eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.9هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
121 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
📚1. سال چهل و یکم هجری، بر آن شد تا بدعت به (ع) را به سنتی پایدار تبدیل کند. به همین دلیل پیک ها و پیام هایی پی در پی برای بلاد و امارات تحت سیطرۀ خود می فرستاد. در میان همۀ این شهرها، ، منطقه ای بود میان عراق و حجاز که امیری مدبر به نام داشت. نعمان صاحب شش دختر و تنها یک ولد ذکور بود. پنج دختر او به خانۀ شوی رفته و و دردانه های پدر بودند که بینشان الفتی بود وصف ناپذیر. امیرزاده ای بود که علی الدوام سر به کتاب داشت و یگانه مستمع یافته های او از میان سواد و بیاض مکتوبات. فارغ از هیاهوی دوران و کوران حوادث حکومتی، سر برادرش را ضماد می نهاد؛ غافل از اینکه در کمین این دو نشسته بود... (ادامه این قصه جذاب: فرداشب ساعت 19) 🍉 1/4 📙 کتاب این هفته: 🖋 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
✅سوال مسابقه: ❓چه کسی در آنچه از ابوتراب می‌دانست بر زبان آورد؟ 1️⃣ هانی 2️⃣ ابوالقاسم 3️⃣ ابومقراض 4️⃣ نعمان 📙 🖋 📚 🎁 به قید قرعه به یکی از کسانی که پاسخ صحیح را ارسال کنند، یک جلد از آثار کتاب جمکران (به انتخاب برنده) اهدا خواهد شد. 📨فقط عدد گزینه صحیح را به شماره 30006313 پیامک کنید. ⏳مهلت پاسخ تا چهارشنبه 23 فروردین برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/124254 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
📚2. السین و ما ادراک ما السین... می گویند شیرهای آنجا سیاه و سپیدند، از برگ خیزران تغذیه می کنند و آدم نمی خورند. بگذار بروم و سال ها بیاموزم و هرچه علم دارند برگیرم و آنچه می شود، بار اشتران دوکوهانۀ چینی کنم، آنوقت یک برایت بیاورم که به عمرت ندیده باشی. یک جفت از آن شیرهای بی آزار و یا حجمی برف. آری! یک خروار برف کوهستان های خاور را داخل جعبه ای که از گزند گرما مصون بماند، بار شتر کرده به خانه می آورم و همه را همین جا خالی می کنم تا یک دل سیر تماشایش کنی. بی شک سرد است. ندیده ام؛ اما در رساله ای حول آیه چهل و سوم خواندم که ابری است منجمد، به همان سپیدی و خنکایی دارد وصف ناپذیر. بسیاری تلاش کرده اند با خود یخ و برف به سوغات ببرند؛ ولی جز آب ولرم چیز دیگری نصیبشان نشده. اما من می روم و با دانشمندان بی نظیر آن سامان به شور می نشینم و جعبه ای اختراع می کنم که... که... این بو برایم آشناست. این چه ضمادی است؟! با کدام دستور مهیایش کرده ای؟ که همپای خیالبافی های زید سراپا گوش شده بود و فرق سر او را روغن می مالید، گفت: _ از همان نسخۀ منصوب به (ص) که خودت از رو خواندی و دستور کردی. گَرد هفت گیاه و روغن گل بنفشه و قدری پیه آب شده... (ادامه این قصه جذاب: فرداشب ساعت 19) 🍉 2/4 📙 کتاب این هفته: 🖋 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🔺ماجرای سبّ (ع) چه بود؟/ مروری بر صفحه‌ای غم‌انگیز از تاریخ با نویسنده کتاب با اشاره به موضوع تاریخی ، امام علی(ع)، آن را موضوعی تراژیک در طول تاریخ ارزیابی کرد و از سختی‌های نگارش این اثر گفت. ادامه را اینجا https://tn.ai/2878544 بخوانید. 📙 🖋 📡 🔊 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗http://ketabejamkaran.ir/124254 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
📚3. که سرش را با آستری مرطوب پاک می کرد، بی مقدمه پرسید: _ راستی دنیا دست چه کسی است؟ کدام طرفی شده؟ بالاخره از برزخ به در آمد؟ با است یا ؟ _ من نمی دانم. از خودش بپرس. _ می دانی که با من سخن نمی گوید. _ می گوید. اگر درشت گویی نکنی، سخن می گوید. است، دل دارد و تو یکی یکدانه پسرش. _ بر من مباد بر والدینم درشتی کنم! تو خود شاهد بودی، فقط سخن را از روی مصحف برایش خواندم. _ و؟ _ و با روایتی از تطبیق دادم. _ این کار و در علم است، نه جوانکی چون تو که حتی یک والی از والیان را از نزدیک ندیده ای. _ جز ابوی! من که از وقتی به یاد دارم پدر بوده است، بی هیچ عزلی. همین برای من سؤال است که پدر چگونه توانسته از خلیفۀ دوم تا چهارم در حکومت ابقا شود و اینک نیز در صاحب منصب گردد. _ این یعنی ! یعنی مدارا! آنچه برای پدر مهم است است و . _ دعوای من و پدر سر همین است که اسلام چیست و مسلمین کدام اند؟... (ادامه این قصه جذاب: فرداشب ساعت 19) 🍉 3/4 📙 کتاب این هفته: 🖋 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🔆روایت‌هایی از تلاش‌های امویان برای حذف یاد و نام امام علی‌(ع) 📣 به چاپ دوم رسید. 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 http://ketabejamkaran.ir/124254 📚 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
📚4. _ حالا که خودت حرف را پیش کشیدی، می روم سر ؛ به واسطۀ مادر از من خواسته تا کدورت وانهاده و دلت را با او همراه سازم. _ چه جای واسطه؟ پدر هرگاه امر کند من دستبوسم... از تو چه پنهان هروقت مطلبی از میان این کتب فهم می کنم، پس از شکر باری، دعا به جان پدر می کنم که این گنجینه را مهیا ساخته است. بعید می دانم دیگر امرا چنین خزانه ای از دانش در خانه هایشان داشته باشند. از گرفته که در چندین نسخه گرد آورده، تا روایات مکتوب از ، از نسخ عهدین تا کتبی به خط و . _ خب... وقت دستبوسی است... پدر منصبی حکومتی برایت در نظر گرفته است که... _ صبر کن... صبر کن... دیگر هیچ مگو! چه خوشخیالم من که گمان می بردم دعوایم با تو سر و روغن مستعمل بوده... نگو همشیره تا حالا مشغول شیره مالیدن سر اخویشان بوده اند... من نمی شوم!... ✅ ادامه این داستان جذاب رو در کتاب # دشنام به قلم # سید_محسن_امامیان بخونید. 🍉 4/4 📙 کتاب این هفته: 🖋 برای تهیه کتاب اینجا رو کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/124254 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
📸حضور در 🖋 نویسنده کتاب های و 🖋 نویسنده کتاب 🖋 نویسنده کتاب های ، و سرپرست نویسندگان کتاب 🖋سیده_نرگس_میرفیضی نویسنده کتاب خوشحال 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
📸 حضور نویسندگان در غرفه کتاب جمکران: : نویسنده و : نویسنده : نویسنده 📘📘📘📘📘 سی و پنجمین ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran