eitaa logo
کتاب فاطمیون
808 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
380 ویدیو
209 فایل
☘️بسم الله الرحمن الرحیم☘️ شما نهضت کتابخوانی باید راه‌ بیندازید، واقعاً کتاب بخوانید، مطالعه کنید. امام خامنه ای عزیز کانال مطالعاتی کتاب فاطمیون #ارتباط_با_ما 09127819822 @Eshq_Agahi_Masouliyat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟦نگاهی گذرا به زندگینامه‌ی حضرت آیت‌الله‌العظمی سید علی حسینی خامنه‌ای 🔹شماره 26 - او در ۱۹ فروردین ۱۳۵۷ در پی کشتار مردم در یزد، در نامه‌ای به آیت‌الله محمد صدوقی این اقدام وحشیانه‌ی رژیم پهلوی را محکوم کرد و ضمن ترغیب مردم به ادامه‌ی مبارزه، یاد شهدای آن حادثه را گرامی داشت. این نامه به صورت اعلامیه در سراسر کشور پخش گردید. وقوع سیل در ایرانشهر در ۱۱ تیر۱۳۵۷ موقعیتی فراهم آورد تا آیت‌الله خامنه‌ای با توجه به تجربیات پیشینش، مدیریت تنها گروه امدادی را عهده‌دار شود. وی با هماهنگی‌هایی که با روحانیون شهرهای مختلف از جمله یزد و مشهد داشت، توانست کمکهای مردمی را از اقصا نقاط ایران جذب و در بین سیل‌زده‌ها تقسیم کند. آیت‌الله خامنه‌ای در دوران تبعید ارتباط خود را با مبارزان و علمای تراز اول مبارزه در شهرهای ایران حفظ کرد و پیوسته مکاتباتی درباره‌ی نهضت اسلامی با آنان داشت و از این طریق در جریان بسیاری از حوادث و رخدادها قرار می‌گرفت و با نامه‌نگاریهای گوناگون در بسیاری از تصمیم‌گیریهای جمعی علما مشارکت می‌کرد. 🌐 https://farsi.khamenei.ir/ 🌐 https://eitaa.com/takliffa 🌐 https://eitaa.com/ketabfa
29.mp3
3M
📚🔊 همسفر دانا 📗 | 🔹شماره 29 🌿انتشارات شهید احمد کاظمی 🌐 @takliffa 🌐 @ketabfa
30.mp3
5.98M
📚🔊 همسفر دانا 📗 | 🔹شماره 30 🌿انتشارات شهید احمد کاظمی 🌐 @takliffa 🌐 @ketabfa
🌷گذری بر کتاب دوره چهاردهم فاطمیون ....ولی اکثر خانم ها با خودشان از خانه تاید و دستکش و چکمه می آوردند. تاید کم می ریختیم و بیشتر چنگ و لگد می زدیم تا خوب شسته بشود، آب رودخانه روان بود و پتوها خیلی راحت تمییز می شدند. وقتی آن ها را می شستیم ، لول می کردیم و با پا می رفتیم رویشان تا آبشان گرفته بشود. بعد همه را می گذاشتیم روی سنگ ریزه ها یا سکو، پهن کردن جلوی آفتاب و جمع کردنشان با آقایان بود .چهل نفر خانم، از صبح تا غروب ، یکسره کنار رودخانه پتو میشستیم. هر چه می ماند می گذاشتیم برای روز بعد، دوسه روز در هفته می رفتیم. صبح تا شب توی آب سرد بودیم. خیس آب می شدیم و بدن درد می گرفتیم آب برایمان شادی هم داشت. وقتی همه با جدیت و بدون استراحت در حال شستن بودند، شیطنت ما گل می کرد. خم میشدیم، مشت ها را پرآب میکردیم و پرت میدادیم سمت بقیه. آنهاهم ما را بی نصیب نمی گذاشتند. عین موش آب کشیده می شدیم، اما کلی می خندیدیم ولذت می بردیم. با اینکه آن همه پتو را توی پلاژ میشستیم، بازهم برای خیلی از مساجد و منازل پتو و لباس می بردند تا بشویند... 🌷روایتی اصیل از رخت‌شویی بانوان مبارز و ایثارگر در سال‌های دفاع مقدس و پشتیبانی جبهه 🌷راوی: بانوی ایثارگر صغری بستاک https://eitaa.com/ketabfa https://eitaa.com/joinchat/485032128C2c842244f4
🌷 شهید همت: 🌿 از طرف من به جوانان بگویید چشم شهیدان به شما دوخته است. به پا خیزید! اسلام و خود را در یابید. 📚 کتاب طنین همت عضویت در سرویس های روزانه👇 pay.eitaa.com/v/p/ برای لغو عضویت از لینک بالا اقدام نمایید👆🏼
