eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻پر و بالِ پیامبر🔻 «جَناح»👈 در زبان عربی یعنی «بال». ✍ قرآن درباره نیکی به تعبیر جالبی داره:👇 می‌فرماید جلوی پدر و مادرت، از روی تواضع و فروتنی، پر و بالت رو پهن کن.✋ ☝️ یعنی نهایتِ مهر و محبّت رو نسبت به اونها داشته باش:❣ 🕋 وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ (اسراء/۲۴) 💢 و بالهای تواضع خویش را از روی لطف و محبّت، در برابر پدر و مادرت فرود آر! جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ👈 یعنی نهایت ذلّت و فروتنی و تواضع رو نسبت به داشته باش.✔ ✨✨✨✨✨ ❗️حالا عجیب اینجاست👇 ✅️ قرآن همین تعبیر رو برای پیغمبر به کار می‌بره، اما نسبت به مؤمنین: ⚡️ قرآن در دو آیه مختلف می‌فرماید، ای پیامبر! نسبت به مؤمنین همینطور مهربان باش، و پر و بالت رو برای اونها پهن کن. 🕋 وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ (حجر/۸۸) 💢 ای پیامبر! بالِ عطوفت خود را برای مؤمنین فرود آور! 🕋 وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (شعراء/۲۱۵) 💢 ای پیامبر! بال و پر خود را برای مؤمنینی که از تو تبعیّت و پیروی می‌کنند، بگستران! 👌 این تعبیر کنایه از نهایتِ تواضع و محبّت و ملاطفت است. همونطور که پرنده‌ها🐔 وقتی میخوان به جوجه‌هاشون🐥 محبّت کنند، و اونها رو در برابر خطرات حفظ کنند، بالهاشون رو پائین میارن🕊 و اونها را زیر پر و بال خودشون می‌گیرند... 👈 پیامبر هم مامور است که مؤمنان رو زیر پر و بالِ خودش بگیره و اونها رو حفظ کنه. ❗️☝️ فقط یادمون باشه این آیات درباره مؤمنین است، و کسانی که از پیامبر تبعیّت کنند.❤️ 👈 لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ☝️ رفیق! اگر ما داشته باشیم، و مؤمنِ واقعی باشیم، و از پیامبر تبعیّت کنیم، 👈 جامون زیر پر و بال پیغمبره.🌸🍃
🔴👈⛔️ آیا یک بود⁉️ 🔵خاطره شهید بهشتی از ملاقات سفیر انگلستان با ایشان،به بهانه گروگان های آمریکایی. 👈لازم به ذکر است این ملاقات 4روز پس از ماجرای طبس و در اوج فشارهای سیاسی و اقتصادی آمریکا به ایران اتفاق افتاده است. لطفا به و شهید بهشتی با سفیر یک کشور و مواضع او در مورد دقت کنید! 🔺چند روز قبل سفیر انگلیس آمده بود می گفت: "بفرمایید تا کی می خواهید این گروگان ها را نگه دارید؟" گفتم تکلیف اینها راکه روشن کردیم، چند بار می پرسید؟ تکلیف اینها با نمایندگان امت و مردم در مجلس شوراست. آیا از این بهتر هم می شود؟ مگر اینجا به اینها بد می گذرد؟ شما جوان ما را در زندان های آمریکا کشتید، اما اینها در هتل سفارت زندگی می کنند، دیگر چه مرگتان است؟ در این مدت سعی شده است با اینها رفتاری متناسب با اخلاق اسلامی داشته باشند؛ اما این هم واقعاً مصیبت است که بهترین بچه های این امت، پنج، شش ماه است که ناچار شده اند که نگهبان پنجاه تا آمریکایی باشند! (😄) 🔺... سفیر انگلیس گفت: "ولی دولت آمریکا نمی تواند تا دو ماه دیگر صبر کند." به او گفتم اینها خودشان می توانند صبر کنند یا می توانند صبر نکنند، ولی ملت ما گفتند ما تصمیم را خودمان می گیریم و خودشان دارند می گیرند. 🔺سفیر گفت: "خیلی با مسائل سیاسی می کنید." گفتم همین جورهاست!! ما قرار است با مسائل برخورد کنیم. ما انقلاب هاست انقلاب به . ما انقلاب کردیم که واقعیت ها را کنیم، نه اینکه واقعیت ها را هرچه هست . 🔺صحبت از محاصره کرد. گفتم: ما از همان اول قرارمان بر این بود که و ما همان نان و پنیر خودمان که به دست می آید می خوریم؛ خدا هم در این دو ساله [پس از پیروزی انقلاب] برکت داده است. مژده باد بر امام، تا الآن محصول گندم ایران نسبت به سال گذشته بسیار عالی تر شده است. ان شاء الله سیاست ما بر این است که حتی اگر قرار شود روزی مردم، خالی نوش جان کنند، [همین کار را بکنند] . 🔺آخرین بار سفیر انگلیس اوقاتش تلخ شد و یکه خورده گفت : "آمریکا دخالت نظامی خواهد کرد (همین کاری که کردند) گفتم ما از خیلی وقت پیش برای دخالت نظامی آمریکا ایم. خلاف انتظار ما نیست، ولی هر که به داخل مرزهای ایران بیاید، میان مردم ما یک جا بیشتر برایش نیست و آن هم زیر خاک است؛ البته حالا فرمان خدا یک جای دیگر برایشان پیش بینی کرده بود و آن ذغال گردیدن و سوخته شدن بود. سفیر انگلیس گفت: "این ممکن است به یک جنگ تمام عیار تبدیل بشود. " گفتم آن هم جنگ یک ملت فداکار با با کمترین سلاح با دشمن مجهز به آخرین سلاح خواهد بود. نخواستم به او بگویم مگر آمریکا تجربه ویتنام را به این زودی فراموش کرد؟ ایران اگر ایران اسلامی است، برتر از ویتنام است. ما زیر بار سختی ها و مشکلات و دشواری ها ؛ . تنها موقعی سر پا نیستیم که یا کشته بشویم یا زخم بخوریم و بر خاک بیافتیم و الّا هیچ قدرتی پشت ما را نمی تواند خم کند... 📚بخشی از سخنرانی روز 9 اردیبهشت 59 در مسجد حضرت ابوالفضل، به نقل از سخنرانی ها و مصاحبه هایی دکتربهشتی.چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد 1، صفحات 553 تا 555. 👈 با انتشار این برگ از تاریخ، نگذارید انقلاب و ارکان آن را کنند.
ما هر روز هر دقيقه، هر ثانيه به موفقيت فكر ميكنيم اما يك روز بعد، يك هفته ى بعد، يك ماه بعد يادمون ميره و انگار سست ميشيم‼️ ميدونى چرا؟ چون اين اصلا مسير موفقيت نيست موفقيت فقط به فكر كردن نيست، بعدش حتما بايد كار كرد💯 يادت باشه هر موقع هر كسى بهت گفت نميتونى به اين دليله كه خودش نميتونه و ميخواد مانع تو به سمت خواسته هات بشه ‼️ تو مسیر بندگی و ترک گناه و انجام واجبات به این نکته عمل کن و به حرف هاى ديگران اهميت نده و با انگيزه تر به مسیرت ادامه بده ✅ --------------------------
🔻پر و بالِ پیامبر🔻 «جَناح»👈 در زبان عربی یعنی «بال». ✍ قرآن درباره نیکی به تعبیر جالبی داره:👇 می‌فرماید جلوی پدر و مادرت، از روی تواضع و فروتنی، پر و بالت رو پهن کن.✋ ☝️ یعنی نهایتِ مهر و محبّت رو نسبت به اونها داشته باش:❣ 🕋 وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ (اسراء/۲۴) 💢 و بالهای تواضع خویش را از روی لطف و محبّت، در برابر پدر و مادرت فرود آر! جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ👈 یعنی نهایت ذلّت و فروتنی و تواضع رو نسبت به داشته باش.✔ ✨✨✨✨✨ ❗️حالا عجیب اینجاست👇 ✅️ قرآن همین تعبیر رو برای پیغمبر به کار می‌بره، اما نسبت به مؤمنین: ⚡️ قرآن در دو آیه مختلف می‌فرماید، ای پیامبر! نسبت به مؤمنین همینطور مهربان باش، و پر و بالت رو برای اونها پهن کن. 🕋 وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ (حجر/۸۸) 💢 ای پیامبر! بالِ عطوفت خود را برای مؤمنین فرود آور! 🕋 وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (شعراء/۲۱۵) 💢 ای پیامبر! بال و پر خود را برای مؤمنینی که از تو تبعیّت و پیروی می‌کنند، بگستران! 👌 این تعبیر کنایه از نهایتِ تواضع و محبّت و ملاطفت است. همونطور که پرنده‌ها🐔 وقتی میخوان به جوجه‌هاشون🐥 محبّت کنند، و اونها رو در برابر خطرات حفظ کنند، بالهاشون رو پائین میارن🕊 و اونها را زیر پر و بال خودشون می‌گیرند... 👈 پیامبر هم مامور است که مؤمنان رو زیر پر و بالِ خودش بگیره و اونها رو حفظ کنه. ❗️☝️ فقط یادمون باشه این آیات درباره مؤمنین است، و کسانی که از پیامبر تبعیّت کنند.❤️ 👈 لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ☝️ رفیق! اگر ما داشته باشیم، و مؤمنِ واقعی باشیم، و از پیامبر تبعیّت کنیم، 👈 جامون زیر پر و بال پیغمبره.🌸🍃
ما هر روز هر دقيقه، هر ثانيه به موفقيت فكر ميكنيم اما يك روز بعد، يك هفته ى بعد، يك ماه بعد يادمون ميره و انگار سست ميشيم‼️ ميدونى چرا؟ چون اين اصلا مسير موفقيت نيست موفقيت فقط به فكر كردن نيست، بعدش حتما بايد كار كرد💯 يادت باشه هر موقع هر كسى بهت گفت نميتونى به اين دليله كه خودش نميتونه و ميخواد مانع تو به سمت خواسته هات بشه ‼️ تو مسیر بندگی و ترک گناه و انجام واجبات به این نکته عمل کن و به حرف هاى ديگران اهميت نده و با انگيزه تر به مسیرت ادامه بده ✅ -------------📚🏴------------- @ketabkhanehmodafean
🥀جسم شما از میان ما رفت، اما هر یک از ما سعی خواهیم کرد که با جمع آوری ذرات تان، نشان دهیم آنچه برایش جان باختید، تمام شدنی نیست. ما چون همیشه ثابت می کنیم که ترورها، کشتن ها، و کشته شدن ها، نه تنها ضربه ای به و ایمان ما نخواهد زد، بلکه به جهانیان نشان می دهیم این خون ها آبیاری کننده درخت ماست. 📘کتاب«انسان در قالب زمان»ص۱۴ ✊ ای شهید راهت پرقدرت تر از قبل ادامه خواهد یافت... 📚 @ketabkhanehmodafean
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_هفتم 💠 اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زن‌عمو را از شدت گریه بند آورد. ز
✍️ 💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب ، از سرمای ترس می‌لرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو می‌گفت :«وقتی با اون عظمتش یه روزم نتونست کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا بودن که به بیعت‌شون راضی شدن، اما دست‌شون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام می‌کنن!» تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ می‌زد و حالا دیگر نمی‌دانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده می‌مانم و اگر قرار بود زنده به دست بیفتم، همان بهتر که می‌مُردم! 💠 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمی‌کرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش داعش شوند. اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را می‌بلعید و جلو می‌آمد، حیدر زنده به می‌رسید و حتی اگر فاطمه را نجات می‌داد، می‌توانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟ 💠 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریه‌هایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش می‌کرد و با مهربانی همیشگی‌اش دلداری‌ام می‌داد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زن‌عمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچه‌ات رو بیار اینجا!» عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زن‌عمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیه‌السلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زن‌ها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام (علیه‌السلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!» 💠 چشم‌هایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان می‌درخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر می‌کنید اون روز امام حسن (علیه‌السلام) برای چی در این محل به رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر (سلام الله علیهما) هستید!» گریه‌های زن‌عمو رنگ امید و گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت (علیه‌السلام) بگوید :«در جنگ ، امام حسن (علیه‌السلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز آمرلی به برکت امام حسن (علیه‌السلام) آتش داعش رو خاموش می‌کنن!» 💠 روایت عمو، قدری آرام‌مان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر می‌زدم و او می‌خواست با عمو صحبت کند. خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمی‌تواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راه‌ها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر می‌کند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانه‌شان را جواب نمی‌دهند و تلفن همراه‌شان هم آنتن نمی‌دهد. 💠 عمو نمی‌خواست بار نگرانی حیدر را سنگین‌تر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بی‌خبر بود. می‌دانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت. دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمی‌کرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود. 💠 اشکم را پاک کردم و با نگاه بی‌رمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغ‌تون! قسم می‌خورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!» رنگ صورتم را نمی‌دیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح می‌لرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد. 💠 نگاهم در زمین فرو می‌رفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، می‌بُرد. حالا می‌فهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و می‌خواست با لشگر داعش به سراغم بیاید! اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد... ✍️نویسنده:
✳️ سخت‌ترین گام‌های نهضت انتظار 💠 «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ...» (نور، ۵۵) 🔻 در اگر می‌خواهیم منتظر باشیم باید این ویژگی‌ها را در نظر بگیریم: ۱. ۲. ۳. انتظار برای . انتظار یعنی تلاش برای این‌که حاکم بشوند. 🔸 امروز ما در این مرحله است یعنی در مرحله‌ی تلاش برای این‌که صالحان حاکم بشوند؛ یعنی ، صالح بشوند. این، سخت‌ترین گام‌ها و مراحل در عصر ماست و از مرحله‌ی تغییر و ازبین‌بردن بسیار سخت‌تر است. این مرحله‌ی به حاکمیت رساندن صالحان و مسئولیت‌ها را برای آن‌ها هموار کردن حتی از مرحله‌ی ایجاد یک نظام هم سخت‌تر است! یعنی این‌ که مسئولان و حاکمان همه از صالحان باشند و غیرصالحان و را از مسئولیت‌ها کنار گذاشتن بسیار سخت است. 👤 📚 برگرفته از کتاب «دکترین انتظار و مبانی قرآنی آن» 📖 ص ۱۲۵ 📚 @ketabkhanehmodafean
🔻پر و بالِ پیامبر🔻 «جَناح»👈 در زبان عربی یعنی «بال». ✍ قرآن درباره نیکی به تعبیر جالبی داره:👇 می‌فرماید جلوی پدر و مادرت، از روی تواضع و فروتنی، پر و بالت رو پهن کن.✋ ☝️ یعنی نهایتِ مهر و محبّت رو نسبت به اونها داشته باش:❣ 🕋 وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ (اسراء/۲۴) 💢 و بالهای تواضع خویش را از روی لطف و محبّت، در برابر پدر و مادرت فرود آر! جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ👈 یعنی نهایت ذلّت و فروتنی و تواضع رو نسبت به داشته باش.✔ ✨✨✨✨✨ ❗️حالا عجیب اینجاست👇 ✅️ قرآن همین تعبیر رو برای پیغمبر به کار می‌بره، اما نسبت به مؤمنین: ⚡️ قرآن در دو آیه مختلف می‌فرماید، ای پیامبر! نسبت به مؤمنین همینطور مهربان باش، و پر و بالت رو برای اونها پهن کن. 🕋 وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ (حجر/۸۸) 💢 ای پیامبر! بالِ عطوفت خود را برای مؤمنین فرود آور! 🕋 وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (شعراء/۲۱۵) 💢 ای پیامبر! بال و پر خود را برای مؤمنینی که از تو تبعیّت و پیروی می‌کنند، بگستران! 👌 این تعبیر کنایه از نهایتِ تواضع و محبّت و ملاطفت است. همونطور که پرنده‌ها🐔 وقتی میخوان به جوجه‌هاشون🐥 محبّت کنند، و اونها رو در برابر خطرات حفظ کنند، بالهاشون رو پائین میارن🕊 و اونها را زیر پر و بال خودشون می‌گیرند... 👈 پیامبر هم مامور است که مؤمنان رو زیر پر و بالِ خودش بگیره و اونها رو حفظ کنه. ❗️☝️ فقط یادمون باشه این آیات درباره مؤمنین است، و کسانی که از پیامبر تبعیّت کنند.❤️ 👈 لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ☝️ رفیق! اگر ما داشته باشیم، و مؤمنِ واقعی باشیم، و از پیامبر تبعیّت کنیم، 👈 جامون زیر پر و بال پیغمبره.🌸🍃 📚 @ketabkhanehmodafean
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
‌ برای مؤمن هییییییییییییچ انجام وظیفه‌ای بی‌سود و بی‌ثمر و با منت نیس و نتیجهٔ کارش تاثیر زیادی ت
‌ شبیه اون پیرمردی که با یقین و اطمینان و آرامشِ تمام به دستور امام خودش، وارد تنور شد امروز صدها هزار نفر از کل کشور بـا اطمینان و ایـمــان قــلـبـی دعوت امامشون رو پذیرفتن و دارن به سمت تهران میرن امروز هرکی دلش آروم‌تره ینی قوی‌تری داره🥰💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌📚 @ketabkhanehmodafean