eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.9هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
121 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا #تربیت_مهدوی 🔹 حوصله پدر، بچه را با شخصیت می‌کند🔸 #پدر وقتی خوش‌اخلاق و باتحمل و باحوصله باشد، بچه باشخصیت می‌شود. حوصلۀ پدر، حوضی است که بچه در آن رشد می‌کند. بچه، مثل «ماهی» است و «حوصلۀ پدر» مثل حوض. آن پدری که حوصله‌اش زیاد است، مثل دریاچه است و بچه تا حدّ ماهی‌های دریاچه رشد می‌کند و بزرگ می‌شود. پدری که از این هم باحوصله‌تر است، مثل یک دریاست، بچه مثل ماهی در دریا، به اندازۀ نهنگ قدرت و جرئت پیدا می‌کند. شما ببینید حسین بن علی (علیه‌السلام) فرزند دریاست، در دریای حوصله پدرش و جدّش رشد کرده است، از این جهت است که یک شخصیت زنده و بزرگ است. ✍️ آیت الله حائری شیرازی 📕📕📕📕📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamjaran
ا❁﷽❁ا 🌸 #تربیت_مهدوی 🔹 اعتماد به پدر در کودکی، اعتماد به خدا در بزرگسالی🔸 پدر، مجری و واسطۀ امر الهی در #خانواده است و از جانب خدای متعال به کودکش نان می‌دهد. او از باب اینکه واسطه بین خدا و فرزندش است، باید مواظب باشد که کودک به رازق کنونی‌اش یعنی پدر جسور نشود؛ زیرا در صورت جسارت، این خطر در آینده به‌وجود می‌آید که به رازق اصلی‌اش یعنی خدا جسور شود. در طفولیت، پدر باید چنان با #کودک رفتار کند که دوست دارد فرزندش در آینده با خدا چنین کند. روایتی نقل شده است که این مطلب را با ظرافت بیان می‌کند: «وقتی به بچه وعده‌ای دادید، به آن وفا کنید.»کافی، ج ۶، ص ۵۰ چون طفل در زمان طفولیت در حد فکر و درک خودش، به‌جای خدا #پدر را رازق می‌داند. پدر اگر بتواند اعتماد فرزند را جلب کند، فرزندش را برای اعتماد به #خدا آماده کرده است. ✍️ آیت الله حائری شیرازی 📕📕📕📕📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamjaran
دم مسیحایی پسر مریم مرده زنده میکرد و دم مسیحایی همه دل‌مردگان تاریخ بشریت را زنده نمود❤️ 🤱مریم برای به دنیا آوردن فرزندش از مسجد رانده شد ولی آغوشش را برای گشود و تا سه روز پذیرای مادر و پسر گشت و اینگونه بود که پس از آن، نه به دور کعبه که به دور می چرخند و کعبه تجلی ولایت ولی شد. 📚 به گوشه‌ای از فضایل امیرمومنان در منابع می‌پردازد تا همگان بدانند که به یمن وجود دم مسیحایی یافت. 👈 چند روز بیشتر تا سالروز حضرت نمونده. به عشق آقاجانمون (ع) هرچقدر میتونید این پست رو بازنشر کنید تا ان‌شاءالله همگی امسال مورد لطف و عنایت ویژه ایشون قرار بگیریم. 🙏 برای خرید کتاب اینجا رو کلیک کنید👇 http://ketabejamkaran.ir/109336 @ketabejamkaran
📚3. که سرش را با آستری مرطوب پاک می کرد، بی مقدمه پرسید: _ راستی دنیا دست چه کسی است؟ کدام طرفی شده؟ بالاخره از برزخ به در آمد؟ با است یا ؟ _ من نمی دانم. از خودش بپرس. _ می دانی که با من سخن نمی گوید. _ می گوید. اگر درشت گویی نکنی، سخن می گوید. است، دل دارد و تو یکی یکدانه پسرش. _ بر من مباد بر والدینم درشتی کنم! تو خود شاهد بودی، فقط سخن را از روی مصحف برایش خواندم. _ و؟ _ و با روایتی از تطبیق دادم. _ این کار و در علم است، نه جوانکی چون تو که حتی یک والی از والیان را از نزدیک ندیده ای. _ جز ابوی! من که از وقتی به یاد دارم پدر بوده است، بی هیچ عزلی. همین برای من سؤال است که پدر چگونه توانسته از خلیفۀ دوم تا چهارم در حکومت ابقا شود و اینک نیز در صاحب منصب گردد. _ این یعنی ! یعنی مدارا! آنچه برای پدر مهم است است و . _ دعوای من و پدر سر همین است که اسلام چیست و مسلمین کدام اند؟... (ادامه این قصه جذاب: فرداشب ساعت 19) 🍉 3/4 📙 کتاب این هفته: 🖋 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
