♨️ #نقد_کتاب
📚 #این_مرد_امشب_میمیرد
✍ #زینب_ایلخانی
⚫️مردن به خیال بعضی ها پایان تمام لذت هاست.
پس مرگ بد است.
چون تو را از هرچه که دوستش داری جدا می کند.
اما…
وقتی انگشتم را روی موبایل می گذاشتم و لمس می کردم و صفحه ها را ورق
می زدم تازه می فهمیدم که مرگ خیلی هم پایان لذت نیست.
🍃این آخرین برگ است از آخرین لحظه های زندگی.
اما می شود زنده بود و در این دنیا هم بود و هزار بار بدتر از مرگ تمام خوشی ها را نابود شده دید.
❗️این رمان دیوانه کننده بود.❗️
هرشخصیتی را که می خواندی، آن قدر خیانت دیده بود و یا آن قدر از خوبی آدمیت دور بود که دچار شوک می شدی…
زن و مرد رمان، پولدار بدبخت بودند.
🔺متمدن خیانت دیده،
🔻غرب گرای دروغگو،
🔺زن هایشان خیانت کار،
🔻مردها خیانت دیده،
🔺پول دوست،
🔻بیچاره.
هیچ دو نفری با عشقشان ازدواج نکرده بودند،
عاشق کس دیگر بودند و همسر این یکی.
💰💴برای پول، برای عشق شکست خورده، برای تفریح چه کار که نمی کردند.
چون همه اش آرامش می خواستند و این آرامش گم شده بود.
تابه حال این طور ناآرام نشده بودم .
🍸شراب و سیگار 🚬و روابط و پول و سفر هم آرامشان نمی کرد
که من خواننده آرام شوم.
❗️همه درس خوانده، خوش تیپ، پولدار، مشهور و نامدار بودند و برای یک لحظه آرامش مسلمان بال بال می زدند.
❗️❗️باور کنید که غرب خودش هم به بن بست این لذت های کوتاه مدت رسیده است.
می خواهد که حرفی جدید بشنود و به آرامش برسد.
آن وقت جوانان با فرهنگ ایرانی در به در رسیدن به مدل غربی است.
این رمان، فضای آزاد و راحت بین جوانان را ترسیم می کند که از آن تنها بدبختی می جوشد و درد.
⁉️نمی دانم بشریت چرا خالق را رها کرده است؟
اگر خوش بختی می خواهد که باید دست به دامان همان کسی شود که او را در این دنیا قرار داده است. و اگر بدبختی، باید به خودش پناهنده شود.
➖نتیجه دور شدن از خدا و دل بستن به هوی و هوس می شود این رمان ، آن را جوان ها بخوانند شاید شاید شاید خودشان را از خواب بیدار کنند…
📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
#قدّیس ✍...طلحه به زبیر نگاه کرد و زبیر به طلحه خیره شد، سپس نگاهشان را به مرد دوختند...طلحه با د
#قدّیس
✍...عثمان بنحُنیف ، فرماندار بصره نگاه مضطربش را به دوست و مشاورش احنف بن قیس دوخت .
احنف که پیرمردی بود با محاسنی انبوه و سفید، پیشانی پر چین و چروک، به عثمان نگاه کرد و گفت:" طلحه و زبیر این قدر گستاخ شده اند که از تو خواسته اند دارالاماره را بدون مقاومت تحویلشان بدهی؟"
عثمان گفت:" بله! هرچند که هرگز من چنین خیانتی نخواهم کرد .اما جنگیدن با صحابه ی رسول الله برای من کار آسانی نیست؛ بخصوص که عایشه نیز با آنان است."
💢⭕️💢
احنف پرسید:" آنها دقیقا" در کجا مستقر شده اند؟"
عثمان پاسخ داد:" در منطقه ی حُضیره فرود آمده اند. عایشه نیز برای سران برخی طوایف در بصره نامه نوشته و از آنها خواسته است او را در برابر علی یاری دهند..بصره اوضاع و احوال خوبی ندارد احنف..."
⭕️
احنف گفت:" تو فرماندار شهری و مردم تحت فرماندهی تو هستند. پیش از آنکه آنها وارد شهر شوند و پیکاری در داخل شهر به وجود آید، تو به سوی آنان برو؛
زیرا اگر آنها وارد بصره شوند ممکن است دلهای مردم به سبب همراهی همسر پیامبر با آنان، سست شود و کار بر تو دشوار گردد."
🛑
عثمان گفت:" بله، تدبیر شایسته همین است، اما امام به من توصیه کرده اند که افرادی را به نزدشان بفرستم و با آنها مذاکره کنم."
⏩⏪
اما مذاکره به جایی نرسید. وقوع جنگ محتمل بود . کاروان مخالفان به سوی بصره حرکت کردند. سربازان بصره نیز از شهر خارج شدند.
دو سپاه مقابل هم قرار گرفتند..پیش از هر برخوردی ، عایشه برای مرعوب کردن دل مردم بصره سخن گفت:"
ای مردم! شما پیوسته از عثمان و کارکنان او شکوه داشتید و مطالب خود را با ما در میان می گذاشتید .
تا اینکه عده ای بر او شوریدند و او را به قتل رساندند در حالی که او مستحق مرگ نبود.
امروز آنچه بر شما شایسته است، این است که قاتلان او را بگیرید و حکم خدا را درباره ی آنان اجرا کنید. "
♨️♨️
سخنان عایشه شکافی در میان یاران عثمان بن حنیف به وجود آورد؛
گروهی به تصدیق و گروهی به تکذیب او پرداختند.
مردی از بصره آنان را آرام کرد و گفت:" ای مردم! آگاه باشید و به آنچه می شنوید اندیشه کنید..این گروه می گویند برای انتقام خون عثمان به بصره آمده اند ، اما مگر قاتلان عثمان در بصره
هستند؟!؟
آنها اگر راست می گفتند باید به مدینه می رفتند نه بصره. ما با علی بیعت کرده ایم و بر بیعت او پایداریم."
⚜
مردی دیگر رو به عایشه گفت:" ای ام المومنین! تو همسر پیامبرمان هستی و از جانب خدا حرمت و احترام داشتی.
ولی پرده ی حرمت خود را دریدی..اگر با اختیار خود آمده ای، از همین جا بازگرد
و اگر به اکراه آورده شده ای، از ما کمک بگیر تا یاریت کنیم."
🔁
آن روز دو سپاه باهم سخن گفتند و توافق کردند که افراد سپاه مکه وارد بصره شوند و در خانه های دوستان و بستگانشان ساکن شوند تا عثمان بن حنیف نامه ای به علی بنویسد و از او کسب تکلیف کند.
📃
اگر علی قاتل عثمان را به آنها تحویل داد ، که هیچ؛ در غیر این صورت تصمیم گرفته خواهد شد که چه کنند.
اما هنوز پاسخی از علی نرسیده بود که آنها به دارالحکومه حمله کردند. عده ای را کشتند و بصره را به تصرف خود درآوردند.
عثمان بن حنیف را ریش و مو تراشیده از بصره بیرون کردند و بر دارالحکومه ی بصره مسلط شدند...
ادامه دارد...
🎚۱۳۱
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
📖 #کتابخوانی | کتاب مضر
1⃣ حضرت آیتالله خامنهای: «بعضی کتابها مضر است. مجموعهای که متصدی امر کتاب است، نمیتواند با اتکاء به این فکر که ما آزاد میگذاریم، خودشان انتخاب کنند، هر کتاب مضری را وارد بازار کتابخوانی کند.»
۹۰/۴/۲۹
📚
@ketabkhanehmodafean
چه طوری زمینه های کتابخون شدن بچه ها رو فراهم کنیم؟!
🌸🌸🌸
#قسمت_سوم
مامان و بابای کتابخوانی باشیم!
❓یعنی چه کار کنیم؟!
☘خیلی ساده ست؛ کتاب بخونیم تا بچه ها هم تمایل بیشتری به کتاب خوندن پیدا کنن.
در روز حتما دقایقی رو جلوی چشم بچه ها کتاب بخونیم. بچه ها کتاب های ما رو ببینن. درباره ی کتاب هامون به زبون ساده و کودکانه برای بچه ها توضیح بدیم. از بچه ها بخوایم با کاردستی برامون نشان کتاب درست کنن، کتابخونه مون رو تزیین کنن. با رفتار، بهشون نشون بدیم کتاب و کتاب خوندن برامون مهمه.
.
❓چی به دست میاریم؟!
☘با این کار تبدیل میشیم به یک الگوی موفق در زمینه ی کتابخوانی. چی بهتر از این که پدر و مادر الگوی بچه ها باشن؟!
#چه_طوری_زمینه_های_کتابخون_شدن_بچه_ها_رو_فراهم_کنیم؟!
#کتابخانه_کودک
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
#قدّیس ✍...عثمان بنحُنیف ، فرماندار بصره نگاه مضطربش را به دوست و مشاورش احنف بن قیس دوخت . احنف
#قدّیس
✍...ابوموسی اشعری فرماندار کوفه نگاهی به ابن عباس و مالک اشتر انداخت و گفت:" این همه راه را از مدینه تاخته اید و به کوفه آمده اید تا مرا از امری مطلع کنید که خود پیش از شما از آن مطلع شده ام؟"
⚪️🔴
اشتر با نگاهی به ابوموسی اشاره کرد و گفت:" تو می دانی که وقتی علی فرمانداران عثمان را یکی یکی عزل کرد ،نوبت به تو که رسید من مانع عزل تو شدم؟
آن روز به علی گفتم ابوموسی مردی پیراسته در حفظ بیت المال و عامل به شرع است و بهتر است او را معزول نکنی و علی نیز پذیرفت.
♦️
تو با علی بیعت کردی و فرماندار او در کوفه ای. اما وقتی از ماجرای بصره مطلع شدی، قدمی برنداشتی و به یاری دوست خود عثمان بن حنیف نشتافتی.
علی یک بار محمد بن ابی بکر را به نزدت فرستاد تا به تو گوشزد کند که با سپاهیانت به بصره روی و غائله ی آنجا را ختم کنی، اما تو باز هم نافرمانی کردی.
اینک من و ابن عباس به نزدت آمدیم تا وظیفه ات را گوشزد کنیم و بدان که علی از کردار تو سخت خشمگین است."
🔴
ابوموسی محاسن سفید و بلندش را به دست گرفت و تابی به ابروان پرپشتش داد و گفت:" بله، تو راست می گویی؛ من با علی بیعت کرده ام و باید فرمانبردار او باشم..
اما من که ریشم را در خدمت به اسلام سفید کرده ام، این جنگ را برادرکشی می دانم و عقیده دارم که در خانه نشستن ، راه آخرت و قیام راه دنیاست.
و بدان مالک که این شورشی است که انسان خواب در آن بهتر از بیدار است و بیدار بهتر از نشسته است.
پس بهتر است فقط نظاره گر باشیم."
🔵
ابن عباس با چهره ای برافروخته به ابوموسی نگاه کرد و گفت "'این چه حرفی است می زنی ابوموسی؟ کجا خداوند و رسولش در خانه نشستن را راه آخرت و قیامدر راه خدا را قیام برای دنیا دانسته است؟!
چرا یاوه می گویی؟
بصره سقوط کرده و عده ای قدرت طلب مردم را به زحمت انداخته و بیش از ۴۰نفر را به قتل رسانده اند !
آن وقت تو می گویی دفع متجاوز راه دنیاست؟! "
♦️
ابوموسی پوزخندی زد و گفت:" بله! باز هم می گویم نشستن راه آخرت و قیام راه دنیاست."
ادامه دارد..
🎚۱۳۲
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
✍حسن صنوبری
کشتند تو را آه، در آغوش دماوند
سخت است در آغوش پدر، کشتن فرزند
کشتند تو را ای دژ مستحکم ایران
تا باز بر این خاک ستمدیده بتازند
تو روح دماوندی و زینروست تو را کشت
ضحاکِ کمینکردۀ در کوه دماوند
تو زادۀ فخری و یقین فخر فروشد
ایران به تو و عشق تو، بر نام تو سوگند
داغ تو گران است، ولی گریه از آن است
با قاتل تو از چه نشستیم به لبخند؟
با قاتل تو از چه نشستیم و نکشتیم
او را که دگرباره برونکرده سر از بند
ای داغ تو یادآور داغ همه خوبان
وی خون تو آمیخته با خون خداوند
آه ای گل گمنام! سرانجام شهادت
عطر تو در این دشت سیهپوش پراکند
ما زنده به عشقیم، اگرچند حسودان
گویند چنینیم و چنانیم بهترفند
بگذار بمیریم و بمیریم و بمیریم
بگذار بگویند و بگویند و بگویند
آنگاه ببین روید از این ریشه خونین
صد ساقۀ سرزنده و صد شاخ برومند
ایران من! امروز تو را صبر روا نیست
این وازدگی تاکی و این حوصله تا چند؟
برخیز و ببین دخترکان تو چو یاقوت
زین خون مقدس به گلو بسته گلوبند
برخیز و ببین رزمکنان تو صفاصف
خنجر به کمر بسته و بر سر زده سربند
من بغض یتیمانم و هم گرز دلیران
بگذار مرا بر سر ضحاک بکوبند!
#شهیدفخریزاده
#انتقام_سخت
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
#قدّیس ✍...ابوموسی اشعری فرماندار کوفه نگاهی به ابن عباس و مالک اشتر انداخت و گفت:" این همه راه ر
#قدّیس
🔷🔹🔷
حسن فرزند علی و عمار یاسر از صحابه ی پیامبر، به نمایندگی از علی وارد کوفه شدند. مردم کوفه به دلیل نزدیکی به بصره، تنها کسانی بودند که می توانستند بصره را نجات دهند.
اعزام نیرو از مدینه _مقر حکومت علی _ به سوی بصره هم زمان بر بود و هم پر هزینه، اما ابوموسی فرماندار کوفه تمرد می کرد..
🔹🔷🔹
حسن و عمار یاسر، مردم را در مسجد بزرگ کوفه جمع کردند . شوق دیدن سیمای مردی که نوه ی پیامبر اسلام و فرزند خلیفه ی مسلمین بود، عده ی زیادی را به مسجد کشاند.
حسن بر منبر رفت. نگاهی به مردم انداخت و با خود اندیشید: با این همه مردم مشتاق و دوستدار حکومت، چگونه نتوان بصره را از چنگ اشغالگران آزاد کرد؟!
📜
سپس نامه ی امام را به دست گرفت و خطاب به مردم کوفه گفت:" امروز حامل دو نامه از امام برای شما مردم کوفه هستم..و اما نامه ی اول که خطاب به شما مردم است:
"✨از بنده ی خدا علی بن ابیطالب به مردم کوفه...
ای یاوران شرافتمند و ای بلندپایگان عرب! من شما را از کار عثمان چنان آگاه سازم که شنیدن آن همانند دیدنش باشد.
مردمبر کارهای او خرده گرفتند و من سعی کردم او را خرسند سازم و کمتر ملاقاتش کنم.
در حالی که طلحه و زبیر او را آزار دادند و رنجاندند و ناتوانش ساختند.
عایشه نیز بر او خشم گرفت و بارها سرزنش کرد و سرانجام گروهی بر او دست یافتند و او را کشتند..
🔰
طلحه و زبیر برای خونخواهی عثمان شورش نکردند و جز اینکه ترسیدند خون عثمان را از آنان مطالبه کنند. زیرا آنان خود متهم به قتل عثمان هستند و در میان مردماز آنان حریص تر بر قتل عثمان یافت نمی شد.
اینک آنها برادران و خواهران مسلمان شما را در شهر بصره در رنج و عذاب انداخته اند
شنیده ام عده ای را کشته اند و بیت المال را به یغما برده اند.
پس سزاوار است که به یاری برادران و خواهران خود برخیزید و در این راه از خدای بزرگ مدد و یاری جویید."
📃
پس از قرائت نامه ی امام، عمار نیز سخن گفت و مردم را به دفاع از حق و مردم بی گناه بصره دعوت کرد .
عده ای از جوانان شهر با مشت های گره کرده فریاد خونخواهی کشته های بصره را سر دادند و خواستار جنگ با تصرف کنندگان بصره شدند.
❇️
حسن بن علی آنان را ساکت کرد و گفت:"
ای مردم! ما آمده ایم که شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش و به سوی داناترین و دادگرترین و برترین و استوارترین فرد در امر بیعت از مسلمین بخوانیم.
شما را به سوی کسی دعوت کنیم که در ایمان به پیامبر اسلام که با او دو پیوند داشت، بر همه سبقت داشته و هرگز او را تنها نگذاشته است.
🔰
ای مردم! چنین کسی از شما کمک می طلبد و شما را به حق دعوت می کند و از شما می خواهد که او را پشتیبانی کنید وعلیه آن هایی که پیمان خود را شکسته اند و یاران او را کشته اند بیت المال را به غارت برده اند ، قیام کنید.
برخیزید که رحمت خدا بر شما باد!"
❇️🔅❇️
سخنان نوه ی پیامبر، حسن بن علی، دل ها را بیدار و وجدان ها را آگاه کرد و آن چه را فرماندار ساده لوح رشته بود، از هم گسست و چیزی نگذشت که جوش و خروش فضای مسجد را پر کرد.
زید بنصوحان یکی از بزرگان کوفه از جا بلند شد ، مردم را به سکوت فراخواند و گفت که عایشه نامه ای به او و برخی سران کوفه نوشته و از آنها خواسته است که در خانه های خود بنشینند و علی را یاری نکنند.
🔰
زید با صدای بلند گفت:" آگاه باشید که وظیفه ی عایشه در خانه نشینی است و وظیفه ی من نبردکردن در میدان جهاد!
اکنون او ما را به وظیفه ی خودش دعوت می کند و خود وظیفه ی ما را به عهده گرفته است!"
🔰
شش هرار نفر از مردان کوفه به سوی لشکرگاه علی حرکت کردند و این در حالی بود که علی در نامه ی دوم خود ، حکم عزل ابوموسی اشعری را امضا کرده بود.
ادامه دارد...
🎚۱۳۳
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
دعای ندبه ، مسیرِ خواستگاریست!
خواستگاری از #انسان_کامل !
لحظهی ملکوتی رونمایی از #امام
زمانی اتفاق خواهد افتاد؛
که خواستگارانـــش، زیاد باشند!
امام در "مقام ناز" است!
بِدَویم برای آنکه بفهمیم چه نداریم...
تا به "مقام نیاز" برسیم.
#یامهدیادرکنا
📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
ادامه دارد...
سلام و تحیت
✨آدینهتون پر نور✨
ادامهی کتاب صوتی #اندلس_یا_تاریخ_حکومت_مسلمین_در_اروپا
تقدیم دلهای گرم شما...👇
4.mp3
7.37M
🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا
✍اثر : مرحوم محمد آیتی
📼 قسمت چهارم
🎧📘
@ketabkhanehmodafean
5.mp3
7.33M
🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا
✍اثر : مرحوم محمد آیتی
📼 قسمت پنجم
🎧📘
@ketabkhanehmodafean
6.mp3
7.36M
🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا
✍اثر : مرحوم محمد آیتی
📼 قسمت ششم
🎧📘
@ketabkhanehmodafean