهه نیرو ندارد مقاله چه باید کرد؟ مقاله هنرمند مسجدی ⚜️کسب این موفقیت را خدمت برادر و همکار بزرگوارمان آقای علی هاجری صمیمانه تبریک عرض می‌نماییم و سربلندی و موفقیت روزافزونشان را آرزومندیم. 🆔 @resanebidari_ir 🆔@resanebidari_pv
💢چهره شایسته تقدیر هنر انقلاب اسلامی خوزستان: 🔸نیازمند رویکردی نوین در پرداختن به ادبیات پایداری خوزستان هستیم 🔰چهره شایسته تقدیر هنر انقلاب اسلامی خوزستان گفت: نیازمند رویکردی نوین در تولید محتوا و پرداختن به ادبیات پایداری خوزستان هستیم. علی هاجری با اشاره به پیام حضرت امام به هنرمندان مبنی بر اینکه "هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است و تنها هنری مورد قبول قرآن است كه صيقل دهنده اسلام ناب محمدی (ص)، اسلام ائمه هدی (ع)، اسلام فقراي دردمند، اسلام پابرهنگان و اسلام تازيانه خوردگانِ تاريخ تلخ و شرم‏آور محروميت ها باشد."، اظهار کرد: هنر باید با استفاده از مفاهیم و معارف الهی اثری تولید کند که برای نسل‌ها و عصرهای مختلف اثرگذار باشد.
وی با بيان اينكه در انقلاب اسلامی تصویر جدیدی از هنر شکل گرفت که با قبل از انقلاب متفاوت بوده است، افزود: پس از شکل گیری انقلاب اسلامی و به ویژه در دهه گذشته، در عرصه های مختلف اعم از گرافیک، موسیقی، سینما، سرود و ... شاهد رشد و پیشرفت چشمگیر هنرمندان انقلابی بودیم که توانستند با خلق آثار فاخر، وزین و ارزشی جایگاه رفیعی را در صحنه‌های هنر پیدا کند و اندیشه انقلاب اسلامی را در هنر انقلابی متبلور نمایند. چهره شایسته تقدیر هنر انقلاب اسلامی خوزستان در بخش ادبیات پایداری گفت: هنوز تا نقطه مطلوب و انتظاری که بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی از ما داشتند فاصله داریم و به طور کامل به آن جامه عمل نپوشانیدم و نتوانستیم با همه ابزار هنری اسلام ناب محمدی را در سراسر دنیا اشاعه دهیم. وی افزود: ما باید برای تهیه آثار هنری همه اقشار جامعه را در نظر بگیریم به طوری که وقتی اثری منتشر می شود‌ بتواند اثرگذاری لازم را بر عامه مردم داشته‌ باشد. هاجری همچنین در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این‌که نیازمند رویکردی نوین در پرداختن به ادبیات پایداری خوزستان هستیم، ادامه داد:به رغم اینکه خوزستانی ها بیشترین سهم در دفاع مقدس را داشتند اما در حوزه ادبیات پایداری بسیار عقب هستیم و نتوانستیم مقاومت و حماسه مردم خوزستان را به درستی به تصویر بکشیم در حالی که این خطه مقدس سرگذشت‌ها و حماسه‌هایی را در دل گنجانده‌است که نسل امروز با آگاهی از آن‌ها می‌توانند مسیر صحیح را بهتر تشخیص دهند. به گفته ی وی بسیاری از شهرهای موثر در دفاع مقدس نظیر اهواز، بستان، سوسنگرد، هویزه و نیز حماسه های عظیم تاریخی نظیر جهاد عشایر و ... هنوز برای مردم ناشناخته هستند و لازم است با آموزش های تخصصی کیفیت و کمیت آثار مربوط به این حوزه را افزایش دهیم. ♻راه های ارتباطی حوزه هنری خوزستان: 🔹@artkhuzestan1401 🔹https://rubika.ir/artkhuzestan 🔹https://ble.ir/hozehonari_khoz 🔹artkhoz.ir ✅ به ما بپیوندید: 💥@artkhuzestan1401