📚4. _ حالا که خودت حرف را پیش کشیدی، می روم سر ؛ به واسطۀ مادر از من خواسته تا کدورت وانهاده و دلت را با او همراه سازم. _ چه جای واسطه؟ پدر هرگاه امر کند من دستبوسم... از تو چه پنهان هروقت مطلبی از میان این کتب فهم می کنم، پس از شکر باری، دعا به جان پدر می کنم که این گنجینه را مهیا ساخته است. بعید می دانم دیگر امرا چنین خزانه ای از دانش در خانه هایشان داشته باشند. از گرفته که در چندین نسخه گرد آورده، تا روایات مکتوب از ، از نسخ عهدین تا کتبی به خط و . _ خب... وقت دستبوسی است... پدر منصبی حکومتی برایت در نظر گرفته است که... _ صبر کن... صبر کن... دیگر هیچ مگو! چه خوشخیالم من که گمان می بردم دعوایم با تو سر و روغن مستعمل بوده... نگو همشیره تا حالا مشغول شیره مالیدن سر اخویشان بوده اند... من نمی شوم!... ✅ ادامه این داستان جذاب رو در کتاب # دشنام به قلم # سید_محسن_امامیان بخونید. 🍉 4/4 📙 کتاب این هفته: 🖋 برای تهیه کتاب اینجا رو کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/124254 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🟢جوانی آقا شیخ مرتضی زاهد و احترام به پدر 📖مرتضی (شیخ مرتضی زاهد) می‌خواست از چهل‌ پله امام‌ زاده سیّد اسماعیل برای پخت‌ و پز مادرش آب بیاورد. دو کوزه بزرگ در دست گرفت و در حال رفتن بود. جناب مجد الذاکرین پدر مرتضی در کوچه به طرف خانه می‌آمد که مرتضی را ‌دید. از پشت‌ سر صدایش کرد. مرتضی بی‌آنکه رو برگرداند و بپرسد با من چه کار دارید، بلافاصله کوزه‌ها را بر زمین گذاشت. به سرعت خود را به کوچه و کنار رساند. گوش به فرمان ایستاد تا ببینند پدر چه فرمایشی دارد. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4289 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓13 دی‌ماه | 📚 📖 نویسنده مطرح حوزه ادبیات پایداری با کتاب به سراغ یک جهانی رفته است و از مهربانی برای کودکان گفته است. پدر که همه بچه‌های دنیا را دوست داشته و سعی می‌کرده تا همه خوشحال باشند و برای این هدف همراه بچه‌ها شده تا به آن‌ها یاد بدهد چطور با آدم‌های بد کنند تا شادی سهم همه کودکان جهان بشود. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/116814 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🌷 بالاترین داشته یک است! 🚘 نشسته بودم توی حیاط . چندتا پسربچه هم کمی‌ آن‌طرف‌تر نشسته بودند. داشتند با همدیگر درباره قدرت‌های پدرهایشان حرف می‌زدند یک جورهایی به هم پز می‌دادند و می‌کردند با بیان قابلیت‌های پدرهایشان به همدیگر قدرت‌نمایی می‌کردند. اول از قدرت بدنی پدرها شروع شد و بعد شغل‌هایشان و در آخر رسید به و دارایی‌ها، اما انگار رقابتشان تنگاتنگ شده بود و راضی‌شان نمی‌کرد که همه حریف‌ها در یک سطح‌اند تا اینکه تپل‌ترین پسر با گفتن یک حرف درباره ، بقیه را ضربه فنی و ساکت کرد. با غرور گفت: بابای من دارد، چیزی که دیگر پدرهای بقیه نداشتند و این گویا حسرت و حرمان بزرگی بود برای آن پسرها. برایم سؤال شد واقعا همین دارایی‌های یک ملاک برای فرزندانش است یا چیز دیگری هم هست که فرزند به داشتن پدرش کند و آن، بالاترین حد افتخار باشد؟ 