🟦نگاهی گذرا به زندگینامه‌ی حضرت آیت‌الله‌العظمی سید علی حسینی خامنه‌ای 🔹شماره 27 _ تبعید به جیرفت با اوج‌گیری انقلاب اسلامی در آستانه‌ی ماه رمضان، ۲۸ شعبان ۱۳۹۸/ ۲۸ تیر۱۳۵۷، شماری از طلاب حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد به ادامه‌ی تبعید آیت‌الله خامنه‌ای اعتراض و خواستار بازگشت وی به مشهد شدند که به دخالت مأموران انتظامی انجامید. گسترش فعالیتهای انقلابی و مردمی آیت‌الله خامنه‌ای در راستای جهت‌دهی و سامان‌دهی مبارزه در ایرانشهر و مناطق و شهرهای اطراف از یک سو، و محبوبیت و نفوذ روزافزون وی در میان اقشار مختلف مردم آن سامان از سوی دیگر، مقامات امنیتی را بر آن داشت تا محل تبعید وی را به جیرفت که در مقایسه با ایرانشهر دورافتاده و دارای محدودیت‌های بیشتری بود، تغییر دهند. لذا وی در ۲۲ مرداد به جیرفت انتقال یافت. مبارزات سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای در جیرفت هم متوقف نماند و او از همان آغاز ورود به آن شهر با سخنرانی در مسجد جامع به افشاگری علیه حکومت پهلوی پرداخت. یکی از سخنرانیها، که در ۱۵ شهریور ۱۳۵۷ صورت گرفت، به برپایی تظاهرات و سردادن شعارهای انقلابی توسط مردم منجر شد. این اتفاق زمانی روی داد که هنوز تظاهرات و راهپیمایی در شهرهای کوچک معمول نشده بود. او در شمار روحانیون تبعیدی‌ای بود که در نامه‌ای به آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب، ضمن تشریح حوادث کشور و ذکر جنایات رژیم پهلوی در شیراز، مشهد، اصفهان و جهرم راهکارهایی را برای تداوم نهضت اسلامی تا سرنگونی حکومت پهلوی ارائه دادند. وی در این دوره، مخفیانه عازم کهنوج شده، سخنرانیهای افشاگرانه‌ای ایراد کرد. 🌐 https://farsi.khamenei.ir/ 🌐 https://eitaa.com/takliffa 🌐 https://eitaa.com/ketabfa
31.mp3
9.62M
📚🔊 همسفر دانا 📗 | 🔹شماره 31 🌿انتشارات شهید احمد کاظمی 🌐 @takliffa 🌐 @ketabfa
32.mp3
7.79M
📚🔊 همسفر دانا 📗 | 🔹شماره 32 🌿انتشارات شهید احمد کاظمی 🌐 @takliffa 🌐 @ketabfa
🌷گذری بر کتاب دوره چهاردهم فاطمیون 🍂 رفتم توی رخت شویی و نزدیک فاطمه نشستم. بقچه ها را آوردند داخل حاج خانمی گفت: «این ها رو از خط آوردن. برا بردنشون هم عجله دارن.» چند نفر دست به کار شدند تا آنها را بشویند ملافه ای برداشتم بگذارم توی تشت. وقتی بازش کردم چند تکه پوست و گوشت کبود و سوخته چسبیده بود به ش. بوی سوختگی پیچید توی سرم، آن قدر تخس بودم که از چیزی نمیترسیدم. ولی این بار خیلی فرق داشت؛ پرتش کردم روی زمین، خانمی آن را برداشت، حواسش بهم نبود. با صلوات تکه ها را جمع کرد و ملافه را چنگ زد. هرچه با خودم کلنجار رفتم فایده نداشت. دیگر جرئت نمیکردم ملافه ای باز کنم. ملافهای خیس کنار تشت فاطمه بود. با ترس آن را برداشتم. تاید ریختم رویش و لکه هایش را توی دست ساییدم. خانم ها سعی میکردند روی ملافه ها و لباس ها اثری از لکه نماند. آن ملافه هم سبز بود و نمی شد وایتکس بریزم رویش. با تمام توانم لکه ها را ساییدم تا محو شدند. هرچه میشستم یکی نگاهش میکرد و خودش باز آن را می شست. فضا پر بود از بوی خون و وایتکس و صدای مداحی و ذکر صلوات خانم ها از دیدن آن تکه گوشتها حالم گرفته بود. فضولی و کنجکاوی را گذاشتم کنار، ساکت پشت تشت ماندم و پابه پای خانم ها رخت شستم. 🌷روایتی اصیل از رخت‌شویی بانوان مبارز و ایثارگر در سال‌های دفاع مقدس و پشتیبانی جبهه 🌷راوی: بانوی ایثارگر صغری بستاک https://eitaa.com/ketabfa https://eitaa.com/joinchat/485032128C2c842244f4