eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 💐شوق دیدار(۳) 🐪شتر به محلهٔ بنی النجار-که مادر پیغمبر، جزو این خانواده است-رسید. مردان بنی النجار، دایی های پیغمبر محسوب می شدند. لذا جلو آمدند و گفتند: یا رسول الله! ما خویشاوند توییم، هستی ما در اختیار توست..در منزل ما فرود بیا.. 🌸فرمود: نه«إنَها مأمورة»، کنار بروید. راه را باز کردند.. 🐪شتر به فقیرنشین ترین محلهٔ مدینه آمد و در جایی نشست..همه نگاه کردند ببینند خانهٔ کیست..دیدند خانهٔ أبی أیوب أنصاری است..فقیرترین یا یکی از فقیرترین آدم های مدینه.. ◽خودش و خانوادهٔ مستمند و فقیرش آمدند و اثاث پیغمبر را برداشتند و داخل خانه بردند‌. 🌸پیغمبر هم بعنوان میهمان، وارد خانهٔ آنها شد و به اعیان و اشراف و صاحبان قبیله، دست رد زد؛ یعنی 👈موضع اجتماعی خودش را مشخص کرد👉 🔸معلوم شد که این شخص، وابسته به پول و حیثیت قبیله ای و ریاست فلان قبیله و وابسته به قوم و خویش و امثال اینها نیست و نخواهد شد. 🔹از همان لحظهٔ اول، مشخص کرد که در برخورد و تعامل اجتماعی، طرف کدام گروه و طرفدار کدام جمعیت است. و وجود او برای چه کسانی بیشتر نافع خواهد بود. 🔸همه از پیغمبر و تعالیم او، نفع می برند. اما آن کس که محروم تر است، قهرا حق بیشتری میبرد و باید جبران محرومیتش بشود. ◽جلو خانهٔ أبی أیوب أنصاری، زمین افتاده ای بود. فرمود: این زمین، مال کیست؟ گفتند : متعلق به دو بچه یتیم است. 💰پول از کیسهٔ خود داد و آن زمین را خرید. بعد فرمود: در این زمین، مسجد میسازیم.👈یعنی یک مرکز سیاسی، عبادی، اجتماعی و حکومتی.؛ یعنی مرکز تجمع مردم. جایی بعنوان مرکزیت لازم بود، لذا شروع ب ساختن مسجد کردند. 👈زمین مسجد را از کسی نخواست و طلب بخشیدگی نکرد؛ آن را با پول خود خرید‌.. با آن که آن دو بچهٔ یتیم، پدر و مدافع نداشتند، اما پیغمبر مثل پدر و مدافع، حق شان را تمام و کمال رعایت کرد.👉 👌وقتی بنا شد مسجد بسازند، خود پیغمبر جزو اولین کسان یا اولین کسی بود که آمد بیل را بدست گرفت و شروع به کندن پیِ مسجد کرد؛ نه بعنوان یک کار تشریفاتی، بلکه واقعا شروع به کار کرد و عرق ریخت🌸 طوری کار کرد که بعضی از کسانی که کناری نشسته بودند، گغتند: ما بنشینیم و پیغمبر اینطور کار کند؟ ! پس ما هم میرویم کار میکنیم.. لذا آمدند و مسجد را در مدت کوتاهی ساختند.👌 🌸پیغمبر- این رهبر والا و مقتدر- نشان داد که هیچ حق اختصاصی برای خودش قائل نیست. اگر بناست کاری انجام گیرد، او هم باید در آن سهمی داشته باشد... ادامه دارد.. ۱۱ @ketabkhanehmodafean