📖یک لحظه صبر کنید. بیایید باهم را بخوانیم. حسن هم می‌خواهد وقتی بزرگ شد شود؛ خودش می‌گفت. حسن همسایه ماست و با من همکلاس است و شاگرد دوم است و هیکلش از من گنده‌تر است و بابایش را هم خیلی دوست دارد و همیشه پُزش را می‌دهد. بابای حسن است و صبح‌های زود می‌رود تهران و عصرها برمی‌گردد قم. حسن می‌گوید زورِ بابایش از زورِ بابای همه کلاس بیشتر است؛ چون دستور می‌دهد کی را ببرند ، کی را آزاد کنند. خودش هم به‌جای ، یک قهوه‌ای دارد که با آن این‌ورآن‌ور می‌رود. برای همین حسن به من می‌گوید: «بابای تو رئیس نیست. رئیس‌ها که موتورگازی سوار نمی‌شوند.» من چند ماه پیش به بابا گفتم: «چرا ماشین نمی‌خری؟» خندید و گفت: «فعلاً کارهای واجب‌تر دارم باباجان!» و چند روز بعد بلند شد رفت . 🥀این برشی از کتابی به نام است نوشته . نویسنده‌ای که است و دست بر قضا این بابایی که داستان را نوشته هم رئیس بوده است معلم بوده و بعد منطقه‌ای از شهر قم شده است. اولین چیزی که از این کتاب توجهم را جلب کرد خوش آب‌ورنگش بود و تصویر شاد و جذابش. البته که خط بسیار درشت کتاب توی ذوقم خورد اما خواندنش می‌ارزید به نقص‌هایش و شیرینی نثرش وادارم کرد یک‌سره و تا آخر ادامه بدهم. برای مخاطب است اما من بزرگسال را هم همراه خودش کرده تا من هم مثل فرزند علی‌آقا بشوم. راوی پسری است که از خاطراتش درباره پدر می‌گوید. از همین کل‌کل‌های پسرها در بیان قابلیت‌های پدرها و مهدی این قصه دفتری در دست گرفته تا پدرش را ثبت کند، تا از کنجکاوی‌هایش درباره او بنویسد. او در همین نوشتن‌ها، تفاوت پدرش با دیگران را نشان داده است. پدری که متفاوت است از بقیه پدرها، رئیسی که متفاوت است از باقی رئیس‌ها و مهدی شده است این تفاوت‌هایی که سبب شده تا خدا یک نشان متفاوت پیش‌از نام این پدر نصب کند و او را به بالاترین برساند تا همیشه نامش همراه آن ذکر بشود و دیگر یک اسم معمولی و ساده نباشد بلکه بشود: . پدری که، معلمی که، رئیسی که خدا او را به رسانده است. که تصمیم می‌گیرد به آرمان‌های ولیّ فقیهی بگوید و تمام عیار پای آن آرمان‌ها بایستد و الگویی بشود برای کسانی که بخواهند در انقلاب تراز و میزان بشوند. اگر این سرزمین را نابود نکند آبادش نخواهد کرد پس چی برایش بهتر از اینکه یاد و نام قهرمان‌ها و آبادگرهای این سرزمین را از ذهن و قلب آینده‌سازان پاک کند و نگذارد با آن‌ها آشنا بشوند. در قالب مهدی نوجوان آمده در این روزهایی که اوج ناامیدی‌پراکنی دشمن است برای نسل قصه‌ای بگوید از در روزهای نه‌چندان دور از زمانه‌شان تا بذرهای امید را در دل‌هایشان بپاشد تا بدانند این هرگز خالی از این قهرمان‌ها نبوده و چه آدم‌های باارزشی را در دل خودش داشته و دارد و نسل جدید باید با شناختن این قهرمان‌ها این زنجیره را حفظ کند و با گرفتن مشعل از نسل قبل و دویدن در ادامه مسیر برای آبادی و سرزمینش تلاش کند. این خاک تنها و تنها به دست فرزندان خودش ساخته شده و می‌شود و خواهد شد. 🇮🇷 📗 کتاب را که می‌بندم فهمیده‌ام بالاترین داشتۀ یک است که می‌تواند به آن افتخار کند. و تا شهیدانه زندگی نکرده باشی شهید نمی‌شوی. باشد که هریک از ما ادامه دهنده راه باشیم.
😍 و ای جانم به این دوست‌داشتنی که از بس بین کتاب‌ها گشت زده اینجوری خسته شده و نشسته... 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran