در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب گرچه کتاب های ارزشمند و فراوانی در باب مهدویت و انتظار نگاشته شده است، اما تجزیه و تح
📌 #برشی_از_کتاب (۱):
بعد از 25 سال دوران غربت... چرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مقابل این همه اصرار برای خلافت امتناع می کردند؟...
علت اصلی امتناع حضرت این بود که هر چند مردم از ظلم خسته شده بودند، اما خواهان عدالت هم نبودند. آنها اساساً نه عدالت و لوازم آن را درست می فهمیدند و نه می توانستند آن را تحمل کنند. اگر مردم اهل تحمل عدالت بودند، آن گونه حضرت را در دوران حکومتش شکنجه نمی کردند!
الان مردم عالم از ظلم اسرائیل و آمریکا خسته شده اند، اما آیا این کافی است؟...
🌈⛅️🌈
📌 برشی از کتاب (۲):
حضرت آیت الله بهجت(رحمت الله علیه) نیز در مورد تأثیر قطعی دعا برای فرج می فرمایند: ... به طور یقین دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت مؤثّر است، اما نه لقلقه زبان و (عجّل فرجه) خشک و خالی و ورد همیشگی که در آخر منبر برای این که مردم از جا بلند شوند گفته می شود. ... دعای با حال و حزن و اندوه و تأثّر قلبی از مردم واقع نمی شود، اگر می شد قطعاً وضع این طور نبود.
🌈⛅️🌈
📌 برشی از کتاب (۳):
کسانی که مایلند همه انسان ها، حتی مفسدین، آنها را تحویل بگیرند و یا لااقل سر جنگ با مفسدین را ندارند، نمی توانند جزء منتظران قرار گیرند. اساساً تمایل به صلح با ظالمان و مفسدان، گرایش پلیدی است که اگر در روح یک انسان مؤمن رسوخ کند، ایمان او را به تباهی خواهد کشید. این گرایش پلید می تواند کار مؤمنین را به آنجا بکشاند که حاضر شوند برای دل خوشی دشمنان بشریت و یا به دلیلی عافیت طلبی، سر از بدن فرزندان پیامبر خدا(صلوات الله علیه و آله) جدا کنند.
🌈⛅️🌈
📌 برشی از کتاب (۴):
دیگران با زبان بی زبانی از شما می پرسند: شما که امام زمان را می شناسی و به او علاقه داری، ... این علاقه و ولایتی که از آن دم می زنی... زندگی تو را با دیگران چقدر متفاوت کرده است؟ چقدر بانشاط تر، با انرژی تر و با آرامش بیشتری زندگی می کنی؟ اگر ما که مدعی انتظار هستیم، به این پرسش ها پاسخ در خوری ندهیم، نه تنها مبلّغ خوبی برای حضرت نخواهیم بود بلکه وجود ما و ادعای ما ضد تبلیغ برای وجود نازنین او خواهد بود.
➖➖➖➖
🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#انتظار_عامیانه_عالمانه_عارفانه
📚✏️📚✏️📚✏️📚
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
اول امام زاده ی دنیا خوش آمدی.
ولادتــــــــــ
امام حسن مجتبی ع مبارکـــــ🌸ــــباد.
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
📚 #معرفی_کتاب
کتاب "عارفانه" دربردارنده زندگینامه و خاطرات عارف شهید "احمدعلی نیری" است. در این کتاب مادر، دوستان، استادان و شاگردان این شهید بزرگوار به خاطره گویی از وی پرداخته و از خصوصیات نیک شهید نیری سخن گفته اند.
شهید احمدعلی نیری یکی از شاگردان خاص مرحوم آیت الله حق شناس بود؛ وقتی مردم دیدند که آیت الله حق شناس در مراسم ترحیم این شهید بزرگوار حضور یافت و ابعادی از شخصیت او را برای مردم بیان کرد، تازه فهمیدند که چه گوهری از دست رفته است!
مرحوم آیت الله حق شناس درباره شهید نیری گفت: "در این تهران بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟"
#عارفانه
#شهید_احمدعلی_نیری
#نشر_شهید_ابراهیم_هادی
📚✏️📚✏️📚✏️📚
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب کتاب "عارفانه" دربردارنده زندگینامه و خاطرات عارف شهید "احمدعلی نیری" است. در این کتا
📌 #برشی_از_کتاب
آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دو نماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند: "این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و… اما من را بی حساب و کتاب بردند.
رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!"
سپس در همان شب ایشان به همراه چند نفر از دوستان به سمت منزل احمدآقا که در ضلع شمالی مسجد امین الدوله در چهار راه مولوی بود، رهسپار شدند. در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش اظهار داشتند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است. اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید...."
➖➖➖➖
🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#عارفانه
#شهید_احمدعلی_نیری
📚✏️📚✏️📚✏️📚
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
#معرفی_کتاب
رمانی جذاب درباره یک دانشجو و نخبه ایرانی که دانشگاههای اروپایی او را دعوت به همکاری می کنند..
این داستان، به مشکلات تحصیل در کشور و انگیزه های مهاجرات دانشجویان از ایران پرداخته است. نویسنده تلاش کرده است با به تصویر کشیدن توانمندی های جامعه ایرانی برای کار و پیشرفت و نیز جاذبه های غرب برای تحصیل و کار، علت ماندن یا رفتن دانشجویان را توجیه کند..
#اپلای
#نرجس_شکوریان_فرد
~°~•~°~•~°~•~°~•~°
♔♡j๑ïท🌱↷
『 @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب رمانی جذاب درباره یک دانشجو و نخبه ایرانی که دانشگاههای اروپایی او را دعوت به همکاری
📚 #برشی_از_کتاب (۱)
ته دل گاهی یک چند قلپی خون است که فقط با انگیزه جابه جا میشود اگر همه ی خون با پمپاژ پر و خالی می شود این چند قلپ فقط گیر چند کلمه یک نگاه یا یک خوش آمد است. جوابش را دادم که «خوبم» همین. هر چند قلپ های خون را ظاهرا کنترل کردم اما بابش باز شده بود دیگر. مخصوصا از وقتی که وحید آدرس پیجم را به همه داد پایین پست هایی که چند شب یک بار می گذاشتم حتما سوسن کامنت می گذاشت و گاهی هم در دایرکت بعضی از نظراتش را…
📚 برشی از کتاب (۲)
دسته را می دهد دستم و مشغول میشود. تا خود صبح شبم را می سوزانم.
روز گاهی شاید بسوزد. شب گاهی شاید بسوزد اما وقتی توالی شب و روزت سوخت می شود و روشنایی پشتش نیست تمام زندگیت از آبادی به ویرانی می رود.
📚 برشی از کتاب (۳)
هواپیمایم که در فرودگاه وین نشست، یک لحظه حس کردم فرصتهایم جمع شدند دورم و همهجا شد پنجرهای که در یک دنیای متفاوت برایم باز شده است. پنجرهای که تمام زوایای شهر وین را نشان میداد. اولینش هم نظم زمان بود. برای امثال من که دوست داریم از هر ثانیه، یک برداشت داشته باشیم این منظم بودنِ همهچیز، یک دریچه بود به سمت پیشرفتی که آرزویمان بود. زیبایی خیابان ها و ساختمان ها و هستۀ سکوت مدارانۀ شهری که در وین جریان داشت چشم پر کن بود…
➖➖➖➖
سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#اپلای
•┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
#معرفی_کتاب
رمانی واقعی از پسر پولدارترین مرد ایتالیا، مدیر شرکت فیات و فراری،لامبورگینی و مازراتی، مدیر باشگاه یوونتوس..
قصه پسر یکی از ثروتمندان ایتالیا که ثروت هنگفت و شهرت و جایگاه آن خانواده زبان زد عام و خاص است. به طور اتفاقی با قرآن آشنا می شود، مسلمان می شود و بعد از چند سال هم شیعه..
#ادواردو
#شهید_مهدی_آنیلی
#بهزاد_دانشگر
~°~•~°~•~°~•~°~•~°
♔♡j๑ïท🌱↷
『 @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب رمانی واقعی از پسر پولدارترین مرد ایتالیا، مدیر شرکت فیات و فراری،لامبورگینی و مازراتی
📚 #برشی_از_کتاب (۱)
سیاست کار کسی است که پشت دیوار را ببیند، نه جلوی دیوار یا روی دیوار.
سیاست کار کسی است که شطرنج بلد باشد؛ ابایی نداشته باشد که سربازش را بدهد تا وزیرش زنده شود. ترسی نداشته باشد که اسبش را فدا کند، چون می تواند رخ حریفش را بگیرد. سیاست کار آدم های احساساتی نیست.
📚 برشی از کتاب (۲)
مادرش می آید جلوتر و زل می زند توی چشمانش.
– گوش کن ببین چه می گویم ادواردو… برای من هیچ کدام مهم نیست. برای من فقط تو اهمیت داری و تو حق نداری مسلمان شوی.. .
تو… حق نداری مسلمان شوی… من نمی گذارم. هر دین دیگری می خواهی داشته باش. بودایی باش. گاو بپرست. اصلا دین نداشته باش… اما مسلمان نباش.
ادواردو به آرامی انگشتان مادرش را از موهایش جدا می کند و کمی از درد موهایش کم می شود.
– هیچ کس نمی تواند دینم را از من بگیرد مادر…
📚برشی از کتاب (۳)
ادواردو رفت ایران دیدار امام، برگشت، از این رو به آن رو شده بود. آن روز توی آن دیدار در حضور کسانی که آن جا بوده اند امام پیشانی او را می بوسد. او در حقیقت تنها خارجی ای بود که امام پیشانی او را بوسیده اند، بعدها از آن به عنوان بهترین خاطره اش یاد می کرد.
📚 برشی از کتاب (۴)
یک رفیقی داشتم که می گفت ارزش هر آدمی به باورهایش است. توی این سفر یک چیز دیگر را هم فهمیدم. برای هر آدمی یک روزی پیش می آید که باید چیزهای مهمی را برای آن باورهایش هزینه کند، از خودش یا زندگی اش؛ آن روز است که نسبت آن فرد با باورهایش معلوم می شود.
📚 برشی از کتاب (۵)
_ تو قرآن مسلمان ها را خوانده ای؟
_ نه… تو خوانده ای؟
_ دیروز یک چند صفحه اش را نگاه کردم… می دانی کتاب عجیبی است. هنوز اولین جملاتش را یادم هست… «این کتابی است که در آن هیچ شک و تردیدی نیست. برای خدا ترسان هدایت است» می دانی آدم را میخکوب می کند. انگار قلب آدم می خواهد بایستد…. خیلی محکم است.
➖➖➖➖
سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#ادواردو
#شهید_مهدی_آنیلی
•┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب رمانی واقعی از پسر پولدارترین مرد ایتالیا، مدیر شرکت فیات و فراری،لامبورگینی و مازراتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب ادواردو داستان تک پسر امپراطور ایتالیا..
#ادواردو
#شهید_مهدی_آنیلی
#بهزاد_دانشگر
•┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
#معرفی_کتاب
خاطرات یک نجات یافته از سایه شوم بهائیت..
داستان دختری از یک خانواده بهایی و پسری مسلمان که عاشق هم می شوند؛ اما بخاطر اختلاف مذهب روابطشان منجر به ازدواج نمی شود.
مدت ها بعد رها با یک پسر بهایی ازدواج میکند این ازدواج اجباری مسیر زندگی هردوی آنها را به کلی تغییر می دهد.
#سایه_شوم
#مهناز_رئوفی
~°~•~°~•~°~•~°~•~°
♔♡j๑ïท🌱↷
『 @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب خاطرات یک نجات یافته از سایه شوم بهائیت.. داستان دختری از یک خانواده بهایی و پسری مسل
📚 #برشی_از_کتاب (۱)
آن شب که برای من جشن گرفته بودند در دلم آشوبی برپا بود، به تنهایی پرویز فکر می کردم به این که بعد از این چگونه می توانم بدون او بدون خواندن نوشته های خوب او، بدون دیدن طراحی های زیبایش و بدون عشق و امید، زندگی کنم.
📚 برشی از کتاب (۲)
برادرم ساعتها برایم حرف می زد و خلقیات یک به یک افراد دور و برم را برایم تشریح می کرد و از ناپاکی و بد ذاتی مردان و پسرانی که به ظاهر مدعی ایمان و اخلاق بهائی بودند برایم می گفت.
او خیلی روشن فکر بود.
او و بسیاری از اقوام و آشنایان وقتی با من صحبت میکردند میفهمیدم که پی به بطالت این کیش و آئین برده اند اما از روی ناچاری سکوت کردهاند و چیزی نمی گویند .
برادرم وقتی از ناپاکی پسران می گفت، من از او پرسیدم:« پس چرا محفل اجازه می دهد با این وضعیت دخترو پسر در کنار هم باشند و آنها به بهانه خدمت از وجود دختران سوءاستفاده کنند؟»
او در جواب گفت:« فکر میکنی اعضای محفل چه کسانی هستند؟ آنها خودشان از همه بدترند…»
📚برشی از کتاب (۳)
فرق بهائی با مسلمان این است که مسلمانان به جز خدا و پیامبر و امامان کسی را مصون از خطا نمی دانند اما بهائیان ۹ نفر را مصون از خطا می دانند و حکم آنها را حکم خدا می پندارند درحالی که آن ۹ نفر خودشان فاسدند،
هر روز تعالیم جدید صادر می کنند..
📚 برشی از کتاب (۴)
سلیم کسی بود که وقتی ازدواج کرد اجازه نمی داد همسرش و خواهرانم در هیچ جلسه ای شرکت کنند.
از تشکیلات بیزار بود و بهاء و عبد البهاء را زیر رگبار فحش می گرفت و حتی کفر می کرد و به خدا (بهاء) ناسزا می گفت.
او همه بهائیان را پست و کثیف و کلاهبردار می خواند و می گفت همه این جلسات دکان بازاری است که یک عده مفت خور برای خودشان باز کرده اند تا ما را به استعمار بکشند.
اما با کوچکترین ارزش و بهایی که از سوی تشکیلات به او داده شده کاملاً فریب خورد و برده ی حلقه به گوشی شد تا اینکه زمان ریاست خودش هم فرا رسید و حال، تمام عقده های گذشته را روی تک تک ما خالی می کرد و به راحتی می توانست از این موقعیت سوء استفاده کرده و حرفش را به کرسی بنشاند واین سرنوشت شومی بود که ما بهائی زادگان به آن مبتلا بودیم.
➖➖➖➖
سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#سایه_شوم
•┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046