📚 🕌بعد از بنای مسجد، تدبیر و سیاست ادارهٔ آن نظام را طراحی کرد. وقتی انسان نگاه میکند و می بیند قدم ب قدم، مدبرانه و هوشیارانه پیش رفته است، می فهمد که پشت سر آن عزم و تصمیم قوی و قاطع، چه اندیشه و فکر و محاسبهٔ دقیقی قرار گرفته است که علی الظاهر جز با وحی الهی ممکن نیست. ✳امروز هم کسانی که بخواهند اوضاع آن ده سال را قدم ب قدم دنبال کنند، چیزی نمی فهمند. اگر انسان هر واقعه ای را جداگانه، حساب کند، چیزی ملتفت نمی شود.↩باید نگاه کند و ببیند ترتیب کار چگونه است؛ چطور همهٔ این کارها، مدبّرانه، هوشیارانه و با محاسبه صحیح انجام گرفته است↪ اول، ایجاد است...همهٔ مردم مدینه که مسلمان نشدند..؛ اکثرا مسلمان شدند و تعداد بسیار کمی هم نامسلمان ماندند. علاوه بر اینها، ۳قبیلهٔ مهم یهودی- بنی قینقاع، بنی النظیر و بنی قریظه- در مدینه ساکن بودند؛ یعنی در قلعه های اختصاصی خودشان که تقریبا ب مدینه چسبیده بود.، زندگی میکردند. 🔺آمدن اینها ب مدینه، ب۱۰۰سال۲۰۰سال قبل از آن بر می گشت..و اینکه چرا آمده بودند، خودش داستان طولانی و مفصلی دارد‌ 🌴در زمانی که پیغمبر اکرم، وارد مدینه شد، خصوصیت این یهودی ها در دوسه چیز بود: 1⃣اینکه ثروت اصلی مدینه، بهترین مزارع کشاورزی، بهترین تجارت های سودده و سودبخش ترین صنایع- ساخت طلا آلات و امثال این چیزها- در اختیارشان بود. بیشتر مردم مدینه در موارد نیاز ب اینها، مراجعه می کردند.، پول قرض میگرفتند و ربا می پرداختند. یعنی از لحاظ مالی، ریش همه در دست یهودی ها بود. 2⃣اینکه بر مردم مدینه، برتری فرهنگی داشتند. چون اهل کتاب بودند و با معارف گوناگون، معارف دینی و مسائلی که از ذهن نیمه وحشی های مدینه، بسیار دور بود، آشنا بودند...لذا تسلط فکری داشتند. 🔻در واقع اگر بخواهیم به زبان امروز صحبت کنیم ، یهودی ها در مدینه، یک طبقهٔ روشنفکر محسوب می شدند ؛ لذا مردم آنجا را تحمیق و تحقیر و مسخره می کردند. البته آنجایی که خطری متوجه شان می شد و لازم بود، کوچکی هم می کردند، لیکن بطور طبیعی اینها برتر بودند. 3⃣ این بود که با جاهای دوردست هم ارتباط داشتند ؛ یعنی محدود به فضای مدینه نبودند. 🔺یهودی ها واقعیتی در مدینه بودند، بنابراین پیغمبر باید حساب اینها را می کرد... ادامه دارد... ۱۲ @ketabkhanehmodafean
🌟💠﷽💠🌟 🌸 ارواح در عالم برزخ (قسمت ۲۷) از شدت خوشحالی نیک را محکم در آغوش کشیدم و تبریک گفتم. سرانجام راه باز شد و ما به مسیر خود ادامه دادیم... در حالیکه فراموش کرده بودم که قول و قرارم با نیک برای رسیدن به بهشت این بود که هیچ زخم و آسیبی از گناه بر تنم بر جای نماند.... . گاه گاهی از زخمهای سر و بدنم می نالیدم.. نیک گفت: وقت کم است باید هر طور شده حرکت کنیم. گفتم نمیتوانم،مگر نمیبینی از پا افتاده ام؟ . نیک مانند همیشه با دلسوزی گفت: ای کاش کمی تقوایت بیشتر بود،در این صورت زره تقوی آن ضربه را نیز مانند بقیه ضربه ها از بدنت دفع میکرد.چون یکسال از هنگام بالغ شدنت که اصلا روزه نگرفتی ⛔بقیه روزه هایی هم که میگرفتی با صفتهای ناپسند مثل دروغ و آزار و ... اثرشان را کم میکردی. . حسرت و پشیمانی و خجالت ،همه ی وجودم را فرا گرفت.نیک دستم را گرفت و از زمین بلندم کرد و گفت: اگر بتوانی خود را به وادی شفاعت 💖برسانی امید هست که شفا بگیری و براحتی به راهت ادامه دهی. . ️نام شفاعت برایم خیلی اشنا و همیشه در دنیا مایه ی امیدواری من بود. بهمین خاطر با عجله پرسیدم:این وادی کجاست؟ . نیک به جلو اشاره کرد و گفت: کمی جلوتر از اینجاست، بعد ادامه داد: البته شفاعت برای قیامت کبری است ولی در اینجا میتوانی بفهمی که اهل شفاعت هستی یا نه. . ️دست خود را بر گردن نیک آویختم و با سختی فراوان به راه ادامه دادیم. همان طور که میرفتیم به نیک گفتم: اگر میتوانستم به دنیا برگردم به اهل دنیا پیغام میدادم که: بهترین توشه برای اخرت تقوی است. . کمی جلوتر رفتیم ،دیگر قادر به راه رفتن نبودم. درد سراسر وجودم را ازار میداد.از نیک خواستم مرا بر کول بگیرد ،او قبول کرد و گفتم میشود من را تا دار السلام برسانی؟ . نیک گفت: هرکسی که گناهش ضربه ای به او وارد کرده باشد و زخم گناه بر تنش نشسته باشد اجازه ورود به دار السلام را ندارد. . دریافتم که برای ورود به دار السلام فقط باید مژده ی شفاعت 🍀را بگیرم و بس! با امید فراوان قدم به قدم به وادی شفاعت نزدیک میشدیم. . کم کم هوا بهتر و لطیفتر شد. از شدت گرما کاسته و از دود ضخیم آسمان تنها لایه ی نازکی به چشم میخورد. سرانجام به تپه ای رسیدیم. . نیک ایستاد و مرا به زمین گذاشت و گفت: پشت این تپه ،وادی پرخیر و برکت شفاعت است.ما باید در اینجا در انتظار مژده ی شفاعت بنشینیم . اگر مورد شفاعت کسی،مخصوصا اهل بیت علیه السلام، قرار بگیری، با دوای شفاعت زخمهای تو شفا خواهند گرفت. 💐با خوشحالی منتظر شدم چون میدانستم پیرو دینی بودم که رهبرانش خود بهترین شفیع برای ما هستند. ادامه دارد... 🌟💠🌓💠🌟@ketabkhanehmodafean
🌟💠﷽💠🌟 🌸 ارواح درعالم برزخ (قسمت۲۸) ناگهان سوالی به ذهنم رسید که مرا خیلی نگران کرد.. . ️با دلهره از نیک پرسیدم: و اگر برایم نیاورند چه؟ اگر شفاعتم نکنند؟؟ . نیک سرش را به زیر انداخت و گفت: در این صورت بدبخت🔥 خواهی شد ولی نگران نباش ما اینهمه راه را آمده ایم و لطف آنها خیلی بیشتر از این حرفها است و ... . ️ناگهان صدای سلام اشنایی شنیدیم.همان فرشته ی رحمت بود که با داروی شفاعت به سراغ ما آمده بود. ✨فرشته دارو را به نیک داد و گفت:این دارویی است به عنوان مژده ی شفاعت از خاندان رسول الله و سپس بال زنان از آنجا رفت.. . از خوشحالی به گریه افتادم . نیک با خوشحالی دارو را روی زخمهایم نهادو بلافاصله احساس کردم تمام دردها و رنجهایم از بین رفت. . با خوشحالی فریاد کشیدم: درود بر محمد و خاندان پاک او،همانها که در برابر محبت،شفاعت میکنند(و خداوند شفاعت آنها را در قیامت هرگز رد نخواهد کرد.) ☄صدایم چنان رسا بود که به صدای بعضی از اهالی برزخ رسید و با سرعت به سمت من دویدند و گفتند: چه شده؟ صدای شادی از تو شنیدیم. . با خوشحالی گفتم،بله من نیز مورد شفاعت قرار گرفته ام. وقتی علت شفاعت خواهی ام را پرسیدند گفتم: بخاطر ضرباتی بود که گناه بر پیکرم وارد کرده بود و آن بزرگواران مرا شفا دادند. 🍁یکی از آنها با ناراحتی گفت: پس ما چه کنیم؟ کی ما را شفاعت خواهد کرد؟ گفتم : شما برای چه شفاعت میخواهید؟ گفت به ما اجازه عبور نمیدهند. میگویند تا اینجا توانستید بیایید ولی برای رد شدن از اینجا به شفاعت احتیاج دارید... ✍ادامه دارد.. . ⚠️نکته: ذکر این نکته ضروری هست که شفاعت مخصوص قیامت کبری هست نه برزخ.اما بخاطر محتوای تربیتی و آموزنده بودنش،ناچار شدیم در این قسمت تحت عنوان مژده شفاعت به تحریر در بیاریم تا جلوه ی کوچکی از این مساله اعتقادی مهم را به نمایش در آورده باشیم. ادامه دارد... 💌 🌟💠🌓💠🌟@ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ام البنین(سلام الله علیها) تمامِ هَمش، امام زمانش بود! تمام فرزندانش را امام زمانی تربیت کرد... هر چه داشت در راه پسر زهرا داد. اگر امروز بود مهدیِ حسین را یاری می‌کرد، و شبانه روز برای فرج دعا می‌کرد... وفات #حضرت_ام_البنین سلام الله علیها🍃 تکریم مادران و همسران شهدا🍃 @ketabkhanehmodafean
📚 🌸پیغمبر اکرم، یک میثاق دسته جمعیِ عمومی ایجاد کرد. 🌴وقتی آن حضرت وارد مدینه شد، بدون اینکه هیچ قراردادی باشد، بدون اینکه چیزی از مردم بخواهد و بدون اینکه مردم در این باره، مذاکره ای کرده باشند، روشن شد که رهبریِ این جامعه، متعلق ب این مرد است.؛ یعنی شخصیت و عظمت نبوی، بطور طبیعی، همه را در مقابل او، خاضع کرد. معلوم شد که او رهبر است..و آنچه می گوید، باید همه بر محورش حرکت و اقدام کنند. 📃پیغمبر ، میثاقی نوشت که مورد قبول همه قرار گرفت. این میثاق، دربارهٔ تعامل اجتماعی، معاملات، منازعات، دیه، روابط پیغمبر با مخالفان، با یهودی ها، و با غیر مسلمان ها بود. 🖌همهٔ اینها نوشته و ثبت شد ؛ مفصل هم هست..شاید دو ، سه صفحه کتاب های بزرگ تواریخ قدیمی را گرفته است‌ 👈اقدام بعدی بسیار مهم، ایجاد اخوت بود. ⭕اشرافیگری و تعصب های خرافی و غرور قبیله ای، و جدایی قشرهای گوناگون مردم از یکدیگر، مهم ترین بلای جوامع متعصب و جاهلی آن روزِ عرب بود. 🌸پیغمبر با ایجاد اخوت ، اینها را زیر پای خودش، له کرد. گفت: شما دونفر باهم برادرید.. آنها هم با کمال میل، این برادری را قبول کردند. 💙اشراف و بزرگان را در کنار بردگانِ مسلمان شده و آزادی یافته قرار داد و با این کار ، همهٔ موانع وحدت اجتماعی را از بین برد. 🗣وقتی میخواستند برای مسجد، مؤذن انتخاب کنند، خوش صداها و خوش قیافه ها، زیاد بودند.، معاریف و شخصیت های برجسته، متعدد بودند ، اما از میان همهٔ اینها، بلال حبشی را انتخاب کرد... 👌نه زیبایی نه صوت، و نه شرف خانوادگی و پدر و مادری مطرح بود؛ فقط👈 اسلام و ایمان، مجاهدت در راه خدا و نشان دادن فداکاری👉 در این راه ملاک بود. 💫ببینید چطور ارزش ها را در عمل ، مشخص کرد.. بیش از آنچه که حرف او بخواهد در دل ها اثر بگذارد، عمل و سیره و ممشای او در دلها اثر گذاشت... ادامه دارد..... ۱۳ @ketabkhanehmodafean
📚 🔰حراست از نظام اسلامی برای اینکه این کار به سامان برسد، ۳مرحله وجود داشت: 1⃣شالوده ریزی نظام بود که با این کارها انجام گرفت. 2⃣حراست از این نظام بود. موجود زندهٔ رو به رشد و نموّ که همهٔ صاحبان قدرت ،اگر او را بشناسند، از او احساس خطر می کنند، قهرا" دشمن دارد. ✴اگر پیغمبر نتواند در مقابل دشمن، هوشیارانه از این مولود طبیعیِ مبارک حراست کند، این نظام از بین خواهد رفت و همهٔ زحماتش، بی حاصل خواهد بود؛ لذا باید حراست کند. 3⃣عبارت از تکمیل و سازندگی بناست..شالوده ریزی کافی نیست؛ شالوده ریزی، قدم اول است. این ۳ کار در عرض هم انجام می گیرد. ◽شالوده ریزی در درجهٔ اول است..اما در همین شالوده ریزی هم ملاحظهٔ دشمنان شده است و بعد از این هم حراست پیدا خواهد کرد. ◻ در همین شالوده ریزی، ب بنای اشخاص و بنیان های اجتماعی نیز ،توجه شده است. و بعد از این هم ادامه پیدا خواهد کرد... 🌸 پیغمبر نگاه می کند..و می بیند پنج دشمن اصلی، این جامعهٔ تازه متولد شده را تهدید می کنند.. ♦یک دشمن ، کوچک و کم اهمیت است؛ اما در عین حال، نباید از او غافل ماند...یک وقت ممکن است یک خطر بزرگ بوجود آورد. او کدام است؟ ⤵ قبایل نیمه وحشی اطراف مدینه.. 〽ب فاصلهٔ ده فرسخ، پانزده بیست فرسخ از مدینه، قبایل نیمه وحشی ای وجود دارند که تمام زندگی آنها،عبارت از جنگ و خونریزی و غارت و به جان هم افتادن و از همدیگر قاپیدن است. 🌸پیغمبر اگر بخواهد در مدینه، نظام اجتماعی سالم و مطمئن و آرامی بوجود آورد، باید حساب اینها را بکند.. 🌸پیغمبر فکر اینها را کرد..👈در هرکدام از آنها اگر نشانهٔ صلاح و هدایت بود، با آنها پیمان می بست. اول هم نگفت که حتما بیایید مسلمان شوید ؛ نه....کافر و مشرک هم بودند!! اما با این ها پیمان بست تا تعرض نکنند👉 🌸پیغمبر بر عهد و پیمان خودش، بسیار پافشاری می کرد و پایدار بود.آنهایی را که شریر بودند و قابل اعتماد نبودند، پیغمبر، علاج کرد و خودش سراغ آنها رفت. 🔹این سریه هایی۱ که شنیده اید، پیغمبر، ۵۰نفر را سراغ فلان قبیله فرستاد، ۲۰ نفر را سراغ فلان قبیله، مربوط ب اینهاست... 🔻کسانیکه خوی و طبیعت آنها، آرام پذیر و هدایت پذیر و صلاح پذیر نیست و جز با خونریزی و استفاده از قدرت نمیتوانند زندگی کنند، لذا پیغمبر، سراغ آنها رفت و آنها را منکوب کرد و سر جای خودشان نشاند! ۱-(س ر ی) لشکری با نیروی کمتر از ۴۰۰ تن./ در معنای اصطلاحی، در مقابل«غزوه» قرار دارد و عبارتست از جنگهایی که پیامبر، مستقیما در آن حضور نداشتند. ادامه دارد.... ۱۴ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_625468218936397319.pdf
3.28M
#دانلود_کتاب 📙نام: روزنه‌هایی از #عالم_غیب 🔍 موضوع: روایتهایی از #کرامات اولیاء، حیات برزخی، ماوراء، شیاطین و فرشتگان ✍ مولف: آیةالله سید محسن خرازی #برزخ #غیب #عالم_ملکوت #کتاب_بخوانیم #کتاب