🔰 تندتر از عقربه ها حرکت کن تا به نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران برسی 📌 علی هاجری، نویسنده و پژوهشگر خوزستانی در گفتگو با ایبنا خرید کتاب‌های روایت پیشرفت از نمایشگاه کتاب تهران را پیشنهاد داد 🌐 لینک گفتگو : yun.ir/14ckz7 @kelkkhiyal
اصلح در هیچ دوره ای از چهارده دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، کاندید اصلح انقدر عیان مشخص نبوده است! وی هنوز رئیس جمهور نشده ۱۰ سال ظرفیت‌ها، قوت‌ها و ضعف‌های کشور را با کار میدانی و استفاده از جوانان متخصص شناسایی کرده و برای هر کدام چندین برنامه و راه حل دارد. یعنی بلافاصله بعد از تحویل گرفتن سکان ریاست جمهوری اقداماتش شروع خواهد شد. حریفش تازه می‌خواهد بعد از اینکه کابینه را تحویل گرفت و بعد وزرا را به مجلس پیشنهاد داد و بعد وزرا رای آوردند و بعد سکان وزارت خانه را گرفتند و بعد رفتند بررسی و شناسایی کردند و مشکلات را فهمیدند و بعد کارشناسان را برای جلسه دعوت کردند و بعد طی چند جلسه که احتمالا فاصله زمانی بین هر کدام چند هفته خواهد بود، برای مشکلات راه حل بدهند و عملا بعد از حداقل گذشتن یک سال از عمر دولتشان تازه اقدام کنند!!! ✍ علی هاجری @kelkhiyal
هدایت شده از کلک خیال / علی هاجری
بدون شرح... ۱۳۴۶- اعلام فتوای تحریم کالاهای اسرائیلی توسط آیت الله میرسیدعلی بهبهانی در اهواز- به علت جنگ اسرائیل با اعراب ۱۳۵۵-دیدار اعضای مکتب قرآن اهواز با امام موسی صدر جهت کمک مالی به شیعیان لبنان ۱۳۵۷- حضور یاسر عرفات در اهواز (۱۱ روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی) و افتتاح کنسولگری فلسطین در اهواز ۱۳۵۸-تشکیل لشکر قدس ویژه نوجوانان در اهواز ۱۳۵۹-شهادت محمدحسین اثنی‌عشری، جوان دزفولی شرکت کننده در انتفاضه فلسطین که داوطلبانه رفته بود ۱۳۶۲-حضور برخی از اعضای سپاه اهواز (من جمله سیدجبار موسوی) جهت کمک به شکل‌گیری حزب الله لبنان ۱۳۹۲-شهادت سیدمهدی موسوی اولین شهید مدافع حرم بسیجی خوزستان در دفاع از حرم ۱۵ مهر ۱۴۰۲-خوشحالی مردم اهواز به مناسبت طوفان الاقصی و پیروزی چشم‌گیر محور مقاومت در فلسطین خوزستان از دیرباز با محور مقاومت بوده، هست و خواهد بود.... اوضاع سخت انقلاب را می‌دیدم، فشارهای اداره کشور را احساس می‌کردم، نابلدی‌ها و ضعف‌ها را می‌دانستم؛ ولی به رویای آزادی قدس باور پیدا کردم. به خودم می‌گفتم من هم باید برای این رویا کاری انجام بدهم. دودوتا چهارتا که کردم، دیدم اگر قرار باشد نسلی قدس را آزاد کند، همین کودک‌ها و نوجوان‌هایی هستند که الان خیلی جدی گرفته نمی‌شوند. ایده‌ای در ذهنم جرقه زد: سازمان دهی تشکیلاتی که بچه‌های کوچک را جذب کند و با برنامه‌ای چند ساله رشدشان دهد. همین بچه‌ها می‌شوند ارتشی که قدس را آزاد می‌کند.... پیک سحر- روایت زندگی سیدجبار موسوی- صفحه ۳۴ ✍️ علی هاجری @kelkkhiyal