در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب وقتی حرف از پسر #نوح میشود همه توجه آدم میرود پی اینکه چه میشود پسر یک #پیامبر معجزه
📌 #برشی_از_کتاب (1)
مشعل را به دیوار تکیه داد و ابراهیم را در آغوش گرفت. گفت: هیچ میدانی که من تا کنون حتی کودکان خود را در آغوش نگرفته ام؟ فکر این که وارث تاج و تختم میشوند، مرا از آنان بیزار میکند، اما چشمان تو.. نکند فرزند ابر و بارانی؟
ابراهیم را بر یک کف نشاند و برابر خود گرفت. ابراهیم گفت:«رب»! #نمرود خندید و گفت: آهان.. پس مرا صدا میزنی.. یعنی این قدر باهوشی که #رب خود را شناخته ای؟ ابراهیم صورت نمرود را چنگ زد و خروشید و گریست. ابراهیم چهره اش را در دستانش پوشانده بود و میگریست. نمرود گفت: نکند گرسنه ای؟
گفت: این هم شیر. ابراهیم به زیر ظرف شیر زد، و به اذن من انگشت شستش را به دهان برد. از آن شیر جاری شد. نمرود دید. وحشت زده ایستاد.
〰〰〰〰
📌 #برشی_از_کتاب (2)
ابلیس گفت: پاداش من از آن همه #ستایش #خدا چه بود؟ هیچ!
به جای آن که مرا ارج گذارد، اینک به تیر #شهاب از بالا رفتن بازم میدارد. به لعن خود گرفتارم کرده است.
#ابراهیم گفت: لعنی که ابدی است.
#ابلیس گفت: اگر آنقدر نادانی که از مشاهده وضع من پند نمیگیری، پس به خواست او عمل کن تا #عذاب ها بینی.
ابراهیم به سوی او حمله برد و گفت: از من دور شو ای ملعون که پند تو مرا نیش است و سختی راه رضای او مرا نوش.
ابلیس از برابر او گریخت و گفت:
پس بدان، اینان که به #سجده ستاره ای در افتاده اند، سپاه منند، نه اینان که جز عده ای قلیل، هر آنچه آدم بر روی #زمین است، جزء سپاه من است. و همه خوار و ذلیل.
و خندید و ادامه داد: آن وقت او خود را #حکیم میداند!!! و از من خواست بر اینان سجده برم!!!
〰〰〰〰
🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#کشتیبان_دوست
#علی_موذنی
#کتاب_خوب_بخوانیم
@ketabekhoobam