در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب شاهرخ یه لات بود . حال لات های محله دیگه رو هم گرفته بود؛ تو #کاباره یهودی ها کار می
📌 #برشی_از_کتاب
توی محل شاهرخ را همه می شناختند. خیلی قوی بود. اما برای اینکه جلوی کسی کم نیاره رفت سراغ #کشتی.
در مسابقات درخششش خیره کننده بود. جوان تهرانی #قهرمان سنگین وزن مسابقات شد.
در پس هیکل درشت و ظاهر خشنی که شاهرخ داشت، باطنی متفاوت وجود داشت که او را از بسیاری از هم ردیفانش جدا می ساخت..
همیشه چهار یا پنج نفر به دنبال شاهرخ بودند. همیشه هم او رفقا را مهمان میکرد. صاحب آنجا شخصی به نام ناصر جهود از #یهودیان قدیمی تهران بود. یک روز بعد از اینکه کار ما تمام شد ناصر جهود من را صدا کرد و خیلی آهسته گفت: این جوانی که هیکل درشتی داره اسمش چیه؟! چیکاره است؟!....
〰〰〰〰〰
🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#شاهرخ
#حر_انقلاب_اسلامی
#کتاب_خوب_بخوانیم
🌷 @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب کتاب تن تن و سندباد در حوزه ادبیات #نوجوان یک کتاب استراتژیک است. با نگاهی دقیق و ناف
📌 #برشی_از_کتاب
پیرمرد آهی کشید و گفت: ممکن شده پسرم. مدتی است که قهرمانان قصه های مغرب زمین، از آسمان حمله کرده اند!
#سندباد از روی ناباوری نگاهی به #رستم و #علاءالدین انداخت و گفت: چه میشنوم؟! مگر ما #تن_تن و یارانش را شکست ندادیم؟
علاءالدین پرسید: چطور از آسمان حمله کرده اند؟
پیرمرد آهی کشید و گفت: میگویند با #ماهواره. صنعت این قرن است. آنها این بار از بالا به سرزمین قصه های مشرق زمین حمله کرده اند. میگویند قصد کرده اند با این دستگاه همه چیز ما را عوض کنند. میخواهند رنگ و رو، #زندگی، حرف زدن، راه رفتن، خورد و خوراک، پوشاک و همه چیز ما را به جانبی که خودشان صلاح میدانند ببرند.
سندباد گفت: فهمیدم! پس دوباره حمله کرده اند.
-بله سندباد. آنها در جام جهان بین به کوچک و بزرگ نشان می دهند که فقط خودشان #قهرمان هستند.
رستم پرسید: پدر؛ آیا در جام جهان بین، اثری و نام و نشانی از ما هم هست؟
پیرمرد گفت: نه #پهلوان. در حقیقت کار آنها این است که نام و نشان و اسم و رسم شما را از سرزمین قصه هایمان پاک کنند...
➖➖➖➖➖
🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#تن_تن_و_سندباد
#محمد_میرکیانی
#رمان_نوجوان
#کتاب_خوب_بخوانیم
@ketabekhoobam