eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.6هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
122 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 📙 🖋 🖌 📚 درباره تعدادی نور رنگی است، که هرکدام از یک منبع نوری جدا شده و سرگردان هستند و به دنبال سرزمینی می گردند که شنیده اند همه نورها به آنجا می روند و به خوبی و خوشی زندگی می کنند. 📖این سرزمین که کوهی از دارد، خودش منبع بزرگ نور است، نورها سفرشان را شروع می کنند و در سفر با نورهای جدید و روبرو می شوند، آن ها بلاخره به سرزمین نورهای خوشحال که یک و آرامش بخش است می رسند. این کتاب برای گروه سنی نوشته شده است و کودکان را با مفهوم و آشنا می کند. برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/134871 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖با آمدن برادر و عروسش، تحمل تنهایی و دوری از خانواده، برای و قابل‌تحمل‌تر شد. حالا افراد را مثل اصفهان شناسایی و انتخاب می‌کردند و به‌کلاس‌های قرآنشان دعوت می‌کردند و بعد، سخنرانی بود و تفسیر و افشای ماهیت رژیم. از کتاب و جزوه‌های اسلامی و مذهبی، رونویسی می‌کردند و تعداد زیاد کپی می‌گرفتند. با آمدن فاطمه، طیبه در نگهداری مهدی و رسیدن به کارهای مبارزاتی، سختی کمتری می‌کشید. دیگر حتی لحظه‌ای از همدیگر جدا نمی‌شدند.طیبه کنار ایستاده بود و بلند را نگاه می‌کرد. ابراهیم کاسه‌ای آب پر کرده بود و ذره‌ ذره به مهدی می‌خوراند. منتظر فاطمه و مرتضی ایستاده بودندکه جلوتر رفته بودند زیارت و قرار بود کلی اعلامیه بین قرآن‌ها و کتب ادعیه جاساز کنند. شهیده 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/131523 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🔥 🔴 🔺آثار عجیب (ع) برگرفته از روایات ➡️ (اسلایدها را ورق بزنید) بهانه خلقت و آفرینش است؛ و حتی از بهشت هم اولی‌تر❤️ 💚سید جوانان اهل بهشت است و یکی از درهای بهشت به‌نامش با شفاعتش کرورکرور آدم‌ وارد بهشت می‌شوند😞 ما برای بهشت خلق شده‌ایم؛ بهشت هم به نور امام حسین(علیه السلام) خلق شده است. 💫 ❤️‍🔥خداوند خیر هر کسی را بخواهد حب حسین را در دلش قرار می‌دهد... حرمش اذن دخول ندارد یعنی که مسیر باز است و همه می‌توانند وارد شوند ♻️ 💔 این اوصاف حسینی که عالم همه دیوانه اوست و اوصاف حسین را پایانی نیست... برای تهیه کتاب (ع) روی لینک زیر کلیک کنید: https://ketabejamkaran.ir/132281 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊این ، خیابونای اطرافش، پرنده‌های دوروبرش ما ایرانی‌ها رو می‌بره به حرم فرزندان آقا امام کاظم(ع) حال و هوای اینجا خیلی شبیه حرم‌های و هست... ✨ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
😍آخ که چقدر این و این شهر حس آرامش داره... آدم دوست داره ساعت‌ها بشینه و فقط نگاه کن این رو... یا (ع) خیلی‌ها امسال جاموندن و نتونستن بیان اینجا به اونا هم نظری کن آقا جان...🙏💔 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖پدرم همیشه کارتن‌کارتن دمپایی می‌خرید و بین بچه‌هایی که در پابرهنه روی قبرها راه می‌رفتند، پخش می‌کرد. یا مسافران دم ، مامان‌ زهرا بااینکه وسواس خاصی داشت، ولی همیشه مسافران را یکی دو شب مهمان کرده و از آنها به‌ خوبی پذیرایی می‌کرد. به آن‌ها درراه‌ مانده می‌گفت!باباحسین، ظهر گردن دراز می‌کرد و به پاهای برهنۀ بچه‌ها دقت می‌کرد. فوری خودش را به آن‌ها می‌رساند و به بهانۀ بردن ثواب، به کولشان می‌گرفت. به‌عنوان یکی از این دمپایی‌ها را پایشان کرده و راهی‌شان می‌کرد. مامان به آن‌ها پابرهنه می‌گفت! مامان‌ زهرا می‌گفت: «شاید پول کافی برای خرید دمپایی را نداشته باشند، مواظب باش متوجه نشوند و به آن‌ها برنخورد!» و به آن‌ها فقیر می‌گفت! مامان و بابا به این سه تا گروه حساس بودند و به ما یاد دادند که هر کمکی از دستمان بربیاید، باید برای و در و انجام دهیم. جمله‌شان شد، آویزۀ گوشم! به نقل از فرزند و 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/123123 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
✍🏻 هنوز دو ساعتی تا غروب وقت بود. همین که خواست عرض خیابان را رد کند و خودش را برساند جلوی صدای غرشی بلند شد که درجا میخکوبش کرد. نه؛ نمی‌توانستند آنقدر باشند که (ع) را به توپ ببندند... 🖋 📚 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/132356 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🍉 از میان امامان، (ع) که عشقش بود؛ ولی (ع) چیز دیگری بود. اصلاً مال خودش بود. جانش بود. دلش غنج می زد برایش. هیچ وقت نمی توانست حسش را به زبان بیاورد. از بچگی بیش از هرچیز دویدن‌هایش در صحن‌های را به یاد داشت. پایش که به بست علیا می‌رسید روحش تازه می‌شد، نفس می‌کشید و جان می‌گرفت. بعد می‌ایستاد جلوی و با او صحبت می‌کرد. انگار با پدرش، برادرش، اصلاً با همه کَسش صحبت می‌کند. امام رضا(ع) خوب بود؛ خوب تر از خوب. 📙 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/132356 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🟢عالمی که در حرم حضرت معصومه(س) جلوی رضاخان ایستاد! 📖پس‌ازآنکه به سلطنت رسید و بی‎‌حجابی زنان را اجباری کرد، خانواده او بی‌حجاب به قصد تفریح و سیاحت به مسافرت کردند و به (س) وارد شدند. در این هنگام، با اعتراض شدید مرحوم حاج شیخ روبه‌رو شدند. آن‌ها از خارج شدند و بلافاصله ماوقع را به رضاخان گزارش کردند. رضاخان خود را به‌سرعت به قم رسانید و حاج شیخ را پس از ضرب‌وشتم به فرستاد و زندانی کرد. سپس به (ع) تبعید کرد و زیر نظر گرفت. مرحوم که یکی از اولیای خدا بود در مدت در خدمت معظم له بود. می‎گفت در این مدت، از معظم له مشاهده کرده بود. چون ارادت و موقعیت ایشان به (عج) می‎دانست، مکرر از ایشان عاجزانه تقاضا می‎کرد راهی برای آن حضرت به حقیر ارائه نمایند . روزی شیخ محمدتقی فرمودند: عباس! امسال به مشرّف می‌شوی و موفق به زیارت حضرت خواهی شد. و جزئیات آن را کامل بیان فرمود. طبق فرمایش معظم‌له همان سال مشهدی عباس به طریقی معجزه‌آسا وسایل تشرفش به عتبات عالیات فراهم گردید. با تمام جزئیاتی که شیخ محمدتقی گفته بود به محضر امام زمان(عج) رسید. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4289 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🌷 بالاترین داشته یک است! 🚘 نشسته بودم توی حیاط . چندتا پسربچه هم کمی‌ آن‌طرف‌تر نشسته بودند. داشتند با همدیگر درباره قدرت‌های پدرهایشان حرف می‌زدند یک جورهایی به هم پز می‌دادند و می‌کردند با بیان قابلیت‌های پدرهایشان به همدیگر قدرت‌نمایی می‌کردند. اول از قدرت بدنی پدرها شروع شد و بعد شغل‌هایشان و در آخر رسید به و دارایی‌ها، اما انگار رقابتشان تنگاتنگ شده بود و راضی‌شان نمی‌کرد که همه حریف‌ها در یک سطح‌اند تا اینکه تپل‌ترین پسر با گفتن یک حرف درباره ، بقیه را ضربه فنی و ساکت کرد. با غرور گفت: بابای من دارد، چیزی که دیگر پدرهای بقیه نداشتند و این گویا حسرت و حرمان بزرگی بود برای آن پسرها. برایم سؤال شد واقعا همین دارایی‌های یک ملاک برای فرزندانش است یا چیز دیگری هم هست که فرزند به داشتن پدرش کند و آن، بالاترین حد افتخار باشد؟ 📖یک لحظه صبر کنید. بیایید باهم را بخوانیم. حسن هم می‌خواهد وقتی بزرگ شد شود؛ خودش می‌گفت. حسن همسایه ماست و با من همکلاس است و شاگرد دوم است و هیکلش از من گنده‌تر است و بابایش را هم خیلی دوست دارد و همیشه پُزش را می‌دهد. بابای حسن است و صبح‌های زود می‌رود تهران و عصرها برمی‌گردد قم. حسن می‌گوید زورِ بابایش از زورِ بابای همه کلاس بیشتر است؛ چون دستور می‌دهد کی را ببرند ، کی را آزاد کنند. خودش هم به‌جای ، یک قهوه‌ای دارد که با آن این‌ورآن‌ور می‌رود. برای همین حسن به من می‌گوید: «بابای تو رئیس نیست. رئیس‌ها که موتورگازی سوار نمی‌شوند.» من چند ماه پیش به بابا گفتم: «چرا ماشین نمی‌خری؟» خندید و گفت: «فعلاً کارهای واجب‌تر دارم باباجان!» و چند روز بعد بلند شد رفت . 🥀این برشی از کتابی به نام است نوشته . نویسنده‌ای که است و دست بر قضا این بابایی که داستان را نوشته هم رئیس بوده است معلم بوده و بعد منطقه‌ای از شهر قم شده است. اولین چیزی که از این کتاب توجهم را جلب کرد خوش آب‌ورنگش بود و تصویر شاد و جذابش. البته که خط بسیار درشت کتاب توی ذوقم خورد اما خواندنش می‌ارزید به نقص‌هایش و شیرینی نثرش وادارم کرد یک‌سره و تا آخر ادامه بدهم. برای مخاطب است اما من بزرگسال را هم همراه خودش کرده تا من هم مثل فرزند علی‌آقا بشوم. راوی پسری است که از خاطراتش درباره پدر می‌گوید. از همین کل‌کل‌های پسرها در بیان قابلیت‌های پدرها و مهدی این قصه دفتری در دست گرفته تا پدرش را ثبت کند، تا از کنجکاوی‌هایش درباره او بنویسد. او در همین نوشتن‌ها، تفاوت پدرش با دیگران را نشان داده است. پدری که متفاوت است از بقیه پدرها، رئیسی که متفاوت است از باقی رئیس‌ها و مهدی شده است این تفاوت‌هایی که سبب شده تا خدا یک نشان متفاوت پیش‌از نام این پدر نصب کند و او را به بالاترین برساند تا همیشه نامش همراه آن ذکر بشود و دیگر یک اسم معمولی و ساده نباشد بلکه بشود: . پدری که، معلمی که، رئیسی که خدا او را به رسانده است. که تصمیم می‌گیرد به آرمان‌های ولیّ فقیهی بگوید و تمام عیار پای آن آرمان‌ها بایستد و الگویی بشود برای کسانی که بخواهند در انقلاب تراز و میزان بشوند. اگر این سرزمین را نابود نکند آبادش نخواهد کرد پس چی برایش بهتر از اینکه یاد و نام قهرمان‌ها و آبادگرهای این سرزمین را از ذهن و قلب آینده‌سازان پاک کند و نگذارد با آن‌ها آشنا بشوند. در قالب مهدی نوجوان آمده در این روزهایی که اوج ناامیدی‌پراکنی دشمن است برای نسل قصه‌ای بگوید از در روزهای نه‌چندان دور از زمانه‌شان تا بذرهای امید را در دل‌هایشان بپاشد تا بدانند این هرگز خالی از این قهرمان‌ها نبوده و چه آدم‌های باارزشی را در دل خودش داشته و دارد و نسل جدید باید با شناختن این قهرمان‌ها این زنجیره را حفظ کند و با گرفتن مشعل از نسل قبل و دویدن در ادامه مسیر برای آبادی و سرزمینش تلاش کند. این خاک تنها و تنها به دست فرزندان خودش ساخته شده و می‌شود و خواهد شد. 🇮🇷 📗 کتاب را که می‌بندم فهمیده‌ام بالاترین داشتۀ یک است که می‌تواند به آن افتخار کند. و تا شهیدانه زندگی نکرده باشی شهید نمی‌شوی. باشد که هریک از ما ادامه دهنده راه باشیم.
▪️ سیل جمعیت حقیقتا شگفت‌زدمون کرد و شکوه حضور مردمی که در مسیر تا منتظر شهدا بودن. ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
رسیدیم به ... 😭 نمی‌دونید که اینجا و توی این امروز چه قیامتی به پاست... جاتون خیلی خالیه رفقا ❤️ بیایید بخونیم و ببنیم میشه رفت سمت یا نه... 🏴 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓آخر صفر: (ع) 📚 📖آن قدر می‌رود تا به برسد. دلش گرفته؛ دلش به اندازه تمام دنیا گرفته است. هیچ چیز هم در دنیا نمی‌تواند مانند زار زدن در حالش را جا بیاورد. هیچ چیز به اندازه گره زدن انگشتان بر گره مشبک‌های نمی‌تواند آرامش کند. هیچ چیز به اندازه به سر کشیدن و نقطه‌ای در میان ردیف‌های نماز زنان شدن، نمی‌توان از شدت فشاری که روی قلبش سنگینی می‌کند، بکاهد. سبک می‌شود؛ مانند پرهای همه کبوترهایی که از بالای سرش پر می‌کشند و روی می‌نشینند. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/6433 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran